عشق کتی
عضو جدید
کسی نمی تونه کمکم کنه ؟
متریال به رنگ اولویت داره ، یعنی اگه سوییچ متریال روشن باشه ، رنگو نادیده میگیره.
کسی نمی تونه کمکم کنه ؟
ممنون ار تلاشتونز واقعا ممنون .با power copy امتحان میکنم.
ممنون از تلاشت. منم دارم سعی میکنم با سویپ بسازمش_ با استفاده ازsweep volume مشکل تداخل برطرف شد . ولی روش دقتی مناسبی نیست ، و اصلا برای اینکار نیست .
_ میزان تداخل در فیلم ، همان تلرانس ایجاد مسیر است که هنگام تولید مسیر گرفته شده ، بنابراین تداخل قابل روییت همان بازه تلرانس است.
_ به دنبال روش جایگزین مناسبی هستم که کاملا دقیق باشد .
چی جوری می تونم سوییچ متریال رو خاموش کنم ؟متریال به رنگ اولویت داره ، یعنی اگه سوییچ متریال روشن باشه ، رنگو نادیده میگیره.
سلام
من یه مجموعه اسمبلی دارم که حدود 100 تا قطعه داره و متریال خاص خودش رو داره . من به قطعات رنگ دادم و حالا که می خوام render بگیرم تو محیط real time رنگ ها رو نشون نمی ده و به رنگ متریال اصلی نشون می ده چی جوری می تونم render با کیفیت بگیرم که بدون از بین بردن متریال توی عکس رندر رنگی که برای قطعات مشخص کردم رو هم نشون بده ؟
سلام تو محیط مونتاژی چجوری میشه بین صفحات یک قطعه و یکی از صفحات xy یا xz یا yz قید ایجاد کرد؟
چون من یک قطعه رو وقتی با Manipulation دوران میدم دیگه نمیتونم برگردونم سرجای اولش که مثلا صفحه روبروی قطعه من با صفحه روبروی مجموعه مونتاژی دقیقا منطبق بشن.
از undo نمی خوام استفاده کنم چون قبلا ذخیره کردم.
یه سوال دیگه اصلا برای جابجایی و دوران یک قطعه میوان مقدار عددی وارد کرد؟ یا اصلا لزومی نداره؟
مشکل اینجاست که فایل مونتاژی یا همون پروداکت تو نمودار درختیش صفحه اصلی نداره و حتی نمیشه واسش تعریف کرد. یا حداقل من بلد نیستماگه قبل از استفاده از دستور Manipulation قید دادید که با اپدیت کردن دوباره قطعات به جای اولیه خودشون برمی گردن
اگه قید ندادید که استفاده از قید برای صفحات اصلی بدون مانع هست کافی صفحه اصلی رو تو درخت طراحی انتخاب کنید و بعد شکل تون رو
اتفاقا به نظر من این طور قید دادن حرفه ای تر است چون اگه بعدا مجبور بشید تو قطعه و (محل اعمال قید)تغییراتی بدید قیدتون غیرفعال نمیشه چون از صفحات اصلی استفاده کردید نه خود قطعه
هر product یک سیستم مختصات داره که دیدنی و انتخاب شدنی نیست. به هنگام وارد کردن یک component صفحه های مرجع آن (xy, yz, zx) روی صفحه های مرجع product می نشیند که دارای مشخصات انتقالی صفر (x = y = z = 0) و چرخشی صفر (rotx = roty =rotz =0) هست. پس از جابه جا شدن و جرخش در فضا، این component مشخصات دیگری خواهد داشت که برای این که به مکان نخست برگردد می توان از قید fix استفاده کرده و پارامترهای آن رو در بخش fix in space صفر کرد. راه دیگر این است که یک component با دستور part ساخت و آن را fix کرد. سپس صفحه های مرجع component جابه جا شده رو روی صفحه های مرجع component کمکی منطبق کرد و در پایان component کمکی و قید fix رو به وادی نیستی واصل نمود. البته زمانی کاربردی هستند که خود component نسبت به صفحه های مرجع خود تنظیم باشد وگرنه روش اندکی متفاوت خواهد بود.مشکل اینجاست که فایل مونتاژی یا همون پروداکت تو نمودار درختیش صفحه اصلی نداره و حتی نمیشه واسش تعریف کرد. یا حداقل من بلد نیستم
