درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


[FONT=arial,helvetica,sans-serif]با کدام آبرویی روز شمارش باشیم؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
عصرها منتظر صبح بهارش باشیم؟
سالها منتظر سیصدو اندی مرد است!
آنقدر مرد نبودیم که یارش باشی!!!!!!!!!
گیرم امروز به ما اذن ملاقاتی داد
مرکبی(تقوا)نیست که راهی دیارش باشیم
[/FONT]
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوباره جمعه گذشت و قنوتِ گریان ماند

دوباره گیسوی نجوای ما پریشان ماند

دوباره زمزمه ی کاسه های خالی ما

پس از نیامدنت گوشه ی خیابان ماند

شبیه شنبه ی هر هفته پشت پنجره ام

و کوچه کوچه شهرم دوباره زندان ماند

برای آمدنت چند سال بایستی

در این تراکم بی انتهای ویران ماند؟

نیامدی که ببینی نگاه منتظرم

چه روزها به امید تو زیر باران ماند

سکوت آخر حرف من است چون بی تو

دوباره حنجره ام زیر بغض پنهان ماند

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
-

بیــا کــه دل بــه امـــید تـــو بســـتم آقــا جـان
وزین عمـل به خدا مست مستم آقا جان


به هر چه دل بسپردم پس از یکی دو سه روز
بــه اعــتبار تـــو آن را گســستم آقا جان


پـس از یک عـمر نشـستن به پـای ایـن یـا آن
کـنون ز عشق تو بیمـار هســتم آقا جان


قــرار بســـتم و چـندین هــــزار ســال بــر آن
ســر قـرار خــودم هـــم نشـستم آقا جان


بیـا کـه از غــم این سـال هــای بی سـر و ته
شـدم مریض و در این راه خستم آقا جان


تـو از همیشـه برایــم قــشـنگ و خــوب تری
قسم به آن که منش می پرستم آقا جان


هـــــزار بـوســه گــــذارم بــــه پــــای نامـۀ تو
اگـر رسـید جـــوابت بـــه دســتم آقا جان


مـــیـان خـرد و کـــلان هــم بــرای خاطـــر تـو
ببـین چـگونه خـودم را شـکـستم آقا جان


بــه مـثـل مـــردم ایــن ده همیشــه منتظــرم
بیــا کــه دل بــه امیــد تو بسـتم آقـا جان


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

مثل هميشه منتظرم آه می کشم

چون انتظار يوسف از اين چاه می کشم

در عالم خيال ، مسير عبور را

در امتداد سبز همين راه می کشم

ناديده عاشقت شده ام مثل کودکان

عکس تو را شبيه به يک ماه می کشم

آقا بيا که فصل غريبی است نازنين

آقا بيا ز غصه تو را آه می کشم

جای گلايه نيست که دوری گزيده ای

هرچه کشيدم از دل گمراه می کشم


مهدی صفی ياری

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

در حسرت بهار نشستم نیامدی

در خیمه گاه غربت و تنهایی فراق

رنجور و بی قرار نشستم نیامدی

در غم سرای خلوت دل بی تو ای عزیز

با چشم اشکبار نشستم نیامدی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام راه ظهور تو با گنه بستم/ دروغ گفته ام آقا كه منتظر هستم.

كسي به فكر شما نيست راست مي گويم/ دعا براي تو بازيست راست مي گويم.

اگرچه شهر براي شما چراغان است/ براي كشتن تو نيزه هم فراوان است.


 

پسر بهاری

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بی رنگی هم اگر جرم نبود.....بی رنگ میشدم.........اما سخت است یک رنگ ماندن در دنیایی ک مردمانش.....برای پر رنگ شدن هزار رنگ میشوند !
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

خدايا !!
در ظهورش تعجيل بفرما
و عدالتش را در عالم گسترده ساز
به حق كرمت اي مهربانترين مهربانان.....





دو دقیقه واسه آقاتون وقت میذارید؟؟؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


سبز يعنى چه؟ سبزیعنی عاشق مولا
شدن پشت درب حیدری زهراشدن
سبزیعنی عشق تاشور بلا با حسین فاطمه
درکربلا. طالب سبزم ، نه این سبزریا!
سبزهم بازیچه شدمهدی بیا





مهدي جان
نميدانم تا سپيده دم فرج چند نافله مانده است نميدانم كدام قنوتِ عطشناك به دامن عنايت توتوفيق

استجابت خواهد يافت تا از قله هاي بلندغيبت به دنياي خاكي ما نزول فرمايي؟اما ميدانم اين يلداي

هجركه ازشفق حضور توالتهاب سپيده زدن دارد در انتظاري شيرين ميسوزد.





 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
همه با هم زمزمه کنیم


ارباب زمین، امیر مریخ، بیا

تا نخل ستم برکنی از بیخ بیا

از قول همه منتظران می گویم

ای پیرترین جوان تاریخ بیا

الهم عجل لویک الفرج
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
امشب اگر قبول نشود دعا از عجائب است...
زيرا كه عرش گشوده ي ليلة الرغايب است...
اي كاش روز جمعه كه از راه مي رسد...
ديگر كسي نگويد ارباب غايب است...





یک چشم من اندر غم دلدار گریست
چشم دگرم حسود بود و نگریست

چون روز وصال آمد او را بستم
گفتم نگریستی نباید نگریست


 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این روزها بارانی ترین دعاهایم را نذر آمدنت می کنم...
بیا و نا امید نکن این بخت برگشته را ...
ای ماه درخشان روزگار تاریک من!
smart student
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
رسيده ام به چه جايی كسی چه ميداند
رفيق گريه كجايی كسی چه ميداند

ميان مايی و با ما غريبه ای افسوس
چه غفلتی چه بلايی كسی چه ميداند

تمام روز و شبت را هميشه تنهايی
اسير ثانيه هايی كسی چه ميداند

برای مردم شهری كه با تو بد كردند
چگونه گرم دعايی كسی چه ميداند

تو خود برای ظهورت مصممی اما
نميشود كه بيايی كسی چه ميداند

كسی اگر چه نداند خدا كه ميداند
فقط معطل مايی كسی چه ميداند

اگر صحابه نباشد فرج كه زوری نيست
تو جمعه جمعه ميايی كسی چه ميداند
 

smart student

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
"خسته ام...
نه از راهی که آمده ام یا انتظاری که گاه امانم را می برد...
خسته ام از تکرار ندیدنت"
 

mohammad azizi

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چه جمعه ها که یک به یک غروب شد نیامدی

چه بغضها که در گلو رسوب شد نیامدی

خلیل آتشین سخن ، تبر به دوش بت شکن

خدای ما دوباره سنگ و چوب شد نیامدی

برای ما که خسته ایم و دل شکسته ایم نه

ولی برای عده ای چه خوب شد نیامدی

تمام طول هفته را به انتظار جمعه ام

دوبار صبح ، ظهر نه غروب شد نیامدی
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

آقا اجازه!
دست خودم نیست خسته ام،
در درس عشق، من صف آخر نشسته ام،
یعنی نمی شود که ببینم سحر رسید؟
درس غریب "غیبت کبری" به سر رسید؟
آقا اجازه!
بغض گرفته گلویمان،
آنقدر رد شدیم که رفت آبرویمان،
استاد عشق!

صاحب عالم!
گل بهشت!
باید که مشق نام تورا تا ابد نوشت.
یک جمعه دیگر گذشت.

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز

اي آنکه در نگاهت حجمي زنور داري

کي از مسير کوچه قصد عبور داري؟

چشم انتظار ماندم، تا بر شبم بتابي

اي آنکه در حجابت درياي نور داري

من غرق در گناهم، کي مي کني نگاهم؟

برعکس چشمهايم چشمي صبور داري

از پرده ها برون شد، سوز نهاني ما

کوک است ساز دلها، کي ميل شور داري؟

در خواب ديده بودم، يک شب فروغ رويت

کي در سراي چشمم، قصد ظهور داري؟
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


خدایا در فراغش ناله تا کی
به سینه داغها چون لاله تا کی
خدایا رازها در پرده تا کی
زغیبت قلبها ازرده تا کی
بنال ای دل بگو با شور و فریاد
که یا مهدی جهان پر شد ز بیداد
کجایی ای گل زهرا کجایی


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
یابن الحسن دو چشم ترت درد میکند؟

این چشم های شعله ورت درد میکند؟

از شدت غمی که در سینه شماست...

مانند مادرت،کمرت درد میکند؟

صلی الله علیک یا صاحب العصر و الزمان (عج)
العجل ...
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای حجت زمانه(عج) ، زمانه چه بد شده ست
یک تکه ابر بین من و نور سد شده ست


دیگر برای غنچه سری تب نمی کند
در خانه ای که خار گل سرسبد شده ست


قران به روی طاقچه ها خاک می خورد
من منتظر که باز ببینم نود شده ست


بعد از گذشت جمعه فراموش می شوی
یادت همیشه غرقه ی این جزر و مد شده ست


دنیا میان لجه ی خون غوطه می خورد
انسان به زیر پای هوسها لگد شده ست


تا آفتاب عدل تو از شرق رو کند
از ایستگاه عشق چه ایکاش رد شده ست


پنهان نمی کنم که در این انتظار تلخ

حال دل شکسته ی من باز بد شده ست


احسان اکابری
 

Similar threads

بالا