دست‌نوشته‌ها

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
افسون جووون..منم مثل خودتم یعنی سعی می کنم طوری رفتار کنم که هیچ وقت کسی از دستم ناراحت نشه...و دل کسیو نشکنم...اما نمیدونم چرا بعضی ها بازم هستن که دل آدمو بشکنن...
اما می دونی چیه...بعضی وقتیا هست که آنقدر به رفتارمون توجه می کنیم که از توجه زیاد دل کسیو می شکنیم...و خودمون متوجهش نیستیم...
یک روز نشستم و با خودم فکر کردم ..واقعا چرا...؟؟؟
می دونی به چه نتیجه ای رسیدم...؟؟؟
اینکه شخصیت آدمها و رفتاراشون و طرز فکراشون باهام خیلی فرق می کنه...
کاری که از نظر تو ممکنه اصلا کسیو ناراحت نکنه و دل کسیو نشکنه ..ولی این حرکت یا حرف تو در نظر بقیه طوری دیگری تفسیر بشه عزیزم...
و این مسئله برای دیگران هم در مقابل تو صادقه...
برای همین باید سعی کنیم با هر کسی تقریبا همون طوری که هست رفتار کنیم..
.
مرسی باران جان
راستش خودمم فکرشو کردم.میدونم رفتار اونا چه جوریه حتی خواستم مثل خودشون باشم خواستم بی محلی کنم ولی نتونستم
دوباره همون رفتار همیشگی رو باهاشون دارم.
دست خودم نیست نمی تونم.میدونم شاید این جور خودمو سبک کنم ولی اون جور هم نمی تونم تلافی کنم.

باران جان صحبت شما كاملا درسته...كاملا حق با شماست...اما اينم ميدونم كه حركت و يا حرفي كه من ميزنم هيچوقت از روي قصد و غرض نيست...و هيچ وقت توي حرفهام از طعنه و نيش زبون استفاده نميكنم....نميزام كسي از من دلش بشكنه....توهين و تحقير نميكنم...:cry:

اما همه اين حركات رو توي صحبتهاي بعضي از دوستان ميبينم....با اينكه دلم نميخواد باورشون كنم...و همش ميگم از روي قصد نبوده..حتما چيزي تو دلش نبوده...اما بازم ميبينم كه تكرار ميشه و تكرار ميشه و تكرار ميشه .........آه...و هر بار غليظ تر و سنگين تر از دفعه پيش .....:w05:

به قول افسون اصلا ميفهمن ازشون ناراحتيم...؟ يا اينكه خودشون رو به هزار راه ميزنن تا به روي مبارك نيارن...:w20: و ما هم كما كان دوستشون داريم و راضي به اذيت و آزارشون نميشيم.:cry::cry:
وقتی می خوام یه چیز تندی بگم یه حرکتی بکنم میگم نه نگو، نکن سر خودت میاد
ولی بعدش میبینم سرم اومد میگم خدایا من که نگفتم من که نکردم این کارو
پس چرا؟:cry:

خوب دیگه اگر واقعا این طوریه گلاب جونم...این دیگه عیب از تو نیست عزیزم...
عیب از اون شخصه...بعضیا همین طورین ...
از ناراحت کردن و دل شکستن بقیه لذت می برن...
باید به این جور آدما بی توجه باشی..زمانی این آدما به اشتباهاتشون پی می برن که دیگه خیلی دیر شده...
به نظر من تنها کاری که میشه
در مقابل این آدما کرد..سکوته...

مشکل اینه که همیشه میگم خوب رفتارم رو عوض نمی کنم خودشون میفهمن
ولی کی آخه؟یا نمی دونهنیا میدونن و به روی خودشون نمیارن.
آره وقتی میفهمن که خیلی خیلی دیر شده:crying2:
 

shanli

مدیر بازنشسته
آدمها وقتی کوچیکن همه مشکلات هم براشون کوچیکه،ولی وقتی بزرگ میشن مشکلاتشون هم بزرگ میشه.حالا این یعنی مشکلاتن که بزرگ میشن؟یا اینکه این آدمان که فکر میکنن مشکلاتشون داره بزرگ میشه؟یا شاید زمان که میگذره آدما دارن کوچیک میشن و فکر میکنن مشکلاتشونه که داره بزرگ میشه؟ در حالی که مشکلات همون اندازه قبلیه!!! یا شایدم من حالم خوب نیست دچار روان پریشیه مزمن شدم!
 

