داستان +(عکس) "عجب حکایت مرموزیست حکایت عشق"

hanane1

عضو جدید
کاربر ممتاز
داستان عشق عجیب و غریب یک مرد و زن چینی



بیش از پنجاه سال پیش، «لیو» که یک جوان ۱۹ ساله بود عاشق یک زن ۲۹ ساله بیوه به نام «ژو» شد
در آن زمان عشق یک مرد جوان به یک زن مسن‌تر غیراخلاقی بود و پسندیده نبود!



برای جلوگیری از شایعات این زوج تصمیم گرفتند فرار کنند و درغاری در استان ژیانگ‌جین زندگی کنند.



در اول زندگی مشترک آنها هیچ امکاناتی را در اختیار نداشتند. نه دسترسی به برق داشتند و نه مواد غذایی.
طوری که مجبور بودند از گیاهان و ریشه درختان تعذیه کنند و روشنایی خود را با یک چراغ نفتی تأمین کنند.



در دومین سال زندگی مشترک، «لیو»، کار خارق‌العاده‌ای را شروع کرد، او با دست خالی شروع به کندن پلکان‌هایی در دل کوه کرد، تا همسرش بتواند به آسانی از کوه پایین بیاید، او این کار را پنجاه سال ادامه داد.





نیم قرن بعد در سال ۲۰۰۱، گروهی از مکتشفین، در کمال تعجب این زوج را همراه 6000 پله کنده شده با دست پیدا کردند


هفته پیش «لیو» در ۷۲ سالگی در کنار همسرش فوت کرد «ژو» روزهای زیادی در کنار تابوت همسرش سوگوار بود







دولت چین تصمیم گرفته که «پلکان عشق» و محل زندگی این زوج را حفظ کند و آن را تبدیل به یک موزه کند



عجب حکایت مرموزیست حکایت عشق ....
 

سعید بی همتا

عضو جدید
ممنون حنانه خانم زیبا بود

عشق یعنی پاک ماندن در فساد ........ ذوب ماندن در دمای انجماد
در حقیقت عشق یعنی سادگی ........ در کمال برتری افتادگی
 

sara23

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خیلی قشنگ بود...اگه همه اینجوری بودن دنیا چقدر عوض میشد...مرسی حنانه جان
 

ماژیک

عضو جدید

اره موافقم داستان قشنگی که توی قصه های 50سال پیش یافتنی است
رویای که نویسنده این قصه برای واقعی کردنش عروس رویا هاشو از دنیا ادمها با 6000پله به سرزمین پری ها میبره
حالا افسوس این عروس پیر بدون این مرد تو دنیای نامردها بعد از این چه باید کند
یعنی باز از این ادمها پیدا میشه؟؟؟




 

pesare Ab

عضو جدید
کاربر ممتاز
بيچاره اين همه پله ساخته معلومه زودتر از بين ميره. زنه اون بالا استراحت ميكرده آقا پله سنگي مي ساخته!! اين عدالته؟!!
 

!ala

عضو جدید
کاربر ممتاز
عجب کارایی میکنن اینا:D

مرسی حنانه جون:gol:
 
  • Like
واکنش ها: joey

Similar threads

بالا