بیا زیر کرسی تا قصه های قدیمی رو واست تعریف کنم

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیشه اگه بگم بعدش میبینی مثل این خرسه خودکشی کردم( اینو محمد کشته اینجوری صحنه سازی کرده)
 

kachal63

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
اینم برای خانوم مهندس:

قصه‌گويي در شب، نيرنگهاي خياطان را نقل مي‌كرد كه چگونه از پارچه‌هاي مردم مي‌دزدند. عدة زيادي دور او جمع شده بودند و با جان و دل گوش مي‌دادند. نقال از پارچه دزدي بيرحمانة خياطان مي‌گفت. در اين زمان تركي از سرزمين مغولستان از اين سخنان به شدت عصباني شد و به نقال گفت: اي قصه‌گو در شهر شما كدام خياط در حيله‌گري از همه ماهرتر است؟ نقال گفت: در شهر ما خياطي است به نام «پورشش» كه در پارچه دزدي زبانزد همه است. ترك گفت: ولي او نمي‌تواند از من پارچه بدزدد. مردم گفتند : ماهرتر و زيركتر از تو هم فريب او را خورده‌اند. خيلي به عقل خودت مغرور نباش. ترك گفت: نمي‌تواند كلاه سر من بگذارد. حاضران گفتند مي‌تواند. ترك گفت: سر اسب عربي خودم شرط مي‌بندم كه اگر خياط بتواند از پارچة من بدزدد من اين اسب را به شما مي‌دهم ولي اگر نتواند من از شما يك اسب مي‌گيرم. ترك آن شب تا صبح از فكر و خيال خياط دزد خوابش نبرد. فردا صبح زود پارچة اطلسي برداشت و به دكان خياط رفت. با گرمي سلام كرد و استاد خياط با خوشرويي احوال او را پرسيد و چنان با محبت برخورد كرد كه دل ترك را به دست آورد. وقتي ترك بلبل‌زباني خياط را ديد پارچة اطلس استانبولي را پيش خياط گذاشت و گفت از اين پارچه براي من يك لباس جنگ بدوز، بالايش تنگ و پاينش گشاد باشد. خياط گفت: به روي چشم! صدبار ترا با جان و دل خدمت مي‌كنم. آنگاه پارچه را اندازه گرفت، در ضمن كار داستانهايي از اميران و از بخشش‌هاي آنان مي‌گفت. و با مهارت پارچه را قيچي مي‌زد. ترك از شنيدن داستانها خنده‌اش گرفت و چشم ريز بادامي او از خنده بسته مي‌شد. خياط پاره‌اي از پارچه را دزديد و زير رانش پنهان كرد. ترك از لذت افسانه، ادعاي خود را فراموش كرده بود. از خياط خواست كه باز هم لطيفه بگويد. خياط حيله‌گر لطيفة ديگري گفت و ترك از شدت خنده روي زمين افتاد. خياط تكة ديگري از پارچه را بريد و لاي شلوارش پنهان كرد. ترك براي بار سوم از خياط خواست كه بازهم لطيفه بگويد. باز خياط لطيفة خنده دارتري گفت و ترك را كاملاً شكارخود كرد و باز از پارچه بريد. بار چهارم ترك تقاضاي لطيفه كرد خياط گفت: بيچاره بس است، اگر يك لطيفة ديگر برايت بگويم قبايت خيلي تنگ مي‌شود. بيشتر از اين بر خود ستم مكن. اگر اندكي از كار من خبر داشتي به جاي خنده، گريه مي‌كردي. هم پارچه‌ات را از دست دادي هم اسبت را در شرط باختي
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
سلام
خوش اومدی
اینجا جای خوبیه، مطمئنا پشیمون نمیشی ...
اینجا هم پر قصه هست، فقط کافیه یکم گوشاتو باز کنی و با دقت بیشتر گوش بدی ... :)

والا ما كه چشامونو 8 تا كرديم اين هوا:surprised:

گوشامونم:w02:

اما بيشتر به كل كل هاي خونگي ميبرد تا قصه قديمي:)
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
والا ما كه چشامونو 8 تا كرديم اين هوا:surprised:

گوشامونم:w02:

اما بيشتر به كل كل هاي خونگي ميبرد تا قصه قديمي:)

خب اشکال از زیادیه چشاتونه، کمش کنید خب، هر چیزی زیادیش بَده ... :D
حالا کی گفته حتما باید قصه های قدیمی اینجا بذارن؟ نه قصه هاش همه جوره هست ...
درضمن فال گوش وایسادن اصلا خوب نیستا ... :D
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خب اشکال از زیادیه چشاتونه، کمش کنید خب، هر چیزی زیادیش بَده ... :D
حالا کی گفته حتما باید قصه های قدیمی اینجا بذارن؟ نه قصه هاش همه جوره هست ...
درضمن فال گوش وایسادن اصلا خوب نیستا ... :D

خوبه به سلامتي

شما كه تشريف نميبريد؟:)

همه رفتن اينجا من مانده ام تنهاي تنهاااااااا

به به خوبه ننه من ميگفت مواظب باش وقتي كليد اين كرسي رو بهت ميدم گمش نكني آخه نفر آخري بايد درو قفل كنه!
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوبه به سلامتي

شما كه تشريف نميبريد؟:)

همه رفتن اينجا من مانده ام تنهاي تنهاااااااا

به به خوبه ننه من ميگفت مواظب باش وقتي كليد اين كرسي رو بهت ميدم گمش نكني آخه نفر آخري بايد درو قفل كنه!

نه منم دارم میرم ... :)
اشکال نداره، یخورده اینجاهارو تر تمیز کن، کرسی رو هم خاموش کن، درم قفل کن، دمت گرم، راستی چراغا یادت نره ... :D
شبت بخیر و خوشی ... :gol:
 

khanom-mohandes

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نه منم دارم میرم ... :)
اشکال نداره، یخورده اینجاهارو تر تمیز کن، کرسی رو هم خاموش کن، درم قفل کن، دمت گرم، راستی چراغا یادت نره ... :D
شبت بخیر و خوشی ... :gol:

به من چه!

شما تخمه شكوندين آشغالاشم رو زمين انداختين من تازه اومدم كه!

شب بخير محمدصادق جان:gol:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ...
چقدر سرده امشب اینجا؟
معلوم نیست دخترا این زغالا رو کجا گذاشتن آخه ...
حالا چجوری روشنش کنم من آخه این کرسی رو ... :razz:
 
  • Like
واکنش ها: pme

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام ...
چقدر سرده امشب اینجا؟
معلوم نیست دخترا این زغالا رو کجا گذاشتن آخه ...
حالا چجوری روشنش کنم من آخه این کرسی رو ... :razz:
سلام...:gol:
مگه هر شب شما كرسي رو روشن و در آخر خاموش نمي كني؟:surprised:
چه ربطي به ما دخترا داره؟:w02:
اين وظيفه رو تنهايي در نبودش به جنابعالي محول كرده:thumbsup2:
تو مي تواني....:hypocrite:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام...:gol:
مگه هر شب شما كرسي رو روشن و در آخر خاموش نمي كني؟:surprised:
چه ربطي به ما دخترا داره؟:w02:
اين وظيفه رو تنهايي در نبودش به جنابعالي محول كرده:thumbsup2:
تو مي تواني....:hypocrite:

باز توهم زدی شما؟ ...
من که معلومه میتونم، میخوام ببینم شما دخترا دارید اینجا چیکار میکنید آخه ... :D
 
  • Like
واکنش ها: pme

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
باز توهم زدی شما؟ ...
من که معلومه میتونم، میخوام ببینم ما دخترا دارید اینجا چیکار میکنید آخه ... :D
:w15::w15::w15::w15:عجب سوتي باحالي گرفتم:thumbsup2:
بالاخره شما دختري يا پسري؟:w02:
اعتراف كن:w02:
البته كه ما دخترا هر كاري رو مي تونيم انجام بديم مي خواستي اينو بگي ديگه:w12:
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
:w15::w15::w15::w15:عجب سوتي باحالي گرفتم:thumbsup2:
بالاخره شما دختري يا پسري؟:w02:
اعتراف كن:w02:
البته كه ما دخترا هر كاري رو مي تونيم انجام بديم مي خواستي اينو بگي ديگه:w12:

آخجون چقدر سرعت عملم بالاست:thumbsup2:

میگم یه چیزی، الان که درست فکر میکنم تو خیلی وقته دادگاه نرفتی، حسابی روت زیاد شده، دیگه با همه بله با مامور قانونم بله دیگه؟ ...
باشه ... :D
 
  • Like
واکنش ها: pme

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
میگم یه چیزی، الان که درست فکر میکنم تو خیلی وقته دادگاه نرفتی، حسابی روت زیاد شده، دیگه با همه بله با مامور قانونم بله دیگه؟ ...
باشه ... :D
آخه امشب تو كار شكار لحظه هام :thumbsup2:
اينم نمونه اشhttp://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php?t=81728&page=115
تقصير خودته مي خواستي سوتي ندي:w02:
بلللللللللللللللللللللللللللللله:d
 

mohammad sadegh

عضو جدید
کاربر ممتاز
اینم بفرست توی سوتی ها :biggrin:
علیک سلام ...
میگم دم در بده، بفرما تو ...
راحت باش ... :D

چي رو؟:w02:
من سوتيه مامور قانونو افشا نمي كنم:w02:
داداشم منو با احترام داره از اتاقش ميندازه بيرون:d
شب خوش:gol:
خوشم میاد میشناسی مامورا رو ...
شبت بخیر و خوشی ... :gol:
 
  • Like
واکنش ها: pme

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
نتر س بگو آخرش من داداشت میشم;)
منظورم داداش واقعيم بود در ضمن من اينجا يه بابايي دارم نه داداش:w02:
علیک سلام ...
میگم دم در بده، بفرما تو ...
راحت باش ... :D


خوشم میاد میشناسی مامورا رو ...
شبت بخیر و خوشی ... :gol:
آره ديگه از حسن همون دادگاهه:D
 

pme

عضو جدید
کاربر ممتاز
سلام بچه:w02:
بچه ي ديگه اي نيست فقط منم مثله اينكه تك و تنها:cry:
دارم به مرغم غذا مي دم:d
 

Similar threads

بالا