بهترين کتابي‌ که به تازگي خوانده‌ايد؟

متالیک

عضو جدید
کاربر ممتاز
شاد باش لعنتی نوشته کارن سالمنسون




  • تعداد صفحه: 240
  • نشر: نشر کتاب مس (24 اسفند، 1384)
  • شابک: 964-7380-40-2
  • قطع کتاب: خشتی
  • وزن: 600 گرم
 

haditavakkoli

عضو جدید
معرفی کتاب سال

معرفی کتاب سال

بهترین کتابی که خوانده اید چیست ؟ و چرا ؟

من بهترین کتابی که نخوانده ام سینوهه است اگه خواندم دلیلش را هم خواهم نوشت
 

کالیگولا

عضو فعال
کاربر ممتاز
حكومت نظامي-آلبر كامو
راستان-آلبر كامو
دوبليني ها هم خودش تموم شد فقط نقدش مونده!
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا صد سال تنهایی کتابی است که نوبل گرفت ؟! در این صورت من و دستنوشته هام دچار کم لطفی شده ایم ! جدا" برام سوال بزرگی است .وقتی کتاب رو خوندم به خودم نهیب می زدم الان می اد همون جایی که منتظرشی جایی که ارزش نوبل گرفتن رو داشته .همین طور پیش رفتم (خدا به من صبر بده ) نه بیفایده است دوست من .تو بصیرت نداری که ببینی تو به مارکز حسودیت می شه .
این غول حسادت وجودتو گرفته ... ولی نه . همش دری وری . از هر جا هرچیز . باورم نمی شد که این انتظار من بود از یک اثر جا افتاده در ایران .تمومش نکردم .فقط وقتم رو گرفت .
نیچه می گه " وای به حال خوانندگانی که از هر جای کتاب غارت می کنند" من اما می گم وای به حال نویسندگانی که به خورد ما یه چیزی می دهند که نگم بهتره .
دیگه داشتم تربیت خانودگی ام رو به باد می دادم .
اتفاقا" ترجمه خوبی هم داشت .
یه داستان صد ساله یه مزخرف اساسی است .من دوست دارم همه چیزی رو تصور کنم لحظه ها احساسات و خیالپردازی رو .حالا فکر کن یه بار این می میره اون یکی می آد همه شبیه هم همه عجیب احمق و وحشی و عاشق ... هر جایی از هر چیزی می گفتن .انسان هایی که نمی دونن یخ چیه ؟ بعد شورش می کنند جمهوری خواه و صلح پذیر با مبل و مان مجلل خانه و تلگراف .
خب آخه چه انتظاری دارید .پس مشکل از منه که یه پیرمرد مکزیکی رو درک نمی کنم و پیرمردهای نوبل رو .
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
خیلی تعریف کوری رو شنیدم اما متاسفانه نتونستم بخونمش .:gol:
کتاب کوری ماجرای یک تیمارستان است و یک بیماری عجیب که دیدن رو از انسان ها می گیره و بنابر این دولت هر کسی رو که این بیماری واگیردار وداشته باشه به این بیمارستان می بره کم کم این ها فراموش می شن بالغ بر 100 نفر انسان درمانده بی آب و غدا با بهداشت افتضاح و سیاست های دولت که مسوولیتی قبول نمی کنه .اما در این میان زنی هست که می بینه و به همراه همسر چشم پزشکش وارد اونجا می شه اما هیچ کس نمی دونه او تونایی دیدن رو داره .قصه از زبان این زنه فک کنم .اما خوب و جالب کمی هم چندش اور .
خیلی وقته پیش خونده ام .
 

