اصلا" نميشد به هيچ چيز ديگه فكر كرد !

*************
ياد بچه هاي كوچه بخير ، به افتخار همه ي دهه شصتي ها !



يه زماني اين عشششششق بود ،![]()
اصلا" نميشد به هيچ چيز ديگه فكر كرد !
*************
ياد بچه هاي كوچه بخير ، به افتخار همه ي دهه شصتي ها !


وااااای یادش بخیر...... من همیشه از دولایش میترسیدم....همیشه پسرا شوت میکردن پدرم در میومد...
ولی خیییلی یادش بخیر...![]()

من نمی دونم این همه زور رو از کجا میاوردن
ما هم شبا وسطی بازی می کردیم![]()

اخه سر ظهر جیغ ویغ میکردیم


توجه
Updateشد 




اره یادش بخیر
واقعا" ما سير نميشديم از فوتبال
خستگي معني نداشت ، تند تند مشقارو خرچنگ قورباغه مينوشتيم بدّو تو كوووووووچه

آرع سر ظهرو خوب اومدي ..يه همسايه داشتيم عشق خوابِ ظهر بود ، هميشه ما ميخواستيم بازي كنيم اولش هماهنگ ميكرديم كه مثلا" اين دفه ديگه بي سرو صدا بازي كنيم كه آقاي رستمي گير نده بهمون ... ولي 10 ديقه نميگذشت دادو فريادمون شروع ميشد اون وخ اين يارو ميومد بيرون توپمونو ميگرفت !هییییممم..یادش بخیر..
چقدر از این توپا میخریدیم همسایه ها پاره میکردناخه سر ظهر جیغ ویغ میکردیم
فوتبال..وسطی..استپ هوایی..
دوس دارم برگردم اون موقه ها..دلم تنگ شده
میسی شادی![]()
(البته يه كم ملايم تر!)میگم شادی اون موقع ها بچه ها چی صدات میکردن تو کوچه؟؟آرع سر ظهرو خوب اومدي ..يه همسايه داشتيم عشق خوابِ ظهر بود ، هميشه ما ميخواستيم بازي كنيم اولش هماهنگ ميكرديم كه مثلا" اين دفه ديگه بي سرو صدا بازي كنيم كه آقاي رستمي گير نده بهمون ... ولي 10 ديقه نميگذشت دادو فريادمون شروع ميشد اون وخ اين يارو ميومد بيرون توپمونو ميگرفت !![]()
قيافشم هميشه اينجوري بود ---->(البته يه كم ملايم تر!)
ايشششششش خُ بگير بخواب ديگه!

میگم شادی اون موقع ها بچه ها چی صدات میکردن تو کوچه؟؟![]()

شادی صدات میکردن نه؟؟؟میگم نکنه شبیه دخترا بودی؟؟؟
اسممو صدا ميكردن!
كوفت !

یه عمر توپ بازی کردیم تو رویاهامون شدیم سوباسا
الان میفهمم فوتبالیستا هم یه دروغ گنده بود:دی




بعدش از بازي بيرونم ميكردن . ميومدم خونه يه كتكم از مامانم ميخوردم ميگفت: تو دوباره رفتي تو كوچه فوتبال بازي كردي زخمي شدي آخه تو مگه پسري
واي چه حالي ميداد يادش بخير. هميشه با پسراي كوچه فوتبال بازي ميكرديم
توپ شوت كن من ايجام
حالا اين بازيكن ميره كه گل بزنه
گل گل
بعد همه بچه ها با سرعت ميدويدن سمت با مشت ميزدن تو صورتم
آخه به دروازه خودمون گل زده بودمبعدش از بازي بيرونم ميكردن . ميومدم خونه يه كتكم از مامانم ميخوردم ميگفت: تو دوباره رفتي تو كوچه فوتبال بازي كردي زخمي شدي آخه تو مگه پسري
![]()
کجاش خوبه؟هی روزگار... خوبه یه چند سالی هست دیگه از این توپا نمیبینیم !!

خیلی ناراحت شدیم!ما مسابقه هم میزاشتیم بین محله ها البته تو مسابقات من ذخیره بودم
همیشه ارزو داشتم یه چند دقیقه برای تیمم بازی کنم!البته با پولم بازی میکردیم که شرعا جائز نیست گفته بشه!کلا یکی از با حالترین دوران کودکی به عشق این توپ رقم خورد!جالبه تو حیاط خونمون یا تو کوچه های بن بست با خواهرم و دوستاش وسطی بازی میکردیم
استغفر ا...!افشاگری در تاپیک!من باهاشون فوتبال بازی نمی کردم ، با عذر خواهی از محضر آقایون چون عین وحشیا بازی می کردن وایییییییی رو جاده آسفالت شیرجه میرفتن . من نمی دونم دردشون نمی گرفت . هی همدیگه رو هل میدادن. ولی تو دوچرخه سواری پایه بودم . تابستونا از صبح تاشب تو خیابون مچیرخیدیم.واي چه حالي ميداد يادش بخير. هميشه با پسراي كوچه فوتبال بازي ميكرديم
توپ شوت كن من ايجام
حالا اين بازيكن ميره كه گل بزنه
گل گل
بعد همه بچه ها با سرعت ميدويدن سمت با مشت ميزدن تو صورتم
آخه به دروازه خودمون گل زده بودمبعدش از بازي بيرونم ميكردن . ميومدم خونه يه كتكم از مامانم ميخوردم ميگفت: تو دوباره رفتي تو كوچه فوتبال بازي كردي زخمي شدي آخه تو مگه پسري
![]()


ما هم تیم داشتیم من دروازه بان بودم...خدایی دروازه بانیم خوب بودیادش بخیر...من همیشه دروازه بان بودم...![]()


آخه وقتي گرم بازي ميشديم ديگه هيچي حاليمون نبود ، بعد كه ميومديم خونه تازه ميديدم همه جامون زخميه ! من هميشه شلوارام زانوش سوراخ ميشد!من باهاشون فوتبال بازی نمی کردم ، با عذر خواهی از محضر آقایون چون عین وحشیا بازی می کردن وایییییییی رو جاده آسفالت شیرجه میرفتن . من نمی دونم دردشون نمی گرفت . هی همدیگه رو هل میدادن. ولی تو دوچرخه سواری پایه بودم . تابستونا از صبح تاشب تو خیابون مچیرخیدیم.
یادش بخیر


