متاسفانه بسیاری از مناطق قبایلی پاکستان تحت تسلط و یا نفوذ گروه های تکفیری مانند القاعده و طالبان است...
در ادامه بخش هایی از گفتگوی یکی از مراجع بزرگ تقلید (حضرت ایت الله العظمی صانعی) با یکی از نشریات کشور را در این رابطه نقل می کنم
از طرف ديگر هم طبق آيين دادرسي اثبات اموري كه منجر به اجراي چنين مجازاتهايي شود بسيار مشكل است چرا كه اقامه شهادت توسط افراد متدين و معتدلي كه از نگاه به صحنه وقوع چنين جرائمي پرهيز ميكنند قابل تحقق نيست و تنها راه آن، چهار مرتبه اقرار خود فرد آن هم اقراري كه از روي وجدان ديني و متأثر از ايمان از طرف ديگر هم طبق آيين دادرسي اثبات اموري كه منجر به اجراي چنين مجازاتهايي شود بسيار مشكل است چرا كه اقامه شهادت توسط افراد متدين و معتدلي كه به قيامت و فرار از عذاب آخرتي باشد و چنين افرادي بسيار نادرند هرچند در زمان ائمه گاهي اتفاق ميافتاده و در روايات مذكور است كه در آن صورت هم محكمه ميتواند او را عفو كند.
حتي اگر حكمش سنگسار باشد؟
هر چه ميخواهد باشد. در صورت اثبات، بهوسيله چنين اقراري كه از روي وجدان باشد نه دوز و كلك، قابل بخشش است.
خب اين هم كه چندان قابل تشخيص نيست و لابد به علم قاضي بستگي دارد.
بله نميشود. هنوز فرهنگ بشر آنقدر بالا نرفته كه مجرم آزادانه بيايد اقرار كند و برخلاف آنچه كه در آيين دادرسي در مورد حجيت علم قاضي آمده است .
ما علم قاضي را در اين بخش از حدود حجت نميدانيم، چگونه حجت باشد و حال آنكه به حسب طبع با اقرار دو مرتبه يا سه مرتبه با شرايط ذكر شده موجب علم ميشود ولي در عين حال بايد اقرار مرتبه چهارم هم باشد تا حد جاري شود، پس معلوم ميشود كه علم قاضي و حاكم در حدود،حجت نيست .
براي اطمينان زيادتر به اين معني بايد به روايتي كه در مورد اقرار زني در نزد امير مؤمنان در كتب روايي ما وارد شده كه شاهد محكمي است بر عدم حجيت علم قاضي در حدود، توجه نمود؛ چرا كه در اين داستان با آنكه با يك يا دو مرتبه اقرار براي قاضي علم حاصل ميشود، اما حضرت چهار مرتبه اقرار را لازم دانست و علاوه بر آنكه بعد از دستور به تحقيق در مورد عقل زن و سلامتي او در هر مرتبه هيچ اقدام تأميني انجام نداد بلكه بعد از اطلاع از حامله بودن زن به او فرمود برو تا وضع حمل كني و بعد از وضع حمل كه زن دوباره نزد حضرت آمد به او فرمود برو تا بچهات بزرگ شود و راه و چاه را ياد بگيرد و بعد از آنكه از محضر امام خارج شد فردي به دليل ناآگاهي ـ كه متأسفانه عاملي از عوامل بدبختيها است ـ ضمانت كرد كه از فرزند زن نگهداري ميكند زماني كه به محضر حضرت برگشتند با صورت برافروخته و چشمان غضبناك امام روبهرو شد؛ چرا كه حضرت مقصودش از آن كار اين بود كه فرد از اجراي حد بر خودش آن هم بعد از ثبوت در محكمه منصرف شود و برود و برنگردد.