okanava

عضو جدید
کاربر ممتاز
مدتها قبل اثری زیبا از نویسنده ای که اسمش رو نمی دونم خوندم . به من حق بدید حافظه ام یاری نمی کنه .این اثر اعجاب انگیز راجع به قوم آزتک ها و مایا در سرزمین های آمریکا ست .کورتز فرمانده جوان اسپانیایی با لشکری از مردان جنگجوی سفید پا به جزیره ای ناشناخته گذاشتند .سرزمینی با تمدن باستانی ومردمانی که وحشی بودند .
بشر سفید می دانست که آنها خدایانی زر اندود دارند معابدی پر از طلا و جواهراتی گرانقیمت .
به دستور ملکه تنها به خاطر ترویج مسیحیت می تازند بر قبایل سرخ . و این گونه بود که آنها تمدن خود را نشان می دهند .
می دزدند و از بین می برند .می کشند و رحم ندارند .
مردان تنومند و پر موی اسپانیا جوانان زیبا رو را نجات می دادند از مرگی دهشتناک بر روی سنگی سرد .خنجری که سینه ها شان را می شکافت و قلب تپنده در دست های رییس قبیله و آخرین لبخند رضا و تسلیم بر لبهای قربانی . هر چند این قربانیان و این گونه بت پرستی در آنها رواج داشت هر چند از گوشت دشمن می خوردند .بوی گند خون دلمه بسته پیش خدای سنگی آخرین دستور کورتز " از بین ببریدش این مکان کفر را " .
او دید باغ های متعفنی که میوه های خوبی می دهد وبا فاضلاب انسانی تامین می شودو اعجاب دیگر .
ماریا دختری زیبا جسور جاه طلب . که به نظر من در تمام مدت عشق خود را به خدای خدایان مرد سرخ موی (کورتز ) به فنای کامل تمدنش انجامید .اگر او نبود و آرزوی همبستری و داشتن فرزندی از او ... حالا ما می تونستیم عکسی از اون عابد بگیریم از اون اشیا شگفت انگیز و غیره
هر چند این کتاب زیبا گاه با نفرت مرا نژاد پرست می کرد اما هر چه بود آنها حق داشتند برای خود زندگی کنند
حالا شاید بخواهید که اسم کتاب رو بدونید اما اما
یادم نیست .باور کنید اگر در اسامی اشتباه کردم بدونید من این مدل یاد آوری ها تو کتم نمی ره .
یه اسمی مث " خدای سرزمین خورشید ها " .
 

tarnaz2

عضو جدید
شكست سكوت مجموعه نظر و نثر از كارو

پاي ميكوبيد و ميرقصيد...
ليكن من...بچشم خويش ميبينم كه مي لرزيد..
مي بينم كه ميلرزيد و مي تر سيد:
از فرياد ظلمت كوب وبيداد افكن مردم:
كه در عمق سكوت اين شبپر اضطراب و ساكت وفائي
خبر ها دارد از فرداي شور انگيز انساني
ومن... هر چند مثل ساير رزمندگان راه آزادي!
كنون خاموش در بندم!
ولي هرگز بروي چون شما غارتگران فكر انساني نميخندم!
 

tanin_ph

عضو جدید
من "هنر عشق ورزیدن" نوشته"اریک فروم" رو به همگی پیشنهاد می کنم. کلا از این نویسنده هرچی گیرتون اومد بخونین. همینطور کتاب "رویا و تعبیر رویا" نوشته "ارنست اوپلی" که البته من یه نسخه قدیمی ازش خوندم نمی دونم تجدید چاپ شده یا نه ولی تو کتابخونه ها حتما پیدا میشه. این کتاب اصول تعبیر خواب بر اساس روانشناسی "یونگ" رو توضیح میده البته اگه کتاب خود "یونگ" با عنوان "انسان و سمبول هایش" رو هم بعد از اون بخونید حتما از دنیای جدیدی که باهاش آشنا شدین لذت میبرین.

شاد باشید:gol:
 

elnaz66

عضو جدید
رمان پائولا

اثر ایزابل آلنده و ترجمه مریم بیات خیلی آموزنده است

و کتاب عطر سنبل عطر کاج

اثر فیروزه جزایری دوما که به نظرم خیلی قشنگ بودن
امیدوارم از خوندنشون مثل من لذت ببرید .
 

فرح نوش

عضو جدید
کاربر ممتاز
ولی سینوحه خیلی قشنگه ؛من دوسش دارم اگه کتابای تاریخی به صورت رمان دوس دارین.کتاب کمبوجیه ودختر فرعون مصرهم خوب.
 

~Bahar~

عضو جدید
زندگی جنگ و دیگر هیچ از اوریانا فالاچی که به وقایع جنگ ویتنام میپردازه
سقوط79
مادر از ماکسیم گورکی
فرانی و زویی از سالینجر
 

AmirReza.R

کاربر فعال
سلام عزیزان، پیشنهاد میکنم کتاب ملکه خورشید رو بخونید، متاسفانه اسم نویسنده ی کتاب رو حضور ذهن ندارم بهتون بگم، چون خودم دو سال پیش خوندمش.
 

