دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Elham 6661

عضو جدید
هرچه زدم بی تو دلم باز نشد
جز تو کسی باب دل ما نشد
هرچه پرستو شدم و پر زدم
هم نفسی مثل تو پیدا نشد
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر شب در رویاهایم تو را می بینم...احساست می کنم ..این گونه است که تو را می شناسم ..این گونه باش..
با وجود هزار چم ها و فاصله ها و کهکشان هایی که بین ماست بیا و خودت را بنما این گونه باش..
دور یا نزدیک ..
هر کجا که هستی ایمان دارم ..
ایمان دارم که قلبم ادامه خواهد داد
گر چه شب ها بسیار سخت اند..
ادامه خواهم داد..
تا یک بار دیگر تو در را بگشایی و این جایی...
این جا در قلبم و قلب من ادامه خواهد داد..
و عشق فقط یکبار به سراغ هر کس می آید و برای یک عمر می اید و نخواهد رفت تا ما برویم و عشق همان بود که با تو ورزیدم یکبار و یک عمر ..
و از آن پس بدان آویختم و تا همیشه همه زندگی ام با ان پیش خواهد رفت ..
این جایی تو این جایی..
و من از هیچ چیز باکی ندارم..
و قلبم ادامه خواهد داد..
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
[video]http://www.rahimionline.com/rahimi-content/themes/images/calligraphy/144.jpg[/video]
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه ها این متن وصیت نامه ی مرحوم حسین پناهی





در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند...

قبر مرا نیم متر کمتر عمیق کنید تا پنجاه سانت به خدا نزدیکتر باشم.
بعد از مرگم ، انگشتهای مرا به رایگان در اختیار اداره انگشت نگاری قرار دهید.
به پزشک قانونی بگویید روح مرا کالبدشکافی کند، من به آن مشکوکم!
ورثه حق دارند با طلبکاران من کتک کاری کنند.
عبور هرگونه کابل برق، تلفن، لوله آب یا گاز از داخل گور اینجانب اکیدا ممنوع است.
بر قبر من پنجره بگذارید تا هنگام دلتنگی، گورستان را تماشا کنم.
کارت شناسایی مرا لای کفنم بگذارید، شاید آنجا هم نیاز باشد!
مواظب باشید به تابوت من آگهی تبلیغاتی نچسبانند!
روی تابوت و کفن من بنویسید: این عاقبت کسی است که زگهواره تا گور دانش بجست.
دوست ندارم مردم قبرم را لگدمال کنند. در چمنزار خاکم کنید!
کسانی که زیر تابوت مرا میگیرند، باید هم قد باشند.
شماره تلفن گورستان و شماره قبر مرا به طلبکاران ندهید.
گواهینامه رانندگیم را به یک آدم مستحق بدهید، ثواب دارد!
در مجلس ختم من گاز اشک آور پخش کنید تا همه به گریه بیفتند.
از اینکه نمی توانم در مجلس ختم خودم حضوریابم قبلا پوزش می‌طلبم.
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
من تمام هستی ام را در نبرد با سرنوشت

در تهاجم با زمان

آتش زدم ، كشتم

من بهار عشق را دیدم

ولی باور نكردم

یك كلام در جزوه هایم هیچ ننوشتم

من زمقصد ها پی مقصود های پوچ افتادم

تا تمام خوبی ها رفتند و خوبی ماند در یادم

من به عشق منتظر بودن

همه صبر و قرارم رفت

بهارم رفت

عشقم مرد

یارم رفت
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
دل ازمن بُرد و روی از من نهان کرد
خدا را با که این بازی توان کرد
شب تنهائیم در قصد جان بود
خیالش لطف های بی کران کرد
چرا چون لاله خونین دل نباشم
که با ما نرگس او سر گران کرد
که را گویم که با این درد جان سوز
طبیبم قصد جان ناتوان کرد
بدانسان سوخت چون شمعم که بر من
صراحی گریه و بربط فغان کرد
صبا گر چاره داری وقت وقتست
که درد اشتیاقم قصد جان کرد
میان مهربانان کی توان گفت
که یار ما چنین کرد و چنان کرد
عدو با جان حافظ آن نکردی
که تیر چشم آن ابرو کمان کرد
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
حسب حالی ننوشتیم و شد ایّامی چند
محرمی کو که فرستم به تو پیغامی چند


ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید
هم مگر پیش نهد لطف شما گامی چند
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
فکر بلبل همه آن است که گل شد یارش
گل در اندیشه که چون عشوه کند در کارش


دلربایی همه آن نیست که عاشق بکشند
خواجه آن است که باشد غم خدمتکارش


بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود
این همه قول و غزل تعبیه در منقارش


آن سفر کرده که صد قافله دل همره اوست
هر کجا هست خدایا به سلامت دارش
 

negin1990

عضو جدید
کاربر ممتاز
نه آنقدر عاشقی
که مرابه جشن ستاره باران چشمانت دعوت کنی
نه آنقدر بیزارم
که تو را ازدفتر قدیمی ام پاک کنم
اگرحرفی نمی زنم
نه اینکه بیقرارت نیستم
نه اینکه درتمام ثانیه های بی تابی من نیستی
اگربغض چشمانم راپنهان میکنم
اگرکلمات درغبارتنهایی ام گم می شوند
هنوزازهوای تو سرشارم اما
چگونه باید
هجوم بی امان سکوت تو
ترانه هایم جان بگیرند
مرادوباره باسخاوت دستانت
مثل گلهای تازه باران خورده
طراوت ببخش
ای همیشه جاری
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا