خدایا!
من دلم امشب پره از غم...
بیا بنشین کنارم حرفها دارم...
خدایا!
من خودم رو ،
من تو رو
لای کدوم دفتر
کجای این مسیر سربه سر درد و عذاب آور
گمت کردم
که کم آوردم این روزا؟؟
فراموشم شده حتی
تموم روزهایی رو که بارون کوچه مونو آب می پاشید تا لبخند تو رد شه...
فراموشم شد از اول برای چی منو اینجا فرستادی...
فراموشم شد اوج آسمان را پر کشیدن،کار پای بسته بر تاراج دنیا نیست...
فراموشم شد اینجا جای من... ما... نیست
خدایا!
من دلم امشب پره
میگه تو رو می خواد
...
اگه داری کنارم راه میای امشب
چرا پس گونه هام خیسه؟؟
اگه درمانی و مرهم
چرا پس این همه قلبم پر از درده؟؟!
اگه آرامش طوفان تویی،پس من چرا انقدر آشوبم؟
خودت رو
نه!!
خودم رو من کجا پیدا کنم امشب
که فردا با سرِ بالا بگم خوبم؟؟؟!
من دلم امشب پره از غم...
بیا بنشین کنارم حرفها دارم...
خدایا!
من خودم رو ،
من تو رو
لای کدوم دفتر
کجای این مسیر سربه سر درد و عذاب آور
گمت کردم
که کم آوردم این روزا؟؟
فراموشم شده حتی
تموم روزهایی رو که بارون کوچه مونو آب می پاشید تا لبخند تو رد شه...
فراموشم شد از اول برای چی منو اینجا فرستادی...
فراموشم شد اوج آسمان را پر کشیدن،کار پای بسته بر تاراج دنیا نیست...
فراموشم شد اینجا جای من... ما... نیست
خدایا!
من دلم امشب پره
میگه تو رو می خواد
...
اگه داری کنارم راه میای امشب
چرا پس گونه هام خیسه؟؟
اگه درمانی و مرهم
چرا پس این همه قلبم پر از درده؟؟!
اگه آرامش طوفان تویی،پس من چرا انقدر آشوبم؟
خودت رو
نه!!
خودم رو من کجا پیدا کنم امشب
که فردا با سرِ بالا بگم خوبم؟؟؟!