به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

کلروپلاست

عضو جدید
قومی متفکرن اندر ره دین قومی به گمان فتاده در راه یقیین ترسم از آنکه بانگ آید

روزی ای بی خبران راه نه آن است ونه این:que:
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز
ور نه در مجلس رندان، خبری نيست که نيست
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
خونی که ريخت از دل ما، سايه حيف نيست
گر زين ميانه، آب خورد تيغ هم نبرد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
ترا صبا و مرا آب ديده شد غماز
وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند

نصيب ماست بهشت اي خداشناس برو
كه مستحق كرامت گناه كارانند
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
اين همه قصه فردوس و تمنای بهشت
گفتگويی و خيالی ز جهان من و توست
 

mahdi271

عضو جدید
دلم گرفته خدا را تو دلگشايي كن
من آمدم به اميدت تو هم خدايي كن

به بوي دلكش زلفت كه اين گره بگشاي
دل گرفته ما بين و دلگشايي كن

دلي چو آينه دارم نهاده بر سر دست
ببين به گوشه چشمي و خودنمايي كن

ز روزگار مياموز بي وفايي را
خداي را كه دگر ترك بي وفايي كن

بلاي كينه دشمن كشيده ام اي دوست
تو نيز با دل من طاقت آزمايي كن

شكايت شب هجران كه ميتواند گفت
حكايت دل ما با ني كسايي كن

بگو به حضرت استاد ما به ياد توايم
تو نيز يادي از آن عهد آشنايي كن

نواي مجلس عشاق نغمه دل ماست
بيا و با غزل سايه همنوايي كن
 
  • Like
واکنش ها: barg

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوش سیلاب غمم تا به سر زانو بود
امشب ای دوست چه تدبیر که بگذشت ز دوش
 

barg

عضو جدید
کاربر ممتاز
از چه با من نشوی یار چه می‌پرهیزی
یار شو با من بیمار چه می‌پرهیزی
چیست مانع ز من زار چه می‌پرهیزی
بگشا لعل شکر بار چه می‌پرهیزی
حرف زن ای بت خونخوار چه می‌پرهیزی
نه حدیثی کنی اظهار چه می‌پرهیزی
که ترا گفت به ارباب وفا حرف مزن ؟؟؟:eek:
چین بر ابرو زن و یک بار به ما حرف مزن
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
این قافله عمر، عجب می‌گذرد
دریاب دمی که با طرب می‌گذرد
ساقی! غم فردای حریفان چه خوری

پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گر ديگران به عيش و طرب خرم­اند و شاد
ما را غم نگار بود مايه سرور
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
قتل اين خسته به شمشير تو تقدير نبود
ور نه هيچ از دل بيرحم تو تقصير نبود

من ديوانه چون زلف تو رها ميكردم
هيچ لايقتر از حلقه زنجير تو نبود
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
گلعذارى زگلستان جهان ما را بس
زين چمن سايه آن «سرو روان» ما را بس
 

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای غم بگو با جوانیم چه کردی
دارد به دل صد آرزو با جوانیم چه کردی
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
تو را كه گوش دل است و زبان جان خوش باش
كه نازكان جهان راست با تو گفت و شنود
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
چون صبا بر سر کوی تو گذر خواهم کرد
هر چه خاک است در آن کوچه به سر خواهم کرد
ماه من ! از پس آن پرده برون آی شبی
چند دزدیده به روی تو نظر خواهم کرد؟
هردم از عشوه شیرین دهنی خواهم گفت
کام خود را همه پر شهد و شکر خواهم کرد
تا رقیبان به سر کوی توام ره ندهند
سجده از دور به آن کوچه و در خواهم کرد
در چمن با من اگر جلوه گل دست دهد
وصف رخسار تو با مرغ سحر خواهم کرد
گر چه ایام جوانی سپری گشت، ولی
عشق تا تیغ زند، سینه سپر خواهم کرد
"نظمی" از کعبه به کام دل خود گر نرسی
چاره کار تو از جای دگر خواهم کرد
 

گلابتون

مدیر بازنشسته
در آ كه در دل خسته توان در آيد باز
بيا كه در تن مرده روان در آيد باز

بيا كه فرقت تو چشم من چنان در بست
كه فتح باب وصالت مگر گشايد باز
 

mahdi271

عضو جدید
به جان جوشم که جویای تو باشم
خسی بر موج دریای تو باشم
تمام آرزوهای منی ،کاش
یکی از آرزوهای تو باشم.

هستم یا نه؟
 
آخرین ویرایش:

eksir

عضو جدید
کاربر ممتاز
مسيحای جوانمرد من! ای ترسای پير پيرهن چرکين
هوا بس ناجوانمردانه سرد است....آی.......

دمت گرم و سرت خوش باد
سلامم را تو پاسخ گوی، در بگشای
 

behnam-t

عضو جدید
وزه یک سو شد و عید آمد و دل​ها برخاست-------می ز خمخانه به جوش آمد و می باید خواست
نوبه زهدفروشان گران جان بگذشت-------وقت رندی و طرب کردن رندان پیداست


چه ملامت بود آن را که چنین باده خورد-------این چه عیب است بدین بی​خردی وین چه خطاست
باده نوشی که در او روی و ریایی نبود-------بهتر از زهدفروشی که در او روی و ریاست

ما نه رندان ریاییم و حریفان نفاق-------آن که او عالم سر است بدین حال گواست

فرض ایزد بگذاریم و به کس بد نکنیم-------وان چه گویند روا نیست نگوییم رواست

چه شود گر من و تو چند قدح باده خوریم-------باده از خون رزان است نه از خون شماست

این چه عیب است کز آن عیب خلل خواهد بود-------ور بود نیز چه شد مردم بی​عیب کجاست
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
بر سر زلف بتان دست درازی نکنم
نبرم دست به هر ماری و بازی نکنم
در ره عشق تو من از سروجان می گذرم
دعوی عاشقی از عشق مجازی نکنم
دیدن زلف سمن سای تو کافیست مرا
عهد کردم که به آن دست درازی نکنم
او به زیبایی خود شهره ی عالم شده است
من چرا مدحت آن ماه حجازی نکنم
شیوه ی شعر تر از (نظمی ) تبریزی جوی
راه باطل نرم ، فلسفه سازی نکنم
 

MOON.LIGHT

عضو جدید
کاربر ممتاز
آنکه از سنبل او غالیه تابی دارد
باز با دلشدگان ناز و عتابی دارد
از سر کشته خود می گذرد همچون باد
چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد
 

behnam-t

عضو جدید
دست در حلقه آن زلف دوتا نتوان کرد***تکیه بر عهد تو و باد صبا نتوان کرد
دامن دوست به صد خون دل افتاد به دست****به فسوسی که کند خصم رها نتوان کرد

عارضش را به مثل ماه فلک نتوان گفت*****نسبت دوست به هر بی سر و پا نتوان کرد
نظر پاک تواند رخ جانان دیدن*****که در آیینه نظر جز به صفا نتوان کرد
مشکل عشق نه در حوصله دانش ماست*****حل این نکته بدین فکر خطا نتوان کرد
غیرتم کشت که محبوب جهانی لیکن*****روز و شب عربده با خلق خدا نتوان کرد
من چه گویم که تو را نازکی طبع لطیف*****تا به حدیست که آهسته دعا نتوان کرد
بجز ابروی تو محراب دل حافظ نیست*****طاعت غیر تو در مذهب ما نتوان کرد
 

magsod

كاربر فعال مهندسی كامپیوتر
کاربر ممتاز
هیچ طفلی ننهد پای به ویرانه‌ی ما​
گوئیا: بی‌خبرند از دل دیوانه‌ی ما​
شب که رخسار تو از باده برافروخت چو شمع​
سوخت در جلوه‌ی اول پر پروانه‌ی ما​
گرچه عشق تو به کس فاش نکردیم، ولی​
کیست در شهر که او نشنود افسانه‌ی ما؟​
خوب بسیار بود، لیک به شیرین دهنی​
هیچ جانانه چنین نیست که جانانه‌ی ما​
نازم این حور پریزاده که با طلعت اوست​
رشک فردوس برین خانه و کاشانه‌ی ما​
امشب از وی دل ما شکوه فراوان دارد​
به که در خواب شود، نشنود افسانه‌ی ما​
گفتم: آن کیست که از هر دو جهان بی‌خبر است​
گفت: ‹نظمی› که بود عاشق و دیوانه‌ی ما​
 

behnam-t

عضو جدید
ساقیا آمدن عید مبارک بادت****وان مواعید که کردی مرواد از یادت

در شگفتم که در این مدت ایام فراق****برگرفتی ز حریفان دل و دل می​دادت

برسان بندگی دختر رز گو به درآی****که دم و همت ما کرد ز بند آزادت


شادی مجلسیان در قدم و مقدم توست****جای غم باد مر آن دل که نخواهد شادت

شکر ایزد که ز تاراج خزان رخنه نیافت****بوستان سمن و سرو و گل و شمشادت

چشم بد دور کز آن تفرقه​ات بازآورد****طالع نامور و دولت مادرزادت

حافظ از دست مده دولت این کشتی نوح****ور نه طوفان حوادث ببرد بنیادت
:w12::w18:
 

Similar threads

بالا