بدجور به نبودنت عادت کرده ایم ...
انگار اصلا نبوده ای آقا..
خب وقتی که حرف عقل به میان می آید ...
می گوید لابد اصلا نبوده ای آقا ...
اما چه کنم با این دل که بهانه گیر شماست
هروقت نفس زدن سخت می شود آقا ...
قربان این همه کرامتتان
نمی شود که تو بیایی پیش ما آقا ...
راستش از این خطاهای دنیایی
علیل و ناتوان شده ام آقا
اگر بگوئی که پررویی
حق همیشه حضور شما آقا ...
ولی یه چیزی از دلم می گوید
شما مرا رها نمی کنی آقا...
تو را به مادرتان قسم
که بیا و سری به ما بزن آقا
ما کودکان این سایت کوچکها
همیشه به یاد تو هستیم ای آقا ...