کتاب زن در آیینه ی جلال و جمال- آیت الله جوادی آملی / ص28 ( این مطالب را شخصا تایپ کرده ام پس لینکی ندارد که بگذارم.)
.... و تفاوت زن و مرد در نحوه ی ارائه ی اندیشه های درست ظهور می نماید و گرنه زن چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و بایسته ی تقدیر و ثناست؛ چون مرد که شایسته ی ارائه هنر های ظریف بوده و بایسته ستایش و تقدیر است.
توجه به این نکته سودمند است که احکام و اوصافی که برای صنف زنان ذکر شد، دو قسم است.
قسم اول: راجع به اصل زن بودن است که هیچ گونه تفاوتی در طی قرون و اعصار به آنها رخ نمی دهد. مانند لزوم حجاب و عفاف و صد ها حکم عبادی و غیر عبادی، که مخصوص زن است و هرگز دگرگون نخواهد شد و بین افراد زن هم هیچ فرقی در آن جهت مشترک زنان نیست. ( یعنی در این موارد زنان با هم فرق ندارند)
قسم دوم:
راجع به اصل زن نیست بلکه ناظر به کیفیت تربیت و نحوه ی محیط پرورش آن است که اگر در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابد و چون مردان بیاندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردان ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است که بین خود مرد ها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه ها و دانشگاه های علمی راه یابند و همانند طلاب و دانشجویان مرد به فراگیری علوم و معارف الهی بپردازند و ... آیا باز هم می توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادلّه ای که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد(؟) و هیچ گونه انصرافی نسبت به زنان دانشمند و محققان از این صنف ندارد(؟) و همچون قسم اول، موضوع همه ی آن ادلّه ذات زن از حیث زن بودن است؟...
این تعبیر ها به لحاظ غلبه ی خارجی است که منشاء آن دور نگاه داشتن این صنف گرانقدر (زنان) از تعلیم و محروم نگه داشتن این گروه توانمند از تربیت صحیح است، که اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه ی تعلیم و تربیت فراهم شود حتماً غلبه بر عکس خواهد شد و یا لااقل غلبه در کار نیست تا منشاء نکوهش گردد.
خلاصه آنکه "وَهن عزم" چون مساله ی حجابو عفاف و نظائر آن از احکام قسم اول نخواهد بود. هوشمندی و نبوغ برخی از زنان سابقه دیرین داشته است و ...
.... و تفاوت زن و مرد در نحوه ی ارائه ی اندیشه های درست ظهور می نماید و گرنه زن چون مرد شایستگی فراگیری علوم و معارف را داشته و بایسته ی تقدیر و ثناست؛ چون مرد که شایسته ی ارائه هنر های ظریف بوده و بایسته ستایش و تقدیر است.
توجه به این نکته سودمند است که احکام و اوصافی که برای صنف زنان ذکر شد، دو قسم است.
قسم اول: راجع به اصل زن بودن است که هیچ گونه تفاوتی در طی قرون و اعصار به آنها رخ نمی دهد. مانند لزوم حجاب و عفاف و صد ها حکم عبادی و غیر عبادی، که مخصوص زن است و هرگز دگرگون نخواهد شد و بین افراد زن هم هیچ فرقی در آن جهت مشترک زنان نیست. ( یعنی در این موارد زنان با هم فرق ندارند)
قسم دوم:
راجع به اصل زن نیست بلکه ناظر به کیفیت تربیت و نحوه ی محیط پرورش آن است که اگر در پرتو تعلیم صحیح و تربیت وزین پرورش یابد و چون مردان بیاندیشند و چون رجال تعقل و تدبر داشته باشند تمایزی از این جهت با مردان ندارند و اگر گاهی تفاوت یافت شود، همانند تمایزی است که بین خود مرد ها مشهود است. مثلا اگر زنان مستعد به حوزه ها و دانشگاه های علمی راه یابند و همانند طلاب و دانشجویان مرد به فراگیری علوم و معارف الهی بپردازند و ... آیا باز هم می توان گفت روایاتی که در نکوهش زنان آمده و احادیثی که در پرهیز از مشورت با آنها وارد شده و ادلّه ای که در نارسایی عقول آنان رسیده اطلاق دارد(؟) و هیچ گونه انصرافی نسبت به زنان دانشمند و محققان از این صنف ندارد(؟) و همچون قسم اول، موضوع همه ی آن ادلّه ذات زن از حیث زن بودن است؟...
این تعبیر ها به لحاظ غلبه ی خارجی است که منشاء آن دور نگاه داشتن این صنف گرانقدر (زنان) از تعلیم و محروم نگه داشتن این گروه توانمند از تربیت صحیح است، که اگر شرایط درست برای فراگیری آنها در صحنه ی تعلیم و تربیت فراهم شود حتماً غلبه بر عکس خواهد شد و یا لااقل غلبه در کار نیست تا منشاء نکوهش گردد.
خلاصه آنکه "وَهن عزم" چون مساله ی حجابو عفاف و نظائر آن از احکام قسم اول نخواهد بود. هوشمندی و نبوغ برخی از زنان سابقه دیرین داشته است و ...