فرض بگیرید یک مکعب ساده ساختید
حالا اینو تو محیط پروداکت اینسرت کردید بعد با Manipulation چرخوندید در چند جهت مختلف
بعد ذخیره کردید بعد بستید دوباره باز کردید
حالا اگر بخوام وقتی front view رو میزنم جلوی مکعب دقیقا در تصویر از جلو نشان داده شود. کیو باید ببینم؟
می توان. compass رو در جهت مناسب روی قطعه بچسبانید و دبل کلیک کنید. و پارامترهای انتقالی و چرخشی رو وارد کنید.یه سوال دیگه اصلا برای جابجایی و دوران یک قطعه میوان مقدار عددی وارد کرد؟ یا اصلا لزومی نداره؟
مشکل اینجاست که فایل مونتاژی یا همون پروداکت تو نمودار درختیش صفحه اصلی نداره و حتی نمیشه واسش تعریف کرد. یا حداقل من بلد نیستم
جواب کامل و دقیق بود بسیار .ممنون.هر product یک سیستم مختصات داره که دیدنی و انتخاب شدنی نیست. به هنگام وارد کردن یک component صفحه های مرجع آن (xy, yz, zx) روی صفحه های مرجع product می نشیند که دارای مشخصات انتقالی صفر (x = y = z = 0) و چرخشی صفر (rotx = roty =rotz =0) هست. پس از جابه جا شدن و جرخش در فضا، این component مشخصات دیگری خواهد داشت که برای این که به مکان نخست برگردد می توان از قید fix استفاده کرده و پارامترهای آن رو در بخش fix in space صفر کرد. راه دیگر این است که یک component با دستور part ساخت و آن را fix کرد. سپس صفحه های مرجع component جابه جا شده رو روی صفحه های مرجع component کمکی منطبق کرد و در پایان component کمکی و قید fix رو به وادی نیستی واصل نمود. البته زمانی کاربردی هستند که خود component نسبت به صفحه های مرجع خود تنظیم باشد وگرنه روش اندکی متفاوت خواهد بود.
می توان. compass رو در جهت مناسب روی قطعه بچسبانید و دبل کلیک کنید. و پارامترهای انتقالی و چرخشی رو وارد کنید.
یک کاربری خوبش زمانی هست که طراحی در زمینه انجام می شه. product در زمینه product والد ثابت شده و دیگر نمی توان component رو با قید جا به جا کرد. ترکیب manipulation و snap و compass (برای وارد کردن مقدار دقیق) کار راه انداز هست.
من که هرکار کردم نشد. میشه یه کمکی کنید. فایلا رو تو پست 3181 صفه 319گذاشتم .مهندس کتی و مهندس آرش هم تلاش کردن. میخام مسیر پره رو منحنی رو بدست بیارم. ممنونهر منحنی سه بعدی را می توان توسط explicit sweep surface در طول منحنی دیگر جاروب کرد به شرطی باعث پیچ خوردگی در طول مسیر نشود. منحنی هم باید پیوسته باشد.
نه تنها در مورد قید coincidence، که در مورد باقی قیدهای جفتی هم این اثر نزدیکی برپاست و در تعیین بر هم کنش نقش دارد. به همین خاطر هست که گاهی نخست قطعه ها رو در موقعیت مناسب نسبت به هم قرار می دهیم و سپس قید می گذاریم. در مورد بعضی قید ها می توان به صورت دستی جهت رو در همان هنگام اجرای دستور تغییر داد مثل قید offset که سه حالت same، opposite و undefined دارد و در مورد قید coincidence از نوع هم محوری این کار حتی پس از انجام فرمان هم شدنی نیست.سلام چجوری میتونم جهت در محیط مونتاژی هم محوری (قید coincidence) رو برعکس کنم؟
من وقتی در محیط مونتاژ از قید coincidence استفاده میکنم نزدیک ترین حالت دو محور رو با هم مقید میکنه
مثلا میخوام یه پیچ با یه سوراخ هم محور کنم دستی با فرمان manipulation تقریبا انها را در راستای مورد نظرم قرار میدم بعد از قید coincidence استفاده میکنم.
