****حجاب فاطمی****

drippy*

عضو جدید
پترا فاطیمه ،طلوعی از مغرب

پترا فاطیمه ،طلوعی از مغرب

petra1.jpg

الله وعده داده است که اسلام در زمین حاکم خواهد شد...
اتحادیه اروپا گسترده است و ارتباطات نیز در آن در حال گسترده تر شدن است. لیکن این گستردگی ارتباطات را در کنار گریز از مدرنیسم در میان مردم غرب بگذارید و به انتها رسیدن نظریه های مادی جهان امپریالیسم تا تفسیر کند این موج معنویت گرایی و اسلام گرایی را.
داستان فاطیما، داستان عجیب زنی است که چون مسلمانی در اطرافش نبود، اسلام را نمی شناخت و اکنون که کاملا با اسلام آشناست، این دین را برگزیده است. امروز فاطیما نماینده یک زن مسلمان در انگلیس است.
تهيه شده در واحد مانيتورينگ مستضعفينMOSTAZAFIN.TV


اين کليپ را ميتوانيد در 4 نسخه ببينيد و دانلود نماييد
 

drippy*

عضو جدید
مرا با احترام خانوم خطاب می کند!

مرا با احترام خانوم خطاب می کند!











عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم،
و من تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم!
به آستین های کوتاه مانتویت خیره شدم!
و من ساق دست هایم را صاف کردم!
به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم!
و من چادرم را روی سرم مرتب کردم!

برای من همین بس بود که راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند!
و تو را خانومی...!
 

mehdi.chem

مدیر تالار شیمی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
خانوم خوشگله شماره بدم خدمتتون؟!!!!!!!

خانوم خوشگله شماره بدم خدمتتون؟!!!!!!!

سلام دوستان....لطفا نظرتون رو در مورد این نوشته بگید:gol::gol::gol:
image003.jpg​​
خانوووووووم… شــماره بدم؟
خانوم خوشــــــگله! برسونمت؟
خوشــــگله! چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟


این‌ها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می‌شنید!
بیچــاره اصلاً اهل این حرف‌ها نبود… این قضیه به شدت آزارش می‌داد.
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و به محـــل زندگی‌اش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می‌خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی…!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد… خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود…!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شد و کنار ضریح نشست. زیر لب چیزی می‌گفت انگار! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد، دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم! خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنند!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را به خوابگاه برساند… به سرعت از آنجا خارج شد… وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود… دیگر کسی او را بد نگاه نمی‌کرد…!
انگار محترم شده بود… نگاه هوس آلودی تعـقــیبش نمی‌کرد!
احساس امنیت کرد… با خود گفت: مگه می شه انقد زود دعام مستجاب شده باشه! فکر کرد شاید اشتباه می‌کند! اما این‌طور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!
 

اوسپید

عضو جدید
مدگرایی و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما

مدگرایی و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما

مدگرایی و پوشیدن لباسهای تنگ و بدن نما ؛
معضل اجتماعی جامعه امروز



پوششی که محرک شهوت باشد و جلب توجه نامحرم کند یامفسده داشته باشد یازمینه ساز گناه باشد دربرابر نامحرم جایز نیست مانتویی که بدن نما باشد اگر منظور این است که اندام مشخص باشد در برابر نامحرم حرام است. رساله مراجع،احکام پوشش




چندی است که پدیده ای شوم برپیکر زنان پایتخت خودنمایی می کند که نامش «ساپورت» و یا «لگ» (leg) است.
البته این از خاصیت های جامعه ی آوانگارد و مدپرست است که برای ذایقه سازی و هویت بخشی به پدیده های نو و گاها ناساز با فضای عمومی، اقدام به نامگذاری خاص بر روی آنها می کنند.



متاسفانه اقدامی در برخورد با این پوشش (که عملا شلوار را از زیر مانتو حذف کرده بود) از سوی هیچکدام از مبادی مسئول صورت نگرفت.


یکی از تحلیل های محتمل نیز این بود که حساسیت فضای پیش از انتخابات ریاست جمهوری و بهانه جویی دشمن برای شبطنت رسانه ای، دلیل جدی نگرفتن این آسیب اجتماعی می توانست باشد.
بهار 1392 از راه رسید و چشم مردم تهران منور به کوتاه تر شدن مانتوهایی شد که زیر آن هیچ برتن صاحبش نبود جز جوراب شلواری های سابق (که حالا نام ساپورت به خود گرفته بودند) و آرام آرام با حرکتی خزشی این ساپورت ها نه تنها آفتاب بیشتری به خود می دیدند بلکه رنگ ها و نقوش بیشتری را بر اندام باربی های تهرانی تجربه می کردند.





گاهی یک ساپورت «رنگ پا» بیننده را به اشتباه می انداخت و می اندازد که نکند فقط یک پیراهن بر تن فلان زن است و دیگر هیچ!
به هر روی..

پس از اعلام نتایج انتخابات خرداد 92 ، آمار ساپورتهایی که صاحبانشان مانتوها را نیز به کناری نهاده و پیراهنی کِشی و چسبان را روی ساپورت ها برتن می کردند شیب تندی به خود گرفت.


حالا این روزها..

ساپورت های رنگارنگ در حال فتح خیابانهای تهران است.

اکنون به وفور دختران و زنانی در سطح شهر تهران دیده می شوند که پیراهنی کشی و مجلسی را (که هیچ ربط و شباهتی به مانتو ندارد و صرفا پیراهنی است که تا نیمی از نشیمنگاه امتداد دارد) بر تن داشته و پوشش تمامی نیم تنه ی تحتانی بدن را برعهده ی ساپورت نازک و گاها رنگ بدن خویش گذاشته اند.
روز گذشته برای دیدن فیلم «هیس!..دختر ها فریاد نمیزنند» به سینما پردیس رفته بودم تا یکی دیگر از فیلمهای سینمای مولف را ببینم.

انبوه زنان و دختران ساپورت پوشی که مردانشان با عضلات ستبر و بدنسازی شده (مردانی که حکماً به اندازه ی جوجه خروس هم غیور نبودند) دیده میشد و در این میان دخترکی با آرایشی غلیظ و موهایی افشان با ساپورتی مشکی خودنمایی می کرد چرا که با فونت نستعلیق سایز 90 و سفید روی ران ها و ساق پاهای خویش(بر روی ساپورت) اشعاری مورب و حالت ابر و باد ادبیاتی نوشته شده بود.



نگران شهرستان هایی که قرار است مورد حمله ی ساپورت ها قرار گیرند.

