اصلاحات از یک میز عسلی شروع شد!!!!!!!!!!!!!!!!!بله تعجب نکنید این داستان واقعی..........متاسفانه ؛لطفا فقط خانما بخونند اقایون نخونند که براشون بد اموزی داره.
سالها پیش{این حادثه در طول تاریخ بارها تکرارشده ومی شود.}در یکی از سرزمین ها ی دور...یه اقای بسیار سنتی بود که با یه خانم مدرن ازدواج کرد.همسر اقاکه جددر جد با امور کلاسیک مخالف بوددرست3.59بعد ازدواج فهمیده که چه اشتباهی کرده.............
خانمه مدرن بعد ازدواج دچار بحران هویت می شه ومطمئنن به دلیل تضاد سنت ومدرنیسم موجود توی خونه شوهرش دجار شیزوفرنیا می شه.{الهی من بمیرم براش}
خانمه از صبح تا شب به تابلو های کوبلن ومبل های استیل ومیز های کنده کاری شده وابا ژور منگوله دارولاله وشمعدانی خانه و......نگاه می کرد وحی حرص می خورد,با خودش می گفت:بعد یه عمر مارکزوپازوروبلس خوندن شدیم شمس الملوک{الهی بمیرم قصه نخور اخر وعاقبت همه مون این طورا دیگه......}
سرانجام.........
در یه روز سرد پائیزی موقع اذون صبح خروس خون.......ساعت 8صبح اقای خونه که نون سنگک داغ و چای قندپهلو شو ....{متضاد نوش جان}کرده بودهنوز پاشو بیرون از در خونه نذاشته بود بیرون که چشمتون روز بد نبینه که خانم خونه..........
نه گذاشت ونه برداشت{؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟...؟}وگفت:
ببین غضنفر ,من دیگه تحمل این میز عسلی چوبی رو ندارم,...
در اینجا چشای غضی چپ شد وخانمه یه بغی کرد وبعد روشو سفت کردو ادامه داد البته با یه لحن خر کنی..........
اخه غضی جون.......{خانم خونه من من می کنه وغضی چپ چپ نگاه می کنه.}.......اخه چی بگم لکه چائی روش می مونه..........
دیگه کار از کار گذشت اقا بهشون بر خورده بودشروع کرد به استدلال کردن باسه فری خانم {اسم خانمه فر گل بود}که هویت فرهنگی مهمه{برو بابا دلت خوشه ........}اما فری جون به قضایای کاربردی لکه چائی فکر می کرد.
سرانجام بعد این کشمکش ها...........
درروز 3 شنبه غروب بید ,غم انگیز بید........غضی یه میز شیشه ئی می گیره جای اون چوبییه می ذارن داخل اتاق پذیرائی........این تازه شروع قصص...خانم خونه می بینه اباژور منگوله دار به میز نمی خوره عوضش می کنن اباژور مدرن طرح وازرلی کجا اومبل کلاسیک مدل لوئی14ام........کجا.
پس مبل دادند سمساری سر کوچه ببره وبه جاش مبل مدرن با طرح ورنگ بندی موندریان اوردند...وبعد اخه این مبلا به قالی کاشان می خوره؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟پس قالی هارو فروختند وکف خونه رو پارکت کردندوبعد مگه پرده ی مخمل کرم وقهوئی مدل لوئی پانزدهم به پارکت می خوره؟؟؟؟؟؟؟نه بابا پس کردنش پرده ی بافت گونی!!!!!!!!!ومقادیری لووردراپه سفید!!!!!!!!!!.........!.
خلاصه 3ماه نشده خونه اقا شده از این رو به این رو.........به طوری که خونه عهد بوق اقا شده شیک ومدرن{می گن زن خوب ادم به پادشاهی میرسونه............گل گفتن}درراستایاین اصطلاحات جدیدغضی کلی تغییر می کنه اویواش یواش کت وشلوار سرمه ئی رو کنار می ذاره او به جاش شلوار وژاکت تنش می کنه.........به جای سیگاربهمن وتیر وازادی {اقا دم در می یاره.............}پیپ وتوتون کاپیتان بلاک می کشه!!!.
صبح جمعه 3 ماه بعد غضی که کاملا مدرن شده بود چه بسا پست مدرن هم در ایننده نزدیک همینطور بره میشه وقتی خانمش چائی اوورد..........
نه گذاشت و نه برداشت........!!!!!!!!!!!!!من چائی نمی خورم{چشای فری گرد شد} من کاپیچینو با کیک می خوام{متضاد نوش جونو بخوری.}تا خانمه رفت دستور اقارو فراهم کنه اقا به فکر اخرین تغییرخونه افتاد تنها چیزی که به این خونه نمی خورد خانم خونه بود................
3ماه بعد غضی پست مدرن فری مدرن عوض کرد.
نتیجه گیری ها:
1_اصلاحات معمولا به همان نتیجه ئی که قراربوده نمی رسد.
2_اقایون اصلاح نشده یه جوردردسره اصلاح شدش یه جور.........
3_اقایون موجودات خطرناکین.
4_ادم چششوقبل ازدواج خوب باز کنه بدنیست.
5_هر گز سعی نکنید همسرتون تغییر بدید شاید تغییر شدش شمارو نخواد.
به عبارتی به اقایون اصلا نمی شه اطمینان کرد ؛جیززن...........ای بابا دس نزن بچه جیززن می سوزی اون وقت گریه می کنی نگو که من نگفتم.