میگم اگه با سالید میشه.راهنماییم کنید تا اونجا بسازمش و بیارم تو کتیا. ممنونکاری رو که شما می خواید انجام بدید با یه کلیک ساده میشه تو سالید انجام داد ولی تو کتیا باید از دستور powercopy استفاده کنید
یعنی منحنی مسیر شما که سه بعدی هست رو با استفاده از دستور helix بکشید و نقاط خودتون رو روش مشخص کنید و در اخر پارتی رو که با دستور پاورکپی اماده کردی به طرح تون اضافه کنید مثل شکل زیر (قرار گرفتن بلید ها بصورت دوار در طول شفت هست)
![]()
در مورد اکسل هم یادمه تو یه تاپیک مهندس جانثاری توضیح داده بودن. باید نقطه ها رو توی یه پارت دیگه کپی کنید و بعد با فرمت DXF سیو کرده و بعد فایلتون رو تو اکسل باز کنید
سلاممیگم اگه با سالید میشه.راهنماییم کنید تا اونجا بسازمش و بیارم تو کتیا. ممنون
من که هرکار کردم نشد. میشه یه کمکی کنید. فایلا رو تو پست 3181 صفه 319گذاشتم .مهندس کتی و مهندس آرش هم تلاش کردن. میخام مسیر پره رو منحنی رو بدست بیارم. ممنون
ممنون از شما.مهندس ارش میگف با سالیدورک راحتتره. دارم سعی میکنم اونجا بکشم مسیر رو و بیارم تو کتیا ._پیچیدگی های مسیر از قواعدی پیروی میکند که در چهاچوب هیچکدام از دستورات محیطهای سطح سازی کتیا نیست . تا icem را هم بررسی کردم ، امکان پذیر نبود.
_معمولا مسیر حرکت منحنی را یاتاقان طی میکند (در این مساله اگر دید ساختی داشته باشیم)، که در این حالت همواره باید مسیر حرکت عمود بر محور باشد و قاعدتا در هر صفحه برشی دلخواه ، دو خط بالا و پایین موازی یکدیگر میباشند.
_ اسرار من برای مدل کردن مسیر بادامک (به طرزی که مد نظر شما بود) ، محک توانایی کتیا در دستورات مختلف بود. (البته یافته های من نسبی است )
تقریباً یک سال پیش بود که تصمیم گرفتم نرم افزارهای طراحی یاد بگیرم. مونده بودم تو انتخاب نرم افزار و این که از کجا شروع کنم و چه طور یاد بگیرم. اول اتوکد و ترسیم دو بعدی یا که سرراست برم سراغ نرم افزارهای سه بعدی ساز قوی. پرس و جو می کردم هم در دنیای واقعی و هم دنیای مجازی. دیدم مکانیکال دسکتاپ و سالیدورکس نرم افزارهایی هستن که کم تو شرکت ها و کارگاه های ایران استفاده نمی شن. تو ذهن بیشتر بچه ها تصویر یه غول همه کاره از کتیا بود و بعضی هم سر مادر کریو، یعنی پرو اینجینیر کل داشتن اساسی. آورده بودن که اینونتور تو صنعت ماشین سازی و وروویزی در قالب سازی رقیب نداره. راینو هم کم و بیش سر زبون ها بود. جدای از حال و هوای ایران، تو انجمن های خارجی بیشتر رقابت بین ان اکس و کتیا بود. دلم می خواست ان اکس کار کنم ولی چون تجربه طراحیم صفر بود و منابع آموزشیش نسبت به کتیا خیلی کم تر بود، آخر تصمیم گرفتم اول کتیا کار کنم.
این رو بگم که من سر موضوعی غیرمهندسی با انجمن آشنا شده بودم. دید خوب که چه عرض کنم، کلاً دید افتضاحی به بخش مهندسی مکانیک داشتم و نمی خوندمش. ولی یه بار خیلی الکی تاپیکی رو باز کردم و درونش نوشته ای خوندم از a_jannesari. نوشته فنی نبود. یکی از کاربرها برخورد تمسخرآمیزی با بازکننده ی تاپیک داشت و a_jannesari در نکوهش نحوه ی برخورد ما ایرانی ها مطلب نوشته بود. مثال خودش رو زده بود و تعریف متانت رفتار مخاطب فرنگیش رو گفته بود. درسته من سواد حسابی ندارم ولی همین که نوشتار کسی رو بخونم، می فهمم چه قدر معلومات داره و شخصیتش دستم میاد تا اندازه ی خوبی. شخصیتی کاریزماتیک داشت و سبب شد که پست های دیگرش رو جستجو کنم. و آن شد که این شد که با این تاپیک، قوی ترین محفل مجازی فارسی کتیا، آشنایی دقیق تر و بهتر پیدا کنم.
مثل کشیدن یک نخ سیگار تلخ وسط فیلم تایتانیک
مثل حس مور مور خنکی که وقتی پا برهنه روی ماسه های ساحل گام بر می داری، کف پاهات حس می کنی
مثل بهشت مجسم، مادری که مچ دستش شکسته، از درد خوابش نمی بره ولی وقتی نگاش می کنی چشماش رو می بنده و خودش رو به خواب می زنه
مثل معصومیت اون پسر بچه ای که وقتی ماهی قرمز کوچولوش یه ور رو آب مونده، بغض می کنه و از خدا می خواد نمیره
مثل گرما مثل عطر دارچین آمیخته با هل آن چایی ای که همین که یه غروب سرد از دانشگاه می رسی خونه، می پاشه به صورتت
مهربونی هم مثل این حس هاست ولی هیچ کدوم مهربونی نیست. مهربونی یه چیزه و اون هم حس مهربونیه.
مهربونی دوستان برای من به غایت محترم و مغتنمه و جا داره حالا که سال داره نفس های آخرش رو می کشه، یه تشکر گنده ازشون کنم. از Prof.Eng که گذشته از اخلاق، سرمشق کتیایی من هستن که اگه نوشته هاشون گردآوردی و تدوین بشه یه منبع آموزشی فارسی بسیار قوی خواهد بود. از smmoosavian که نکاتی رو در فیلم های آموزشیش بازگو کرده که در هیچ کتاب فارسی موجود نیست. از solidspin، همان CADeng64 دوست نخبه ای که اولین سوال های من در این تاپیک رو پاسخ گفت و دوستان پرمعلومات دیگر، عشق کتی و arash59b گرامی.
جهارشنبه سوری مبارک و نوروزتان پیروز.
Real Legends Never Die
_پیچیدگی های مسیر از قواعدی پیروی میکند که در چهاچوب هیچکدام از دستورات محیطهای سطح سازی کتیا نیست . تا icem را هم بررسی کردم ، امکان پذیر نبود.
_معمولا مسیر حرکت منحنی را یاتاقان طی میکند (در این مساله اگر دید ساختی داشته باشیم)، که در این حالت همواره باید مسیر حرکت عمود بر محور باشد و قاعدتا در هر صفحه برشی دلخواه ، دو خط بالا و پایین موازی یکدیگر میباشند.
_ اسرار من برای مدل کردن مسیر بادامک (به طرزی که مد نظر شما بود) ، محک توانایی کتیا در دستورات مختلف بود. (البته یافته های من نسبی است )
دوستان کتیا کار حرفه ای
سلام
من با یه مسئله ای روبرو هستم که ممنون میشم راهنمایم کنید.
من یک مدل بیولوژیک در اختیار دارم که بخش خارجی اون از تعداد زیادی سطح تشکیل شده، کاری که من میخوام بکنم اینه این سطوح رو طوری به هم مماس کنم که یک سطح به وجود بیاد بدون اینکه پیچیدگی های مدل کم بشه. برای این به این کار نیاز دارم که بتونم در محیط تحلیل آباکوس مدل ساده تر و کم حجم تری داشته باشم. تصویر و فایل مدل هم پیوست شد.
پیشاپیش متشکرم!
