درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
موعود روزهای پر از انتظار من
آقا تویی قرار دل بیقرار من
از های و هوی این تن خاکی دلم گرفت
کی می رسد برای همیشه بهار من
کی می رسد طلوع عدالت ز پشت ابر
یا جلوه می کند گل نرگس، نگار من
مردم در این خزان غریبی ز انتظار
آقا محک بزن به صداقت، عیار من
یک روز عاقبت دل من سبز می شود
وقتی نظر کنی ز محبت به کار من
ای قائم عدالت حق، صاحب الزمان
بگذر شبی ز کوچه ما، از کنار من
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
آقا جونم
گل فاطمه (س)
یکی یه دونه زهرای اطهر (س)
به حق مادر پهلو شکستت که می دونی با شنیدن اسمش جونم می خواد در بیاد قسمت می دم دعامون کنی که خدا بیداری از خواب غفلت دوم رو روزیمون کنه
آقا یه اشاره ای کافیه تا دلمون رو همیشه به سمت خودت روشن و نورانی ببینی
فدات بشم ارباب
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
بس که از هجر رخت غمزده و زار شدم
با دل غمزدگان مونس و غمخوار شدم

خواهشم دیدن تو یا عجل خویش بود
بس بود اینهمه بر قلب تو آزار شدم

من ندانم ز چه رو باز مرا میخوانی
من که شرمنده از این خوبیه رفتار شدم

من که چنین گمره آلوده نبودم مددی
که پس از رفتن یاران به خدا خار شدم

 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
چهارده قرن است چهل منزل عطش پیموده ایم
التیام زخم های بی شمار ما چه شد ؟
چشم یوسف انتظاران را کسی بینا نکرد
روشنای امیدوار ما چه شد
ذوالجناحا !
عصر ما چون عصر عاشورا مباد
دشت را گشتی بزن بنگر سوار ما چه شد

باز آی موعود بی تو چه جمعه ای دیگر گذشت
ما را بی قراری پس قرار ما چه شد ؟
می نشینم تا ظهور مردی سبز پوش
آن زمان دیگر نمی پرسیم بهار ما چه شد ؟

 

N. fotros

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم‌ها پرسش بي‌پاسخ حيراني‌ها
دست‌ها تشنة تقسيم فراواني‌ها
با گل زخم، سر راه تو آذين بستيم
داغ‌هاي دل ما، جاي چراغاني‌ها
حاليا! دست كريم تو براي دل ما
سرپناهي است در اين بي‌سر و ساماني‌ها
وقت آن شد كه به گل، حكم شكفتن بدهي
اي سرانگشت تو آغاز گل‌افشاني‌ها
فصل تقسيم گل و گندم و لبخند رسيد
فصل تقسيم غزل‌ها و غزل‌خواني‌ها
ساية امن كساي تو مرا بر سر، بس
تا پناهم دهد از وحشت عرياني‌ها
چشم تو لايحة روشن آغاز بهار
طرح لبخند تو پايان پريشاني‌ها

قیصر امین پور
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گفتم كه روي خوبت از من چرا نهان است؟
گفتا تو خود حجابي، ور نه رخم عيان است
گفتم كه از كه پرسم جانا نشان كويت؟
گفتا نشان چه پرسي آن كوي ، بي نشان است
گفتم مرا غم تو خوشتر ز شادماني
گفتا كه در ره ما غم نيز شادمان است!
گفتم كه سوخت جانم از آتش نهانم
گفت آن كه سوخت او را ، كي ناله و فغان است
گفتم فراغ تا كي گفتا كه تا تو هستي
گفتم نفس همين است گفتا سخن همان است
گفتم كه حاجتي هست، گفتا بخواه ما را
گفتم غمم بيفزا، گفتا كه رايگان است
گفتم ز فيض بپْذير، اين نيمه جان كه دارد
گفتا، نگاه دارش غمخانه ي تو جان است
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دلـم ز هـجر تو در اضطراب مـی افتـد
به سان زلف تـو در پیچ و تاب می افتد
شـبی كـه بی تو اَم ای ماه محفل اَفروزم
دلـم زهجر تـو از رنگ و آب می افتد
تـو آن مـهی كه اگـر مهر رخ بَر اَفروزی
زچشـم اهل نظـر آفتاب مـی افتـد
تـو آن گـلی كه ز پاكـی طراوتی داری
كه گل به پیش تو از رنگ و آب می افتد
بـه یاد روی تـو اِی گُل، عبور خاطر مـن
به باغ صبر غـزل های نـاب می افتـد
اگر به گوشه ی چشمی نظر كنی اِی دوست
دعای خسته دِلان مستجـاب می افتـد
 

86412740152

کاربر فعال
فقط بیا دارم دیونه میشم
تا کی باید تحملمون کنی تا کی ناراحتت کنم تا کی ......
تا کی دعا
هستم ببینمت
نمی دونم نمی دونم ....
چی میشد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
سپری میشود این ظلم عدو میبازد
می رسد انکه خداوند به او می نازد

باشد ان روز که بینند همه عالمیان
در بقیع حضرت مهدی حرمی میسازد

روزی او خواهد امد تا...:gol::gol::gol:
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای صبا رو ، سبک بار ، از برم سوی دلدار
گو به اون بی وفا یار ، حال این عاشق زار

گو به هر کوی و برزن ، پیش هر مرد و هر زن
بگذرم چون به زاری همچو ابر بهاری
از دو چشم گهربار ، در فشانم صدف وار


:gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol::gol:
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن
صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه الساعه وفي كل ساعة
وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا
حتى تسكنه ارضك طوعا
وتمتعه فيها طويلا
برحمتك يا ارحم الراحمين


يا ابا صالح
خدا كند كه اين جمعه بيايي
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
درد دل امام زمان (ع) با امام حسین (ع)

درد دل امام زمان (ع) با امام حسین (ع)

درد دل امام زمان (ع) با امام حسین (ع)





حسین جان مهدیم ، مهدی خسته
دلم از بی وفاییها شکسته
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
حسین جان مانده ام تنهای تنها
شده کرب و بلایم کوه و صحرا
حسین جان کاش ، من جای تو بودم
چو یارانت بدم گرد وجودت
شما گفتی ولی آنها نرفتند
مرا یاران همه یک یک برفتند
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
حسین جان سالها در انتظارم
هنوز حسرت به یاران تو دارم
حسین جان انتقام نگرفته ام من
به جای امّتم شرمنده ام من
حسین جان قطعه قطعه جسم اکبر(ع)
سر افتاده ی علی اصغر(ع)
دو کتف خونی و مشک ابوالفضل (ع)
کنار علقمه اشک ابوالفضل (ع)
کنار ناله ی جانسوز زهرا (س)
فرار کودکان در دشت و صحرا
همه منزل به منزل در اسارت
چنان که شد به آل تو جسارت
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
هر آنچه عمه ام زینب (س) کشیده
بود هر صبح و شام در پیش دیده
ز قلبم می زند بیرون شراره
چه کاری سخت تر از انتظاره
حسین جان از شما شرمنده هستم
گناه امّتم بسته دو دستم
چقدر دیگر بگویم من به امّت
دعا باشد کلید فقل غیبت
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
حسین جان امّتم بر تو بگریند
نمی دانند که خود با من چه کردند
هزار و یکصد و هفتادمین سال
چه کم آنکس که پرسیده ز من حال
هزار و یکصد و هفتادمین سال
چه میداند کسی دارم چه احوال
هزار و یکصد و هفتادمین سال
به دست و پای من زنجیر اعمال
هزار و یکصد و هفتادمین سال
برای عمه ام زینب می زنم پر و بال
هزار و یکصد و هفتادمین سال
به دل مانده هزار امید و آمال
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
توی کرب و بلای این زمونه
آدم قدر ابوالفضل (ع) و میدونه
توی کرب و بلای این زمونه
کسی وقت عمل باقی نمونه
تو کرب و بلای این زمونه
چقدر تیر گنه سویم روونه
توی کرب و بلای این زمونه
ندارم زینبی حرفم رسونه
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته
شما با آن مصیبتها که دیدی
به امید ظهورم پر کشیدی
خدا داند چقدر در انتظاری
ز خون باری چشمم بی قراری
حسین جان کاش بودند عاشقانی
زبانی نه حقیقی، یاورانی
گناهان را به اشک خود بشویند
ظهورم را بخواهند از خداوند
خدا اذن فرج میده به دعوت
برای انبیا اینگونه سنت
اگر شیعه وفا می کرد به بیعت
نبود تاخیر به روی عصر غیبت
حسین جان مهدیم ، مهدی خسته دلم از بی وفاییها شکسته



یا رب الحسین (ع) بحق الحسین (ع) اشف صدر الحسین (ع) به ظهور
الحجه (ع)
 

shahryar14

عضو جدید
کاربر ممتاز
روزها پشت سر هم میان و می رن
شب ها هم به دنبالشون
عمرمون داره می گذره؛

یه سوال از خودمون

چند سالمون شده؟؟
20 سال
30 سال
40 سال

عرض این عمری که از خدا گرفتیم، واقعا چقدر به یاد آقامون بودیم؟؟؟

چقدر دنبال آقامون گشتیم؟؟؟؟

چقدر برای ارباب کار کردیم، اصلا چی کار کردیم؟

آیا چیزی برای ارائه کردن و حرفی برای گفتن داریم؟؟؟؟
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند
دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند
دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما
پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند
شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام
و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند
برای آمدنت چند سال بایستی
در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟
نیامدی که ببینی نگاه منتظرم
چه روزها به امید تو زیر باران ماند
سکوت آخر حرف من است چون بی تو
دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند
 

salizadeniri

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا صاحب الزمان ادرکنا...

اگر دل دليل است…


سراپا اگر زرد و پژمرده ايم
ولي دل به پاييز نسپرده ايم



چو گلدان خالي، لب پنجره
پر از خاطرات ترك خورده ايم




اگر داغ دل بود، ما ديده ايم
اگر خون دل بود، ما خورده ايم





اگر دل دليل است، آورده ايم
اگر داغ شرط است، ما برده ايم




اگر دشنه دشمنان، گردنيم!
اگر خنجر دوستان، گرده ايم؟!



گواهي بخواهيد، اينك گواه:

همين زخمهايي كه نشمرده ايم!



دلي سربلند و سري سر به زير(کاش اینطور بود مولای من)

از اين دست، عمري به سر برده ايم

قیصر امین پور


 

Eshragh-Archi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
شعبان، به نیمه خود میرسد و اشتیاق جهان، به بی‏نهایت. گویند برای آمدنت باید به انتظار ایستاد، نه به انتظار نشست.

ما ایستاده ایم چرا که در قلبمان زمزمه ایست. خبری در راه است..





 
  • Like
واکنش ها: 138

REZA1200

عضو جدید
سلام اقا شما دیگه چرا این همه بد قول هستید شما که الگوی جامعه هستید من نگران اینده هستم کی میخوای بیاید اخه من جمعه ها همش خوابم اگر ممکنه به من پی ام بده که من اون روز بیدار باشم وشما رو ملاقات کنم میگن قراره با اسب بیاید راسته ؟ مواظب باشید اشرار زیاد شده درسته که ریگی رو گرفتند ولی باز هم اشرار وجود داره رادیو تلویزیون چیزی نمیگویند که مردم وحشت کنند ولی ما شبها که میریم کوه اونا رو میبینیم اگر ممکنه با هواپیما تشریف بیاورید اخه دنیا پیشرفت کرده راستی شما هم چت روم سر میزنی ؟ ایدی شما چیه ؟ بای بوسسسس
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
بسم الله الرحمن الرحيم
اللهم كن لوليك الحجة بن الحسن
صلواتك عليه وعلى آبائه في هذه الساعه وفي كل ساعة
وليا وحافظا وقائدا وناصرا ودليلا وعينا
حتى تسكنه ارضك طوعا
وتمتعه فيها طويلا
برحمتك يا ارحم الراحمين


يا ابا صالح
خدا كند كه اين جمعه بيايي
اللهم صل علی محمد و آل محمد:w27:
 

nazila65

عضو جدید
کاربر ممتاز
من 1000 تا صلوات نذر می کنم و یه دعای توسل ....چون به این دعا علاقه خاصی دارم..
و تو قلبم واسه تموم شما دوستان دعای خیر می کنم..
ان شالله خدا همش تو قلبتون حس بشه ..و زندگیتون پر از پاکی و خوبی باشه
 

engineer saba

عضو جدید
کاربر ممتاز
یا صاحب الزمان !

داستان یوسف را گفتن وشنیدن به بهانه ی توست . شرمنده ایم... می دانیم گناهان ما همان چاه غیبت توست . می دانیم کوتاهیها ، نادانیها و سستیهای ما ، ستمهایی است که در حق تو کرده ایم ...

یعقوب به پسران گفت : به جستجوی یوسف برخیزید ، و ما با روسیاهی و شرمندگی ، آمده ایم تا از تو نشانی بگیریم . به ما گفته اند اگر به جستجوی تو برخیزیم ، نشانی از تو می یابیم .

اما ای فرزند احمد ! آیا راهی به سوی تو هست تا به دیدارت آییم . اگر بگویند برای یافتن تو باید بیابانها را در نوردیم ، در می نوردیم . اگر بگویند برای دیدار تو باید سر به کوه و صحرا گذاریم ، می گذاریم .

ای یوسف زهرا !

خاندان یعقوب پریشان و گرفتار بودند ، ما و خاندانمان نیز گرفتاریم ، روی پریشان ما را بنگر . چهره زردمان را ببین . به ما ترحم کن که بیچاره ایم و مضطرب

ای عزیزِ مصرِ وجود !

سراسر جهان را تیره روزی فرا گرفته است . نیازمندیم ! محتاجیم و در عین حال گناهکار ...از ما بگذر و پیمانه جانمان را از محبت پر کن .

یابن الحسن !

برادران یوسف وقتی به نزد او آمدند کالایی – هر چند اندک – آورده بودند ، سفارش نامه ای هم از یعقوب داشتند . اما ... ای آقا ! ای کریم ! ای سرور ! ما درماندگان ، دستمان خالی و رویمان سیاه است . آن کالای اندک را هم نداریم . اما... نه ، کالایی هر چند ناقابل و کم بها آورده ایم . دل شکسته داریم ... مقدورمان هم سری است که در پایت افکنیم .

ناامیدیم و به امید آمده ایم. افسرده ایم و چشم به لطف و احسان تو دوخته ایم . سفارش نامه ای هم داریم ... پهلوی شکسته مادر مظلومه ات زهرا را به شفاعت آورده ایم ...
 

pishi khogshel

عضو جدید
امام عزيزم دلم خيلي گرفته...
با اينكه تا به حال نديدمت اما احساس ميكنم خيلي دوست دارم
اخه ميگن شما خيلي خوبين خيلي ماهين...
امام زمان من كه بابامو نميبينم اما خواهش ميكنم ازش نگهداري كن ميدونم كه تو بهشته اخه خيلي درد كشيد
منم اگه مردم بببرتم پيش اون
ازتون ممنونم به خاطر همه چي...
و اينكه دوس دارم يه بار بيام مسجدتون جمكران...
عيدتون مبارك
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
اول و اخر عشقا خودتی

واسه من تموم دنیا خودتی

برای یوسف جایی پیدا نمیشه

وقتی که یوسف زهرا خودتی

من ازت یه خواب ببینم بسمه

تو ی خواب تو رو ببینم بسمه

خواسته ی زیادی پیشت باشم

پات وبگذاری رو سینم بسمه

به چشام اگه غبارت بخوره

توی کوچمون گذارت بخوره

میمیرم من میمیرم من

تا شاید جونم به کارت بخوره

جمعه دلگیرو غمین تو

اسمون تشنه تصویر تو

مادرت منتظر ظهور تو

چشم عباس توی شمشیر تو ...

__________________
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

قطعه گم شده ای از پر پرواز کم است
11 یار شمردیم و یکی باز کم است
این همه آب که جاریست نه اقیانوس است.
عرق شرم زمین است که سرباز کم است
میلاد یگانه منجی عالم بشريت مبارک


از دو چشم ياس مي خوانم بيا
شعري از احساس مي خوانم بيا
نيستم قابل ولي ارباب من
روضه ي عباس مي خوانم بيا.
میلاد با سعادت حضرت مهدی(عج) مبارک
 

mohsen-gh

مدیر تالار فلسفه
مدیر تالار
ندارم ترسي از غم تا تو را دارم

چرا بايد بترسم تا تو را دارم

به ذوق ديدنت هر جمعه سرمستم

نباشم بي تو،هستم تا تو را دارم
 

ssara2025

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام آقا
نمی دونم اونقدر زنده می مونم که ببینمت یا نه؟
نمی دونم اونروز که می بینمت چه عکس العملی ازم سر میزنه ؟
دوستت می شم یا دشمنت ؟
کمکم کن که دوستت باشم ، درست تشخیص بدم ، اشتباه نکنم !!!!
می ترسم !!!!!
خیلی می ترسم !!! دیگه مرزی بین دروغ و واقعیت نیست :(:(
نکنه بیای و به ما بگن که دروغی !!!! خودت کمکم کن :gol::gol::gol:
اگه خواستم با دشمنات باشم ، اگه خواستم ابوموسی اشعری باشم ، اگه خواستم طلحه و زبیر باشم ، از خدا بخواه که تا اونروز نباشم :gol::gol::gol:
 

Similar threads

بالا