پروژه ی «حیازدایی» دشمن همچنان ادامه دارد و ما همچنان در غار اصحاب کهف خوابیم.


 

اوسپید

عضو جدید
یک راه حل ساده و مؤثر برای تغییر پوشش افراد بدحجاب

یک راه حل ساده و مؤثر برای تغییر پوشش افراد بدحجاب

یک راه حل ساده و مؤثر برای تغییر پوشش افراد بدحجاب​

حال با توجه به علل متعدد گرایش به بدپوششی ، راهکارهای متعددی را هم می توان جهت حل این معضل پیدا کرد که شما در ادامه می توانید با یکی از راهکارهای نسبتا آسان اما مؤثر آشنا شوید که برای اکثریت افراد بدحجابی که بدون تعصب و تحت تأثیر جوّ اطراف خود به این سمت متمایل شده اند مؤثر باشد...



حجاب ، عفاف ، حیا و پوشش کلماتی است که در این روزها و سال های اخیر بیشتر به گوشمان آشنا شده و در جامعه بیشتر با نبود آن مواجه شده ایم . مسئله ای که شبکه های ماهواره ای فارسی زبان تمام همت و تلاش خود را بر آن گذاشته اند که با انواع ترفندها در قالب یک حرکت هماهنگ ، هر چه بیشتر آنرا کم رنگ کنند . نتیجه همین اقدامات است که وضعیت پوشش مردان و زنان جامعه در مناظر عمومی به خوبی می تواند آمار نسبتا دقیقی را در اختیار ما قرار دهد که شبکه های ماهواره ایِ مروج بی حیائی و بی عفتی و دست های پشت پرده آن ، میزان موفقیتشان در این راستا چقدر بوده است . همین نگرانی هاست که باعث می شود روز حجاب و عفاف را در 21 تیرماه هر سال خلاصه نکنیم و تمام سال را 21 تیر بدانیم .
میزان تأثیر و تعداد اثرات شوم بدحجابی و بی حیائی در جامعه و همچنین ارتباط روابط غیر اخلاقی ، سست شدن بنیان خانواده ، آمار روزافزون طلاق و غیره با این پدیده به اندازه ای مفصل و تخصصی هست که مبحثی جدا را بطلبد ، همچنانکه علت های تمایل افراد جامعه – خصوصا زنان – به سمت این نوع پوشش نیز متعدد و مختلف می باشد اما جالب است بدانید که طبق شنیده ها ، در یک نظر سنجی صورت گرفته از خانم های با ظاهر نامناسب ، اکثر آنها با اذعان و باور به اثرات خوب حجاب و عفاف ، به سمت بدحجابی متمایل شده اند .
حال با توجه به علل متعدد گرایش به بدپوششی ، راهکارهای متعددی را هم می توان جهت حل این معضل پیدا کرد که شما در ادامه می توانید با یکی از راهکارهای نسبتا آسان اما مؤثر آشنا شوید که برای اکثریت افراد بدحجابی که بدون تعصب و تحت تأثیر جوّ اطراف خود به این سمت متمایل شده اند مؤثر باشد...
جوان بود و پر انرژی ، کله اش داغ بود ، سعی می کرد که نمازهایش را با پیامبر بخواند ، یعنی جماعتش به امامت بهترین مخلوق خدا را ترک نمی کرد اما در عین حال نوکری شیطان را هم در زندگی اش داشت ، اهل فحشاء و گناه بود و مردم هم این را فهمیده بودند ؛ قضیه را به عرض پیامبر رساندند ، گفتند جوانی که جماعتش با شما ترک شدنی نیست اهل فساد هم هست ، هر چقدر که آنها نگران بودند پیامبر عظیم الشأن اسلام نگران گمراهی بیشتر این جوان نبود ، پیامبر رحمت به ناقلان خبر رو کرد و گفت : عاقبت روزی نمازش او را از فحشاء دور خواهد کرد...(1)
نماز یکی از الطاف خداوند به بشریت است که به صورت تکوینی در آن حالت بازدارندگی قرار داده است ، حتی نمازی که فقط صورت آن حفظ شده باشد و با دقت و توجه کمتری خوانده شود هم می تواند بر نمازگزار اثرات مثبتی داشته باشد ، این اقتضای ذات نماز است که اگر سائر شرایط هم در کنارش جمع شود تأثیر چشم گیری را در نمازگزار ایجاد خواهد کرد ، البته به شرطی که مانع بزرگتری بر سر راهش ایجاد نکرده باشد ، حال هر چه این نماز با دقت و توجه بیشتری اقامه شود انسان را از زشتی های بیشتری دور خواهد کرد ، این آیه قرآن ما را به این امر هدایت می کند :
أَقِمِ الصَّلاةَ إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى‏ عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر(2)
مرحوم علامه طباطبائی ، صاحب تفسیر گرانسنگ المیزان در ذیل این آیه می نویسد


این عمل مخصوصا که بنده خدا آن را در هر روز پنج بار به جا بیاورد، و همه عمر ادامه دهد، و مخصوصا اگر آن را همه روزه در جامعه ‏اى صالح به جا بیاورد، و افراد آن جامعه نیز مانند او همه روزه به جا بیاورند، و مثل او نسبت به آن اهتمام بورزند، طبعا با گناهان کبیره سازش ندارد...
پس اگر انسان مدتى کوتاه بر نماز خود پایدارى کند، و در انجام آن تا حدى نیت صادق داشته باشد، این ادامه در مدت کوتاه به طور مسلم باعث مى‏ شود که ملکه پرهیز از فحشاء و منکر در او پیدا شود...
نماز عملى است عبودى، که به جا آوردنش صفتى در روح آدمى پدید مى ‏آورد که آن صفت به اصطلاح معروف، پلیسى است غیبى، و صاحبش را از فحشاء و منکرات باز مى ‏دارد، و در نتیجه جان و دلش را از قذارت گناهان و آلودگى‏ هایى که از اعمال زشت پیدا مى ‏شود، پاک مى‏ نماید. پس معلوم مى‏ شود مقصود از نماز رسیدن به آن صفت است، یعنى صفت بازدارى از گناه...
بازدارى از گناه اثر طبیعى نماز است، چون نماز توجه خاصى است از بنده به سوى خداى سبحان، لیکن این اثر تنها به مقدار اقتضاء است، نه علیت تامه، تا تخلف نپذیرد، و نمازگزار دیگر نتواند گناه کند، نه، بلکه اثرش به مقدار اقتضاء است، یعنى اگر مانع و یا مزاحمى در بین نباشد اثر خود را مى‏ بخشد، و نمازگزار را از فحشاء باز مى‏ دارد، خلاصه یاد خدا، و موانعى که از اثر او جلو مى ‏گیرند، مانند دو کفه ترازو هستند، هر وقت کفه یاد خدا چربید، نمازگزار گناه نمى ‏کند، و هر جا کفه آن موانع چربید کفه یاد خدا ضعیف مى ‏شود، و نمازگزار از حقیقت یاد خدا منصرف مى‏ گردد، و گناه را مرتکب مى ‏شود...

و اگر خواننده عزیز بخواهد این معنا را لمس کند، باید حال بعضى از افراد که نام مسلمان دارند، و در عین حال نماز نمى ‏خوانند، در نظر بگیرد، که اگر رفتار آنها را زیر نظر قرار دهد، مى ‏بیند که به خاطر نخواندن نماز، روزه را هم مى ‏خورد، و حج هم نمى ‏رود و زکات هم نمى ‏دهد، و بالأخره سایر واجبات را هم ترک مى ‏کند، و هیچ فرقى بین پاک و نجس، و حلال و حرام نمى ‏گذارد، و خلاصه در راه زندگى هم چنان پیش مى ‏رود، هر چه پیش آید خوش آید، و هیچ چیزى را در راه خود مانع پیشرفت خود نمى ‏بیند، نه ظلم، نه زنا، نه ربا، نه دروغ، و نه هیچ چیز دیگر. آن وقت اگر حال چنین شخصى را با حال کسى مقایسه کنى که نماز مى‏ خواند، و در نمازش به حد اقل آن یعنى آن مقدارى که تکلیف از گردنش ساقط شود اکتفاء مى ‏کند، خواهى دید که او از بسیارى از کارها که بى نماز از آن پروا نداشت پروا دارد، و اگر حال این نمازگزار را با حال کسى مقایسه کنى که در نمازش اهتمام بیشترى دارد، خواهى دید که دومى از گناهان بیشترى پروا دارد، و به همین قیاس هر چه نماز کاملتر باشد، خوددارى از فحشاء و منکرات بیشتر خواهد بود...(3)

تشویق به نماز ، ترغیب به خواندن آن در اول وقت ، نماز جماعت و نماز جمعه راهکاری غیر مستقیم ، ساده ، دم دستی و مؤثر است که نه تنها مردان و زنان و خصوصا جوان ها را از بدحجابی ، بلکه از سائر اشتباهات و گناهان دیگر می تواند دور کند و ستون دین بودن نماز از همین رو است که اگر وجود داشته باشد می تواند خیمه دین داری را برای انسان حفظ کند.
1: روى أنس: أن فتى من الأنصار کان یصلی الصلوات مع رسول الله ص- و یرتکب الفواحش فوصف ذلک لرسول الله ص- فقال: إن صلاته تنهاه یوما ما

2: سوره عنکبوت آیه 45
3: ترجمه تفسیر المیزان ج 16 صص197 -
 

اوسپید

عضو جدید
مقایسه تطبیقی دختران طلایی با دختران لبویی

مقایسه تطبیقی دختران طلایی با دختران لبویی

مقایسه تطبیقی دختران طلایی با دختران لبویی




تا حالا به کار طلا فروشان و لبو فروشان دقت کرده اید ؟


طلافروش مغازه اش به دوربین مداربسته آژیرخطروگاو صندوق چند رمزه مجهز است. طلافروش حواس حسابی جمع است تا مبادا دزدی به گنج او حمله کند و رنج فراوان برای او خانواده اش آورد. برای فروش طلا دوره گردی نمی کند، جاهای پرت شهر مغازه ندارد.


او با خیال راحت در مغازه نشسته است. این مشتری است که از دور نگاه می کند خود و سرمایه اش را با طلایی که می خواهد بخرد می سنجد و بعد وارد مغازه می شود. طلا فروش پول نقد می گیرد و نسیه قبول نمی کند و اگر کسی بخواهد چک بدهد باید تضمینی تضمینی باشد. طلافروش می داند و خیالش راحت است که مشتری خوب و خوش حساب خود را دارد و عجله ندارد می داند که در فراز و نشیب زندگی او سهم خود را دارد.
طلافروش باید بین بازاریان اعتبار و آبرو و کاردرست باشد تا دیگران تبلغش کنند. طلافروش داد نمی زند بلکه هنرش و مهارت و اعتبارش است که مشتری را جلب می کند.



اما لبو فروش چی؟
سرمایه لبو فروش همه اش همین است که می بینی او گاو صندق ندارد، دزد گیر هم ندارد چون مالی ندارد. لبو فروش دوره گرد است. می ترسد لبو روی دستش بماند و خراب شود به همین دلیل داد می زند: آی لبو داغ داریم،لبوی داغ و تازه.

دختران در شرف ازدواج نیز دو گونه اند.


دخترانی طلایی:
آنهایی هستند که مانند طلا فروش هستند. خود را همه جا عرضه نمی کنند، دنبال هر کسی نیستند. باید از مشتری و خواستگار خود مطمئن باشند دزد گیر اجازه پدر دارند و گاو صندوق حیا و عفاف. برای یافتن خواستگار در دنیای مجای و واقعی دور راه نمی افتند. باید از مشتری خود خیالش راحت باشد تضمینی و حساب شده کار می کنند و به هر قول و قسمی دل خوش نمی کنند. و بالاخره از بین مشتریان و خواستگاران خود به حوصله بهترین و مطمئن ترین را گزینش می کند.اگر خواستگارانی به سوی او آمدند و برگشتند چون ارزش و اعتبار دارد به او بر نمی خورد. می داند که بسیاری از خواستگاران نقد و اعتبار ندارند که سراغش نمی آیند و یا اگر می آیند زود بر می گردند.



دختران لبویی:این دختران ترس دارند که بمانند و مشتری خود را نداشته باشند. به چت نامشروع با هر کس و ناکس ، با عشوه، با ارتباط جلف با پسران، و....دنبال عرضه خود هستند. می ترسند بمانند و اعتبارشان تمام شود به همین دلیل اضطراب دارند که زود به خواستگاری جواب بله را بدهد. زیاد اهل تحقیق و تفحص نیست و برای مشتری خود تضمین و اعتبار و ضامن نمی خواهد. گاو صندوق عفاف ندارد و بدون دزد گیره اجازه پدر کار می کنند. برای یافتن مشتری همه جا سرک می کشند و به قول و قسم دل خوش می کنند.
اجازه نمی دهند مشتری خود گزینش کند خود داد می زند که من اینم خود را مثل لبو بزک می کند تا جذب کند.
در آخر یه نگاهی به اطرافمون بندازیم ببینیم دختران لبویی بیشتر هستن یا طلایی ؟
همیشه طلایی باشید .

 

اوسپید

عضو جدید
10 نکته کلیدی در برخورد با نامحرم

10 نکته کلیدی در برخورد با نامحرم

10 نکته کلیدی در برخورد با نامحرم




روابط دو جنس مخالف در آیات روایات و سیره بزرگان دین بسیار روشن است. آنچه مهم است؛ سوال از خود و جامعه اسلامی است؛ تا چه اندازه دیندار بوده ایم؟ تا چه اندازه سبک زندگی خود را همانند سبک زندگی بزرگان دین، تنظیم نموده ایم؟

سخن گفتن با نامحرم نیز از جمله مواردی است که می تواند زمینه برخی انحرافات جنسی را در بین افراد فراهم کند. از سوی دیگر، گاه صحبت کردن با جنس مخالف اجتناب ناپذیر می شود. از این رو، لازم است با رعایت مواردی که در پی می آید، آثار منفی اینگونه گفتگوها به حداقل برسد.

* به کارگیری محتوای پسندیده از آداب اسلامی در گفتگو با نامحرم آن است که از محتوای پسندیده در مکالمات استفاده و از به کارگیری مطالب مرتبط با تمایلات غریزی اجتناب شود. در داستان حضرت یوسف علیه السلام در قرآن کریم آمده است که زلیخا و زنان مصر باب مراوده را با یوسف گشودند. آن حضرت که متوجه خطر این مراوده و بیان سخنان تحریک آمیز شد، از خداوند اینگونه مدد خواست: «قالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَی مِمَّا یدْعُونَنی إِلَیهِ وَ إِلَّا تَصْرِفْ عَنِّی کیدَهُنَّ أَصْبُ إِلَیهِنَّ وَ أَکنْ مِنَ الْجاهِلینَ؛[10] گفت: پروردگارا! زندان نزد من محبوبتر است از آنچه اینها مرا بسوی آن می خوانند! و اگر مکر و نیرنگ آنها را از من باز نگردانی، بسوی آنان متمایل خواهم شد و از جاهلان خواهم بود!» از این آیه استفاده می شود که طرح چنین مطالبی در گفتگو با نامحرم تا آنجا خطرناک است که یوسف علیه السلام نیز با آن مقام طهارت و قداست، از آن بیمناک بوده و حاضر می شود با رفتن به زندان، خود را از چنین موقعیتی خلاصی بخشد.

* پرهیز از شوخی با نامحرم شوخی کردن با نامحرم، حریم میان آنها را کم رنگ نموده و احتمال وقوع گناه را در بین آنان تقویت می کند، اولیای دین افراد را از مزاح با نامحرم برحذر داشته اند. از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیز نقل شده است که فرمود: «مَنْ فَاکهَ امْرَأَهً لَا یمْلِکهَا- حُبِسَ بِکلِّ کلِمَهٍ کلَّمَهَا فِی الدُّنْیا أَلْفَ عَامٍ فِی النَّار؛[11] کسی که با زن نامحرمی مزاح کند، به ازای هر کلمه ای که با او سخن گفته، هزار سال در دوزخ حبس می شود. ابابصیر، از شاگردان امام صادق علیه السلام می گوید در کوفه به زنی قرآن می آموختم و روزی اتفاق افتاد که با او مزاح کردم. هنگامی که در مدینه به محضر امام باقر علیه السلام وارد شدم، مرا سرزنش کرد و فرمود: «مَنِ ارْتَکبَ الذَّنْبَ فِی الْخَلَاءِ لَمْ یعْبَأِ اللَّهُ بِهِ -أَی شَی ءٍ قُلْتَ لِلْمَرْأَهِ- فَغَطَّیتُ وَجْهِی حَیاءً وَ تُبْتُ- فَقَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع لَا تَعُد؛[12] کسی که در خلوت مرتکب گناه شود، خدا به او اعتنا نمی کند. چه چیزی به آن زن گفتی؟- از خجالت چهره خود را پوشاندم و توبه کردم- حضرت فرمود: دیگر تکرار مکن.»

* پرهیز از فروتنی در گفتگو علاوه بر آنکه لازم است محتوای مطالبی که بین دو جنس مبادله می شود، پسندیده باشد، همچنین ضرورت دارد که افراد لحن کلام خود را به گونه ای قرار دهند که از ایجاد هر گونه تحریک، تطمیع و وسوسه در مخاطب جلوگیری شود. خداوند متعال به همسران پیامبر می فرماید: «یا نِساءَ النَّبِی لَسْتُنَّ کأَحَدٍ مِنَ النِّساءِ إِنِ اتَّقَیتُنَّ فَلا تَخْضَعْنَ بِالْقَوْلِ فَیطْمَعَ الَّذی فی قَلْبِهِ مَرَضٌ وَ قُلْنَ قَوْلًا مَعْرُوفا؛[13] ای همسران پیامبر! شما همچون یکی از زنان معمولی نیستید اگر تقوا پیشه کنید؛ پس به گونه ای هوس انگیز سخن نگویید که بیماردلان در شما طمع کنند، و سخن شایسته بگویید.»

* اختصار و اکتفا به حد ضرورت حضرت موسی علیه السلام از مصر خارج شد و به مدین رسید، جمعی از مردان را مشاهده کرد که دور چاه آبی حلقه زده و برای دام های خود، از آن آب می کشند. کمی دورتر دو زن را مشاهده کرد که تنها از گوسفندانشان مراقبت می کردند. حضرت موسی علیه السلام که از رفتار آنان تعجب کرده بود، پرسید: «ما خَطْبُکما؛ کار شما چیست؟» (چرا گوسفندان خود را آب نمی دهید؟!) آنان پاسخ دادند: «لا نَسْقی حَتَّی یصْدِرَ الرِّعاءُ وَ أَبُونا شَیخٌ کبیرٌ»[14] ما آنها را آب نمی دهیم تا چوپان ها همگی خارج شوند؛ و پدر ما پیرمرد کهنسالی است (و قادر بر این کارها نیست.) روشن است که این مکالمه در نهایت ایجاز صورت گرفته و هیچ کلام زایدی مطرح نشده است. حتی هنگامی که آن حضرت گوسفندان آنان را سیراب کرد، بدون گفتن کلمه ای از آنان فاصله گرفت و به جایگاه خویش بازگشت «فَسَقی لَهُما ثُمَّ تَوَلَّی إِلَی الظِّل»[15] موسی برای (گوسفندان) آن دو آب کشید؛ سپس رو به سایه آورد. این امر نشان می دهد که رعایت اختصار و میزان ضرورت، از شاخص های گفتگوی مطلوب با نامحرم است.

* موقعیت حضور فضا و موقعیت حضور دو جنس مخالف نیز در جهت سلامت یا فساد رابطه تأثیرگذار است. از این رو، در منابع اسلامی موارد زیر مورد تأکید قرار گرفته است. پرهیز از خلوت کردن با نامحرم فضای حضور نامحرمان نباید به گونه ای خلوت باشد که امکان ورود سایر افراد در آن وجود نداشته باشد، چرا که خلوت گزینی با جنس مخالف، موقعیت را برای تحقق گناه فراهم می سازد. محمد طیار از یاران امام صادق علیه السلام می گوید وارد مدینه شدم، چون برای مدتی می خواستم در آنجا سکونت کنم، دنبال منزلی برای اجاره می گشتم. خانه ای پیدا کردم که دارای دو اتاق بود که با یک در از یکدیگر جدا شده بودند. یکی از اتاق ها در اختیار زنی جوان بود. به دلیل آنکه این دو اتاق به یکدیگر راه داشتند، از اجاره آن منصرف شدم و صلاح ندیدم در منزلی که زنی جوان زندگی می کند، خانه بگیریم. اما آن زن گفت اگر شما این اتاق را اجاره کنی من در را می بندم. من نیز به این شرط پذیرفتم. اما بعد از سکونت، آن زن به بهانه اینکه می خواهد از نسیم هوا استفاده کند در اتاق را باز می گذاشت. در برابر درخواست اکید من برای بستن در مقاومت کرد و حاضر به این کار نشد. به محضر امام صادق علیه السلام رسیدم و ماجرا را با ایشان در میان گذاشتم. آن حضرت فرمود: «تَحَوَّلْ مِنْهُ فَإِنَّ الرَّجُلَ وَ الْمَرْأَهَ إِذَا خُلِّیا فِی بَیتٍ کانَ ثَالِثُهُمَا الشَّیطَان؛[16] از آنجا به جای دیگر برو؛ زیرا هیچ مرد و زنی در مکانی خلوت نکنند مگر آنکه شیطان سومی آنها باشد.»

* رعایت حریم نسبت به جنس مخالف سبک زندگی اسلامی در معاشرت با جنس مخالف حاکی از آن است که رعایت حریم و گونه ای فاصله تا حد زیادی سلامت ارتباط را تامین می کند. خداوند متعال این حقیقت را به یاران پیامبر گوشزد کرده است: «یا أَیهَا الَّذینَ آمَنُوا... وَ إِذا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتاعاً فَسْئَلُوهُنَّ مِنْ وَراءِ حِجابٍ ذلِکمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِکمْ وَ قُلُوبِهِن؛[17] و هنگامی که چیزی از وسایل زندگی را (به عنوان عاریت) از آنان [همسران پیامبر] می خواهید از پشت پرده بخواهید؛ این کار برای پاکی دل های شما و آنها بهتر است.» نکته مهم این آیه آن است که خداوند یاران مؤمن و همسران پیامبر را که از نعمت همسری رسول خدا برخوردارند، به رعایت حریم توصیه می کند. بر این اساس، رعایت حریم از سوی افراد مجرد، جوان و ضعیف الایمان، ضرورت ویژه ای می یابد. حریم نگه داشتن زن در برابر مردان نامحرم، ابزاری است که زن برای حفظ مقام و موقعیت خود در برابر مردان می تواند از آن استفاده کند.

* پوشش و آرایش نحوه پوشش و آرایش در برابر جنس مخالف نیز عاملی مؤثر در کیفیت مطلوب یا نامطلوب رابطه محسوب می شود. در منابع اسلامی توصیه های متعددی در زمینه پوشش و آرایش به چشم می خورد.

* رعایت حجاب کامل با اینکه رعایت پوشش صحیح مرد و زن، از مصادیق سبک زندگی اسلامی به شمار می رود، اما به لحاظ جذابیت ویژه زنان، بر مراعات پوشش کامل از سوی آنان تأکید شده است. خداوند متعال در آیه زیر فلسفه این حکم را بیان کرده است: «یا أَیهَا النَّبِی قُلْ لِأَزْواجِک وَ بَناتِک وَ نِساءِ الْمُؤْمِنینَ یدْنینَ عَلَیهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِک أَدْنی أَنْ یعْرَفْنَ فَلا یؤْذَین؛[18] ای پیامبر! به همسران و دخترانت و زنان مؤمنان بگو: «جلباب ها [روسری های بلند] خود را بر خویش فرو افکنند، این کار برای اینکه شناخته شوند و مورد آزار قرار نگیرند بهتر است.» از این آیه استفاده می شود که زنان مسلمان با رعایت حجاب صحیح شناسایی می شوند و مورد آزار و اذیت قرار نخواهند گرفت. این آیه همچنین بر لزوم حجاب کامل دلالت دارد، چنانچه خداوند نمی فرماید از جلباب استفاده کنید، بلکه می فرماید جلباب های خود را بر خویش فرو افکنید. یعنی زنان از پوشش جلباب به شکل صحیح استفاده نمی کرده اند و بخشی از مو یا بدن آنان نمایان می شده است، و طبق این آیه موظف شدند که بدن و موی خود را به نحو کامل بپوشانند. این نکته از آیه 31 سوره نور نیز استفاده می شود: «وَ لْیضْرِبْنَ بِخُمُرِهِنَّ عَلی جُیوبِهِن..؛ و (اطراف) روسری های خود را بر سینه خود افکنند (تا گردن و سینه با آن پوشانده شود).»

* پرهیز از آرایش آرایش کردن از آن رو که مانند برج جلب توجه می کند، در قرآن «تبرج» نامیده شده و زنان از آن نهی شده اند: «وَ لا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجاهِلِیهِ الْأُولی؛[19] و همچون دوران جاهلیت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید.» نکته جالب توجه این آیه آن است که تبرج به گونه ای با جاهلیت مرتبط شده و این نشانگر آن است که خودنمایی رفتاری جاهلانه است. ممکن است دلیل جاهلانه شمرده شدن این رفتار آن باشد که فرد با جلوه گری سعی در مطرح ساختن خود دارد، حال آنکه خودنمایی تنها زمینه را برای سوء استفاده کنندگان فراهم می سازد، بدون آنکه نتیجه مطلوبی برای خویش به دنبال داشته باشد. البته خودنمایی از مفهومی وسیع برخوردار بوده و شامل هر رفتار جلب توجه کننده ای همچون آرایش چهره و دست ها، عطر زدن، پوشیدن کفش و لباس با رنگ یا مدل تحریک برانگیز و امثال آن می شود.

* تماس بدنی به دلیل جنبه تحریک کنندگی تماس بدنی، هرگونه لمس جسمانی نامحرم ممنوع شده است. به عنوان نمونه، به چند روایت در این خصوص اشاره می شود. رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «مَنْ صَافَحَ امْرَأَهً حَرَاماً جَاءَ یوْمَ الْقِیامَهِ مَغْلُولًا- ثُمَّ یؤْمَرُ بِهِ إِلَی النَّار؛[20] کسی که با زنی نامحرم دست دهد، در روز قیامت با غل و زنجیر آورده و دستور داده می شود که به دوزخ افکنده شود.» در خصوص در آغوش گرفتن نامحرم نیز فرمودند: «مَنِ الْتَزَمَ امْرَأَهً حَرَاماً قُرِنَ فِی سِلْسِلَهِ نَارٍ مَعَ شَیطَانٍ- فَیقْذَفَانِ فِی النَّار،[21] هر کس زن نامحرمی را در آغوش گیرد، به وسیله زنجیری آتشین، با شیطانی قرین گشته و هر دو در آتش فرو می افتند. روابط دو جنس مخالف در آیات روایات و سیره بزرگان دین بسیار روشن است. آنچه مهم است؛ سوال از خود و جامعه اسلامی است؛ تا چه اندازه دیندار بوده ایم؟ تا چه اندازه سبک زندگی خود را همانند سبک زندگی بزرگان دین، تنظیم نموده ایم؟ در جواب این گونه سوالات؛ نیاز به بررسی مسئله حجاب و پوشش و شیوه مناسب برخورد با بد حجابی است.
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1] زنان باحجابی که مسلمان نیستند![/h]

این خانواده در کانادا زندگی می کنند.

به گزارش پارسینه، برخلاف تصور عموم مردم و حتی رسانه ها، حجاب تنها متعلق به مسلمانان نیست، در گزارش تصویری زیر، زنان و دختران یهودی ساکن کانادا از فرقه لف تاهور را مشاهده می کنید که کاملا حجابی شبیه زنان مسلمان هستند.




از نظر آیین یهود، دختر یهودی تا قبل از ازدواج حدود خاصی برای پوشش دارد و آن عبارت است از پوشش ساده لباس كه دامن آن تا ده سانت زیر زانو و آستین آن تا آرنج است و موی سر به شرط سادگی می‌تواند مشخص باشد( البته هنگام عبادت باید پوشیده شود‌) و در صورتی كه به شانه برسد باید جمع گردد. البته طبق توصیه های اكید تعالیم تلمود دختر یهودی باید حوالی بلوغ ازدواج كند و پس از ازدواج، رعایت حجاب در مقابل همه مردان به جز پدر و شوهر بر او واجب است.











[h=1]منبع[/h]
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
هنوز بعضی از همکاراش تو بیمارستان بی حجاب بودن ؛ همینطور بعضی از زن های فامیل ، ولی مهین همیشه حجابش رو حفظ می کرد . واسه همین ، بعضیا بهش توهین می کردن و می گفتن : از تو بعیده که اینقدر ساده باشی و تحت تاثیر جو انقلاب قرار بگیری . آخه این چیه سرت کردی ؟
مهین هم می گفت : من به بقیه کار ندارم و برای حجابم هدف دارم ! چون مسئله ی حجاب رو از ته دل درک کردم و اصلا از روی سادگی و نادونی ، با حجاب نشدم
به خونوادش هم که به خاطر این توهین ها ناراحت می شدن میگفت : مطمئنم یه روز همینایی که به حجاب اهمیت نمی دن ، بیشتر از من بهش مقید میشن!

شهیده مهین دانشیان
شهادت : 1359
علت شهادت بمباران آبادان
برگرفته از : عروس خاک ، صفحه ی 34 و چادرهای سرخ
امام علی علیه السلام :

صیانت زن او را شاداب تر و زیبایی اش را پایدارتر می کند.


غرر الحکم ، صفحه ی 405

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بسم رب الفاطمة


ایـن دخـتـرایـے کہ چشمآشون هر روز بہ آبے و عسلے و خآکسترے و ...
تغییر نمیکنه .. و همیشہ یہ رنگہ !

اینآیـے کہ اسپورت می پوشن جآی پاشنہ بلند !

اینآیـے کہ هیچ وقـت نگران پاک شدن رژ لبشون نیستن !

اینآیـے کہ موهآشون همیشہ یہ رنگہ !

پـــول و مـآشین و قیـآفہ وآسَشــون مهـم نیـسـت !

اونآیـے کہ یــــہ چآدر دارن قدر دنیآ براشون مے ارزه ...


● ● ● اینآ رو خیــلے مواظبشون بآشین !

اذیتشون نکنید

قــدر اینآ رو بدونید ، اینآ خیــلے حیفن ● ● ●



 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
دخترک رو به من کرد و گفت: آقا واقعا ؟! گفتم:ببخشید چی واقعا ؟!
گفت: واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد ! گفتم: بله
گفت: اگه آره ، پس چرا پسرایی که از ما ها خوششون میاد از کنار ما که میگذرند ، محو ما میشن ، ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید
فقط سر پایین میندازید و رد میشید!
گفتم: آره راست میگی، سر پایین انداختن کمه !
گفت:کمه ؟ ببخشید متوجه نمیشم ؟
گفتم: برای تعظیم مقابل حجاب حضرت زهرا (س) باید زانو زد .


 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
این طوری خوشتیب تری ..

این طوری خوشتیب تری ..

گفت: اگه گفتی چی شد من بعد از این همه مدت چادر پوشیدم؟

گفتم: چه می‌دونم، لابد این‌طوری خوش‌تیپ تری!

گفت: نچ!
گفتم: خب لابد فهمیدی این‌طوری حجابت کامل‌تره مثلاً!

گفت: نچ!

گفتم: ای بابا! خب لابد عاشق یکی شدی، اون گفته اگه چادر بپوشی بیشتر دوستت دارم!!

گفت: اره تقریبا نزدیک شدی!

گفتم: آها!! دیدی گفتم همه‌ی قصه‌ها به ازدواج ختم می‌شوند؟ دیدی!!

گفت: برو بابا… دور شدی باز!

گفتم: خب خودت بگو اصلاً
گفت: یک جایی شنیدم چادر، لباس “حضرت زهرا س” ست،


خواستم کمی شبیه “ خانومم ” باشم تا بیشتر دوستم داشته باشد...!

 

Esmaeilpoor

عضو جدید
از کودکی بیاموزیم...خوبی ها را...





کودک امانتی الهی است که با فطرتی پاک و زلال همچون آینه به‌ دنیا می‌آید و قلبش همانند زمین بکری است که برای پذیرش هر نوع بذری آمادگی دارد.
امام سجاد(ع) می‌فرماید: «بدان که حقّ فرزند بر تو آن است که بدانی او ثمره زندگی توست و نیک و بد آینده‌اش وابسته به توست. تو در برابر او مسئولیت داری که ادب و اخلاق نیکو را به او بیاموزی و او را به سوی پروردگار راهنمایی کنی... پس بکوش این امور را به خوبی انجام دهی».خانواده ی خوب، آموزشگاهی است که کودک در آن، لبخند و قهر، درستی و خوش خلقی، صبر و بردباری، تعادل و تکامل، خدمت و وظیفه‌شناسی و... را می‌آموزد.




حجاب نوشت:
کودکان از والدین یاد میگیرند که خوب باشند...خوبی ها را ...بدی ها را...دوست دارند زود بزرگ شوند و مانند پدر و مادر خود باشند....
اگر پدر و مادر به هم در خانه احترام بگذارند کودک هم یاد می گیرد چگونه احترام بگذارد....اگر پدر و مادر مودبانه با هم برخورد کنند و به هم و به کودک خود احترام بگذارند کودک هم یاد می گیرد ادب را....چطور می توانیم ادب و احترام را در خانه رعایت نکنیم و انتظار داشته باشیم که کودکان مودب بار بیاوریم...چطور وقتی پدر و مادر در خانه برای نماز سستی می کنند انتظار داریم فرزندان نماز را با میل خود و به وقت بخوانند....چه خوب که وقتی وقت نماز شد با فرزند خود به نماز بایستید....تا یاد بگیرد...بهترین لباس ها را،بهترین عطرها را...بهترین سجاده را برای نماز پهن کنید و با میل و اشتیاق با او به نماز بایستید و به او بفهمانید که نماز یعنی شکر از خدا بخاطرنعمت هایی که به ما داده... یعنی ارتباط با خدا...با زبان ساده او در مورد نماز با او حرف بزنید.....نه به او تحکم کنید که نماز بخوان...با عمل، با رفتار خود،با اشتیاق خود برای نماز به او بفهمانید که عاشقانه به سوی خدا برود نه از روی اجبار.....چطور در خانواده ای که در حجاب سستی میکنند می توان به کودک حجاب را یاد داد....با رفتار خود به کودک خود حجاب را بیاموزید...نه با تحکم....وقتی مادر بهترین محجبه باشد که به حجاب خود افتخار می کند...وقتی مادر حجاب دارد و الگو است در اخلاق و رفتار ،رعایت ادب...او بهترین الگو است برای فرزندش...با رفتارش...کودک خود را به حجاب تشویق می کند...چقدر برای آموزش حجاب به کودکان خود مطالعه می کنید...چقدر برای سوالاتش در مورد حجاب جواب قانع کننده دارید...یا به او می گویید که چقدر سوال می کنی...؟؟؟برخي از پدران و مادران تصور مي‏كنند كه مسئوليت آنان فقط منحصر به تأمين نيازمنديهاي جسماني كودك است و ديگر وظيفه‎اي ندارند در صورتي كه پرورشهاي اخلاقي و ايماني بزرگترين مسئوليتي است كه بر دوش آنها گذارده شده است و انجام اين مسئوليت ارزنده تر از تأمين حوائج مادي آنها است....در محیط پاک گلهایی خوشبو را پرورش داده....وقتی محیط ناپاک شد و ناپاکی ها را وارد محیط کردید...چطور انتظار پرورش گل خوشبو را دارید....؟؟؟به کودکان خود احترام بگذارید....بهترین باشید و بهترین ها را پرورش دهید...ادب، صبر، ایمان، نماز اول وقت، حجاب، دروغ نگفتن، پایبندی به ارزش ها را به کوکان خود بیاموزید با روش درست، با عمل و رفتار درست خود....الگوی خوبی برای او باشید تا در وجودش نهادینه شود با خدا بودن را....خدا می بیند را...خدا را....خدا را...

منبع
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
بهش گفتم: امام زمان (عج) رو دوست داری؟گفت: آره ! خیلی دوسش دارم
گفتم: امام زمان حجاب رو دوست داره یا نه؟
گفت: آره!
گفتم : پس چرا کاری که آقا دوست داره انجام نمیدی؟
گفت: خب چیزه!. ولی دوست داشتن امام زمان عج به ظاهر نیست ، به دله
گفتم: از این حرف که میگن به ظاهر نیست ، به دله بدم میاد
گفت: چرا؟
براش یه مثال زدم:
گفتم: فرض کن یه نفر بهت خبر بده که شوهرت با یه دختر خانوم دوست شده
و الان توی یه رستوران داره باهاش شام می خوره. تو هم سراسیمه میری
و می بینی بله!!!! آقا نشسته و داره به دختره دل میده و قلوه می گیره.
عصبانی میشی و بهش میگی: ای نامرد! بهم خیانت کردی؟
بعد شوهرت بلند میشه و بهت میگه : عزیزم! من فقط تو رو دوست دارم.
بعد تو بهش میگی: اگه منو دوست داری این دختره کیه؟ چرا باهاش دوست شدی؟
چرا آوردیش رستوران؟ اونم بر می گرده میگه: عزیزم ظاهر رو نبین! مهم دلمه!
دوست داشتن به دله
دیدم حالتش عوض شده
بهش گفتم: تو این لحظه به شوهرت نمیگی: مرده شور دلت رو ببرن؟
تو نشستی با یه دختره عشقبازی می کنی بعد میگی من تو دلم تو رو دوست دارم؟
حرف شوهرت رو باور می کنی؟
گفت: معلومه که نه! دارم می بینم که خیانت می کنه ، چطور باور کنم؟
معلومه که دروغ میگه
گفتم: پس حجابت.
اشک تو چشاش جمع شده بود
روسری اش رو کشید جلو
با صدای لرزونش گفت: من جونم رو فدای امام زمانم می کنم ، حجاب که قابلش رو نداره
از فردا دیدم با چادر اومده
گفتم: با یه مانتو مناسب هم میشد حجاب رو رعایت کرد!
خندید و گفت: می دونم ! ولی امام زمانم چــــــادر رو بیشتر دوست داره
می گفت: احساس می کنم آقا داره بهم لبخنــــــــــد می زنه.
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

مــن یـکــــ دخـتــر چــادریـــم ...

شاد و پرنشاط ، سرزنده و پرکار...
قرآن و نهج البلاغه اگر میخوانم ، رمان و حافظ هم میخوانم.
عاشق پهلوانی های حضرت حیدر اگر هستم ، یک عالمه شعر
حماسی از شاهنامه هم حفظم.
پای سجاده ام گریه اگر میکنم ، خنده هایم بین دوستانم هم
تماشایی است !
من یک عالمه دوست و رفیق دارم.
تابستان ها اگر اردوی جهادی میرویم ، اردوهای تفریحی ام نیز هر
هفته پا برجاست ...
ما اگر سخنرانی میرویم ، پارک رفتنمان هم سرجایش است ...
مسجد اگر پاتوق ماست ، باغ و بوستان پاتوق بعدی ماست ...
برای نماز صبح قرار مسجد اگر میگذاریم ، هنوز خورشید نزده از مسجد
تا خانه پیاده قدم میزنیم.
دعای عهدمان را اگر میخوانیم ، همانجا سفره باز میکنیم و با خنده و
شادی صبحانه مان میشود غذا با طعم دعا !
ما اگر چادر سر میکنیم ، نقاش هم هستیم ، خطمان هم خوب است
حرفهای دخترانه مان سرجایش ، شوخی های دوستانه مان را هم
میکنیم ،
نمایشگاه و تئاتر هم میرویم ، سینما هم اگر فیلم خوب داشت ...
کوه هم میرویم ، عکس های یادگاری ، فیلم های پر از خنده و شادی...
کی گفته ما چادری ها ...
من قشنگ تر از دنیای خودمان سراغ ندارم !
دنیای من و این رفیقان با خدایم ،
همین هایی که دنبال زندگیشان در کوچه و خیابان نمیگردند ،
همین هایی که وقتی دلت را میشکنند تا حلالیت ازت نگیرند ول کن
نیستند ،
همین هایی که حیاشان را نفروختند ...
خوشبخت ندیده ، هرکس ما را ندیده ...
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
غیرت

غیرت

[FONT=georgia,times new roman,times,serif]شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد : روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] زن گفت : آری ، آن دو مرد شاهدند .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند ![/FONT]
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز


شهید رمضانعلی خارکش:ازخواهرانم میخواهم ک با حفظ حجاب وعفت و پاکی شان،به جنگ بافتنه وبی

بندوباری بروند و نگذارند منافقین پلید و افرادفاسد بی غیرت جامعه را خراب کنند .

 

Esmaeilpoor

عضو جدید


بانو!

هوا دوباره گرم می شود

و دوباره تو در زیر چادر مشکیت عرق می ریزی...

نه برای آنکه مبادا در آتش دوزخ بسوزی

برای آنکه خدایت خوشش بیاید و به ملائکه بگوید؛ ببینید، این همان

کسی است که به خلقتش به خود آفرین گفته ام...

و این یعنی عشق
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
امام خمینی (ره): آنها که زن‌ها را می‌خواهند ملعبه‌ی مردان و ملعبه‌ی جوانان فاسد قرار بدهند، جنایتکارند. زنها نباید گول بخورند. زن گمان نکند این مقام زن است که بزک کرده بیرون برود، با سر باز و لخت؛ این مقام زن نیست، زن باید شجاع باشد، زن آدم‌ساز است، زن مربی انسان است.
 

مسروری

عضو جدید
کاربر ممتاز
سرود ملي ‌حجاب‌ و عفاف باصداي حامد زماني

سرود ملي ‌حجاب‌ و عفاف باصداي حامد زماني


حامد زماني، خواننده ارزشي و جوان كشورمان در آخرين اثر هنري خود به موضوع حجاب و عفاف پرداخته است.
وي كه با رجانيوز گفتگو مي كرد اعلام داشت اين اثر را به ساحت حضرت فاطمه زهرا سلام الله عليها تقديم مي كند.

گفتني است این ترانه را ميلاد عرفانپور سروده که به تنظیم امید رهبران و آهنگسازی حامد زمانی ساخته شده است.
ميكس و مستر اين اثر هنري نيز توسط شاهين منصوري و علي درخشنده انجام گرفته است.


دانلود صوت با کیفیت بالا


دانلود صوت با کیفیت متوسط


دانلود کلیپ


 

شهید یوسف الهی

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
خانوووووووم….شــماره بدم؟؟؟؟؟؟
خانوم برسونمت؟؟؟؟؟؟؟
خانوم چن لحظه از وقتتو به مــــا میدی؟؟؟؟؟؟
اینها جملاتی بود که دخترک در طول مســیر خوابگاه تا دانشگاه می شنید!
بیچــاره اصـلا” اهل این حرفـــــها نبود…این قضیه به شدت آزارش می داد
تا جایی که چند بار تصـــمیم گرفت بی خیــال درس و مــدرک شود و
به محـــل زندگیش بازگردد.
روزی به امامزاده ی نزدیک دانشگاه رفت…
شـاید می خواست گله کند از وضعیت آن شهر لعنتی….!
دخترک وارد حیاط امامزاده شد…خسته… انگار فقط آمده بود گریه کند…
دردش گفتنی نبود….!!!!
رفت و از روی آویز چادری برداشت و سر کرد…وارد حرم شدو کنار ضریح
نشست.زیر لب چیزی می گفت انگار!!! خدایا کمکم کن…
چند ساعت بعد،دختر که کنار ضریح خوابیده بود با صدای زنی بیدار شد…
خانوم!خانوم! پاشو سر راه نشستی! مردم می خوان زیارت کنن!!!
دخترک سراسیمه بلند شد و یادش افتاد که باید قبل از ساعت ۸ خود را
به خوابگاه برساند…به سرعت از آنجا خارج شد…وارد شــــهر شد…
امــــا…اما انگار چیزی شده بود…دیگر کسی او را بد نگاه نمی کرد..!
انگار محترم شده بود… نگاه بدی تعـقــیبش نمی کرد!
احساس امنیت کرد…با خود گفت:مگه میشه انقد زود دعام مستجاب
شده باشه!!!! فکر کرد شاید اشتباه می کند!!! اما اینطور نبود!
یک لحظه به خود آمد…
دید چـــادر امامــزاده را سر جایش نگذاشته…!
 
بالا