مشاهده پیوست 142123
لینک دانلود مدل
تقریباً یک سال پیش بود که تصمیم گرفتم نرم افزارهای طراحی یاد بگیرم. مونده بودم تو انتخاب نرم افزار و این که از کجا شروع کنم و چه طور یاد بگیرم. اول اتوکد و ترسیم دو بعدی یا که سرراست برم سراغ نرم افزارهای سه بعدی ساز قوی. پرس و جو می کردم هم در دنیای واقعی و هم دنیای مجازی. دیدم مکانیکال دسکتاپ و سالیدورکس نرم افزارهایی هستن که کم تو شرکت ها و کارگاه های ایران استفاده نمی شن. تو ذهن بیشتر بچه ها تصویر یه غول همه کاره از کتیا بود و بعضی هم سر مادر کریو، یعنی پرو اینجینیر کل داشتن اساسی. آورده بودن که اینونتور تو صنعت ماشین سازی و وروویزی در قالب سازی رقیب نداره. راینو هم کم و بیش سر زبون ها بود. جدای از حال و هوای ایران، تو انجمن های خارجی بیشتر رقابت بین ان اکس و کتیا بود. دلم می خواست ان اکس کار کنم ولی چون تجربه طراحیم صفر بود و منابع آموزشیش نسبت به کتیا خیلی کم تر بود، آخر تصمیم گرفتم اول کتیا کار کنم.
این رو بگم که من سر موضوعی غیرمهندسی با انجمن آشنا شده بودم. دید خوب که چه عرض کنم، کلاً دید افتضاحی به بخش مهندسی مکانیک داشتم و نمی خوندمش. ولی یه بار خیلی الکی تاپیکی رو باز کردم و درونش نوشته ای خوندم از a_jannesari. نوشته فنی نبود. یکی از کاربرها برخورد تمسخرآمیزی با بازکننده ی تاپیک داشت و a_jannesari در نکوهش نحوه ی برخورد ما ایرانی ها مطلب نوشته بود. مثال خودش رو زده بود و تعریف متانت رفتار مخاطب فرنگیش رو گفته بود. درسته من سواد حسابی ندارم ولی همین که نوشتار کسی رو بخونم، می فهمم چه قدر معلومات داره و شخصیتش دستم میاد تا اندازه ی خوبی. شخصیتی کاریزماتیک داشت و سبب شد که پست های دیگرش رو جستجو کنم. و آن شد که این شد که با این تاپیک، قوی ترین محفل مجازی فارسی کتیا، آشنایی دقیق تر و بهتر پیدا کنم.
مثل کشیدن یک نخ سیگار تلخ وسط فیلم تایتانیک
مثل حس مور مور خنکی که وقتی پا برهنه روی ماسه های ساحل گام بر می داری، کف پاهات حس می کنی
مثل بهشت مجسم، مادری که مچ دستش شکسته، از درد خوابش نمی بره ولی وقتی نگاش می کنی چشماش رو می بنده و خودش رو به خواب می زنه
مثل معصومیت اون پسر بچه ای که وقتی ماهی قرمز کوچولوش یه ور رو آب مونده، بغض می کنه و از خدا می خواد نمیره
مثل گرما مثل عطر دارچین آمیخته با هل آن چایی ای که همین که یه غروب سرد از دانشگاه می رسی خونه، می پاشه به صورتت
مهربونی هم مثل این حس هاست ولی هیچ کدوم مهربونی نیست. مهربونی یه چیزه و اون هم حس مهربونیه.
مهربونی دوستان برای من به غایت محترم و مغتنمه و جا داره حالا که سال داره نفس های آخرش رو می کشه، یه تشکر گنده ازشون کنم. از Prof.Eng که گذشته از اخلاق، سرمشق کتیایی من هستن که اگه نوشته هاشون گردآوردی و تدوین بشه یه منبع آموزشی فارسی بسیار قوی خواهد بود. از smmoosavian که نکاتی رو در فیلم های آموزشیش بازگو کرده که در هیچ کتاب فارسی موجود نیست. از solidspin، همان CADeng64 دوست نخبه ای که اولین سوال های من در این تاپیک رو پاسخ گفت و دوستان پرمعلومات دیگر، عشق کتی و arash59b گرامی.
جهارشنبه سوری مبارک و نوروزتان پیروز.
Real Legends Never Die
دوستان کسی نمیتونه کمک کنه؟
اساتید!