دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

majid.ph

عضو جدید






گشته­ام در جهان و آخر کار
دلبری برگزیده­ام که مپرس
آنچنان در هوای خاک درش
می­رود آب دیده­ام که مپرس
من به گوش خود از دهانش دوش
سخنانی شنیده­ام که مپرس
همچو حافظ غریب در ره عشق
به مقامی رسیده­ام که مپرس
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتی اما نه چنان سهل که من بنشانم
ز دلم شوکت آن حس غریبی که تو را ست

رفتی اما نه چنان سهل که من بنشینم
در میان غم چشمان نجیبت در عکس
در میان رگبار
در نگاهی که مرا بی دریغت میخواند
و دگر از نفسش هیچ خبر نیست که نیست...



بچه ها این شعر مال خودمه:love:

تبریک میگم نگین جان خیلی قشنگه کی گفتی اینو ؟
اگه شعرهای دیگه ای هم داری بگو
 

elina1362

عضو جدید
آرزوهاي عشق …
من تو را به کسي هديه مي دهم که از من عاشق تر باشد و از من براي تومهربان تر.
من تو را به کسي هديه مي دهم که صداي تو را از دور، در خشم، در مهرباني، در دلتنگي، در خستگي، در هزار همهمه ي دنيا، يکه و تنها بشناسد.
من تو را به کسي هديه مي دهم که راز معصوميت گل مريم و تمام سخاوت هاي عاشقانه اين دل معصوم دريايي را بداند؛ و ترنم دلپذير هر آهنگ، هر نجواي کوچک، برايش يک خاطره باشد.
او بايد از نگاه سبز تو تشخيص بدهد که امروز هواي دلت آفتابي است؛ يا آن دلي که من برايش مي ميرم، سرد و باراني است.
اي.... ،اي بهانه ي زنده بودنم؛ من تو را به کسي هديه مي دهم که قلبش بعد از هزار بار ديدن تو، باز هم بهديوانگي و بي پروايي اولين نگاه منبتپد. همان طور عاشق، همان طور مبهوت و مبهم...
تو را با دنيايي حسرت به او خواهم بخشيد؛
ولي آيا او از من عاشق تر و از من براي تو مهربان تر است؟آيا او بيشتر از من براي تو گريسته است؟؟ نه... هرگز...هرگز
ولي، تو در عين ناباوري، او را برگزيدي...
مي دانم... من دير رسيدم...خيلي دير...خيلي...
يك بار ديگر بگذار بي ادعا اقرار كنم كه هر روز دلم برايت تنگ مي شود. روزهايي که تو را نمي بينم، به خفته ….
 
آخرین ویرایش:

jolie

عضو جدید
کاربر ممتاز
آروم آروم رفته بودی...


تو از دلم کنده بودی...


انگار نه انگار که یه روز ...


تو با دلم مونده بودی ...


آروم آروم با دلم از تنهاییا گفته بودم...


همون دلی رو که یه روز،خودم بهت بسته بودم...


دل میگه مهربونی،رفیق همزبونی...


من میگم آخه من چی،همش به فکر اونی...


دل میگه آروم بگیر،به این یکی خو بگیر...


من میگم روی خوشتو نشون نده،رو بگیر...


دل میگه همنشینه،رفیق دل نشینه...


من میگم عادتت شد،دشمن خوش نشینه...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه سخته جدایی
امیدی ندارم
که بی تو بخندم
که طاقت بیارم
نگامو باور کن اگرچه دلگیره
پرواز ما از هم گناه تقدیره
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بار خدایا بر من رحم کن

بر من که میدانم ناتوانم رحم کن
باشد که خانه ای نداشته باشم
باشد که لباس فاخری بر تن نداشته باشم
باشد که حتی دست و پایی نداشته باشم
اما نباشد...
هرگز نباشد که در قلبم عشق نباشد
هرگز نباشد...
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
من کمی میدانم

هدف فاصله ی شهر خدا تا دل ما

به دمی عشق... دمی دلتنگی است
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
عمری که اجل در عقبش میتازد

هرکس غم بیهوده خورد میبازد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دیدی ای دل که غم عشق دگرباره چه کرد
چون بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
اندیشیدن به پایان هرچیز شیرینی حضورش را از بین میبرد
بگذار پایان تو را غافلگیر کند درست مانند آغاز
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
یادمان باشد اگر خاطرمان تنها ماند

طلب عشق ز هر بی سر و پایی نکنیم
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چه دلتنگ شدی؟

