آقا مصطفی با جمله ی آخرتون کاملا موافقم...دانشجویان ما جنبه ندارن...ولی میدونین چرا؟!
نمیدونم چقدر حرفام قابل قبوله...ولی چون این مسایل برام مهمه گاهی با دوستام دربارش صحبت میکنم و نظرشونو میپرسم...اینکه چرا تا هر کی پا به دانشگاه میزار...چه دختر ... چه پسر...اکثرا همون ترم اول...(اگر نشد ترم 2 یا 3 ....) به محض ورود به محیط جدید یه خرابکاری میکنن و دسته گل آب میدن و درگیر مسائل عشقی میشن...(البته دور از این جمع) اون ترم با دوستام بحث میکردم...اونا میگفتن چون از اولش ما رو محدود کردن وقتی پا به محیط جدید میزاریم انگار از زندون آزاد شدیم...همه چی برامون یه جور دیگست...دوس داریم همه چیزو تو محیط جدید امتحان کنیم...و به خاطر همین هم این مشکلات پیش میاد...و متاسفانه من گاهی دور و برم مسائلی رو میبینم که شرمم میشه بگم آره منم دانشجو ام!!!
این دانشگاه رفتن ما همون حکایت یه آدم تشنه است تو بیابون!!! که از بچگی تا سن 18-19 سالگی همش فقط آب رو بهش نشون دادن و تشنه ترش کردن...بعد یهو انداختنش تو اقیانوس(که گاهی کوسه هم داره)!!! خب معلومه...طرف اگه شنا بلد باشه نجات پیدا میکنه...
اگه هم نباشه خب...غرق میشه!!!