دل نامه یا نامه دل

وضعیت
موضوع بسته شده است.

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینڪــﮧ در آغوش توست

زمانـے آرزویم بود
عزیزم بود
ولـے حالا…
حرفـے نیست…
فقط هوایش را داشتــﮧ باش!
او همــﮧ زندگیــﮧ منــﮧ . . .
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

خداهرشب معجزه میکند


وقتی قلب من درآغوش تو


ازتپش نمی ایستد


وقتی آرام خودم را جا میدهم میان بازوانت


دنیا آن قدرکوچک میشودکه میتوان عالم را بایک بوسه گشت...
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

هیچوقتــ


כل اوכּایے ڪه گریــــه شوטּ بے صــــכاست رو نـشڪنید


چو טּ ایــכּ آכما هیچڪس رو ـכּـــכارטּ


ڪه اشڪاشوכּــو پاڪـــ ڪنـــﮧ
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

بــــــاور نمی كنم


اینگونه عاشقـانه


در مـن ، حبس شده باشی!!


بگو با چه جادوئی


مرا اینگونه نا عادلانه وقف خودت كردی؟
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز

من نااميد نيستم!!!


هر شب پر از اميد ميخوابم...


هر شب ميخوابم به اميد اينکه ديگر بيدار نشوم!!!
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]دل آدم ...چه گرم می شود گاهی ساده... به یک دلخوشی کوچک...

به یک احوالپرسی ساده...
به یک دلداری کوتاه ...
به یک "تکان سر"...یعنی...تو را می فهمم...

... به یک گوش دادن خالی ...بدون داوری!
به یک همراهی شدن کوچک ...
به حتی یک همراهی کردن ممتد آرام ...
به یک پرسش :"روزگارت چگونه است ؟"

به یک دعوت کوچک به صرف یک فنجان قهوه !
... به یک وقت گذاشتن برای تو...
به شنیدن یک "من کنارت هستم "...
به یک هدیه ی بی مناسبت ...
به یک" دوستت دارم "بی دلیل ...

به یک غافلگیری :به یک خوشحال کردن کوچک ...
به یک نگاه ...
به یک شاخه گل...
_دل آدم گاهی ...چه شاد است ...
به یک فهمیده شدن ...درست !

به لبخند!
به یک سلام !
به یک تعریف به یک تایید به یک تبریک ...[/FONT]
 

MAHDI.VALVE

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
پرنده با انبوه حسرت در قلب خود؛ به تنگ ماهی خیره شده و می گوید:
تو که سقف قفست شکسته،
پس چرا پرواز نمی کنی؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بین نام من و تو، اندکی فاصله است



بین دست من و تو



فاصله بسیار است



بین احساس من و تو اما



ذره ای فاصله نیست



درک این جمله مرا می گوید:



می توان در گذر از سختی ها



یاوری را حس کرد



مطمئن بود و یقین پیدا کرد



که اگر فاصله را برداریم



من و تو



یک نفریم



بین نام من و تو، اندکی فاصله است



بین دست من و تو



فاصله بسیار است



بین احساس من و تو اما



ذره ای فاصله نیست



درک این جمله مرا می گوید:



می توان در گذر از سختی ها



یاوری را حس کرد



مطمئن بود و یقین پیدا کرد



که اگر فاصله را برداریم



من و تو



یک نفریم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تقصير از ما نيست؛
تمامي قصه هاي عاشقانه
اينگونه به گوشمان خوانده شده*اند.
تصوير مجنون بيدل و فرهاد کوه کن
نقش*هاي آشناي ذهن ماست.
و داستان حسرت به دل ماندن زُليخا به پند و اندرز، آويزۀ گوشمان شده *است.
غافلانه سرخوشيم
و عاجزانه ظالم؛
و عاشق، محکوم است به مدارا،
تا بينوا را جاني و دلي هنوز ، مانده باشد...
اگر جان داد ، شور عشق*مان افسانه ديگري آفريده*است.
اگر تاب نياورد ، لياقت عشق*مان را نداشته*است.
يکديگر را مي*آزاريم.
ياد گرفته*ايم که معشوق هر چه غدارتر، عاشق شيداترست.
و عاشق هر چه خوارتر شود، عشق افسانۀ ماندگارتري خواهد شد
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درباره : من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
همه اندیشه ام اندیشه فرداست
وجودم از تمنای تو سرشار است
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
هوا آرام شب خاموش راه آسمان ها باز
خیالم چون کبوترهای وحشی می کند پرواز
رود آنجا که می یافتند کولی های جادو گیسوی شب را
همان جا ها که شب ها در رواق کهکشان ها عود می سوزند
همان جاها که اختر ها به بام قصر ها مشعل می افروزند
همان جاها که رهبانان معبدهای ظلمت نیل می سایند
همان جا ها که پشت پرده شب دختر خورشید فردا را می آرایند
همین فردای افسون ریز رویایی
همین فردا که راه خواب من بسته است
همین فردا که روی پرده پندار من پیداست
همین فردا که ما را روز دیدار است
همین فردا که ما را روز آغوش و نوازش هاست
همین فردا همین فردا
من امشب تا سحر خوابم نخواهد برد
زمان در بستر شب خواب و بیدار است
سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
دل بی تاب و بی آرام من از شوق لبریز است
به هر سو چشم من رو میکند فرداست
سحر از ماورای ظلمت شب می زند لبخند
قناری ها سرود صبح می خوانند
من آنجا چشم در راه توام ناگاه
ترا از دور می بینم که می ایی
ترا از دور می بینم که میخندی
ترااز دورمی بینم که می خندی و می ایی
نگاهم باز حیران تو خواهد ماند
سراپا چشم خواهم شد
ترا در بازوان خویش خواهم دید
سرشک اشتیاقم شبنم گلبرگ رخسار تو خواهد شد
تنم را از شراب شعر چشمان تو خواهم سوخت...
برایت شعر خواهم خواند
برایم شعر خواهی خواند
تبسم های شیرین ترا با بوسه خواهم چید
وگر بختم کند یاری
در آغوش تو....
ای افسوس!

سیاهی تار می بندد
چراغ ماه لرزان از نسیم سرد پاییز است
هوا آرام
شب خاموش
راه آسمان ها باز....
زمان در بستر شب خواب و بیدار است....
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عــــــــادت...؛

عادت کرده ام به ایـنکه هــمــیــشه

در بحران هــای زندگــی ام،خــودم هوای خــودم را داشته باشم...

در شـــب های بیخــوابی،خــودم برای خــودم لالایی بخــوانم...

وقتی بغض میــکنم،خودم،خــودم را در آغــوش بگــیرم و دلــداری بدهــم...

مــیــبــینــــــی؟!...

تــنهـایی،با هـمــه ی دردی کـه دارد،مـرا"مــرد"بار آورده...

آنـقدر که با همـه ی "زنـانگی ام

"مـردانه"به خــودم تکیه میــــــکنم...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

آرامــش یــعنی ؛

هر وقــت قهــر کردی ،

مطمئـن باشی بجـز تــو ، هیچکــس جاتو نمیگــیره...
 

آیدا..

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقــدر شــیطاننــد
چشــماטּ تــو
وقـــــــتے در دنــیاے نگـاهتـــ
رهـایشـاטּ میـــکنے از در و دیــوار دلــمـ بــــالا میــروند
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چقــدر شــیطاننــد
چشــماטּ تــو
وقـــــــتے در دنــیاے نگـاهتـــ
رهـایشـاטּ میـــکنے از در و دیــوار دلــمـ بــــالا میــروند
دلم آرامش می خواهد

در بی دلهره ترین آغوش دنیا
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

مهمانی که تمام شد

من ماندم و یک سن خالی

و دنیایی پشیمانی

که چرا درخواست تو را برای رقص اجابت نکرده بودم......
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلـــم یک شــب ِآروم میخــــواد … بــا آهنگــــی رومــــــانتیک…

چنــــد تا شمــــــع … و یک عالمــــــه تــــو…

که بــه دنیــــا بگـــــــم … خــــداحـــــافـــــــظ …
دنیــای مــن کســــی ست…
که در آغـــــوشش جــان میدهــــم
یعنـــی « تــــــــــ♥ــــــو »

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فرقـے نمـے کند !!

بگویم و بدانـے ...!

یا ...

نگویم و بدانـے..!

فاصله دورت نمی کند ...!!!

در خوب ترین جاﮮ جهان جا دارﮮ ...!

جایـے که دست هیچ کسـے به تو نمـے رسد.:


دلــــــــــــــم.....!!!
 

A N A H I T A

عضو جدید
کاربر ممتاز
من زخم های بی نظیری به تن دارم
اما تو مهربان ترینشان بودی
عمیق ترینشان
عزیز ترینشان
بعد از تو آدم ها…تنها خراشی بودندبر من که هیچ کدامشان به پای تو نرسیدند
عشق من…خنجرت کولاک کرد

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عشق
یعنی چی ؟
یعنی همه چیزت و بدی بعد بفهمی بازی بوده ؟
این یعنی عشق ما ایرانی ها .
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا