هر آمدنی با رفتن همراه هست..
و هر مقصدی دائمی نیست!...
و آن هم در دنیای مجازی!
دنیای مجازی چیز قشنگی است!
ببخشید
بود!
دیگر نیست!
وقتی فشار و اختناق از جامعه ی واقعی به جامعه ی مجازی سرایت کند...
در نوع خودش جالب است!
در واقعیت که باید سکوت کرد!
در مجاز نیز مجبوریم که سکوت کنیم!
البته سکوت معناهای متفاوتی دارد..
گاهی برای تایید است
گاهی برای بی خیالی است
و آخری هم
برای اعتراض است..
این اعتراضی که 1400 سال است داریم آن را تحمل میکنیم..
نمیدانیم کی این اعتراض سکوتمان به پایان می رسد..
ولی همینکه ندای فریاد
پس این سکوت به گوشمان می رسد
ما رو امید میدهد..
ما رو امید می دهد که ضحاک دوران آخرش را به سر میگذارند و
دیگر مغز جوانان ایرانی دیگر جوابگوی خوراک آن مارش نیست!
این صدایی رو که در خواب میبنید امانش رو بریده...
در بر در به دنبال خفه کردن این صدا است..
چه با کشتن
چه با شکنجه
چه با زندانی کردن
چه با سانسور
و..
و این اواخر
چه با تایید رجال دینی اش!
میداند که این بار حرف از کاوه نیست
حرف از کاوه هاست
که دیگر منتظر ناجی نیستند..
منتظر خودشان هستند..
نه کسی که برای آنان نان و آزادی و آبادی و عدالت و ..بیاورد..
ضحاکیان هم کم نیستند!
ولی دو دسته اند..
دسته ای که مستمری بگیرند
دسته ای نادانند!!
حرفی با آن مستمری گیران نیست چون روزیشان در این است...
حرف با آن نادانهاست که برایشان فرمودند..
"لولا الجُهال لَهلک الرجال"
نمیشود بدانها خرده گرفت..
هنوز روزنه ی امیدی بر آنان هست...
چیزی که هست
اگر حرفی بود
برای این دسته بود..
که مملکتشان رو دارند غارت میکنند و حاضر نیستند حتی مفاد آن را علنی بگویند..
مملکتی که فروش منابع ملی اش به دست بیگانگان شده ..
و..
ولی دیگر
روز رفتن است..
گفتن دیگر بس است..
وقت فکر کردن رسیده که آیا این گفتن من درآوردی و فیلم بود؟
ما
که رفتیم..
سرتان سلامت باد...
شاید..
باز گردیم..
در ایرانی آزاد و آباد...
پس
فعلا
خداحافظ.....
با تشکر
یا حق ..(هیچ میدانی وسیع تر از میدان حق نیست.)
ارخا...
و هر مقصدی دائمی نیست!...
و آن هم در دنیای مجازی!
دنیای مجازی چیز قشنگی است!
ببخشید
بود!
دیگر نیست!
وقتی فشار و اختناق از جامعه ی واقعی به جامعه ی مجازی سرایت کند...
در نوع خودش جالب است!
در واقعیت که باید سکوت کرد!
در مجاز نیز مجبوریم که سکوت کنیم!
البته سکوت معناهای متفاوتی دارد..
گاهی برای تایید است
گاهی برای بی خیالی است
و آخری هم
برای اعتراض است..
این اعتراضی که 1400 سال است داریم آن را تحمل میکنیم..
نمیدانیم کی این اعتراض سکوتمان به پایان می رسد..
ولی همینکه ندای فریاد
پس این سکوت به گوشمان می رسد
ما رو امید میدهد..
ما رو امید می دهد که ضحاک دوران آخرش را به سر میگذارند و
دیگر مغز جوانان ایرانی دیگر جوابگوی خوراک آن مارش نیست!
این صدایی رو که در خواب میبنید امانش رو بریده...
در بر در به دنبال خفه کردن این صدا است..
چه با کشتن
چه با شکنجه
چه با زندانی کردن
چه با سانسور
و..
و این اواخر
چه با تایید رجال دینی اش!
میداند که این بار حرف از کاوه نیست
حرف از کاوه هاست
که دیگر منتظر ناجی نیستند..
منتظر خودشان هستند..
نه کسی که برای آنان نان و آزادی و آبادی و عدالت و ..بیاورد..
ضحاکیان هم کم نیستند!
ولی دو دسته اند..
دسته ای که مستمری بگیرند
دسته ای نادانند!!
حرفی با آن مستمری گیران نیست چون روزیشان در این است...
حرف با آن نادانهاست که برایشان فرمودند..
"لولا الجُهال لَهلک الرجال"
نمیشود بدانها خرده گرفت..
هنوز روزنه ی امیدی بر آنان هست...
چیزی که هست
اگر حرفی بود
برای این دسته بود..
که مملکتشان رو دارند غارت میکنند و حاضر نیستند حتی مفاد آن را علنی بگویند..
مملکتی که فروش منابع ملی اش به دست بیگانگان شده ..
و..
ولی دیگر
روز رفتن است..
گفتن دیگر بس است..
وقت فکر کردن رسیده که آیا این گفتن من درآوردی و فیلم بود؟
ما
که رفتیم..
سرتان سلامت باد...
شاید..
باز گردیم..
در ایرانی آزاد و آباد...
پس
فعلا
خداحافظ.....
با تشکر
یا حق ..(هیچ میدانی وسیع تر از میدان حق نیست.)
ارخا...