دلخوشی ها کم نیست

مثلا این خورشید

کودک پس فردا

کفتر آن هفته
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک نفر دیشب مرد

و هنوز نان گندم خوب است

و هنوز آب میریزد پایین اسب ها مینوشند
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
کار جنون ما به تماشا کشیده است
یعنی تو هم بیا که تماشای ما کنی
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اگه بتونم فراموش کنم Unutabilsem
جزيي از احساسات مني Hislerimdesin
آرزوي مني ozlemimdesin
تو در اوقات تلخ و شيرين مني Sen aco sen tatlo günlerimdesin
اگه فراموش کردن آسون باشه Unutmak kolay olsa
من خيلي وقت پيشها فراموش ميکردم çoktan unuturdum
اگه بي خيال شدن آسون بود Bash vermek kolay olsa
خودمو تسلي مي دادم kendimi avuturdum
فوايد بي فايده و ممکن ها غير ممکن شده Faydalar faydasoz imkanlar imkansoz
در اين شبهاي طولاني ساعتها بي زمان شده اند Uzayan gecelerda saatler zamansoz
آه هر کاري مي کنم که بتونم از اين حالت خارج بشم Ah ne yapsam ne yapsam kurtulabilsem
هر کاري مي کنم که بتونم به دلم آرامش بدم Ne yapsam gonlümu avutabilsem
خودمو فراموش کردم وفراموش هم شدم Kendimi unuttum unutuldumda
اگه بتونم تو رو مثل خودم فراموش کنم Bir seni benim gibi unutabilsem
_________________
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
گريه کنان Aghlaya Aghlaya

گفتند پشت اين کوهها فصل بهاره shu daghlaron ardo bahar dediler
رفتم و رفتم اما نرسيدم Yürüdüm yürüdüm erishemedim
گفتند هر بنده اي سرنوشتي داره Her kul kaderini yashar dediler
رنجهامو با هيچکس نتونستم قسمت کنم Derdimi kimseyle bolüshemedim
همه سختيهاي زندگيم رو به تنهايي کشيدم Hep yalnoz yashadom acolaromo

احساساتم رو براي يک دوست گشودم Bir dosta açopta duygularomo
گريه کنان نتونستم بفهمونم Aghlaya aghlaya anlatamadom
چه اميدي هست؟ بيهوده است Ne ümitler vardo bosha tashodom
چه رنجها ديدم چه چيزها کشيدم Ne çileler gordüm neler yashadom
دائم در سربالايي زندگي بودم ديگه تحمل ندارم Hep yokushtu koshtum artik usandom
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

کسي که عمرش مثل باد زود گذره Bir rüzgarlik omru olan

من مه روي کوهم Ben daghlarda bir dumanom

مثل يک هستي نيست شده Bir varmos bir yokmus gibi

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

فراموشم کن مثل يک خواب Unut beni bir dün gibi

پخشم کن مثل گرد و غبار Savur beni bir kul gibi

مثل فصل خزان مثل عمر يک گل Güz mevsemi bir gül gibi

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim

نه زياد عشق ورزيديم نه به پاش سوختيم Ne çok sevdik nede yandik

يک رويا رو حقيقت فرض کرديم Bir rüyayi gerçek sandik

هيچ چيزي رو تقسيم نکرديم Hiç bir sheyi paylasmadik

فرض کن که من يک دروغم Farzet ki ben bir yalanim
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو همون معبدهای قدیم چینی
منم اون عابد پیری که به عشق تو اسیرم
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
برای هزارمین بار پرسید: تا حالا شده من دلت رو بشکنم؟
منم برای هزار مین بار به دروغ گفتم نه.هیچ وقت...
تا مبادا دلش بشکنه
 

hannaneh-sh

عضو جدید
کاربر ممتاز
عشق در دریا غرق شدن است و دوست داشتن در دریا شنا کردن(دکتر شریعتی)
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدونم یک ساعته چرا دوباره افسرده شدم نمیدونم بخاطره تاپیکهاست یا نوشته های خودم
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

همه همسایه ها رفتند
همه عاشق دلها رفتند
همه از خونه و کاشونه دل کندند
درون خونه بیگانگان راهی پیدا نیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

هوای باغ پاییزم
هوای باغ پاییزم
شکفتن رفته از حالم

زدم...زدم سر بس که بر دیوار
زدم سر بس که بر دیوار
تکیده بر فقس بالم
چنان بی یاور و یارم
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
عزیز من...دوست

پرستو ها همه رفتند
کبوتر ها همه رفتند
همه همشهریان بار سفر بستند
درون کوچه های شهر ما پاییز طولانیست
نمی دانم بهاری هست؟
نمی دانم صدایی هست؟

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد

عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
عجب صبری خدا دارد
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چنان بی یاور و یارم
چنان بیگانه با خویشم
که حتی سایه ام دیگر
نمی آید به دنبالم
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا