درد دلی با صاحب الزمان(حضرت مهدی عج)

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
آه اي اميد آبي مشرق نيامدي

از اين غروب خسته عاشق نيامدي

گفتم مي آيي ، عقربه ها سرد مي شوند

فرقي نكرد حجم دقايق نيامدي

گفتم بيا ، تمام غزلهام مال تو

اما نبود اين هم لايق ،‏نيامدي

آيا غزل رسالت خود را ادا نكرد

يك عمر زد لگد به علايق نيامدي

ديگر به درد فاصله لبخند مي زنم

چون از قفاي اين همه هق هق نيامدي

مشتي بهار بي نخست آمد و گذشت

حتي براي سوگ شقايق نيامدي

عمري غزل ميان سكوتم مرور شد

اما تو مثل جمعه سابق نيامدي...
 

Esmaeilpoor

عضو جدید
[h=1]نفس رسیده به جایی که مرگ می خواهد
خدا کند که بیایی که مرگ می خواهد...

بدون درک حضور شما مرا ببرد
مخواه قبل ظهور شما مرا ببرد

که در تمام وجودم رسوب کرده غم ات
که جمعه های جهان را غروب کرده غم ات

نیامدی که ببینی چه قدر غم داریم
نیامدی که ببینیم مرد کم داریم

در احتمال ضعیف جهان نمی گنجی
خداست ضامنت ای واقعی ترین منجی!

خیال زخمی ما را بیا و راحت کن
نماز مغرب این جمعه را امامت کن

تمام عمر غریبانه پیش تان بودم
نگو برای زیارت هنوز هم زودم

که در تمام وجودم رسوب کرده غم ات
که جمعه های جهان را غروب کرده غم ات...
[/h]
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
منی که مایه ننگم به حد رسوایی
چگونه از تو بخواهم به دیدنم آیی
چو خویش یار تو دیدم به نیک فهمیدم
عزیز فاطمه مهدی(عج) چقدر تنهایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می خانه را در میزنم وقتی بیایی
لب را به ساغر می زنم وقتی بیایی

مُحرم نگشتم ، کعبه سبز خدا ، پس
از کعبه هم سر می زنم وقتی بیایی

غرق گناه و معصیت هستم یقیناً
خود را به آن در می زنم وقتی بیایی

همراه با هر یا حسین روضه هایت
تا کربلا پر می زنم وقتی بیایی

جای گلاب و آب ، اشک دیده ام را
بر پای معبر می زنم وقتی بیایی

ای روضه خوان کربلا ، ای جاری اشک
بر سیم آخر می زنم وقتی بیایی
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مردم همه دینشان به باد است این جا
دكان فروش دین زیاد است این جا
شرمنده كه كمتر از شما می گوییم
بازار شما كمی كساد است این جا

در هر غم و غصه ای ز جان یادم رفت
از لطف خداوندجهان یادم رفت
پیش همه رفتم و زدم رو اما
از مهدی صاحب الزمان یادم رفت


دلداده و غمخوار نداری ورنه
سرباز فداكارنداري ورنه
مانندعلي مرتضايي اما
تو سيصد و نه، يار نداري ورنه


دل را به تو یادگار دادن خوب است
در دست تو اختیار دادن خوب است
ما منتظریم و عاشق و دلدارت
آقا چقدر شعار دادن خوب است

من عاشق و مامور به صبرم، یا،نه؟
در فکر شب اول قبرم ،یا، نه؟
چندیست که ازخودم سوالی دارم
من منتظر امام عصرم، یا، نه؟
 

صدای سکوت

عضو جدید
کاربر ممتاز
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


بــرای آمـدنــت دیــر مـی شــود، بــرگــردزمان ز پرسه زدن سیر می شود،
برگرددر انتــظــار تــو بـا کــولــه باری از وحشتزمـیـن دوباره زمینگیر می شود،
برگردبـرای روشنـی چشـم آسمـان، خـورشیدمیـان چـشم تـو تـکثیر می شود،
برگردهمیشه جای تو در لحظه‌هایمان خالیستغـروب جـمعه که دلگیر می‌شود،
برگردو جـمـعـه‌ای کـه بـیـایـی، تمام عرش خدابـه سمت خاک سرازیر می‌شود،
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی می آید از یک راه دور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]شبی هم می کند زینجا عبور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]غبار غربت از رخسار غمگین دور می سازد[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و ما را می کند غرق سرور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]دل دریایی ما را به دریا می برد روزی[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به سان ماهی از جام بلور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ازین رخوت رهایی می دهد جانهای محزون را[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]درونها می شود پر شوق و شور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]نسیم وحشت پاییز را قدری تحمل کن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]بهار آید اگر باشی صبور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]کسی می آید و می گیرد احساس خدایی را[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز انسانهای سرشار از غرور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]فنا می گردد این تاریکی و محنت ز دنیامان[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز هر سو می دمد صدگونه نور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]به سر می‌آید این دوران تلخ انتظار آخر[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]و ناجی می کند اینجا ظهور آهسته آهسته[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]ز الطاف خداوندی حضورش را تمنا کن[/FONT]
[FONT=arial, helvetica, sans-serif]که او مردانه می یابد حضور آهسته آهسته[/FONT]
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مرا ببخش نگشتم چنان كه می خواهی

به پات جان نسپردم ز فرط خودخواهی

همیشه عهد شكستن ز سمت من بوده

مرا ببخش كه سوگند خورده ام گاهی

تمام عمر فقط ادعا، كه یار توام

ولی دریغ چه گویم، خودت كه آگاهی

عزیز كشور جانی و یوسف دنیا

ولی دریغ كه ماه نشسته در چاهی

و باز پرسش آخر ، جواب معلوم است

" عزیز فاطمه آیا بود سویت راهی "


 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
شب تار من خدایا زچه رو سحر ندارد
مگر این عزیز زهرا ز دلم خبر ندارد
تو به من مگر نگفتی , غم دل به او بگویم
غم دل بگفتم اما به من او نظر ندارد
همه دم زنم صدایش شنوم مگر نوایش
چه کنم که آه سردم به دلش اثر ندارد
تو بگو کجا روم من که جمال او ببینم
که دلم به جز جمالش هوس دگر ندارد
تو بده نشانم او را که جز او دگر نبینم
که ندیده هر که او را به یقین بصر ندارد
ز ظهور او سئوالی بنمودم از یکی گفت
که ز وقت رجعت او خبری بشر ندارد
به کجایی ای عزیزم نگری به حال و دردم
که فراق و دوری تو به جز از ضرر ندارد
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
چنين كه ناز به چشم تو آشيان گرفت
هزار ميكده در يك نگاه خانه گرفت
چه جاي دل، كه فلك جامه شكيب دريد
چو برق تيز نگاه تواش نشانه گرفت

چو گل چه روي بپوشي، چه پرده برگيري
شميم زلف تو سرتاسر زمانه گرفت
تو آن الهه نازي، كه زهره فلكي
ز يك نواي تو الهام صد ترانه گرفت

سر رهائيش از حلقه هاي زلف تو نيست
كبوتري كه ز خال لب تو دانه گرفت
به آفتاب رخت شام تيره شد روشن
سپهر، جلوه خورشيد را بهانه گرفت
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
آمد بهار و حیف که ما را بهار نیست

وین جرعه ها به کام دلم خوش گوار نیست
گفتم بهار آمد و پر شد جهان ز گل

دیدم که یار نامد و گفتم بهار نیست . . .
.
.
.
درد ما را خداوند دوا خواهد کرد / بر ظلمت ما شمع عطا خواهد کرد
فردا همگی به چشم خود می بینیم / شمع با چشم جهان بین چه ها خواهد کرد
.
.
.
خدارا یک نگاهی سوی ما کن
ز چنــگ نفس امــاره رهــا کن
کرم کن مهدیـا در خدمت خود
نصیـــب و روزی ما کـربـــلا کن . . .
.
.
.
لعنت به عــدو که روح تــقوا را کشت
ایمان و کمال عشق و معنا را کشت
بـــازآ و بگیــر انتقــامی سنگین
از آنکه ز راه ظلم زهرا را کشت . . .

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
می نویسم که شب تار، سحر می گردد

یک نفر مانده از این قوم، که برمی گردد…

.
.
.
امسال بهار بی تو آغاز نشد
امسال گذشت و باز اعجاز نشد
کِیْ سین سلام بر لبت می شکفد
عید آمد و سفره دلم باز نشد!
.
.
.
هر راه بجز راه تو کج خواهد شد
بی لطف تو آسمان فلج خواهد شد
ما منتظران اگر بخواهیم همه
امسال همان سال فرج خواهد شد
.
.
.
تو هر زمان که بیایی بهار خواهد بود….
مجال شادی بی اختیار خواهد بود….
خوش آن زمان که برآید به یک کرشمه دو کار……
یکی ظهور امامو یکی شروع بهار….

 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیمار گشته است قلوب از عیوب ما

دانیم گشته سد دعاها، ذنــــوب ما

یا غــافر الذنوب گناهان ما ببخش
وانگه رسان ظهور طبیب قلوب ما

اللهم عجل لولیک الغریب الفرج

.
.
.
گفتم شبی به مهدی، اذن نگاه خواهم!
گفتا که من هم از تو، ترک گناه خواهم!
گفتم که ای امامم، از ما چرا نهانی؟!
گفتا به چشم محرم همواره آشکارم!
.
.
.
ازفکرگناه پاک بودن عشق است
ازهجرتوسینه چاک بودن عشق است
آن لحظه که راه می روی آقاجان
زیرقدم تو خاک بودن عشق است
.
.
.
نه لب گشایدم از گل، نه دل کشد به نبید
چه بی نشاط بهاری که بی رخ تو رسید
بیا که خاک رهت لاله زار خواهد شد
ز بس که خون دل از چشمِ انتظار کشید
 

DONYA16822

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم ها را بايد شست جور ديگر بايد ديد.....
شايد در آن دور دست ها آقايی منتظر ست كه ما برگرديم.او به انتظار ايستاده و ما به انتظار نشسته و فقط می گوييم خدا كند كه بيايی.
كاش از همان كودكی به نبود تو عادت نمی كرديم.كاش در زندگی خلاء احساس می كرديم كه فقط حضور و يا حتی ياد تو آن را پرمی كرد.كاش صدای لبيك های تو را می شنيديم.كاش در زندگی و در قنوت نمازمان فقط فرج تو را می خواستيم
اي كاش.... اي كاش.... اي كاش....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
جان زکف رفته و از دل، نفسی می آید

این نفس هم ،به تمنای کسی می آید

خبر از مرغ دلم نیست ،ولی می شنوم

ناله ی پر اثری کز قفسی می آید

یا رب این ناله ی جانسوز مگر از دل ماست

یا از این قافله، بانگ جرسی می آید

تند، ای قافله سالار، مران محمل را

که به دنبال تو، وامانده کسی می آید
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
تمام خاک را گشتم به دنبال صدای تو
ببین باقیست روی لحظه هایم جای پای تو.
اگر مؤمن،اگر کافر،به دنبال تو میگردم
چرا دست از سر من برنمیدارد هوای تو؟!
صدایم از تو خواهد بود اگر برگردی ای موعود
پر از داغ شقایق هاست،آوازم برای تو.
تو را من با تمام انتظارم جستجو کردم
کدامین جاده امشب میگذارد سر به پای تو؟
نشان خانه ات را از تمام شهر پرسیدم
مگر آن سو تر است از این تمدن روستای تو؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
[h=2]من و موی خیال تو شانه زدن[/h]


توکه جان جهانی و زنده ترین ، تو که نبض زمانی و روح زمین​

قدمی ز حوالی من بگذر نفسی به کنار دلم بنشین​

تو و لحظه به لحظه جوانه زدن من و موی خیال تو شانه زدن​

من و راه هر آنچه بهانه زدن که بیا که چنان ، که بیا که چنین​

نفسم تو که باشی زنده شوم ملحه تن تن قلب تپنده شوم​

که پری بزنم که پرنده شوم که پرنده ترین که پرنده ترین​

همه شب من و سایه دلهره ها، شب و شیون و ضجه ، زنجره ها​

تو بیا که از آن سوی پنجره ها برهانی ام از شب چله نشین​

تو که عطر بهار و بوی خدا ، منم عاشق و بیدل بوی سر و پا​

تو بیا تو بیا تو بیا تو بیا به سراغ من این من خسته ترین​

همه شب من و بادگسسته عنان به سراغ صحدای تو دور جهان​

بدویم و نیابیم از تو شان ، تو کجای زمان ؟ تو کجای زمین ؟​

منم و دوسه شعر بریده زبان دو نگاه غریبه دل نگران​

چه بگویم از این همه درد نهان که بیا و بخوان که بیا و ببین​

محمد حسین صفاریان


 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
بیا که دلم از فراقت ‌آتش گرفت.
بیا ای قاصد ‌آزادگی و پیام ‌آور کربلای حسینی.

بیا ای فرزند قرآن!
بیا ای ناجی ما و ای بهار دلها!
بیا که دل خسته ام تو را می طلبد
و تویی تمام آرزوی منتظران عاشق.

اگرزمان موعود فرا رسید
و من ازجهان چشم فروبسته بودم
بدان که تا آخرین لحظه ی زندگی منتظرت ماندم.
بدان که ضربان قلبم به عشق تومی تپد.

فریاد ازخدا می خواهم و ناله ازدل برمی آورم
که چرا ازمحبوبترین عاشقان دورم.

پس توای پروردگار مهربان و بخشنده !
جمال پاک و منزه فرزند زهرای اطهر را
برای ما ظاهر ساز
و آن مروارید درخشان را از پرده غیب برون آر
که دلهای سوخته و دستهای به دعا برداشته مان
محتاج و نیازمند دستهای عدالت گسترش است.

ای خدا بیا و رحمی براین بندگان حقیر درگاهت بفرما
و ظهور مولایم مهدی را نزدیکتر کن.
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

دلم مثل غروب جمعه ها دارد هوایت را
کجا واکرده ای این بار گیسوی رهایت را؟
کجا سر در گریبان بردی و یاد من افتادی
که پنهان کرده باشی گریه های های هایت را
خیابان «ولی عصر» بی شک جای خوبی نیست
که در بین صداها گم کنی بغض صدایت را
تو هم در این غریبستان وطن داری و می دانی
بریده روزگار بی تو صبر آشنایت را
نسیمی از نفس افتاده ام از نیل ردّم کن
رها کن در میان خدعه ماران عصایت را
نمی خواهم بجنگم در رکابت... مرگ می خواهم
به شمشیر لقا از پی بخشیدم عطایت را
فقط یک بار از چشمان اشک آلود من بگذر
که موجا موج هر پلکم ببوسد جای پایت را...
... گل امّید را در روز بی خورشید خیری نیست
شب است و می کشی روی سر دنیا عبایت را
 

F A R Z A N E

عضو جدید
کاربر ممتاز
نیانیا گل طاها دروغ می گوییـم
فریب ما مخور آقادروغ میگوییم
به جان حضرت زهرادروغ میگوییم
چه ناله ای چه فراقی چه درد هجرانی
نیانیاگل طـاها دروغ میگوییـم
تمام چشم براهی و انتظـار و فراق
و ندبه های فرج را دروغ میگوییـــم
دلی که مامن دنیـاست جای مولـانیست
اسیـر شهوت دنیا دروغ میگوییم
زبان سخن ز تو گوید ولی برای مقام
به پیش چـشم خدا هم دروغ می گوییم
کدام ناله غربت کدام دردفراق
قسم به ام ابیها دروغ می گوییم
خلاصه ای گل نرگس کسی به فکر تو نیست
و ما به وسعت دریا دروغ می گوییم....
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
امشب که شعله می زندم ماجرای تو
بر این سرم که سر بگذارم به پای تو
بی تاب و بی قرارم و بی واهمه ولی
جز حرف عاشقانه ندارم برای تو
امشب هزار مرتبه بی تو دلم شکست
یعنی هزار مرتبه مُردم برای تو
من راضی ام به این همه دوری ولی عزیز
راضی ترم به اینکه ببینم رضای تو
حالا درخت و جاده به راهت نشسته اند
 

Similar threads

بالا