****حجاب فاطمی****

* ziba *

عضو جدید
کاربر ممتاز



»ماشا اليلیکینا«




ماشا، مانكني كه مسلمان شد


«ماشا اليلیکینا» نام مشهوری در روسیه و مناطق روسی‌زبان است. او حدود 3 سال پيش به عنوان یک هنرپیشه جذاب و یک مدل زيبا مطرح بود و شهرت و محبوبيتش با اوج گرفتن «گروه رقص و موسیقی فابریک» در روسيه، به بالاترین حد رسید. ماشا اليليكينا، ستاره سابق سينما، رقص و موسيقي، اينك حجاب اسلامي در بر دارد و به تدريس در مدارس مشغول است. وي مي‌گويد از جلوه‌هاي كاذب سابق متنفر است و اكنون احساس خوشبختي مي‌كند.آنچه در پی می‌آید مصاحبه سایت روسی Islam.ru با این هنرمند مسلمان شده است:





• چطور شد که تمام موفقیت‌ها و درخشش‌های خود روی صحنه را زیر پا گذاشتی و به اسلام گرویدی؟


ماشا: من به لطف خداوند به سوی او گام برداشتم. این اراده خدا بود.






• در زمانی که يك خواننده بودي آيا فکر می‌کردی که روزی اسلام بیاوری، روزه بگیری و به حج بروی؟


ماشا: نه؛ حتی به ذهنم خطور هم نمی‌کرد که روزی به حج بروم و از بهترین و گواراترین آب، یعنی آب زمزم بنوشم.



• آیا راهی که برای مسلمان‌شدن طی کردی، مسيری طولانی بود؟


ماشا: من دو سال است که مسلمان شده‌ام. یک روز مطلع شدم که یکی از نزديكترين دوستانم بر اثر یک حادثه در شهری دیگر به حالت کما رفته است.


من نمی‌دانستم که چطور می‌توانم به او کمک کنم. آن روز برای اولین بار نماز خواندم و دست به دعا برداشتم و از خدای بزرگ کمک خواستم. روز بعد همان دوستم با من تماس گرفت و گفت: «در آن حالات بیهوشی من تو را مي‌دیدم و تو خیلی زیاد به من کمک کردی!»، من در آن لحظه بسيار گریستم؛ زيرا براي اولين بار در زندگي‌ام بود كه چیزی از خدا مي‌خواستم.



• در حال حاضر به چه کاری مشغولی؟


ماشا: من پنج زبان اروپایی بلد هستم و در حال حاضر در مدرسه و دانشگاه تدریس می‌کنم. ضمناً برخی از نت‌های مجاز شرعی را نیز می‌نویسم.



• آيا موسیقی هم گوش می‌دهی؟


ماشا: بله؛ آثار «گروه ریحان»، «گروه سامی یوسف» و «گروه کت استیونس» ( که پس از اسلام آوردن نام خود را «یوسف اسلام» گذاشت) را گوش می‌کنم.



• آیا چیزی از قرآن هم آموخته‌ای؟ آیا آمادگی داری که زبان عربی را هم به آن پنج زبان اروپایی اضافه کنی؟


ماشا: در ابتدا فکر می‌کردم که آموختن زبان عربی مشکل باشد. اما آن را شروع کرده‌ام و خیلی هم آن را دوست دارم و فکر می‌کنم کلیدی برای فهم دانش برتر باشد.



• چرا گرایش به اسلام نسبت به ادیان دیگر بیشتر است؟ و چرا بیشتر کسانیکه به اسلام می‌گروند از بین هنرمندان و فعالان در کنسرت و موسیقی هستند؟


ماشا: اسلام نسبت به اديان ديگر، محکمترین اساس را دارد. تمام قواعد


اسلام در زندگی کاربرد دارند. راه اسلام سعادت‌بخش است.



• از اينكه مسلمان شده‌اي چه احساي داري؟


ماشا: احساس خوشبختي. امروز من این فرصت را دارم که مقایسه کنم قبلاً چه بودم و حالا چه هستم. من اکنون با حیات واقعی آشنا شده‌ام، پس خوشبختم.



• و چه تفاوتي با قبل داري؟


ماشا: ایمان به خدا زندگی مرا متحول کرد. میل به عبادت خداوند در فطرت و وجود همه انسان‌ها نهاده شده است. من اطمینان دارم که خداوند به ما تفکر و تعقل نداده است تا بیاییم، زندگی کنیم، بخوریم، بخوابیم و بمیریم. خدا به ما فرصت زندگی کردن داده است تا به او برسیم.



• آیا گاهی به موفقیت‌ها و درآمد سابق خود فکر نمی‌کنی؟ حسرت آن دوران را نمي‌خوري؟!


ماشا: آن جلوه‌ها، پس از مسلمان شدن، برایم بی‌ارزش و منفور هستند.





• از اینکه آشکارا خود را مسلمان معرفی می‌کنی هراس نداری؟


ماشا: نه نمی‌ترسم. برعکس، تکلیف و وظیفه خود می‌دانم که دیگران را از راه گمراهی بازدارم و به عنوان الگویی برای آنها باشم.



• از اینکه عکس‌های سابقت در اینترنت هست ناراحت نیستی؟


ماشا: من خودم دوست ندارم به این عکس‌ها نگاه کنم. اما اشکال ندارد که مردم آنها را ببینند تا برایشان عبرت شود و بدانند که انسان می‌تواند تولد دیگری داشته باشد و از نو به دنیا بیاید. انسان می‌تواند توبه کند و با انجام کارهای خوب، تمام سیاهی‌های گذشته‌اش را پاک کند، ان شاء الله.



• اينك چه چيزي از «اسلام» مي‌تواني به ديگران بگويي؟


ماشا: اسلام می‌گوید: «اگر نمی‌توانی راجع به خدا بیندیشی حداقل سعی کن از قيد خودت رهایی یابی و پلیدی‌های نفست را مهار کنی؛ رذایلی مانند خودپسندی، تکبر، حسد، ظلم، دروغ، خودستایی و خودنمایی». اگر کسی می‌خواهد به سوی اسلام گام بردارد فقط باید اندیشه کند و از فطرت خود مدد بگیرد.



• چه پيامي برای مسلمانان داري؟


ماشا: آرزو می‌کنم که کارهای نیک و عبادات برادران و خواهران دینی من موردقبول خداوند متعال قرار بگیرد و رحمت خدا بر خانه‌های آنان ببارد.



• و برای غیر مسلمانان؟

ماشا: امیدوارم کسانی که هنوز به دین اسلام مشرف نشده‌اند لحظه‌ای به خود بیایند و فارغ از انبوه اطلاعات پوچ و بیهوده‌اي که چشم و گوش مردم این عصر را فرا گرفته است كمي اندیشه کنند.

http://www.ehsanalikhanighabile.com/index.php/1389-08-04-12-01-31/435-1391-05-17-08-35-28
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2]تجربه حجاب در آمریکا از زبان دختران محجبه[/h]

به گزارش خبرگزاری اهل بیت (ع) – ابنا – دختران محجبه آمریکایی معتقدند اگرچه محجبه بودن آنها محدودیت عمده ای را در جامعه آمریکا برایشان به بار نمی آورد، اما همواره آنها را در معرض سوء برداشت ها و تصورات غلط دیگران قرار می دهد.

سارا دختر محجبه مسلمان که در آمریکا به دنیا آمده و در حال حاضر در یک بانک کار می کند معتقد است:
حجاب در اسلام صرفا یک سمبل دینی نیست بلکه یک حکم واجب در مورد چگونگی پوشش زنان است.
وی می گوید: من یک مسلمانم و حجاب یکی از قوانین اسلامی است. بنابراین هرگز از آن دست نخواهم کشید.
او به گفته خودش همیشه در جامعه آمریکا آمادگی هر گونه سوال، نگاه متعجب و یا تصور غلطی را راجع به تکه پارچه ای که بر روی سرش می اندازد دارد.
سارا که 22 ساله است و از چهار سال پیش تا کنون حجاب اسلامی را رعایت می کند درباره اولین تجربه حضور با حجاب در جامعه آمریکا می گوید:
وقتی برای اولین بار روسری سر کردم در دبیرستانی در ایالت کالیفرنیا درس می خواندم. از آنجا که در دبیرستان ما مردمی با فرهنگ ها و ادیان متفاوت حضور داشتند در آنجا مشکلی به خاطر حجابم نداشتم. اما وقتی برای اولین بار به واشنگتن آمدم نگاه های متعجب یک زوج غیر مسلمان را خوب به خاطر دارم. اگرچه هیچ گاه به خاطر حجابم مورد حمله قرار نگرفتم اما همیشه در معرض نگاه ها، حرفها و نقطه نظرات منفی قرار داشته ام.
امینه صالح دیگر دختر محجبه آمریکایی نیز معتقد است حجاب هیچ محدودیتی را در به دست آوردن اهدافی که در زندگی داشته برای او به همراه نداشته است. او که 24 سال سن دارد می گوید: من در حال حاضر در یک داروخانه کار می کنم و با مردم زیادی در هر روز سر و کار دارم. با این همه هرگز احساس نکرده ام که حجاب من منزلت اجتماعی مرا در چشم مردم پایین آورده باشد.
جاسمین دختر 16 ساله ای که در ویرجینیا زندگی می کند نیز معتقد است تصورات غلط بسیاری در میان مردم راجع به حجاب وجود دارد. وی می گوید:
وقتی برای اولین بار در جمعی پا می گذاری حتی انتظار ندارند که تو بتوانی حرف بزنی. آنها تصور می کنند تو هیچ نظری برای ابراز کردن نداری.
او معتقد است خداوند هرگز از ما نخواسته که از جذابیت های زندگی دست بکشیم. ما باید در فعالیت های اجتماعی شرکت کنیم. ورزش کنیم، تفریح کنیم و مانند بقیه زندگی خود را داشته باشیم. در عین حال می بایست همواره به دنبال راهی بگردیم تا جذابیت های زندگی را با قوانین دینی خود سازگار کنیم.
گفتنی است در حال حاضر حدود 6 تا 7 میلیون مسلمان در ایالات متحده زندگی می کنند که این تعداد کمتر از 3 درصد جمعیت 300 میلیونی این کشور را دربرگرفته است.
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
حدود ۲۰ سالی بیشتر نداشت.
شاید اگه بگم دستمال سر، از نوع میکروسکوپی هاش سرش می کرد، بهتر بود تا بگم روسری داشت...
از اون دخترای .... به قول بعضیا دیگه آخرش بود...

قبل از ماه رمضون بود. وقتی برای مشاوره به اتاقم اومد با روزای قبلش خیلی فرق داشت.. از زمین تا آسمون...
مقنعه سرش کرده بود... البته هنوز چند تا از موهاش بیرون بود...
اما اون تیپ خنک قبلی کجا و .... مقنعه کجا؟!!!

داشتم از تعجب شاخ در می آوردم!!
بدون مقدمه و بدون اینکه من سوالی بپرسم شروع کرد:
- حاج آقا امروز یه اتفاق خیلی عجیب برام اتفاق افتاد.

هنوز از تعجب پوشش جدیدش بیرون نیومده بودم که...
- گفتم مگه چی شده؟
در حالی که کلی شوق و ذوق داشت که حرفشو زودتر بزنه گفت:
- امروز وقتی سوار اتوبوس واحد شدم، همین که خواستم برم بشینم، یه دختر حدود ۲۴ ساله، محجبه، با مانتویی خیلی شیک، چادری اتوکشیده و بسیار مرتب با یه حجاب کامل و خیلی تمیز و شیک،نگاهی به من کرد و با لبخند محبت آمیزش رو کرد به من: خانم خوب! بیا کنار من بشین!

بدون هیچ حرفی رفتم کنارش نشستم.
هنوز درست و حسابی ننشسته بودم که منو با یه لبخند خیلی شیرین نوازش کرد و گفت:
- من دانشجوی دانشگاه .... هستم، شما چیکار می کنی؟
گرم صحبت شدیم، انگار سالها بود که منو میشناخت!!!

و سالها بود که دوست بودیم! وسط صحبتاش بعضی وقتا حرفاشو نمیشنیدم.
فقط با اشتیاق نیگاش می کردم
و پیش خودم می گفتم: خوش به حالش...
کاش منم مثل این زیبا و محجبه بودم.

..... آنچنان با اشک و حسرت از اون دختر چادری حرف می زد که انگار آرزویی به جز چادری شدن نداره...
وقتی از اون دختره حرف میزد اشک تو چشماش جمع شده بود...
من تو دلم خدا رو شکر می کردم و به حال اون دختر دعا می کردم: خدا خیرت بده، آفرین به تو...
حالا یه دختر رو چادری کردی... آفرین.
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=georgia,times new roman,times,serif]شیخ بهاء الدین عاملی در یکی از کتاب های خود می نویسد : روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمی دهد . قاضی شوهر را احضار کرد و او طلب خود را انکار نمود یا فراموش کرده بود .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] قاضی از زن پرسید : آیا بر گفته ی خود شاهدی داری ؟[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] زن گفت : آری ، آن دو مرد شاهدند .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]قاضی از گواهان پرسید : گواهی دهید زنی که مقابل شماست پانصد مثقال ار شوهرش که این مرد است طلب دارد و او نپرداخته است .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]گواهان گفتند : سزاست این زن نقاب مقابل صورت خود را عقب بزند تا ما لحظه ای وی را درست بشناسیم که او همان زن است ، تا آنگاه گواهی دهیم .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]چون این زن سخن را شنید بر خود لرزید و شوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید ؟ برای پانصد مثقال طلا ، همسر من چهره اش را به شما نشان دهد ؟! هرگز! من پانصد مثقال خواهم داد و رضایت نمی دهم که چهره ی همسرم در حضور دو مرد بیگانه نمایان شود .[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد از شکایت خود چشم پوشید و آن مبلغ را به شوهر بخشید [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif] [/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]
[/FONT][FONT=georgia,times new roman,times,serif]چه خوب بود آن مرد باغیرت ، امروز جامعه ی ما را هم می دید که زنان نه برای پانصد مثقال طلا و نه حتی یک مثقال نقره ، چگونه رخ و ساق به همگان نشان می دهند و شوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند ![/FONT]
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=1]آرایش و خودآرایی به بهانه شوهرداری[/h]



کمترین مرحله شکر این است که با آن نعمتی که خداوند به ما بخشیده، گناه نکنیم . پیشگیری کنید برای جلوگیری از آفت غفلت در ابتدای ازدواج به دو نکته توجه داشته باشید یکی اینکه تحت تاثیر رودربایستی تسلیم گناه نشوید. دوم اینکه به خاطر علاقه و محبتتان به همسرتان از او تاثیر منفی نگیرید.







خیلی از متدینین و مومنین در دوران نوجوانی به اوج باورهای مذهبی می رسند و رابطه ی بسیار زیبایی با خالق خود پیدا می کنند. در فضای معنوی مناجات با خدا و عشقبازی با اهل بیت غرق می شوند.حساب ایام الله را دارند و از اعمال شب جمعه بگیر تا اعتکاف و... همه را مو به مو رعایت می کنند شب قدر که از خود بیخودند .نه تحت فشار غریزه دست از پا خطا می کنند و نه کسی امیدی به خطا کردنشان پیدا می کند .تا اینکه زمان ازدواج و عاشقی فرا می رسد .ازدواجی که قرار است ضامن نصف دین باشد و مستوجب هزاران پاداش الهی ،در تقدیرشان رقم می خورد و عشقی پدید می آورد که با وجود همه ی الطافش احیانا کمی از دقتها و مراقبتها می کاهد و مومن روشن دل را از آنهمه مو شکافی های عارفانه در فضای مذهبی غافل می سازد .
عشقی از راه می رسد که هر چند پاک است و الهی ،با هیجانهای روحی و انقلابهای عاطفی اش حواس عاشق را از نماز اول وقت پرت می کند و جای نماز شب را تنگ می کند. اشکال کار اینجاست که این عشق حلال به همان اندازه که موجب ارتقاء درجات معنوی بنده نزد خدای تعالی می شود ،موجب حرص و طمع شیطان نیز می گردد.شیطانی که تا یک سال قبل هیچ توفیقی برای راه پیدا کردن در اندیشه و قلب جوان مومن پیدا نمی کرد اکنون یک فرصت طلایی برای نفوذ پیدا کرده است .فرصتی که شاید در هیچ برهه ی زمانی دیگری در زندگی مومنین حاصل نشود .
بنا بر روایات، دینداری در جوانی با ارزشتر از هر دوره ی دیگری از زندگی است و این دوران ابتدایی ازدواج نیز گل ایام جوانی است . اگر مومن بتواند در این مقطع از زندگی، خود را حفظ کند و تسلیم شیطان نشود ،علاوه بر آنکه پاسخی محکم برای این سوال نکیر و منکر که می گویند جوانی ات را در چه راهی خرج کردی ،پیدا می کند،نزد خدای خود نیز بسیار عزیز می شود. نشانه های نفوذ شیطان در این دوران نشانه های نفوذ شیطان چیزی جز گناه نیست .
وقتی به کسی علاقمندیم ،طرز فکر ،سلیقه و انتخابهای او را هم می پسندیم و کم کم مانند او می شویم.به همین دلیل بهترین اقدام در جهت حفظ دینداری ،انتخاب همسر متدین است و سپس به یاد خدا بودن .با کمی تفکر می توانیم یاد خدا،یاد مرگ ،یاد روز قیامت و زندگی جاوید در دنیای ابدی را در دلمان زنده کنیم .این تفکر ها مقاومت ما را در برابر وساوس عاطفی بیشتر می کند​

گناه به هر دلیلی که باشد و هر نتیجه ای که در بر داشته باشد ،نشانه ی موفقیت شیطان است .وقتی تازه دامادی که تا دیروز نسبت به بد حجابی خواهرش حساسیت نشان می داد ، امروز حاضر می شود با همسر آرایش کرده اش در خیابان قدم بزند ، ضعف خود در برابر شیطان را که شاید از قدیم در وجود او بوده اما مجال خودنمایی پیدا نمی کرده است، را نشان می دهد. تازه عروسی که تا دیروز تار مویش را نامحرم نمی دید و جز کرم ضد آفتاب آن هم بدون مواد روشن کننده ،چیزی در محضر نامحرم استفاده نمی کرد اما اکنون به بهانه ی شوهر داری در محضر برادر شوهر هم آرایش قابل توجهی دارد ،در دام شیطان افتاده و او را به خود مسلط نموده است . آیا شکرگزاری در برابر نعمت عشق و ازدواج و خانواده دار شدن و... نباید موجب رعایت بیشتر حرام و حلال الهی و تقویت ایمانمان شود؟ کمترین مرحله شکر این است که با آن نعمتی که خداوند به ما بخشیده،گناه نکنیم .پیشگیری کنیدبرای جلوگیری از آفت غفلت در ابتدای ازدواج به دو نکته توجه داشته باشید یکی اینکه تحت تاثیر رودربایستی تسلیم گناه نشوید . دوم اینکه به خاطر علاقه و محبتتان به همسرتان از او تاثیر منفی نگیرید. رودر بایستی با همسر عامل اصلی گناه می شود.بسیاری از اوقات رودربایستی با همسر یا خانواده او که در بدو ازدواج زیاد است ،باعث گناه یا ترک عادات خوبی همچون نماز اول وقت می شود. اگر همسر و یا خانواده ی همسرتان طوری رفتار می کنند که از خواندن نماز اول وقت در حضورشان خجالت می کشید و یا مثل عادت سابقتان که در مسجد نماز می خواندید ،اکنون از رفتن به مسجد شرم می کنید ،اشتباه مسلم از سوی ایشان است .اصلا توصیه نمی کنیم که سخنرانی کنید و حدیث بگویید و بحث کنید .این گونه امر به معروف و نهی از منکر درجات و مراتبی دارد و از هر کسی ساخته نیست . بسیاری از اوقات استفاده نادرست از این روشها موجب نتیجه ی عکس می شود و خود فرد عامل را نیز پشیمان می سازد .اما توصیه می کنیم بدون آنکه به کسی بی احترامی کنید با حفظ ادب و مهربانی و به دور از ریا و خود نمایی ،بر عادت خوب خودتان پا فشاری کنید .آنها هم به زودی عادت خواهند کرد و قطعا بر احترامشان به شما افزوده می شود هر چند ابتدائا عکس این مطلب را جلوه دهند.
این همان امر به معروف و نهی از منکری است که وظیفه شماست .خشک نباشید بلکه انعطاف پذیری را در خودتان تقویت کنید. اگر شوخی کردند ،آن را تمسخر فرض نکنید.مومن سوءظن نمی کند و لبریز از تواضع است .اتفاقا بد نیست که خودتان هم شوخی کنید و به شوخی های آنها هم لبخند بزنید اما به دینداری خودتان هم کما فی السابق ادامه دهید .
توجه داشته باشید به هیچ وجه با شعار دادن ،خودتان را تابلو نکنید و برای مچ گیری کردن از خودتان تحریکشان نکنید که تا یک اشتباه کوچک مرتکب شدید برایتان دست بگیرند و علم کنند.تاثیر پذیری منفی از همسر همیشه هم دلیل همه ی تغییرات منفی و عقب نشینی های دینی ،رودربایستی و ترس از ضایع شدن نیست ،بلکه بسیاری از اوقات هم نتیجه تاثیر پذیری در فضای عاطفی است .
وقتی به کسی علاقمندیم ،طرز فکر ،سلیقه و انتخابهای او را هم می پسندیم و کم کم مانند او می شویم.به همین دلیل بهترین اقدام در جهت حفظ دینداری ،انتخاب همسر متدین است و سپس به یاد خدا بودن .با کمی تفکر می توانیم یاد خدا،یاد مرگ ،یاد روز قیامت و زندگی جاوید در دنیای ابدی را در دلمان زنده کنیم .این تفکر ها مقاومت ما را در برابر وساوس عاطفی بیشتر می کند.
وقتی مقاومت نشان دادیم آنکه تاثیر می پذیرد طرف مقابل است .پس با کمی مقاومت در برابر شیطان ،رضایت خداوند و بهشت جاوید را به خود و همسرتان هدیه کنید .
انسیه نوش آبادی
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
حجاب عبادت است نه عادت!…

حجاب عبادت است نه عادت!…

حجاب عبادت است نه عادت!…

بسیاری از عبادات با عادات و رسوم ملتها بگونه‫ ای خو می‫گیرد که بدلیل اندماج قوی و همخوانی‫ با فطرت انسانی رنگ و بوی عبادیشان را از دست می‫دهند. پوشش بدن از نیازهای فطری شخصیت انسانی است.
تاریخ از انسانهای اولین سخن می‫گوید که فاقد پوشش بودند، سپس با برگ درختان شرمگاه خود را می‫پوشیدند. و با بالا رفتن درصد رشد عقل و اندیشه درصد پوشش در افراد نیز بالا می‫رفت. و چون عقل تکامل یافت پوشش مرد تمامی جسمش جز سر و صورت و دست و پایش را در برگرفت، و زن تمامی جسدش را از دید مردان بیگانه پنهان نگه داشت.

یک تناسب طولی بین عقل و پوشش، و به نسبت پایین آمدن درجه درک و شعور در فرد درصد لختی و عاریگری او نیز بالاتر می‫رود! این روند تکاملی لباس به دیانت و مرام خاصی وابسته نبود، بلکه با تکامل عقل بشری همراه بود. از اینروست که آثار و نقش و نگارهای تاریخی، و همچنین پوشش جامعه‫های دور از تمدن نوینی که فطرت و شخصیت انسان را مسخ کرده مادیگری و زندگی ماشینی را بر جامعه‫ ها تحمیل نموده، هنوز بسیار با حشمت و احترام است.

دیانتهای آسمانی نیز که نمادی از تکامل عقل بشری و راهکارهایی برای تشکل انسان کامل مطرح می‌ساختند نه تنها این پوشش را تأیید بلکه بدان تشویق کرده، برای آن قواعد و آداب و مرام خاصی تعیین نمودند، تا از تداخلات و سخت‫گیریهای بی‫موردی که ناشی از شعور به غیرت کور است در امان بماند. تا چندی پیش پوشش کامل زن نمادی از احترام و شخصیت والا و فرزانه او بود.

در جامعه جاهلی عرب پیش از اسلام نیز پوشش کامل نشانه عفت و شرافت و مکانت و آزادی زن بشمار می‫رفت و تنها کنیزکانی که چون کالا خرید و فروش می‫شدند حق نداشتند سر و صورت و گردن و جزئی از ساقهای پاهایشان را بپوشانند.

در بین مسیحیان تا کنون نیز مجسمه مریم عذراء ( سلام الله علیها) با چادر به تصویر کشیده می‫شود، و تمامی تصاویر و فیلمهای چند دهه پیش بیانگر این بود که شاهزاده‫ ها و ملکه‫ ها و زنهای با شرافت این جوامع بشری از پوشش کامل برخوردار بودند. ا

سلام نه تنها این ندای فطرت انسانی را پذیرفت، بلکه بدان جنبه عبادی داد. و قرآن بصراحت زن را به پوشش کامل و زن و مرد را به احترام همدیگر و کنترل چشمهای خود امر نمود. البته چون این خواسته فطری فرد بود اسلام هرگز آنرا بر افراد جامعه تحمیل نکرد، بلکه راهکارهای اجتماعی متناسب با علم نفس بشری، آنهم بشیوه بسیار پیشرفته آن مطرح ساخت.

بهترین شیوه برخورد با زن هرزه یا بیماری که از شعور به نقص و زشتی ـ خود کمتر بینی ـ رنج می‫برد، و می‫خواهد با شیوه‫های مختلف توجه انظار عمومی را بخود جلب کند، و با زرق و برق لباس یا رنگ و روغن جسم و عاری کردن آن، یا براه انداختن صدا و یا استعمال عطرهای تندبو در جامعه حرکت می‫کند این است که بدو توجه نکنی و چشمهایت را بدو خیره نسازی. اینگونه افراد پس از آنکه متوجه شوند مکر و حیله‫هایشان بی‫نتیجه است بدون شک به ندای فطرت و وجدان پژمرده خود لبیک گفته با پوشش درست به خود بها خواهند داد.

هر زن عاقلی که از بیماریهای نفسی و روانی در امان است، و شخصیت و مکانت و احترام و جایگاه خانواده خود را مد نظر دارد، و خود را با کرامت انسانی نه با جهش چشمهای گرگان گرسنه می‫سنجد، و بها و قیمت خود را در شرافت خود نه در بردگی و کنیزی و کالای فروش بودن می‫بیند در مقابل شیوه عبادی اسلام کمر خم کرده اطاعت و پیروی از پروردگار الهی را، راه سعادت خود دانسته در برابر کرم و سخاوت او به سجده می‫افتد.

خانمی که با فهم و درک به معنای عبادی حجاب پوشش خود را رعایت می‫کند باید دریابد که؛

اولا: چون این پوشش او یک عبادت است پس باید تمامی شروط و ارکان عبادی آن مراعات شوند. یعنی شکل و شمایل و ویژگیهای آن مطابق آن چیزی باشد که قرآن بیان داشته، و شیوه پیامبر اکرم ـ صلی الله علیه و سلم ـ تصویر تطبیقی آنرا به نمایش گذاشته است. هرگونه خللی در نحوه پوشش باعث سقوط عبادی بودن آن می‫شود.
همانطور که بطلان وضو، یا ترک جزئی از ارکان نماز قیمت و ارزش آنرا پایین آورده چه بسا فاقد اجر و پاداش می‫گرداند! که در نتیجه آن نماز به یک عده حرکتهای ورزشی فاقد ارزش عبادی بدل می‫شود!

دوما: تمام مدتی که یک زن با پوشش اسلامی است در واقع مشغول به عبادت است. به عبارت دیگر خانمی که از ساعت ۷ صبح با حجاب برای آموختن علم و دانش ـ مثلا ـ از منزل خارج می‫شود و تا ساعت ۴ بعد از ظهر که به خانه برمی‫گردد در حقیقت تمامی این ۹ ساعت را در عبادت بوده، مثال او درست مثال فردی است که این مدت را در مسجدی به اعتکاف و قرآن خوانی، و یا به نماز و یا ذکر خداوند سپری کرده باشد…

حجاب زن یکی از شیوه‫ های عبادی ویژه اوست، یا بعبارت روشنتر یکی از کرامتها و هدیه‫ هاو ارمغانهای الهی است که خداوند بوسیله آن نه تنها زن مؤمن را زیبایی می‫بخشد، بلکه برتری و اولویت داده بر میزان احترام و شخصیت او می‫افزاید.
بر خلاف مرد که پوشش او تنها جنبه زیبایی دارد. چه بیچاره و ساده لوح و کم درکند زنهایی که با ضایع کردن چنین عبادتی هم فطرت و شخصیت و شعور و وجدان انسانی خود را مسخ می‫کنند، و هم ارمغان و هدیه و فضل پروردگار را با لگد می‫زنند، و هم از مکانت و جایگاه والای احترام در جامعه تنازل کرده کنیزکی و بردگی و هرزگی را با نادانی به بهایی بسیار گزاف می‫خرند، و از چشم خدا و خلق خدا می‫افتند…



منبع
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
بانویی می گفت:
عبور باد از لای چتری های بلوندت را دیدم،
و من تار مویی را که پیشانی ام را قلقلک میداد به زیر مقنعه هدایت کردم!
به آستین های کوتاه مانتویت خیره شدم!
و من ساق دست هایم را صاف کردم!
به مانتوی نازک و یقینا خنک تو فکر کردم!
و من چادرم را روی سرم مرتب کردم!

برای من همین بس بود که راننده ی تاکسی مرا با احترام خانوم خطاب می کند!
و تو را خانومی...!

منبع
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک سوال ساده:
چرا در این گروه اجرای موسیقی، لباس گروه آقایان کاملا پوشیده است؟ و چرا لباس گروه خانم ها نیمه برهنه است؟
اگر پوشیدگی خوبه خب همه یکدست باشند؛ اگر هم برهنگی خوبه خب آقایان هم برهنه شوند!
واقعا چرا باید خانم ها برهنه باشند و آقایان پوشیده ...
مگه خانم ها فقط برای چشم نوازی هستند... ؟
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
موضوع : آیا در زمان امام علی حجاب آزاد بود؟ ,


ما در این نوشتار، مسأله حجاب در صدر اسلام را در دو مقطع زمانی بررسی می كنیم:
1. دوره قبل از نزول آیات مربوط به حجاب: آن گونه كه در تاریخ آمده است، در زمان جاهلیت كه مقارن عصر پیامبر(ص) بوده، زنان حجاب درستی نداشتند و دنباله روسری های خود را به پشت سر می انداختند به طوری كه گلو و قسمتی از سینه و گردن بند و گوشواره آنان نمایان بوده است. حتی در جاهلیت بعضی از مردم ـ چه زن و چه مرد ـ به صورت عریان كعبه را طواف می كردند كه این مسأله تا زمان نزول سوره برائت در بین مشركین مكه رائج بود.(بحارالانوار، ج21، ص267)
ویل دورانت در توصیف زنان عرب می گوید: "همه طبقات زیورهایی داشتند. زنان پیكر خود را به نیم تنه و كمربند براق و جامه گشاد و رنگارنگ می آراستند، موهای خود را به زیبایی دسته می كردند یا به دو طرف سر می ریختند... غالباً خود را به جواهر و گل می آراستند."(تاریخ تمدن، ج11، ص112) البته ویل دورانت زنان مسلمان را نیز از این سخن بركنار نمی دارد؛ و البته طبعا مراد او زنان مسلمان قبل از نزول آیات حجاب است؛ چنانكه سخن عایشه، كه در ادامه می آید، دلالت بر همین امر دارد. البته این سخن به آن معنا نیست كه سابقه حجاب به دوران اسلامی بازمی گردد، بلكه در بسیاری از تمدن های پیش از اسلام نیز بسته به محیط فرهنگی آن ها رعایت حجاب امری ضروری بوده است. به طور خاص نقل می كنند كه زنان اشراف و متشخصین عرب سر و گردن و بدن خود را می پوشانده اند.
2. دوران بعد از نزول آیات مربوط به حجاب: بعد از نزول این آیات زنان مسلمان موظف به پوشیده نگاه داشتن خود از دید نامحرمان شدند. از عایشه نقل است كه می گفت: "مرحبا به زنان انصار! همین كه آیات سوره نور نازل شد یك نفر از آنان دیده نشد كه مانند سابق بیرون بیاید. سر خود را با روسری های مشكی می پوشاندند، گویی كلاغ روی سرشان نشسته است.(تفسیر كشاف، تفسیر آیه31، سوره مباركه نور)
در این كه حدود پوشیدگی به چه میزان است میان فقها اختلاف زیادی نیست؛ تنها در این مسأله اختلاف وجود دارد كه آیا حكم حجاب صورت و دست ها حتی از مچ به پایین را شامل می شود یا نه؟ بسیاری عقیده دارند كه پوشاندن این دو(وجه و كفین) از حكم حجاب مستثنی است، در حالی كه جمع دیگری فتوا به وجوب پوشاندن داده یا حداقل احتیاط كرده اند. البته آن دسته كه پوشاندن این دو را واجب نمی دانند، آن را نیز مقید به صورتی می دانند كه موجب فساد نشود، وگرنه واجب است كه آن را بپوشانند. در بیان چگونگی و نوع حجاب در صدر اسلام، و این كه آیا چادر به صورت امروزی در جامعه آن روز عرب نیز وجود داشته است، باید بگوییم نوع پوشش مردم، بسته به منطقه زندگی و آداب و رسوم اجتماعی آنان متفاوت است و نیز حتی در یك قوم واحد، گذشت ایام در تغییر این پوشش نقش دارد. تصور این كه من و شما امروزه همان لباس های اشكانیان را بپوشیم شاید مضحك به نظر برسد؛ با این حال تعبیراتی همچون چادر و روسری(جلباب و خمار) ـ كه نمونه ای از آن را در سخن عایشه می بینید ـ در روایات اسلامی وجود دارد. هر چند در این كه این چادرها همانند چادرهای امروزی است یا نه، باید در زمینه های دیگر مورد بررسی قرارگیرد. در مورد وضع حجاب در زمان امیرالمؤمنین(ع)، در مقایسه با زمان پیامبر(ص) ـ كه در سطور قبلی مورد بررسی قرار گرفت ـ در كتاب های تاریخی مطلبی نگاشته نشده است و به نظر می رسد تغییر چندانی صورت نگرفته است. ویل دورانت نیز آغاز تغییر در وضع حجاب را به سال 97 هـ.ق نگاشته است.(تاریخ تمدن، ج11، ص112)
برای بدست آوردن اطلاعات بیشتر در این زمینه می توانید به كتاب "مسأله حجاب"، شهید مطهری و كتاب "زن"، نوشته مهدی مهریزی مراجعه كنید.
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
مستند سینمایی «پنج دوربین شکسته»، یکی از جنجال‌برانگیزترین نامزدهای هشتاد و پنجمین دوره از جوایز اسکار، است.این فیلم ساخته «عماد برناط»، فیلمساز فلسطینی است.
نکته جالب توجه در این مراسم، حضور با حجاب همسر این فیلمساز فلسطینی است.

مقایسه پوشش همسر برناط در مراسم اسکار با پوشش بازیگران زن ایرانی در جشنواره‌های بین‌المللی قابل تامل است.
 

M.Adhami

عضو جدید
کاربر ممتاز
دختر به مشهد رفت برای وارد شدن به حرم بهش چادر دادن موقع بازگشت به یکی از علما که اونجا بود گفت من الان از اینجا برم بیرون چادرم را بر میدارم، منو چطور متقاعد میکنی که همیشه چادر سر کنم؟
عالم گفت: قیامت را قبول داری؟
دختر گفت: بله
عالم گفت:شفاعت رو قبول داری؟
دختر گفت: بله
عالم گفت: قبول داری که بیشترین شفاعت بدست خانوم فاطمهٔ زهراست
دختر گفت: قبول دارم
عالم گفت: شبـــاهــتــــــ هر چی بیشـتر شفــــاعــتـــــ بیشـتر...



 

Esmaeilpoor

عضو جدید
روز شهادت حضرت زهرا(س)یکی خدمت آیت الله بهجت عرض کرد: آقا تسلیت میگم ، به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی زدند..
آیت الله بهجت فرمودند: الان هم به حضرت زهرا سلام الله علیها سیلی می زنند عرض کردند: الان چطور به حضرت سیلی می زنند؟



آیت الله بهجت فرمودند: هر دختر شیعه با بی حجابیش یک سیلی به صورت حضرت زهرا سلام الله می زند!

از امروز ، وقتی رفتی توی خیابان ببین هر روز چند بار حضرت زهرا سیلی می خوره و آیا تو در مقابل سیلی خوردن حضرت زهرا ساکت می مانی !!
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
تلاش رسانه هاي غربي براي تغيير معنايي واژه حجاب


همزمان با تحقق انقلاب اسلامي ايران، كه به مثابه ارائه الگويي متفاوت براي ساير كشورهاي اسلامي بود، پديده اصول گرايي اسلامي مطرح شد. غرب كه تا آن روز با سيري شتابان در پي همسان‌سازي فرهنگي و جهاني كردن فرهنگ خود بود و انتظار هيچ مقاومتي را نداشت، با سدّي محكم به نام اسلام ناب مواجه شد.


يكي از استراتژي‌هاي مهم غرب در مقابله با اسلام، تحريف در بازنمايي واقعيت اسلام است. رسانه‌ها در غرب، اسلام را به عنوان خطر و تهديدي براي جوامع غربي و مسلمانان را به عنوان متحجّر، بنيادگرا، افراطي و جنگ طلب به تصوير كشيده و بازنمايي مي‌كنند. به اين نحو كه جنبش‌هاي احياگري اسلامي را تحت عناوين سازمان‌هاي تروريستي و بنيادگرا نام‌گذاري كرده، در بازنمايي جهان اسلام از طريق كليشه‌هاي شرق شناسانه، آن را نوعي تهديد و يا چالش نظامي و امنيتي براي غرب معرفي مي‌كنند. [1]


از جمله محورهاي فعاليت رسانه‌هاي وابسته به نظام سلطه در مقابله با جريان ا صول‌گرايي اسلامي، ظالمانه و عقب‌مانده جلوه دادن احكام و مقررات شرعي حاكم بر حقوق و شخصيت زن، در جوامع اسلامي بوده است.


تغيير معنايي نشانه حجاب با استناد به حقوق زنان

رسانه‌هاي وابسته به نظام سلطه مي‌كوشند تا با ارسال پيام‌هايي در جهت حمايت از حقوق زنان، سياست‌هاي خصمانه خود را در خصوص بي‌حجابي پي‌ريزي كنند. فعاليت شبكه‌هاي ديداري و شنيداري فارسي زبان خارج از كشور در اين باره بر محورهاي زير متكي است:

1. تضييع حقوق زنان در مباني ديني ريشه‌ دارد؛
2. قوانين تبعيض‌آميز در جوامع اسلامي، زنان را به شهروندان درجه دو تبديل كرده است؛
3. حدود شرعي بر خلاف حقوق بشر است و بايد جلوي اجراي آن گرفته شود.

رسانه‌هاي غربي، محورهاي سه گانه ياد شده را در برنامه‌هاي خبري، گزارشي، تحليلي و مستند و همچنين در برنامه‌هاي نمايشي دنبال مي‌كنند و در سال‌هاي اخير، ده‌ها فيلم سينمايي براي ترسيم چهره خشن، نامطلوب و ظالمانه از روابط زن و مرد و ضوابط و چارچوب‌هاي حاكم بر اين موضوع، در جوامع اسلامي توليد و ارائه كرده‌اند. [2]


تغيير معنايي نشانه حجاب با ارسال پيامهاي فرهنگي ـ‌ سياسي


برنامه‌هاي رصد شده از دو شبكة‌ خبري ـ‌ تحليلي ماهواره‌اي فارسي زبان؛ يعني «بي.بي.سي فارسي و صداي آمريكا» در سال 1389 ش نشان مي‌دهد اين دو شبكه در اين سال، ده‌ها برنامه در قالب خبر، گزارش، مستند، گفتگو، ميزگرد و ... با موضوع حجاب و روابط زن و مرد در ايران تهيه و پخش كرده‌اند.


شبكه‌هاي ياد شده در برنامه‌هاي گوناگون خود به طور مستمر اين پيام‌ها را درباره فرهنگ حجاب و عفاف به مخاطبانشان القا مي‌كنند:


1. دختران نوجوان و جوان ايراني به دليل استفاده از لباس‌هاي تيره، دچار افسردگي شده‌اند؛
2. حجاب، نماد سياسي اسلام تندرو است؛
3. نظام اسلامي به بهانه حجاب در پي يكسان‌سازي يا كنترل اجتماعي است؛
4. طرحهاي حكومت اسلامي براي گسترش حجاب در ايران، ناكارآمد بوده است؛
5. الزام به حجاب، دخالت در حريم خصوصي افراد است. [3]

به عبارت ديگر،‌اين رسانه‌ها بحث حجاب را مسئله‌اي مهم تلقّي كرده، برنامه‌هاي خود را براي از بين بردن اين فرهنگ و نماد ديني مسلمانان تنظيم كرده‌اند. آن‌ها ابتدا ذيل بحث حجاب پيام‌هايي با رويكرد دفاع از حقوق زنان مطرح مي‌كنند كه حجاب موجب نقض حقوق بشر و به خصوص زنان و نماد تبعيض است و... و در ادامه نيز پيام‌هايي با رويكرد سياسي ارسال مي‌كنند، به اين صورت كه:‌ حجاب، نماد مبارزة منفي با سكولاريسم و بنيادگرايي (منفي) و... است. [4]

منابع


1. رسانه‌ها و بازنمايي،‌سيد محمد مهدي‌زاده، دفتر مطالعات و توسعه رسانه‌ها، تهران، 1387 ش، ص 91.
2. آيين برنامه‌سازي درباره فرهنگ عفاف و حجاب، ابراهيم شفيعي سروستاني، مركز پژوهشهاي اسلامي صدا و سيما، قم، 1390 ش، ص 141.
3. همان، ص 139.
4. براي مطالعه بيشتر، ر.ك: حجاب زن مسلمان و تقابل رسانه‌اي غرب با آن،‌ محمدمهدي قرباني، ماهنامه مبلغان، شماره 168.

 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی به نامه دختر بدحجاب

پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی به نامه دختر بدحجاب

پاسخ آیت‌الله صافی گلپایگانی به نامه دختر بدحجاب

خبرگزاری فارس: پایگاه اطلاع‌رسانی آیت‌الله صافی گلپایگانی متن نامه یک دختر 21 ساله به وی و پاسخ این مرجع تقلید را درباره حجاب منتشر کرد.



به گزارش خبرگزاری فارس،‌ روز بیست و یکم تیرماه سالروز قیام مردم شریف مشهد علیه کشف حجاب رژیم پهلوی است. به همین مناسبت،‌ پایگاه اطلاع رسانی حضرت آیت‌الله صافی گلپایگانی، پاسخ این مرجع تقلید را به نامه دختر جوانی که به تازگی در مشهد مقدس سؤالاتی درباره حجاب و فلسفه‌ آن مطرح کرده بود، منتشر کرده است که متن هر دو نامه در پی می‌آید.


بسم الله الرحمن الرحیم
مرجع عزیز و عالیقدر حضرت آیت الله العظمی صافی گلپایگانی
سلام علیکم؛
من فاطمه 21 ساله هستم. شما را بارها در مشهد دیده‌ام، و به شما به چشم یک پدر معنوی نگاه می‌کنم. آقا من یک دختر بدحجاب هستم، راستش نمی‌دانم حجاب چیست؟ چرا حجاب بر ما واجب است؟ چرا حجاب ارزش است؟ آیا چادر یک تکه پارچه با ارزش و مقدس است؟ دختر 9 ساله از چادر چه می‌داند؟ چرا فقط در دین ما چادر و حجاب وجود دارد، یعنی پیامبران دیگر نمی‌دانستند؟!
آیا معنای پوشش، نبودن من در جامعه نیست؟ پس چگونه باید برای جامعه مفید باشم؟ چرا ما زنان باید تاوان دل‌های مریض بعضی مردان را بدهیم؟ آیا بهتر نیست حجاب در کشور اختیاری باشد؟ لطفاً مرا نصیحت کنید و به سؤالاتم جواب دهید که من پی‌جوی حقیقتم. منتظر پاسخ شما هستم.




بسم الله الرحمن الرحیم
علیکم السلام و رحمة الله

دخترم! ان‌شاءالله تعالی تندرست و سعادتمند باشید و اندیشه‌های نیک و درست را در خود پرورش دهید.
نامه شما را خواندم. از بیداری باطن و معنویت پاک و اصالت فطرت شما امیدوار شدم.

نوشته‌اید پی‌جوی حقیقت هستید و نصیحت می‌خواهید. حقیقت ظاهر و آشکار است به هرچه نگاه کنید از ذره تا مجرّه، از زمین تا آسمان و کهکشان‌ها و جنبندگان بزرگ و کوچکی که با چشم غیر مسلح به زحمت رؤیت می‌شوند، آب و هوا، باغ و سبزه‌زارها و درخت‌ها، حیوانات برّی و بحری و این انسان، این من و تو و این همه دستگاه‌ها و تأسیساتی که در بدن ما برقرار است و علی الدوام بی‌آن‌که ما نقشی داشته باشیم به طور خودکار عمل می‌کنند، این همه گل‌ها، این همه میوه‌ها و این همه ... و این همه ...، همه انسان را نصیحت می‌کنند؛ همه حقیقت و حق را نشان می‌دهند که غافل نباشید، بیدار و هشیار باشید، از این کتاب آفرینش که میلیون‌ها و میلیون‌ها و میلیاردها و بیش از حساب و شمار درس بصیرت و بینش دارد بخوانید، و پند بگیرید.

بدانید که شما در برابر این معانی ژرف و این وجود پر از حکمت نباید آرام بنشینید. باید پرده‌های جهالت را هرچه می‌توانید پاره کنید، و به سوی روشنایی بیشتر گام بردارید.
مسأله حجاب و مسائل جنسی و جنسیتی را تحت احساسات جوانی دختر یا پسر نمی‌شود بررسی کرد، و نگاه غیر احساساتی باید به آن داشت.

این برنامه و روابط مرد و زن و حجاب، همه باید با دید عقل و مصلحت بررسی شود. مفاسد و مصالح بسیار در اینجا ملاحظه می‌شود. کرامت و شخصیّت زن بیشترین مصلحتی است که باید حفظ شود.

حجاب و پوشش و چادر و جدایی‌هایی که بین دو جنس به حکم عقل و شرع مقدس اسلام رعایت می‌شود همه، جامعه را از فساد، و خانواده را از ویرانی نجات می‌دهد. حجاب برای زن حصاری حصین و قلعه‌ای‌ محکم است.
در جامعه کاری که برحسب وضع طبیعی بین زن و مرد توزیع شده است هر دو کار است، هر دو شریف است، هر دو باید رعایت شود تا جامعه بر نظام درست برقرار باشد.

خانه‌داری زن از اشرف کارها است. زن خانه‌دار بیکار نیست. مرد هم که مشاغل بسا سخت بیرون را عهده‌دار است جهاد فی سبیل الله است. کارهای پر زحمت و سخت به عهده مرد است.

بعض افراد بی‌اطلاع، نگاه ظاهری به غرب و اروپا و آمریکا می‌کنند، و یک زن را می‌بینند که مثلاً وزیر یا وکیل شده است امّا هزاران زن را که در نهایت محرومیت‌های اقتصادی گوناگون هستند نمی‌بینند.
امروز در غرب، کار فساد بی‌حجابی و اختلاط زن و مرد به جایی رسیده است که از جلوگیری مفاسد آن عاجز شده و به مفاسد بسیار مخرب آن تن در داده‌اند.

در غرب طبق اخباری که خبرگزاری‌ها منتشر می‌کنند زن‌ها در هر نهاد و مخصوصاً نهادهای ارتشی مورد اذیت و آزار مردهای مافوق هستند. زندگی راحت و آرام و انسانی ندارند. موالید تا حد چهل و هشت درصد در شناسنامه بی پدر معرفی می‌شوند.

ما باید به تعالیم اسلام افتخار کنیم. سالم‌ترین مجتمعات و جوامع، مجتمعات اسلامی است. تفکیک جنسیتی برای سلامت جامعه شرط اساسی است. چادر و رعایت محرم و نامحرمی و اختصاص‌یافتن بعض مشاغل به زن، و بعض مشاغل به مرد بر اساس همین تفکیک لازم جنسیتی و ترتیبات و ضوابط آن است.

در احکام شرع جنبه‌های جسمانی و روحی مرد و زن ملاحظه شده است، و بر اساس صرف برتری‌دادن یک جنس بر جنس دیگر دستور و برنامه‌ای نیست. پیامبران همه به حجاب دستور داده‌اند، و اختصاص به اسلام ندارد، و حکم ملازم زن و مرد است.

همین روزها به یکی از وزراء در ایتالیا پیشنهاد کرده بودند که زنان مسلمان را از روبند ممنوع سازد، جواب داده بود که از کار و برنامه‌ای که حضرت مریم داشت کسی را منع نمی‌کنم! یعنی حضرت مریم هم حجاب کامل داشته‌اند.

دخترم راجع به حجاب، راجع به توانایی‌های زن و مرد و نقش این دو جنس در ساختن یک جامعه عقل‌پسند با کرامت، کتاب‌های بسیار شیعه و سنی، و مسلمان و کافر نوشته‌اند.

من به شما توصیه می‌کنم به تمام وجود اگر سعادت حقیقی خود را می‌خواهید، حجاب و تعلیمات عالیه اسلام را در همه برنامه‌ها رعایت کنید.

خداوند متعال شما را حفظ و به همه آرزوها و آمال مشروع و عقل‌پسند برساند، والسلام.


19شعبان المعظم1433
لطف‌الله صافی/ مشهد مقدس
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
نامه‌ی خواندنی یک بانوی مسیحی به یک بانوی مسلمان



پایگاه خبری تحلیلی زنان‌پرس: این نامه‌ای‌ست که جواَنا فرانسیس، روزنامه‌نگار و نویسنده‌ی آمریکایی در بحبوحه‌ی جنگ میان رژیم صهیونیستی و لبنان خطاب به زنان مسلمان نوشته شده است. این متن، ترجمه‌ی نامه‌ی وی است که در سایت مسلمانان تگزاس در دسترس عموم قرار گرفته است. در نامه که با بیانی صمیمانه نگاشته شده است، نکاتی در مورد وضعیتی که زن غربی در آن گرفتار شده است بیان شده و حاوی تحذیرهایی برای زن مسلمان است که از تجربه‌ی زن غربی استفاده کند و گرفتار وضعیت نامناسبی که زن غربی در آن قرار دارد، نشود.
…..
در میان تهاجمات اسرائیل در لبنان و جنگ ترور صهیونیست‌ها، اکنون مسائل جهانی به موضوع اصلی خانواده‌های آمریکایی بدل شده است
من تو را می‌بینم…
من نمی‌توانم … اما می‌بینم که تقریبا هر زنی بچه‌ای بغل کرده یا اطراف او بچه‌هایی هستند. می‌بینم هر چند آن‌ها پوششی محجوبانه دارند، لیکن هنوز زیبایی‌شان می‌درخشد. اما این فقط زیبایی بیرونی نیست، که متوجه آن می‌شوم. من چیزی عجیب در درون خود احساس می‌کنم: غبطه می‌خورم…
اما نمی‌توانم چیزی بگویم؛ فقط قدرت، زیبایی، عفت و بیش از همه رضایت و شادی تو را تحسین می‌کنم. آری، عجیب است اما به ذهن من خطور می‌کند که تو هر چند تحت بمباران اما از ما، خوشحال‌تری. چرا که تو هنوز زندگی طبیعی یک زن را داری. شیوه‌ای که زنان از ابتدا همواره چنین زندگی می‌کردند. در غرب هم تا دهه ۱۹۶۰ این‌چنین معمول بود، تا اینکه به وسیله دشمنی مشترک بمباران شدیم.

از طریق وسوسه

اما ما با مهمات واقعی بمباران نشدیم، بلکه با فساد اخلاقی و نیرنگ آلوده و زیرکانه از طریق وسوسه بمباران شدیم. آن‌ها به جای استفاده از بمب‌افکن‌ها و جنگنده‌های امریکایی، ما را از هالیوود بمباران کردند. آن‌ها می‌خواهند بعد از آنکه از بمباران زیرساخت‌های کشورهای شما فارغ شدند، شما را نیز اینگونه بمباران کنند. نمی‌خواهم این برای تو هم اتفاق بیافتد. تو هم احساس خفّت خواهی کرد همانطور که ما می‌کنیم. تو می‌توانی از این بمباران‌ها دوری کنی، اگر لطف کنی، و به ما که از نفوذ شیطانی آن‌ها تلفات جدی داده‌ایم، گوش کنی.
برای اینکه هر چیزی که از هالیوود می‌بینی، مشتی دروغ است، تحریف است، دود و آینه‌ها
[اصطلاح smoke and mirrors "دود و آینه‌ها" در زبان انگلیسی بنابر فرهنگ لغت‌های انگلیسی من جمله Random House Dictionary نیرنگی‌ست ماهرانه که حقایق را تیره و تار ساخته و تحریف می‌کند مانند استفاده شعبده باز از حقه‌های شعبده بازی با استفاده از ابزاری چون آینه و دود].

آن‌ها روابط نامشروع را تحت عنوان سرگرمی بی ضرر جلوه می‌دهند. برای اینکه هدف آن‌ها انهدام اساس اخلاق جوامعی است که تشعشعات و امواج برنامه‌های سمّی‌شان را به آنان مخابره می‌کنند.

ملتمسانه از تو می‌خواهم سم آن‌ها را نخوری. وقتی که از آن خوردی، هیچ پاد زهری برای آن نیست!! ممکن است نسبتاً بهبود بیابی، اما هرگز همچون قبل نخواهی شد. بهتر است کاملاً از این سم دوری کنی، تا اینکه به دنبال شفا از آسیب‌های که به وجود می‌آورد باشی. آن‌ها سعی دارند، با فیلم‌ها و نماهنگ‌های **** انگیز، به دروغ ما زنان امریکایی را شاد و راضی نشان دهند، مفتخر به لباس پوشیدن چون هرزه ها و قانع بودن به نداشتن خانواده؛ و تو را اینچنین وسوسه می‌کنند.

اکثر ما شاد نیستیم، به من اعتماد کن! میلیون‌ها نفر از ما داروهای ضد افسردگی مصرف می‌کنیم، از شغلهای‌مان متنفریم و شب‌ها به خاطر مردانی که می‌گفتند دوستمان دارند، ولی حریصانه از ما سوء استفاده می‌کنند و می‌روند، گریه می‌کنیم. آن‌ها می‌خواهند خانواده‌های شما را از بین ببرند و شما را متقاعد کنند که فرزندان کمتری داشته باشید. آن‌ها با جلوه دادن ازدواج به عنوان شکلی از بردگی، مادری به عنوان نفرین، و با جلوه دادن با حیا بودن و پاک ماندن به عنوان عقب افتادگی و اُمُلی چنین می‌کنند. آن‌ها می‌خواهند خودت، ارزش خودت را پایین آوری و ایمان و اعتقاداتت را از دست بدهی. آن‌ها مانند شیطانی هستند که [آدم و حوا] را فریب دادند، تو فریب نخور!

برای خودت ارزش قائل باش:

من تو را به عنوان گوهر گران قیمت، طلای ناب، یا مروارید گران‌بها می‌بینم، (برگرفته از انجیل متی ۱۳:۴۵).
همه‌ی زنان مرواریدهای گران‌بهایی هستند، اما برخی از ما در مورد ارزش پاکدامنی‌مان فریب خوردیم. عیسی گفت: “آنچه مقدس است، به سگان مدهید و مرواریدهای خود را پیش خوک وحشی نیاندازید، مبادا آن‌ها را پایمال کنند و برگشته، شما را بدرند.” (متی فصل ۷ عبارت ۶) مرواریدهای وجودی‌مان بسیار گران‌بها هستند، اما آن‌ها می‌خواهند به ما بقبولانند که بی‌ارزش‌اند. ولی باورم کن! هیچ جایگزینی برای این نیست که بتوان در آیینه نگاه کرد و بازتاب پاکدامنی، نجابت و عزت نفس خود را در آن دید.

مُدهایی که از زیر دست خیّاطان غربی بیرون می‌آیند برای این طراحی می‌شوند که به تو بقبولاند که ارزشمندترین سرمایه تو، جذابیت جسمی توست. اما لباس‌های عفیف تو و حجاب تو در واقع پرجاذبه‌تر از هر مُد غربی است، برای اینکه آن‌ها تو را به صورت اسرارآمیزی پوشانده‌اند و عزت نفس و اعتماد به نفس تو را جلوه می‌دهند.

جاذبه‌های جسمانی زن باید از چشمان بی لیاقت پوشانده شود، البته این باید هدیه‌ای باشد از طرف تو برای مردی که تو را آنقدر دوست دارد و برایت احترام قائل است، که با تو ازدواج می‌کند. و از آنجا که مردان شما مرداند و با غیرت و دلاور، حق آنان نیز چیزی کمتر از بهترینی که تو عرضه کنی نیست. مردان ما دیگر حتی پاکدامنی نمی‌خواهند، آنها دُرّ گران‌بها را درک نمی‌کنند؛ آن‌ها سنگ مصنوعی پر زرق و برق را انتخاب می‌کنند تا آن را نیز [پس از سوء استفاده] رها کنند!

گوهربارترین سرمایه‌های تو زیبایی درونی‌ات، نجابتت، و آن چیزی‌ست که تو را تو کرده است. اما متوجه شدم برخی زنان مسلمان از حدود تجاوز می‌کنند و حتی در حین حجاب‌شان سعی دارند تا جایی که ممکن است مانند غربی‌ها شوند (قسمتی از موهای‌شان نشان داده می‌شود[آرایش داشته باشند و ... ]).

چرا تقلید کنید از زنانی که به خاطر عفت و پاکدامنی از دست رفته‌شان پشیمان‌اند یا به زودی پشیمان خواهند شد؟ هیچ جبرانی برای آن از دست رفته نیست. شما الماس‌های بی‌ عیب هستید. نگذارید آن‌ها شما را بفریبند و تبدیل به سنگ بدلی شوید. زیرا که هر آنچه شما در مجلات مد و تلویزیون های غرب می‌بینید، دروغ است. این دام شیطان است. طلا نمای ابلهان است.

قلب یک زن
می‌خواهم تو را به اعماق قلبم راه دهم و سرّی را با تو در میان گذارم؛ احیاناً اگر کنجکاوی: ارتباط نامشروع قبل از ازدواج چندان هم جالب نیست. ما بدن‌هایمان را به مردانی دادیم که عاشقشان بودیم، فکر می‌کردیم این راهی است تا آن‌ها نیز عاشقمان شوند و با ما ازدواج کنند، همان‌طوری که همیشه در تلویزیون دیده بودیم. اما بدون امنیت ازدواج و علم قطعی به اینکه او همیشه با ما خواهد بود، حتی لذت بخش هم نیست!! چنین است مسخرگی و وارونگی آن، فقط یک هدر رفتن است. تو می‌مانی و اشکهایت.

به عنوان یک زن که با زن دیگر صحبت می‌کند، باور دارم که تو این را فهمیدی. برای اینکه فقط یک زن می‌تواند حقیقتا بفهمد در قلب زن دیگر چیست. حقیقتاً ما همه شبیه یکدیگریم؛ علی رغم نژاد، دین و ملیت‌مان، قلب یک زن همه جا یک شکل است. ما عشق می‌ورزیم، این کاری است که به بهترین وجه انجام می‌دهیم. ما خانواده‌هایمان را پرورش می‌دهیم، و به مردی که دوستش داریم، آرامش و قدرت می‌دهیم. اما ما زنان آمریکایی فریب خورده‌ایم در این باور که ما سعادتمندترین هستیم چون شغل داریم، خانه‌هایی شخصی داریم که می‌توانیم در آن تنها زندگی کنیم، و آزادی، که عشق خود را نثار هر کس که می خواهیم کنیم.

این آزادی نیست. و آن عشق نیست.

فقط در پناهگاه امن ازدواج است که جسم و قلب یک زن می‌تواند، برای عشق ورزیدن احساس امنیت کند. به چیزی کمتر از این، تن نده. ارزش ندارد. تو حتی آن را دوست نخواهی داشت و پس از آن، حتی خودت را هم کمتر دوست خواهی داشت، سپس او نیز تو را ترک خواهد کرد.

خویشتن‌داری

گناه هرگز فایده‌ای ندارد، همیشه تو را فریب می‌دهد. هرچند شرافت و کرامتم را باز پس گرفته‌ام، اما هنوز هیچ چیزی جای اینکه شرافتم را از اول نمی‌دادم، نمی‌گیرد. ما زنان غربی شستشوی مغزی داده شده‌ایم که باور کنیم شما زنان مسلمان، مورد ظلم واقع شدید. اما حقیقتاً ماییم که مورد ظلم واقع شده‌ایم، برده‌ی مدهایی هستیم که پست‌مان می‌کند، نسبت به وزن و اندام‌مان عُقده‌ای شده‌ایم، و گدای محبت مردانی هستیم که نمی‌خواهند رشد فکری یابند [مسئولیت پذیر باشند] … در اعماق وجودمان می‌دانیم که سرمان کلاه رفته است. ما مخفیانه تو را تحسین می‌کنیم و به تو رشک می‌ورزیم، باوجود اینکه برخی از ما آن را اقرار نمی‌کنیم.

خواهش می‌کنم به دیده تحقیر به ما نگاه نکنید یا فکر نکنید ما این چیزها را اینگونه که هست، دوست داریم. این تقصیر ما نیست. اکثر ما پدرانی نداشتیم تا وقتی نوجوان بودیم، از ما حمایت کنند، چون خانواده‌های ما متلاشی شده‌اند. تو می‌دانی چه کسی پشت این نقشه است.


خواهران من، گول نخورید. نگذارید شما را هم بگیرند. پاک و با نجابت بمانید. ما زنان مسیحی، حقیقتاً نیاز داریم ببینیم زندگی زنان چگونه باید باشد. به تو نیاز داریم تا برای ما الگویی باشی، برای اینکه ما گمشده‌ایم. پاکی‌ات را نگه دار. به خاطر داشته باش، خمیر دندان بیرون آمده را نمی‌شود دوباره داخل برگرداند [آب ریخته شده را نمی‌توان جمع کرد]. پس با دقت از خمیرت محافظت کن!


امیدوارم این نصیحت را با همان روحیه‌ای که نیت شده بود دریافت کنی: روحیه دوستی، احترام و تحسین. با محبت از طرف خواهر مسیحیت:
جواَنا فرانسیس

منبع: پایگاه اطلاع رسانی زنان پرس
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دخترک رو به من کرد و گفت:واقعا آقا؟!
گفتم:ببخشید چی واقعا؟!
گفت:واقعا شما بچه بسیجی ها از دخترای چادر به سر بیشتر از ما خوشتون میاد؟
گفتم:بله
گفت:اگه آره پس چرا پسرایی که از ما خوششون میاد از کنار ما میگذرن محو ما میشن ولی همین خود تو و امثال تو از چند متری یه دختر چادری که رد میشید سرتون رو پایین میندازید و رد میشید.
گفتم:آره راست میگید سر پایین انداختن کمه!
گفت:کمه؟!!!
ببخشید متوجه نمیشم؟
گفتم:برای ُ تعظیم ُ مقابل حجاب حضرت زهرا (س) باید زانو زد.
حقا که سر پایین انداختن کمه
آره تو راست میگی ...
یا زهرا (س)
[/FONT]
 

Esmaeilpoor

عضو جدید

زنان چادری وحکایت خودنمایی!

آیا نسبت زنان چادری به دیگر خانم ها که البته آنان نیز در صورت رعایت حجاب اسلامی محترم و قابل تکریم هستند، کم و ناچیز است؟

«کافی بود محو تماشای ویترین یک مغازه شوی و دستان کوچکت از دستان مادر رها شود، آن وقت برایت شروع سردرگمی بود، اندکی جلو می رفتی و مادر را می دیدی و صدایش می کردی، رویش را که بر می گرداند و قامتِ کوچکت را که با نگاهی آمیخته به تعجب می نگریست، آن موقع تو می ماندی و سکوت ناشی از یک شرمندگی کودکانه…» این حکایت زمانی است که می توانستی در پیاده روهای شهر قدم بزنی و آسوده خاطر فقط مغازه ها را بنگری بی آن که نگران از فرو رفتن تیرهای شیطانی به چشمان خود باشی، آری شاید بتوان گفت این روزها تنها سود پوشش های رنگارنگ و چسبان و کوتاه زنان سرزمین ما این است که کودکان کمتر مادران خود را اشتباه می گیرند.

حکایت مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را نه در هنگامه راهپیمایی بیست و دو بهمن می توان سنجید و نه در صحن و سرای امام رئوف و نه در کوچه ها و محله های سنتی شهر. مظلومیت و مهجوریت چادر مشکی را آن زمان در می یابی که به سینما می روی، به تئاتر، به مراکز بزرگ خرید، به جشنواره های هنری، به پیاده روهای خیابان های بالای شهر، به کوه و پارک های جنگلی و نشانی از زنان چادری نمی یابی، تو گویی که تمام زنان شهر چادر را به کناری نهاده اند، این چنین است که “باربارا اسلاوین” خبرنگاری که نام او را در جمع همکاران روزنامه های واشنگتن پست، نیویورک تایمز و اندیشکده علوم و امنیت بین الملل ( ISIS ) وابسته به اسرائیل می توان یافت در آخرین سفر خود به تهران از وضعیت امروزِ حجاب زنان ایرانی نسبت به گذشته ها ابراز رضایت می کند و در گزارشِ آخرین سفر خود به ایران در پایگاه تحلیلی المانیتور اینطور می نویسد که “این روزها در تهران دیگر زنان زیر پنجاه سال چادری کم‌تر به چشم می‌خورند”.

اما به راستی آیا واقعیت همین است که مشاهده می شود؟ آیا نسبت زنان چادری به دیگر خانم ها که البته آنان نیز در صورت رعایت حجاب اسلامی محترم و قابل تکریم هستند، این قدر کم و ناچیز شده است یا این که برخی از زنان چادری ترجیح می دهند فضای اجتماعی را به خصوص در فعالیت های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی دربست تقدیم دیگران کنند و سپس خود نیز به جمع کسانی بپیوندند که از وضعیت بد حجاب در این اماکن گلایه مند هستند؟


حضور انبوه زنان چادری در اکران یک فیلم سینمایی

ممکن است استدلال شود که اجتناب حضور خانم های چادری در برخی فضاها به واسطه نامناسب بودن آن فضاهاست، اتفاقا همین عدم حضور این دسته از خانم ها یکی از دلایلی است که آن فضاها را نامناسب و جولانگاه بدحجابی کرده است. اگر برخی فضاها نامناسب است چه کسانی باید آن را درست کنند؟ آیا جز این است که همین زنان محجبه باید با حضور فعال و با نشاط و با جاذبه ی ناشی از رفتار رحمانی خویش ورق را برگردانند؟ آیا با در خانه نشستن اوضاع عوض می شود؟

روی این سخن البته با معدود افرادی نیست که چادر را از روی عادت و اکراه بر سر نگه داشته اند و هر جا مجالی بیابند خود را از آن آسوده می کنند و یا با رفتار سبک و دور از متانت یک زن محجبه شأن چادر را مخدوش می کنند، بلکه با آنانی است که با عشق و بر اساس یک باور درونی حجاب برتر را انتخاب کرده و خود نیز از وضعیت امروز حجاب در کشور ناراحت هستند و نسبت به بهبود آن احساس وظیفه می کنند.


حضور انبوه زنان چادری در اکران یک فیلم سینمایی


در عرصه اجتماعی تکلیف بزرگی بر دوش زنانی است که چادر را با معرفت برگزیده اند و آن این است که با خودنمایی خویش در عرصه های اجتماعی مانع از شکل گیری انگاره ی ذهنی در اقلیت بودن زنان چادری در محیط های فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی شوند. این خودنمایی آن خودنمایی توأم با خودآرایی نیست که قطعا نکوهیده و مذموم است بالاخص برای زنان چادری، بلکه در واقع بالا نگاه داشتن عَلَم چادر مشکی در جامعه اسلامی و اثبات گزاره توانمندی زنان محجبه در عرصه های اجتماعی است. اتفاقی که تا کنون به دلایل متعددی تقریبا شکل نگرفته است و برخی فضاها را فقط زنان بدحجاب پر کرده اند و شاید هم این گونه بگوییم که برخی فضاها فقط زنان بدحجاب را جذب کرده اند تا جایی که اگر در مواردی نادر زنان چادری نیز مجال ورود یافته اند به دلیل سنگین بودن محیط ترجیح داده اند چادر خود را به کناری نهند و همرنگ جماعت شوند، دنیای سینما و بازیگری از آن دست فضاهایی است که تا کنون در بست دور از دسترس زنان محجبه باقی مانده است.



اما به راستی چه باید کرد؟ آیا جز این است که وظیفه اصلی در باب نهادینه کردن فرهنگ حجاب بر دوش خود خانم های محجبه است؟ آیا جز این است که تا کنون فریادها و مرثیه خوانی ها از اوضاع غیرقابل قبول حجاب در عمل تاثیری نداشته است؟ به نظر می رسد این روزها که لشگر بی حجابان و ساپورت پوشان خیابان های شهر را به تسخیر درآورده اند، زنان محجبه بیش از گذشته وظیفه دارند با رفتار آمیخته با محبت و تدبیر در محیط های اجتماعی بالاخص فضاهای فرهنگی هنری و ورزشی تفریحی فعالیت کنند و توانمندی های خود را ارائه کنند، این فعالیت حتی اگر به صرفِ حضور و در سکوت کامل نیز باشد ارزشمند است، آن چنان که امام صادق (ع) در روایتی می فرمایند: با سکوت مردم را به سوی ما دعوت کنید.

منبع: شبکه اطلاع‌رسانی دانا
 

آشنا....

عضو جدید
کاربر ممتاز

زنان چادری وحکایت خودنمایی!

آیا نسبت زنان چادری به دیگر خانم ها که البته آنان نیز در صورت رعایت حجاب اسلامی محترم و قابل تکریم هستند، کم و ناچیز است؟

«کافی بود محو تماشای ویترین یک مغازه شوی و دستان کوچکت از دستان مادر رها شود، آن وقت برایت شروع سردرگمی بود، اندکی جلو می رفتی و مادر را می دیدی و صدایش می کردی، رویش را که بر می گرداند و قامتِ کوچکت را که با نگاهی آمیخته به تعجب می نگریست، آن موقع تو می ماندی و سکوت ناشی از یک شرمندگی کودکانه…» این حکایت زمانی است که می توانستی در پیاده روهای شهر قدم بزنی و آسوده خاطر فقط مغازه ها را بنگری بی آن که نگران از فرو رفتن تیرهای شیطانی به چشمان خود باشی، آری شاید بتوان گفت این روزها تنها سود پوشش های رنگارنگ و چسبان و کوتاه زنان سرزمین ما این است
...

واقعاً مطلب عالی بود ممنون:gol::gol:
به نظر منم یه زمانی بود که خانمهای محجبه به خاطر ترس از کشف حجاب باید در خانه می ماندند و آن شرایط را تحمل میکردند ولی الان باید حضور خود را در اجتماع پررنگ تر بکنند و حضور موثر و به جا در اجتماع داشته باشند تا آنجا که شأن و مقامشان در خطر نباشد. الان دیگه زمان خانه نشستن و نظاره کردن شرایط بد جامعه نیست چون با اینکار اجازه خودنمایی پوششهای با رنگ و لعاب زننده را میدهند.
یا زهرا (س)
 
بالا