درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکم یا اهل بیت النبوة
اللهم صل علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم و العن اعدائهم اجمعین
سلامٌ علی آل یس



در کوی و برزن این شهر رسوا شدم بیا
چون سرو کنار تو تنها شدم بیا




دام از دوپای نحیفم فکن ای عزیز
منهم اسیر زلف چلیپا شدم بیا



اینجا همیشه شب است و سکوت و درد
زندانی این شب یلدا شدم بیا



با اشک و عقده هزار ساله در گلو
هر شب به یاد تو زیبا شده ام بیا



بنگر چگونه مست فتادم به کنج دیر
ساقی قسم به میکده تنها شدم بیا



عمری چون غنچه به حسرت دیدار بوده ام
اکنون میان لجه خون وا شدم بیا



عمری در انتظار نشستم به کوی تو
رخسار ماه تو دیر آشنا شدم بیا



در خانه دل از برای تو گلها شکفته اند
آری برای آمدنت مهیا شدم بیا



عمری به بوی تو هر جا نشسته ام
دانی به وصل تو شیدا شدم بیا



مویم سپید شد در حسرت فراق
پیرم ولی به بوی تو برنا شدم بیا



بر بخت من طالع سبزی نشسته است
حالا که چون بهار مصفا شدم بیا



 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اقا جون هركي دوس داري بيا ديگه
اقاي كي ميخواي بياي
بابا خسته شدي ديگه
اقاجون دنيا ديگه داره به گند كشيده ميكشه
هر رزو يه چيزي و...
اقا جونه مادرتون بياين ديگه
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام دوستاي گلم
بچه ها امروزهم تموم شد ومن ...
ديگه خدايي قسم نمدونم بايد چي بگم
فقط مونده واسم رو سياهي و شرمندگيش
بچه ها اخرش چي؟
مگه ما عقيده نداريم يه روزي اقا ميادش
حالا فرض كنيم همين فردا پس فردا اقامون بيادش ما چي داريم كه باهاش جلوي اقامون سر فراض باشيم؟؟؟!!!
بچه ها ما وچند تا ديگه از بچه هاي كليه فروماي ديگه تصميم گرفتيم از فردا فقط وفقط 3ايه هر روز قران بخونيم وثوابشو تقديم كنيم براي سلامتي وظهرو اقا امام زمان روحي فداه
دوستاي خوبم يادتون نره فقط3 ايه هستش از هر سوره اي هم كه دوس داشتين
فك نكنم 2دقه هم طول بكشه
رفقا انشالله هركي انجام داداش همه ي شيعيان رو دعا كنه مخصوصا مستمندان ونيازمندان
هممون انشالله در ركاب امام زمان روي فداه شهيد بشيم
يازهراس
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تا ز ميخانه و می نام و نشان خواهد بود
سر ما خاک ره پير مغان خواهد بود
حلقه پير مغان از ازلم در گوش است
بر همانيم که بوديم و همان خواهد بود
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه
که زيارتگه رندان جهان خواهد بود
برو ای زاهد خودبين که ز چشم من و تو
راز اين پرده نهان است و نهان خواهد بود
ترک عاشق کش من مست برون رفت امروز
تا دگر خون که از ديده روان خواهد بود
چشمم آن دم که ز شوق تو نهد سر به لحد
تا دم صبح قيامت نگران خواهد بود
بخت حافظ گر از اين گونه مدد خواهد کرد
زلف معشوقه به دست دگران خواهد بود
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
طلوع ميكند آن آفتاب پنهانى
ز سمت مشرق جغرافياى عريانى

دوباره پلك دلم ميپرد، نشانه چيست؟
شنيده ام كه مي آيد كسى به مهمانى

كسى كه سبزتر است از هزار بار بهار
كسى، شگفت كسى، آن چنان كه مي دانى

تو از حوالى اقليم هر كجاآباد
بيا كه مي رود اين شهر ما به ويرانى

و انتظار تو تنها چراغ خانه ماست
كه روشن است در اين كوچه هاى ظلمانى

كنار نام تو لنگر گرفت كشتى عشق
بيا كه نام تو آرامشى است توفانى
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز

"ما در زمین کاری جز انتظار نداریم.

زندگی مشغولیت پیش پا افتاده‌ای است ‌که در فضای انتظار تو می‌گذرانیم و عمر جدولی است که نشسته بر نیمکت انتظار خانه‌های بطالتش را تا رسیدن قطار ظهور پر می‌کنیم و تنها نگرانی ما این است که خانه‌های جدول عمرمان سیاه شود و چشم‌مان در انتظار آمدنت سپید گردد.":cry::cry::cry:
سید مهدی شجاعی

 
آخرین ویرایش:

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
در اضطراب چه شب‌ها که صبح شان گم شد
چـه روزهـا کــــه گـرفـتـــــار روز هـفــــتـم شد

چه قدر هفته پر از شنبه شد، به جمعه رسید
و جـمـعــــه روز تـفــــرّج بـــــرای مـــــردم شـد!

چه قــدر شنبـه و یـک شنبـه و دوشنـبه رسید
ولی همـیشه و هـر هـفـتـه جـمـعـه ‌هـا گم شد

چه هفته‌ها که رسید و چه هفته‌ها که گذشت
شمـارشی کــه خلاصـه بـه چـنـد و چـنـدم شد

و هـفـتـه‌ای که فـقـط ریـشه در گذشتن داشت
بـرای شعـله کـشیـدن بـه خـویـش هـیـزم شد

نـه شنـبـه و نـه بـه جـمـعـه، نـه هیـچ روز دگر
در انتــظار تـو قـلـبـی پـــر از تـلاطـــــم شد !؟

کـــدام جــمـعـه‌ مـــوعـــود می‌زنـی لـبـخـنـد
بـه این جـهـان کـه پـر از قـحطی تبسم شد؟

بــرای آمــدنـت جـــمــعــه‌ای مـعـــیــن کـــن
کـه هـفتـه‌ها همـه‌شـان خـالی از تـرنـم شد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
افـسـوس کـه عـمـرى پـى اغیار دویدیم

از یـار بـمـانـدیـم و بـه مـقصـد نرسیدیم

سـرمـایـه ز کـف رفـت و تـجـارت ننمودیم

جـز حـسـرت و انـدوه مـتـاعى نـخریدیم

پـس سعـى نمودیم که ببینیم رخ دوست

جـان هـا بـه لـب آمـد، رخ دلـدار نـدیـدیم

مـا تـشـنـه لــب انـدر لــب دریـا مـتـحـیــّر

آبـى بـه جـز از خـون دل خـود نـچشیدیم

اى بـستـه بـه زنـجیر تو دل هـاى مـحبـّان

رحمى که در این بادیه بس رنج کشیدیم

چـنـدان کـه به یاد تو شب و روز نشستیم

از شـام فـراقـت چـو سـحـرگـه نـدیـدیم

اى حـجّـت حـقّ پـرده ز رخـسـار بـرافـکـن

کـز هـجـر تـو مـا پـیـرهـن صـبـر دریـدیـم

ما چشم به راهیم به هر شام و سحرگاه

در راه تـو از غـیـر خـیـال تــو رهــیــدیــم

اى دست خـدا دست بـرآور کـه ز دشـمن

بـس ظلم بدیدیم و بسى طعنه شنیدیم

شمشیر کَجَت، راست کند قـامت دیـن را

هـم قـامـت مـا را کـه ز هـجر تو خمیدیم
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
«تا كي براي چشمت آذين كنم جهان را ؟»

قلبم شروع كرده عمدأ تكـــــــان تكــــــــان را

باران ترانه اش را با لـــحن غــــــــــم نخواند

باشد عوض كنـــــي تـــــــــو تقدير آسمان را

اين برگه را بگيريد مردودي ام كه حتميست

وقتي اشاره كردي پـــــايــــان امتحــــــان را

هــــــر و هـــر دقيقه برنامه ام همين است

گـــــــم مي كنم تو را تا پيدا كنم زمــــان را

يك لحظه صبر كـــــــن نه من اشتباه كردم

تــــــــو كه قبــــــــول داري تقير اين جوان را

شـــــب انتظار دارد در او ســــــــتاره باشم

امـــــا مي شمـــــارد دستان مهــــــربان را

يا با بهــــار همــــــراه يا با خودت بيــــــــاور

حتي شبي زمستان ، حتي كمي خزان را

من از قرار معلوم يك عمـــــر صبـــــــر دارم

تا كــــي براي چشمت آذين كنم جهان را ؟
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
باخود که خوب روح تو درگیر می شود
از این جهانِ پر ز شکر، سیر می شود

یادت میاید این که کسی مانده پشت در
دارد برای آمـدنش دیــر مـی شـود !

کـاری بـرای این کـه بیـاید نمی کنیم
حق دارد او که این همه دلگیر می شود


بی او جهنـم است تمام بهشت ها
این اصل ثابت است که تحریر می شود

وقتی فـراق شعله شود در تنـور دل...
وقتی جوان ز غصـه ی او پیر می شود

شعبان گذشت ماه مبارک رسیده است
شب های قدر، امر تو تقدیر می شود؟
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دير هنگامي است که چشمان انتظار به راهت دوخته و جان و دل به شراره هاي اشتياقت، سوخته ايم

باغ آرزوها به شوق بهار روي تو خزان ها را مي شمارد و چکامه هاي خونين شقايق را مي نگارد؛

نرگس ها داغ هجر تو بر سينه دارند؛

عروسان چمن جز به مژده جمال دلارايت سر زحجله عيش برنيارند؛

مهديا!

معراج نشيني بگذار و از پرده غيبت به دراي و رخسار محمدي بنماي؛

که خيل منتظران به جان آمده از حقارت و عيدهاي دنيايي، چشم بر بلنداي وعده ديدار تو دارند.

اي گوشوار عرش الهي! آرمان انتظار را به کوله بار صبر و يقين، بر دوش مي کشيم

و به ترنم آواي ظهور سرخوشيم، هر بامداد ، ياد طلوع تو را در سينه مي پرورانيم و پرتو چهره تو را در ديده نقش مي زنيم.

عمري است که اشک هايمان را در کوره سوزان حسرت ها انباشته ايم و انتظار جمعه اي را مي کشيم

که جويبار ظهورت از پشت کوه هاي غيبت سرازير شود، تا آن کوره را بدان آب غاموش سازيم و آن حسرت ها را به دريا ريزيم.

سبکبار تن خسته امان را در زلال آن بشوييم.

اي اميد بي پناهان، بيا...بيا.

از ثري تا به ثريا، دل هاي بي قراران، شيداي يک نگاه توست.

از سوي تا ماسوي جان هاي بي پناهان، نثار قدم هاي تو باد.

بيا و روزه داران غيبت را به افطار فرج بنشان و قضاي عهد انتظار را دستي برافشان.
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام به دوسته خوبم
اول از همه كه روزه نمازاتون قبول باشه
دوم از همه پيشاپيش ميلاد گل سرسبده عالم هستي حضرت امام حسن مجتبي ع رو هم بهتون تبريك ميگم

امروز ديگه نفسم سوخته ي
خدايي راست ميگم
ديگه س و صدايي ندارم كه واسه اقام بنويسم
يعني دارم اما رخصت نوشتن ندارم
چون خيييييييييييلي گناه كارم
بچه ها داره ماه رمضون نصفه ميشه.فقط همين يه سوال:
تا الان چقدر فرق كرديم؟(نمازامون درستر شده؟كمتر گناه ميكنيم؟غيبتمون كمتره؟غرورمون كمتره؟زبونمون روزه بوده؟گوشمون چي؟چند جز قران خونديم؟چند تا شب تا سحر بيدار بوديمو نماز شب خونيدم؟چندتا سحر مناجات كرديم با خدا و از همه مهمتر چقدر اماده شديم براي فرج اقا؟چي كار كرديم كه اگه اقا همين فردا ظهور كرد بهش بگيم و...؟)
فقط ميخوام اين يه جمله رو بگم:
 

karkard

متخصص موشک
کاربر ممتاز
:gol:«بسم رب الشهدا و الصديقين»:gol:


یا مهـــدی صاحب زمان (عج)، جانم به قربانت بیا
روشن کن این ظلمتسرا ، دستم به دامانت، بیا
آرام جــــــان ما تویی؛ کــــــام و روان ما تــــــویی
جان‌ها فـــــدای چشــــم تو؛ با نای قــــــرآنت بیا
مخمــــــــور جام باده‌ام؛ مستـــم ز پــا افـــتاده‌ام
چشمان طفل و مرد و زن؛ گشته چراغانت بیـــــا
ای حجّـت و نــور خدا، غایب ز چه از دیــــــده‌ها؟
دادم قســـم جانـــا تو را؛ بر جـــان جانانت بیـــــا
عالــــــم همه خواهـــان تو؛ سر در خط فرمان تو
میــــزان فقط میزان تو؛ با عــــدل و میزانت بیـــــا

عصیان‌گران در این جهان ظلم و خدیعت می‌کنند
بهر ســــر گردنکــــــشان؛ با تیــــغ برّانت بیـــــــا
ای عاشـق ایــزد پسند؛ بنما نظر بر «هوشمند»
من را رهـا بنـــمای بنــد؛ با لطف شایانت بیــــــا










 
آخرین ویرایش:

EECi

مدیر بازنشسته
اقا دعا کن خدا بهم صبری بده که بتونم مشکلات رو کنار بزارم و بتونم به هدفم برسم
هدفم رو خودت می دونی...
بهم استقامتی بده که در مقابل نا ملایمت ها محکم باشم

اقا منتظرتم...
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
دلم قرار نمي گيرد از فغان بي تو

دلم قرار نمي گيرد از فغان بي تو



سروده ای از مقام معظم رهبری، آیت الله خامنه ای



دلم قرار نمي گيرد از فغان بي تو
سپندوار ز كف داده ام عنان بي تو

ز تلخ كامي دوران نشد دلم فارغ
ز جام عشق لبي تر نكرد جان بي تو

چو آسمان مه آلوده ام ز تنگ دلي
پر است سينه ام ز اندوه گران بي تو

نسيم صبح نمي آورد ترانه شوق
سربهار ندارند بلبلان بي تو

لب از حكايت شبهاي تار مي بندم
اگر امان دهدم چشم خون فشان بي تو

چو شمع كشته ندارم شراره اي به زبان
نمي زند سخنم آتشي به جان بي تو

ز بي دلي و خموشي چون نقش تصويرم
نمي گشايدم از بي خودي زبان بي تو

عقيق سرد به زير زبان تشنه نهم
چو يادم آيد از آن شكرين دهان بي تو

گزارش غم دل را مگر كنم چو امين
جدا ز خلق به محراب جمكران بي تو








 

سعیده راد

عضو جدید
کاربر ممتاز
¤ أللّهُمَّ إنّی اُجَدِّدُ لَه ُفی هذَا الیَومِ و فی کُلِّ یَومٍ عَهداً وَ عَقداً وَ بَیعَةً فس رَقَبَتی.¤
"خدایا،به راستی من تجدید می کنم برای او در این روز و در هر روز عهد و پیمان و بیعتی را که در گردن من است."

یا صاحب الزمان یاریم کن که از یارانت باشم
دستم رو بگیر که به گرمی وجودت نیازمندم
گناهکارم ولی تو ببخشم و کمکم کن
کمکم کن که به بزرگترین آرزویم برسم و سستی در ایمانم بوجود نیاد
آمین
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اي مهدي فاطمه اي منتقم خاتمه

به هردرب رسم نقش تو دارد
به هربوستان رسم عطر تو دارد
به هرباغي رسم نام تو دارد
به هرگل مي رسم بوي تو دارد
به هرشهدي رسم طعم تو دارد
به هرشبنم رسم لطف تو دارد
به هرغنچه رسم شكل تو دارد
به هردشتي رسم لاله تو دارد
به هرلاله رسم داغ تو دارد
به هرباران رسم آب تو دارد
به هرليلي رسم عشق تو دارد
به هرشمعي رسم نور تو دارد
به هردريا رسم موج تو دارد
به هرگيسو رسم تاب تو دارد
به هرآهو رسم چشم تو دارد
به هرروزي رسم شمس تو دارد
به هرشب مي رسم ماه تو دارد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
یا مهـــدی صاحب زمان (عج)، جانم به قربانت بیا
روشن کن این ظلمت‌سرا ، دستم به دامانت، بیا
آرام جــــــان ما تویی؛ کــــــام و روان ما تــــــویی
جان‌ها فـــــدای چشــــم تو؛ با نای قــــــرآنت بیا
مخمــــــــور جام باده‌ام؛ مستـــم ز پــا افـــتاده‌ام
چشمان طفل و مرد و زن؛ گشته چراغانت بیـــــا
ای حجّـت و نــور خدا، غایب ز چه از دیــــــده‌ها؟
دادم قســـم جانـــا تو را؛ بر جـــان جانانت بیـــــا
عالــــــم همه خواهـــان تو؛ سر در خط فرمان تو
میــــزان فقط میزان تو؛ با عــــدل و میزانت بیـــــا

عصیان‌گران در این جهان ظلم و خدیعت می‌کنند
بهر ســــر گردنکــــــشان؛ با تیــــغ برّانت بیـــــــا
ای عاشـق ایــزد پسند؛ بنما نظر بر «هوشمند»
من را رهـا بنـــمای بنــد؛ با لطف شایانت بیــــــا
 

obaeel

عضو جدید
اسیر مانده ایم در بهانه های پاپتی
و میله های آهنین و عشق های ساعتی
حوالی نگاهمان دوباره صف کشیده است
صدای تیک تاک غم شماره های صنعتی
امان از اشتباه های ناتماممان همان
تفاخر همیشگی به هیچ های قیمتی
میان قرن حادثه کجاست اتفاق عشق؟
نمانده در تسلط همان هبوط لعنتی؟!
کسی نیامد از تبار انتظارمان ببین
که مانده ایم سخت در هجوم بی لیاقتی

 

faer

عضو جدید
کاربر ممتاز
از هجر تو بی قرار بودن تا کی؟
بازیچه روزگار بودن تا کی؟
ترسم که چراغ عمر گردد خاموش
دور از به انتظار بودن تا کی؟

السلام علیک یا اباصالح المهدی
 

mahmood-en

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقا
آقا شما رو به جان مادرت زهرا قسم ميدم هرچه سريع تر بيا
آقا هر روز بر تعداد مظلومان اافزوده ميشه
آقا هر روز بر تعداد جنايات افزوده ميشه
آقا هر روز بر تعداد فتنه ها افزوده ميشه
آقا هر روز طاقت ما كمتر ميشه
آقا بيا
آقا جان بيا و قدم بر چشمان ما بگذار
آقا بيا ترسم اگر نيايي نور چشمانم خاموش گردد

من و از تو جدائی وای بر من

تو و بی اعتنائی وای بر من

به وقت مرگ و در قبر و قیامت

سراغم گر نیائی وای بر من
 

mona.p

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا اجازه! اين دو سه خط را خودت بخوان!
قبل از هجوم سرزنش و حرف ديگران

آقا اجازه! پشت به من کرده قلبتان
ديگر نمي دهد به دلم روي خوش نشان!

قصدم گلايه نيست، اجازه! نه به خدا!
اصلا به اين نوشته بگوييد "داستان "

من خسته ام از آتش و از خاک، از زمين
از احتمال فاجعه، از آخرالزمان!

آقا اجازه! سنگ شدم، مانده در کوير
باران بيار و باز بباران از آسمان ...

اهل بهشت يا که جهنم؟ خودت بگو!
آقا اجازه! من که نه در اينم و نه آن!
"يک پاي در جهنم و يک پاي در بهشت"
يا زير دستهاي نجيب تو در امان!

آقا اجازه!...................................
…......................................... !

باشد! صبور مي شوم اما تو لا اقل
دستي براي من بده از دورها تکان...
..............

آقا اجازه ! خسته‌ام از اين همه فريب
از هاي و هوي مردم اين شهر نانجيب

آقا اجازه! پنجره‌ها سنگ گشته‌اند
ديوارهاي سنگي از کوچه بي نصيب

آقا اجازه ! باز به من طعنه مي‌زنند
عاشق نديده‌هاي پر از نفرت رقيب

"شيرين"ی وجود مرا «تلخ» مي‌کنند
"فرهاد"هاي کينه پرست پر از فريب

آقا اجازه! "گندم" و "حوا" بهانه بود
"آدم" نمي‌شويم! بيا: ماجراي "سيب"!

باشد! سکوت مي‌کنم اما خودت ببين ... !
آقا اجازه! منتظرند اينهمــــــــه غريب ....
 

Similar threads

بالا