* به قصد خريد بلوز وارد بوتيكي رنگارنگ مي شوم، سرم را كه بالا مي آورم ، از خجالت تا بناگوش سرخ شده ، و بدون هيچ مكالمه اي با فروشنده ي مرد، از مغازه خارج مي شوم. در مسير بازگشت تمام آن صحنه ها از جلوي چشمم رد مي شوند. دعا مي كنم دفعه بعد كه به آن مركز خريد رفتم، گذرم به آن مغازه و آن فروشنده نيافتد. صحنه شرم آوري بود. گفتنش صد برابر ديدنش شرم آور است. لباس هاي زير و خواب زنانه در معرض ديد عموم!!! شايد اگر فروشنده زن بود كمي از اين درد كم مي شد.
به ويترين مغازه ها كه بنگريد، متوجه مانكن ها با اندام زنانه كه نمايش دهنده لباس هاي مخصوص خانم ها يا لباس هاي نيم تنه هستند مي شويد. بياييد كمي خودماني سخن بگوييم! كدام بانوي باحيايي راضي مي شود كه از كنار اين مانكن ها رد شده و در ديد آقايان مورد مقايسه با آن مانكن قرار گيرد؟ اين واقعيتي است كه انكارش نتوان كرد، زيرا همه مردها پاك و منزه نيستند ، تازه ياران شيطان وسوسه گر را، كه هر صبح با علم و كتل روانه بازار مي شوند را نيز نبايد دست كم گرفت. البته اين مورد خوش بينانه ترين و سبك ترين گناهيست كه ممكن است رخ دهد!
* در معرض ديد و در ويترين قرار دادن لباس هاي وصف شده، نه منطبق با قانون اصناف، نه در موازات شرع و نه در شأن زنان ايراني است. حال اينكه چرا مجريان قانون با اين موارد برخورد جدي نمي نمايند را بايد از خودمان بپرسيم زيرا متأسفانه قبح اين مسئله ريخته و براي خيلي ها امري عادي تلقي مي شود. الحمدلله تذكر لساني نيز مانند غيرت از مد افتاده و ديگر جز لبخندي تمسخر آميز پاسخي به آن داده نمي شود!
گاهي به خودم مي گويم: خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو! اما اين رنگ، هم نازيباست و هم بوي بي ديني و بي فرهنگي مي دهد!
منبع
به ويترين مغازه ها كه بنگريد، متوجه مانكن ها با اندام زنانه كه نمايش دهنده لباس هاي مخصوص خانم ها يا لباس هاي نيم تنه هستند مي شويد. بياييد كمي خودماني سخن بگوييم! كدام بانوي باحيايي راضي مي شود كه از كنار اين مانكن ها رد شده و در ديد آقايان مورد مقايسه با آن مانكن قرار گيرد؟ اين واقعيتي است كه انكارش نتوان كرد، زيرا همه مردها پاك و منزه نيستند ، تازه ياران شيطان وسوسه گر را، كه هر صبح با علم و كتل روانه بازار مي شوند را نيز نبايد دست كم گرفت. البته اين مورد خوش بينانه ترين و سبك ترين گناهيست كه ممكن است رخ دهد!
* در معرض ديد و در ويترين قرار دادن لباس هاي وصف شده، نه منطبق با قانون اصناف، نه در موازات شرع و نه در شأن زنان ايراني است. حال اينكه چرا مجريان قانون با اين موارد برخورد جدي نمي نمايند را بايد از خودمان بپرسيم زيرا متأسفانه قبح اين مسئله ريخته و براي خيلي ها امري عادي تلقي مي شود. الحمدلله تذكر لساني نيز مانند غيرت از مد افتاده و ديگر جز لبخندي تمسخر آميز پاسخي به آن داده نمي شود!
گاهي به خودم مي گويم: خواهي نشوي رسوا همرنگ جماعت شو! اما اين رنگ، هم نازيباست و هم بوي بي ديني و بي فرهنگي مي دهد!
منبع