marya_com
پسندها
343

ارسال های پروفایل آخرین فعالیت ارسال ها درباره

  • مسابقه روز جهانی شهرساز - یک خط برای تو... ( یک جمله خطاب به شهرسازان )
    برنامه ویژه تابستان 92 تالار معماری

    مســـــابقه طــــــــــراحـی داخــــــلی اســــپا SPA

    جوایزاین دوره:مبلغ 50 هزار تومان+کتاب طراحی داخلی+کسب تقدیر نامه

    و...:gol:

    برنامه های ویژه نوروز 92 تالار معماری .

    عکاسی موضوعی معماری شماره 3 - کــهـنــــــه و نــــــــو


    مسابقه مدلسازی بناهای معماری - برنامه ویژه نوروز 92 ( با هدایای ویژه)
    لطفا به اشتراک بگذارید ( در باشگاه و یا خارج از باشگاه با دوستان خود نیز مطرح کنید سپاس)
    اطلاع رسانی : بزودی اولین کارگاه مجازی اسکیس و راندو با حضور استاد آرتور امید آذری


    گفتگوی معماری شمار 1: روز معمار ؛ بزرگداشت شیخ بهایی! آیا تاریخ معماری ایران خالی از مفاخر ایرانی است !؟
    با سلام

    سومین مرحله مسابقات طراحی معماری
    مسابقه طراحی شماره 3- طراحی یک کلبه جنگلبانی

    در نشریه دیسا صفحه ای به انعکاس دیدگاه ها و نظرات شما اختصاص دارد
    دیدگاه 1 - پرونده این شماره نشریه دیسا : معماری بیونیک

    بزودی سری مسابقات مدلسازی و طراحی نرم افزار اطلاع رسانی خواهد شد
    تاپیک: مسابقه طراحی شماره 1 – طراحی یک فنجان خلاقانه
    خدایا عاصی و خسته به درگاه تو رو کردم / نماز عشق را آخر به خون دل وضو کردم...

    دلم دیگر به جان آمد در این شبهای تنهایی / بیا بشنو تو فریادی که پنهان در گلو کردم...
    ...تو آخر خوب قصه هائی و یه رویای قشنگ
    تو یه فرشته نجات توی کابوس وحشت خوابی
    و یه دست مهربون برای نوازش گلبرگ...
    تو یک حقیقتی، یک حقیقت بی پایان...
    تو رقص دلربای ساقه های طلائی گندم تو موسیقی لطیف بادی...
    تو یه غزل عاشقانه توی رساترین شعر ذهن کودکانه منی...
    ...
    زندگی دفتری از خاطره هاست.. یک نفر در دل شب یک نفر در دل خاک.. یک نفر همدم خوشبختیها.. یک نفر همسفر سختیها چشم تا باز کنیم عمر ما میگذرد.. ما همه همسفریم شادی را هدیه کن حتی به کسانی که آن را از تو گرفتند عشق بورز به آنان که دلت را شکستند
    سلام مريم خانم...
    خواهش ميكنم..
    منم عيدو بهت تبريك ميگم...
    پيروز باشي...
    ماه من ، غصه چرا ؟!
    آسمان را بنگر ، که هنوز، بعد صدها شب و روز
    مثل آن روز نخست
    گرم وآبي و پر از مهر ، به ما مي خندد !
    يا زميني را که، دلش ازسردي شب هاي خزان
    نه شکست و نه گرفت !
    بلکه از عاطفه لبريز شد و
    نفسي از سر اميد کشيد
    ودر آغاز بهار ، دشتي از ياس سپيد
    زير پاهامان ريخت ،
    تا بگويد که هنوز، پر امنيت احساس خداست !
    گاه یک لبخند انقدر عمیق میشود که گریه می کنیم...
    گاه یک نغمه انقدر دست نیافتنی میشود که با ان زندگی می کنیم...
    گاه یک نگاه انچنان سنگین میشود چشمانمان رهایش نمی کند...
    گاه یک عشق انقدر ماندگار می شود که فراموشش نمی کنیم...
    شاد و پیروز باشی...
    راه رفتن میان آدم ها
    گم شدن توی کوچه ی بن بست!
    تکیه دادن به سیــ ــنه ی دیوار!
    بغض از دست دادن «از دست»
    از نخی پاره گم شدن در باد
    شورش چند بادبادک مست
    شستن و پهن کردن یک عشق
    بر طنابی که در تو پاره شده ست...
    موفق و پیروز باشی...:gol:
    خداوندا !
    مگر نه‌اينکه من نيز چون تو تنهايم ...
    پس مرا درياب...
    و به سوي خويش بازگردان ،
    دستان مهربانت را بگشا
    که سخت نيازمند آرامش آغوشت هستم ...
    حالا كه دست هایت چتر نمی شوند
    حالا كه نگاهت ستاره نمی بارد
    حالا كه خانه ای برای ما شدن نداریم
    از كاغذ شعرهایم اتاقی می سازم
    تا آوار تنهایی بر سرت نریزد
    و آرامش خیالت ، ‌خیس اشك هایم نشود
    سلام
    ممنون از دوستانی که برای من پیغام میذارند
    شرمنده ام که به خاطر مشغله درسی و کاری کم به این جا سر میزنم
    متشکرم
    پاییزخواهد آمد و خاطرات دانشجویی را برگ برگ ورق خواهد زد و شما دراوج لبخندها به گذشته حسادت میکنید.روزتان مبارک
    کاش می شد که من
    پروانهء باغ رو یا های تو باشم
    اگر نمی خواستی بچسبانی ام
    به کلکسیون آرزوهای ِ دست یافته ات،
    می شد که تو
    شهسوار رویاهای من باشی
    اگر نمی خواستم محبوست کنم،
    در کاخ توقعات ِ بر نیامده ام
    می شد که ما
    تصویر زیبای عشقی بی تمام باشیم بر دیوار ناممکن ها
    اگر یاد گرفته بودیم
    عاشقی را
    حرمت آن شاخه ی گل سرخ که لای دفتر شعرم نشکفته خشکید !
    به حرمت اشک ها و گریه های سوزناکم. نه تو حتی به التماس هایم هم اعتنا نکردی !
    میبنی قصه به پایان رسیده است و من همچنان در خیال چشمان زیبای تو ام که ساده فریبم داد!
    قصه به آخر رسید و من هنوز بی عشق تو از تمام رویا ها دلگیرم !
    کم کم تفاوت ظریف میان نگهداشتن یک دست
    و زنجیر کردن یک روح را یاد خواهی گرفت.
    اینکه عشق تکیه کردن نیست
    و رفاقت، اطمینان خاطر
    و یاد میگیری که بوسه ها قرارداد نیستند
    و هدیه ها، عهد و پیمان معنی نمیدهند.
    و شکستهایت را خواهی پذیرفت
    سرت را بالا خواهی گرفت با چشمهای باز
    با ظرافتی زنانه و نه اندوهی کودکانه
    و یاد میگیری که همه ی راههایت را هم امروز بسازی
    که خاک فردا برای خیال ها مطمئن نیست
    دور از این هیاهو
    دلم کویر می خواهد و
    تنهایی و سکوت و
    آغوش ِ سرد ِ شبی که آتشم را فرو نشاند.
    نه دیوار،
    نه در،
    نه دستی که بیرونم کشد از دنیایم،
    نه پایی که در نوردد مرزهایم،
    نه قلبی که بشکند سکوتم،
    نه ذهنی که سنگینم کند از حرف،
    نه روحی که آویزانم شود.
    من باشم و
    تنهایی ِ ژرفی که نور ستارگان روشنش می کند
    و آرامشی که قبل از هیچ طوفانی نیست ! ! !
    عید اضحی رسم و آئین خلیل آزرست / بعد آن ،عید غدیر، روز ولای حیدر است
    عید قربان و پیشاپیش عید سعید غدیر مبارک
    دوست من! در هر طلوع و غروب زندگی را احساس کن، محبت کن،مهربان باش،خوب باش شاید فردایی نباشد .
    و به یاد داشته باشیم که زندگی تکرار زخم کهنه دیروز نیست بالهایت را رو به فردا باز کن.
    آری زندگی با تمام دردها و شادیهایش رفتنیست. ولی ما هستیم، با امیدمان به فردایی بهتر... گرچه
    فردایی نیاید...
    کنار چشمه ای بودیم در خواب / تو بـا جامی ربـودی ماه از آب
    چو نوشیدیم از آن جـام گـــوارا / تو نیلوفر شدی من اشک مهتاب ...
    عاشق شدم و محرم این کار ندارم / فریاد که غم دارم و غمخوار ندارم
    بسیار شدم عاشق از این پیش / آن صبر که هر بار بود این بار ندارم...
    خداوندا ، از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار
    نگاهی ، یادی ، تصویری ، خاطره ای..
    برای آن هنگام که فراموش خواهیم کرد که روزی چقدر عاشق بودیم...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
  • بارگذاری...
بالا