amarjani200

عضو جدید
کاربر ممتاز
باران جان صحبت شما كاملا درسته...كاملا حق با شماست...اما اينم ميدونم كه حركت و يا حرفي كه من ميزنم هيچوقت از روي قصد و غرض نيست...و هيچ وقت توي حرفهام از طعنه و نيش زبون استفاده نميكنم....نميزام كسي از من دلش بشكنه....توهين و تحقير نميكنم...:cry:

اما همه اين حركات رو توي صحبتهاي بعضي از دوستان ميبينم....با اينكه دلم نميخواد باورشون كنم...و همش ميگم از روي قصد نبوده..حتما چيزي تو دلش نبوده...اما بازم ميبينم كه تكرار ميشه و تكرار ميشه و تكرار ميشه .........آه...و هر بار غليظ تر و سنگين تر از دفعه پيش .....:w05:

به قول افسون اصلا ميفهمن ازشون ناراحتيم...؟ يا اينكه خودشون رو به هزار راه ميزنن تا به روي مبارك نيارن...:w20: و ما هم كما كان دوستشون داريم و راضي به اذيت و آزارشون نميشيم.:cry::cry:

سلام

كاش صبر سحري مي داشتم
كآسمان دل ابريمان را
دل كه روياي دل درياييست
به شمايل ، دل آهوراييست
به شميم نازك برگ گلي
كه بر آن شبنم پاك مهمانيست
با خود احساس به سامان ببرد.
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
طرف داره مي زنه و مي خونه:
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم
زلف را حلقه مكن تا نكني در بندم
طره تا تاب مده تا ندهي بر بادم.......

نمي دونم از قشنگي صداشه،يا از قشنگي سازش يا از زيبايي شعرش...هر چي هست قدرت تكلم رو ازم مي گيره! كماكان گوش مي دهيم...
 

Baran*

مدیر بازنشسته
طرف داره مي زنه و مي خونه:
يار بيگانه مشو تا نبري از خويشم
غم اغيار مخور تا نكني ناشادم
زلف را حلقه مكن تا نكني در بندم
طره تا تاب مده تا ندهي بر بادم.......

نمي دونم از قشنگي صداشه،يا از قشنگي سازش يا از زيبايي شعرش...هر چي هست قدرت تكلم رو ازم مي گيره! كماكان گوش مي دهيم...
تنها تنها گوش می دهید...؟؟؟؟
خوب آپ کنید ما هم گوش دهیم...:D
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
خود معمولي‌!

خود معمولي‌!

چه قدر کاربري معمولي بودن خوب و شيرين است که رهايي و هم‌رنگ دوستاني! :w40:کامران، گلابتون... بچه‌ها سلام! :w42:وقتي تازه‌واردي، وقتي يه کاربر معمولي هستي، بدون سانسوري... به خاطر مديريت کذايي‌ات حرفا‌ي‌ات را کم و زياد نمي‌کني... مي‌تواني احساسات را بهتر بگويي... فرصت بيش‌تري براي گفت و شنود داري... براي نوشتن... براي فکر کردن... دغدغه‌ي انتظامات نداري... که لولو باشي براي بعضي از همسايگان! :( مي‌خوام چند لحظه‌اي فارغ از دغدغه‌ها باشم... اين‌جا در کنار شما! :w11:

براي "خودم" اين‌جا دلم تنگ است... براي روزهايي که خالي از عناوين مجازي بودم... آن‌روزها سبک‌تر از امروز بودم و لقبي را بر دوش نمي‌کشيدم... دلم براي "تازه‌وارد"اي‌ام... براي کاربري معمولي‌ام... تنگ شده است... نيز براي "با شما بودن"...:w04:
(لطفا براي اين نوشته امتياز ندهيد: هم درخور امتياز نيست هم تازه‌واردي‌ام را مي‌ستاند. سپاس‌گزارم!):gol:

 
آخرین ویرایش:

کافرخداپرست

اخراجی موقت
اینجارو توی امضای آقایا خانم کافر خدا پرست دیدم گفتم منم بنویسم سبک بشم:cry:
دیدم تاپیکو قشنگ مینویسین من به این خوبی نمیتونم بنویسم در همین حد کم و کاستی داره ببخشید
دلم گرفته مینویسم تا خالی شوم.......
امروز من..........
بنويس عزيزم... تا مديرت نکردن بنويس...:D
اصلا چيزي هم ننويسي سبکي...;)
 

shanli

مدیر بازنشسته
چه قدر کاربري معمولي بودن خوب و شيرين است که رهايي و هم‌رنگ دوستاني! :w40:کامران، گلابتون... بچه‌ها سلام! :w42:وقتي تازه‌واردي، وقتي يه کاربر معمولي هستي، بدون سانسوري... به خاطر مديريت کذايي‌ات حرفاتو کم و زياد نمي‌کني... مي‌توني احساسات رو بهتر بگي... فرصت بيش‌تري براي گفت و گو داري... براي نوشتن... براي فکر کردن... دغدغه‌ي انتظامات نداري... که لولو باشي براي بعضي از همسايگان! :( مي‌خوام چند لحظه‌اي فارغ از دغدغه‌ها باشم... اين‌جا در کنار شما! :w11:

براي "خودم" اين‌جا دلم تنگ است... براي روزهايي که خالي از عناوين مجازي بودم... آن‌روزها سبک‌تر از امروز بودم و لقبي را بر دوش نمي‌کشيدم... دلم براي "تازه‌وارد"اي‌ام... براي کاربري معمولي‌ام... تنگ شده است... نيز براي "با شما بودن"...:w04:
(لطفا براي اين نوشته امتياز ندهيد: هم درخور امتياز نيست هم تازه‌واردي‌ام را مي‌ستاند. سپاس‌گزارم!):gol:

حیف که نخواستی امتیاز بدم! وگرنه میدونستم چیکار کنم!:D
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
آي راسل! مگه نگفتم بم امتياز نده؟ :mad: حيف که مدير نيستم...:biggrin:
واستا الان با اون کافر خداپرست مدير کل بخش‌هاي کلان عمومي و فرهنگي کل سايت‌ باشگاه مهندسان ايران ميام قلم پاتو مي‌شکونم! :D
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
چه قدر کاربري معمولي بودن خوب و شيرين است که رهايي و هم‌رنگ دوستاني! :w40:کامران، گلابتون... بچه‌ها سلام! :w42:وقتي تازه‌واردي، وقتي يه کاربر معمولي هستي، بدون سانسوري... به خاطر مديريت کذايي‌ات حرفاتو کم و زياد نمي‌کني... مي‌توني احساسات رو بهتر بگي... فرصت بيش‌تري براي گفت و گو داري... براي نوشتن... براي فکر کردن... دغدغه‌ي انتظامات نداري... که لولو باشي براي بعضي از همسايگان! :( مي‌خوام چند لحظه‌اي فارغ از دغدغه‌ها باشم... اين‌جا در کنار شما! :w11:

براي "خودم" اين‌جا دلم تنگ است... براي روزهايي که خالي از عناوين مجازي بودم... آن‌روزها سبک‌تر از امروز بودم و لقبي را بر دوش نمي‌کشيدم... دلم براي "تازه‌وارد"اي‌ام... براي کاربري معمولي‌ام... تنگ شده است... نيز براي "با شما بودن"...:w04:
(لطفا براي اين نوشته امتياز ندهيد: هم درخور امتياز نيست هم تازه‌واردي‌ام را مي‌ستاند. سپاس‌گزارم!):gol:
شما مدیر و تازه وارد بودنت برای همه یکیه:w16:
همون کافر هستی برای بچه ها
:w16:
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
شما مدیر و تازه وارد بودنت برای همه یکیه:w16:
همون کافر هستی برای بچه ها
:w16:
واسه شما دوستام آره... اما براي بعضي‌ها نه... کسايي که تاپيکاشون رو قفل کردم، حذف کردم... بهشون اخطار دادم...
مديريت منو از دوستام گرفت... وقتي رو که بايد در کنارشون مي‌بودم صرف مسائل اجرايي کرد...
خوبي افسون؟ خوش‌تيپ شدم مگه نه؟ :D
 
آخرین ویرایش:

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
چه قدر کاربري معمولي بودن خوب و شيرين است که رهايي و هم‌رنگ دوستاني! :w40:کامران، گلابتون... بچه‌ها سلام! :w42:وقتي تازه‌واردي، وقتي يه کاربر معمولي هستي، بدون سانسوري... به خاطر مديريت کذايي‌ات حرفا‌ي‌ات را کم و زياد نمي‌کني... مي‌تواني احساسات را بهتر بگويي... فرصت بيش‌تري براي گفت و شنود داري... براي نوشتن... براي فکر کردن... دغدغه‌ي انتظامات نداري... که لولو باشي براي بعضي از همسايگان! :( مي‌خوام چند لحظه‌اي فارغ از دغدغه‌ها باشم... اين‌جا در کنار شما! :w11:

براي "خودم" اين‌جا دلم تنگ است... براي روزهايي که خالي از عناوين مجازي بودم... آن‌روزها سبک‌تر از امروز بودم و لقبي را بر دوش نمي‌کشيدم... دلم براي "تازه‌وارد"اي‌ام... براي کاربري معمولي‌ام... تنگ شده است... نيز براي "با شما بودن"...:w04:
(لطفا براي اين نوشته امتياز ندهيد: هم درخور امتياز نيست هم تازه‌واردي‌ام را مي‌ستاند. سپاس‌گزارم!):gol:



عجب مدیر متنوعی!!;)
دستت درد نکنه!!
اینو نوشتم که امتیاز ندم دیگه!!:gol:
 

russell

مدیر بازنشسته
واسه شما دوستام آره... اما براي بعضي‌ها نه... کسايي که تاپيکاشون رو قفل کردم، حذف کردم... بهشون اخطار دادم...
مديريت منو از دوستام گرفت... وقتي که بايد در کنارشون مي‌بودم رو صرف مسائل اجرايي کرد...
خوبي افسون؟ خوش‌تيپ شدم مگه نه؟ :D
خوشتیپ که آره :razz: ولی نه.... یدونه آواتار بوچلی لازم داری ... البته یه مورد خاصش ;)
 

shanli

مدیر بازنشسته
حالا من یه سوال از کافر جدید بپرسم!
چرا کافر قدیم به پروفایل خودش سر نمیزنه؟!!:w05:
شاید یه بنده خدایی یه سوالی داشته خواسته از مدیرش بپرسه!!!:D
 

russell

مدیر بازنشسته
واسه شما دوستام آره... اما براي بعضي‌ها نه... کسايي که تاپيکاشون رو قفل کردم، حذف کردم... بهشون اخطار دادم...
مديريت منو از دوستام گرفت... وقتي که بايد در کنارشون مي‌بودم رو صرف مسائل اجرايي کرد...
خوبي افسون؟ خوش‌تيپ شدم مگه نه؟ :D
کافری جات خالی امشب با داداشم رفتیم دوچرخه سواری ...
کلی حال داد ... رضا رکاب می زد منم جلو دوچرخه.... :redface:مثل بچه ها ...
البته می دونی چی شد با ماشین آشغالی تصادف کردیم ... خوبه که سالم موندیم :D
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
تاحالا احساس کردی سربار بودن چه حسی داره؟؟؟؟؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
:cry::cry::cry:
خيلي کم.... خيلي کم...
زود اون صحنه و جايگاه رو من ترک کردم... خيلي زود...
...
مامانم از بچگي بهمون مي‌گفت:
ما حتا بهشت خدا رو هم به منت نمي‌پذيريم...
شريعتي از دوبال "نداشتن" و "نخواستن" صحبت مي‌کنه... اين‌جوري برات کم‌تر اين حس پيش مياد...
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
حالا من یه سوال از کافر جدید بپرسم!
چرا کافر قدیم به پروفایل خودش سر نمیزنه؟!!:w05:
شاید یه بنده خدایی یه سوالی داشته خواسته از مدیرش بپرسه!!!:D
اي مردشور اون کافرو ببرن... با اون مديريتش... ولش کن اصلا کاري داشتي بيا به خودم بگو...:D
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
کافری جات خالی امشب با داداشم رفتیم دوچرخه سواری ...
کلی حال داد ... رضا رکاب می زد منم جلو دوچرخه.... :redface:مثل بچه ها ...
البته می دونی چی شد با ماشین آشغالی تصادف کردیم ... خوبه که سالم موندیم :D
بابا عجب سعادتي! :D
به داداش رضا سلام برسون... سلام بي‌رياي يه کافر تازه وارد...;)
 

russell

مدیر بازنشسته
بابا عجب سعادتي! :D
به داداش رضا سلام برسون... سلام بي‌رياي يه کافر تازه وارد...;)
سلامت باشی کافر جون :gol:
می دونی ترمزشو باید من می گرفتم که منم .........:cry:
چون به پشت ماشین خوردیم ... یکم مونده بودم ما هم ... :razz:
 

کافرخداپرست

اخراجی موقت
ببین کافر خان! احترام خودتو نگه دار!:D
هیچی بهت نمیگم..:w05::w10:
چیکار ِ مدیریتش داری؟!!:w00:
هرچي دوس داري بم بگو... هيشکي بات کاري نداره... تازه فرک کونم اون کافر مدير هم بت جاييزه هم مي‌ده! :w05: من مي‌رم کافه پيش بچه‌ها... هرکي دوغ ميل داره بفرماد...:gol:
 

سرمد حیدری

مدیر تالارهای مهندسی شیمی و نفت
مدیر تالار
اي مردشور اون کافرو ببرن... با اون مديريتش... ولش کن اصلا کاري داشتي بيا به خودم بگو...:D


آره خیلی نامرد بود.قرار بود یه سری کار انجام بده ولی از زیرش در رفت.
اگه دستم بهش میرسید:neutral::neutral::w08::w08:
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
چه قدر کاربري معمولي بودن خوب و شيرين است که رهايي و هم‌رنگ دوستاني! :w40:کامران، گلابتون... بچه‌ها سلام! :w42:وقتي تازه‌واردي، وقتي يه کاربر معمولي هستي، بدون سانسوري... به خاطر مديريت کذايي‌ات حرفا‌ي‌ات را کم و زياد نمي‌کني... مي‌تواني احساسات را بهتر بگويي... فرصت بيش‌تري براي گفت و شنود داري... براي نوشتن... براي فکر کردن... دغدغه‌ي انتظامات نداري... که لولو باشي براي بعضي از همسايگان! :( مي‌خوام چند لحظه‌اي فارغ از دغدغه‌ها باشم... اين‌جا در کنار شما! :w11:

براي "خودم" اين‌جا دلم تنگ است... براي روزهايي که خالي از عناوين مجازي بودم... آن‌روزها سبک‌تر از امروز بودم و لقبي را بر دوش نمي‌کشيدم... دلم براي "تازه‌وارد"اي‌ام... براي کاربري معمولي‌ام... تنگ شده است... نيز براي "با شما بودن"...:w04:
(لطفا براي اين نوشته امتياز ندهيد: هم درخور امتياز نيست هم تازه‌واردي‌ام را مي‌ستاند. سپاس‌گزارم!):gol:

به به به ....خان داداش با لباس مبدل اومده....اي جاااااااااااان ...ببين داداشي تو هر كاري كني من بازم ميشناسمت...حتي اگه ماسك بزني...:d
اما چه حالي ميده با خان داداش بي منصب صحبت كني ها ...هرچي دلت بخواد ميتوني بهش بگي....:gol::redface:

واي چقدر امشب اينجا اسپم شد...خان داداش مديره بياد هممون رو اخطار ميده.:surprised:

اينم واسه خان داداش خودم كه مدير بود نميتونستم براش بزارم.:)heart:):d
 

afsoon6282

مدیر تالار مهندسی كشاورزی
مدیر تالار
واسه شما دوستام آره... اما براي بعضي‌ها نه... کسايي که تاپيکاشون رو قفل کردم، حذف کردم... بهشون اخطار دادم...
مديريت منو از دوستام گرفت... وقتي رو که بايد در کنارشون مي‌بودم صرف مسائل اجرايي کرد...
خوبي افسون؟ خوش‌تيپ شدم مگه نه؟ :D
میدونی چی حال میده؟:surprised:
اینکه خودت نباشی:w15::w15::w15:
 
  • Like
واکنش ها: ebbi

مربوب

عضو جدید
اعتراض دارم اقاي قاضي!

اعتراض دارم اقاي قاضي!

چقدر اين ايام را دوست ميدارم هرچند محرم من از دحوالارض شروع شده كتاب قمشه اي را ورق ميزنم در اين بازار داغ مكر و ريا حسين چه بي ريا ميخواند اوازهاي بندگي را!
مادرم تنپوش اسود تهتقاري را تنش ميكند ميگويد (سلام بر حسين لعنت بر يزيد)
و من اشفته تر از هميشه ميگويم اخر اين طفل 10 ساله چه ميفهمد حسين كه بود و چه كرد چه ميداند فرياد هل من ناصر به نا كجا رسيد ولي بي داوطلب!ميگويم تهتقاري حسين كيست؟ ميگويد حسين تو دسته ادم خوبا بود كه بهش اب ندادن و كشتنش !در ذهن اين بچه حسين يه ادم ضعيف است كه عرضه خوردن يه جرئه اب را هم ندارد .او از محرم 4 كلمه بيشتر نميداند( كربلا مشك فرات ابولفضل).يه گوشه مينشيند و زار ميزند!!تهتقاري تو را چه شد؟ميگويد قطع شدن دست درد دارد؟ميگويم اري .جواب ميدهد حتما ابولفضل هم زياد درد كشيد واسه همون چون ديگه نميتونس بنويسه دعا كرد بره پيشه خدا:question::question:
ميگويم مادر جان شما كه تحصيلات اكادميك داريد و 30 سال سابقه تدريس و پدر را هم همه به مهندس پرتوان لقب داده اند ديگر چرا ؟چرا چه؟ اين افكار زنگار گرفته چيست ؟
ميگويد ما در اين 20 سال عمر تو خون دل خورده ايم تا تو در زمره مردم با ايمان باشي !منظورت همان كافر است نه!هه مادر جان خبر نداري وقتي مرا در اوج بچگي به ديدار يار فرستادي من ملحد برگشتم نه زاهد!اخر ان خدايي كه من ديدم ماوراي سجود و ركوع من بود !ميگويد ما تهتقاري را از حسين هديه گرفتيم!!هديه گرفتيد يا به زور گرفتيد كه چه ؟كه به تعداد متنفرين از محمد و ال محمد افزون بورزيد . اين تهتقاري مخ computer است يك تهتقاري است و يك صنف computer پاپ گوش ميدهد و بيشتر از سنش از روابط اجتماعي سر در مياورد انگاه تو او را با اين افكار صد من يه غاز غسل ميدهي؟:surprised:ميگويي حسين را نميشود با تكنولوژي و عصر ارتباطات replace كرد ميگويم عمرا اگر اين افكار دهه 40 باراي طفل 10 ساله خوشايند باشد .تو خيابان كه قدم مينهي سلام عليكم(از نوع عربي غليظ) حاج مهندس مربوب احوالاتكم حاجي!مجلس روضه به راه است امشب را كه ميايي؟اخر مردك مجلس روضه يا نمايشگاه ماشين اقازاده ها مجلسي كه ملّاچي اش منبر را با حرفهاي تكراري دهه 20 قبضه كرده و اقازاده ها گوش به فرمان به چه درد من ميخورد !انان كه زحمت در اوردن اشك مردم را به جان خريده اند يا انان كه دسته به را مياندازند و نذري ميدهند و بر سر و شانه خود ميكوبند و نقاره ميزنند و طبل ميكوبند انان كه وقتي ميگويي حسين كيست مخشان hang ميكند .بايد دست به كارشد و تا اطلاهع ثانوي پنبه در گوش و چسب بر دهانشان بست تا بيشتر از اين مردم را از حسين نرنجانند!حسين پشتش به 72 تن مسلمان واقعي خود گرم بود و همراهي 70 ميليون مسلمان ظاهري را نميخواهد .تو كه حسين را نميشناسي غلط ميكني اربده ميكشي و صدايت را ول ميكني ميان حاضرين جمع!مگر حسين ابنبات است كه برايش ضعف ميكني مگر ميشود عاشقي, ليلي خود را نشناسد و برايش تب كند
مگر حسينo2 است كه چون به تو تزريق نشده افت فشار ميگيري اصلا اسم حسين قداصت دارد چرا حرمت نگه نميداري!!
حسين همان كسي است كه رافيك فرزند تئودور هر سال برايش نذري ميدهد چون عاشقانه همچون مسيح او را ميستايد حسين همان كسي است كه دخترك پيشوني سفيد اين مجتمع را به پرهيزكاري ميخواند حسين همان كسي است كه كه مرا بعد از ان ديدار يار 4 سال است به بازشناسي مجاب كرده حسين همان كسي است كه jeen پوش ها و بزك كرده ها او را از اقازاده ها كه رداي مذهب بر تن كرده به زيبايي مدح ميكنند.به اين افكار سنتي مبلغين كه همچون بيل مكانيكي ان را به مجرد عاقبت به خير شدن مابه خورد ما ميدهند اعتراض دارم اقاي قاضي!!!مربوب
 
آخرین ویرایش:
بالا