تسلیت به امیر عزیز...

baran270

عضو جدید
کاربر ممتاز
بابا امیر :( نمیدونم چی باید بگم
آخرین روزی که داشتم دعا میکردم بغض داشتم دلم یه جوری بود انگاری میدونستم وقتی فرانک خانم شب بهم خبر داد ترکیدم انگار خدا میخواست بهم یه جوری بفهمونه
امیر جان نمیدونم چطوری تسلیت بگم چون هنوز خودم داغدارم
یاده حرفه چندروز پیشت افتادم وقتی اومدی یادآوریم کن بهت بگم
قرار بود از باشگاه برم اما اومدم...
تو غمت مارو شریک بدون... اینو بدون هیچوقت تنها نیستی خدا هست
هیچوقت به ما نگفتی برات دعا کنیم اما ما همش بودیم میگفتیم امیر برامون دعا کن
امیر میدونم شاید نتونی اما دوست دارم وقتی اومدی باشگاه قوی باشی همون لبخندو داشتی باشی
باباییی کاملا درکت میکنم
خدا رحمتش کنه ...خدا دوستش داشت:gol::gol::gol:تسلیت میگم...
براش فاتحه خوندم...و دعاهای دیگه...
 

olel_albab

مدیر تالار ریاضی
مدیر تالار
کاربر ممتاز
امیر قاسمیان عزیز
درگذشت پدرت رو تسلیت میگم، انشاءالله خداوند بهت صبر بده و پدرت رو قرین رحمت بیکران خودش قرار بده.
با شناختی که من ازت دارم می دونم که افتخاری میشی برای پدر مرحومت و روحش رو شاد می کنی.
بازم تسلیت می گم دوست خوبم:smile:
 

مهربان

کاربر فعال تالار شیمی ,
کاربر ممتاز
اینقدر امیر پسر خوب و دوست داشتنی و مهربونی هست که محبت و خیر امیر تو باشگاه به همه رسیده...حالا دیگه خودتون میتونین حدس بزنین که پدرشون چقدر بزرگوار بودن که اینچنین پسری رو تربیت کردن....:gol:

من اینقدر متاثرشدم که نمیدونم چی بگم، فقط اینو به امیر میگم که پدرت یه جای خوب رفته و راحت شده از این دنیای مادی، فقط تحمل دوریش واسه ما سخته

امیر جان داداشتو توی غمت شریک کن...امیدوارم خدا به خانواده بزرگوارت و خودت صبر بده و پدرتون رو رحمت کنه
:gol::gol:



چقدر
قشنگ گفتین...ممنونم


 

محمد ساوه

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز

تحمل سوگ فقدان پدر، صبری الهی را میطلبد...

دوستانت رو در این غم بزرگ، شریک بدون...

نمیتونیم لحظات سختی که به شما میگذره رو درک کنیم ولی از خدای بزرگ برای شما و

خانواده صبر، و برای پدر عزیزتون مغفرت خواهانم...

منم تسلیت عرض میکنم....و ممنونم از استارتر عزیز
 

دختر شرقی

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نی نی جان ممنونم دوست خوبم



پدر و مادرا هر زمان بمیرن زوده ...
 

I2ose

عضو جدید
تسلیت امیر جان..
خدا به شما و خانوادتون صبر بده..

“می خواهم با پدرم صحبت کنم”

می خواهم که زمان را به فراموشی بسپارم
به اندازه ی یک آه، به اندازه ی یک لحظه
یک وقفه بعد از دویدن
و جایی روم که قلبم مرا می کشاند

می خواهم مسیرم را دوباره بیابم
زندگی ام کجاست، جایگاهم کجاست
از گذشته باارزشم محافظت کنم
و گرمای باغ پنهان آرزوهایم
می خواهم از اقیانوس بگذرم، با مرغ دریایی هم پرواز شوم
به هر آنچه که دیده ام بیندیشم و به سوی آنکه نمی شناسم، بروم
می خواهم ماه را پایین بیاورم، زمین را هم نجات دهم
اما قبل از همه ی اینها، می خواهم با پدرم سخن بگویم
با پدرم سخن بگویم
می خواهم قایقی برگزینم
نه بزرگترین را و نه زیباترین را
قایق را با تصاویر پر کنم
و عطر سفرهایم
می خواهم توقف کنم و سوار شوم
فضای خالی خاطراتم را بیابم
صدای کسانی را که به من آموختند
که رویای ممنوعه ای وجود ندارد
می خواهم رنگ ها و تصاویر درون قلبم را بیابم
آنهایی که رشته های اصیل را با آن بسته ام،
همانجایی که شما را می بینم و احساس اطمینان خاطر می کنم
می خواهم ماه را پایین بیاورم، زمین را هم نجات دهم
اما قبل از همه ی اینها، می خواهم با پدرم سخن بگویم
با پدرم سخن بگویم

می خواهم که زمان را به فراموشی بسپارم
به اندازه ی یک آه، به اندازه ی یک لحظه
یک وقفه بعد از دویدن
و جایی روم که قلبم مرا می کشاند
می خواهم مسیرم را دوباره بیابم
زندگی ام کجاست، جایگاهم کجاست
از گذشته باارزشم محافظت کنم
و گرمای باغ پنهان آرزوهایم
می خواهم که با تو اینجا را ترک گویم
می خواهم که با تو خیال پردازی کنم
به دنبال انچه در دسترس نیست بگردم
همیشه، محال را آرزو کنم
می خواهم ماه را پایین آورم
و چرا که زمین را نجات ندهم
اما قبل از همه ی اینها، می خواهم با پدرم سخن بگویم
با پدرم سخن بگویم
می خواهم با پدرم سخن بگویم
با پدرم سخن بگویم
 

Admin

مدیر کل سایت
عضو کادر مدیریت
مدیر کل سایت
سلام امیرجان
خیلی متاسف شدم، تسلیت عرض می کنم. خداوند رحمتشون کنه.
 

Similar threads

بالا