SoLTAnEH

عضو جدید
کتاب داریوش بزرگ,شاه ایرانیان
نوشته:هانس کنایفل
ترجمه:جواد سید اشرف

این کتاب 2 جلده و روی هم حدود 800 صفحه است که زندگی داریوش رو به شکل رمان نوشته.من خودم 2بار خوندمش.خیلی جذابه.شبیه سینوهه هستش وولی از اونم جذابتره.چون به جز گفت و گو ها؛همه اتفاقات واقعی و بر اساس کتیبه ها و سنگ نوشته هاس... هر کی از سینوهه خوشش اومده باشه؛عاشق این یکی میشه!!;)
 

ARAMESH

مدیر راهنمای سایت
مدیر تالار
این تاپیک با تاپیک بهترین کتابی که به تازگی خوانده اید مطالب یکسانی داره.
ترکیب شد:gol:
 

SoLTAnEH

عضو جدید
کتاب کمیته 300 کانون توطئه های جهانی
نوشته:دکتر جان کولمن
ترجمه:دکتر یحیی شمس
حدود 300 صفحه .انتشارات فیروزه. چاپ 12ام : 1384

قسمتی از نوشته پشت کتاب:
گروه توطئه گران جهانی که زیر نام کمیته 300 فعالیت دارن افزون بر برخورداری قدرت کامل ذر روند تمام رویدادهای جهانی تاثیر قطعی دارند
مولف کتاب که خود یکی از اعضا پیشین سازمان جاسوسی بریتانیا بوده؛در مورد این گروه توطئه گر که هیچ یک از مرزهای ملی را نمیشناسند,پرده ها را به کناری می زند.

نویسنده بارها در طی زمان نوشتن کتاب مورد سو قصد و حملات جدی واقع شده.چون حقایقی را بر زبان اورده که کسی نباید بداند:cool:

به نظر من کتاب فوق العاده ایه.خودم 2 بار خوندمش.دید ادمو نسبت به اتفاقایی که تو دنیا می افته به کل زیر و رو می کنه!
 

elma

عضو جدید
تحلیلی بر مناس حج از دکتر شریعتی
سرنوشت تو متنی است که اگر "ندانی" دستهای نویسندگان می نویسند و اگر بدانی خود می توانی نوشت
 

yalda.2008

عضو جدید
کاربر ممتاز
کریستین بوبن

کیمیاگر

قلعه حیوانات

آن سوی جنگل خیزران

تکنولوژی فکر و..........
 

Setayesh

مدیر تالار کتابخانه الکترونیکی
مدیر تالار
دیوانه وار را خواندم..دیوانه وار عاشقش شدم...
دیوانه وار برای n امین بار
کریستین بوبن..
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
کیمیا خاتون

کیمیا خاتون دختر محمد شاه ایرانی و کراخاتون، زیبا روی اکدشانی، که پس از مرگ شوهرش به عنوان همسر دوم به عقد و ازدواج محمد جلال الدین بلخی درآمده بود، پس از ازدواج مادرش ساکن حرم مولانا شد، و داستان حیرت انگیز زندگی وی بالمال نگاهی نیز به بخشی از زندگی واقعی، خانوادگی و به عبارت دیگر بعد انسانی حیات مولانا دارد یعنی آن بخش از زندگی که او همواره در سایه عظمت ابعاد روحانی، عرفانی و فراانسانی شخصیتش به محاق فراموشی سپرده شده. از همین روی است که هر چند این رمان تاریخی برداشتی خیال پردازانه از یک ماجرای واقعی می باشد، لیکن به لحاظ تاثیرات عمیقی که این ماجرا بر زندگی دو اسطوره جهان عذفان، شمس و مولانا داشته است، نهایت وسواس و سعی بر آن بوده که قلم از واقعیات تاریخی فاصله زیادی نداشته باشد، به ویژه در زمینه هایی چون زمان، حال و هوای شهر قونیه و روابط اجتماعی و دستجاب و طبقه بندی های آن دوره.
به دلیل محدودیت منابع و ماخذ و گاه حتی تضاد ما بین آن ها نهایت تلاش جهت استفاده از تمامی منابع موجود و برابری آن ها با هم برای ارائه واقی ترین تصویر خیالی به عمل آمده است.
 

پیرجو

مدیر ارشد
مدیر کل سایت
مدیر ارشد
کیمیا خاتون

کیمیا خاتون دختر محمد شاه ایرانی و کراخاتون، زیبا روی اکدشانی، که پس از مرگ شوهرش به عنوان همسر دوم به عقد و ازدواج محمد جلال الدین بلخی درآمده بود، پس از ازدواج مادرش ساکن حرم مولانا شد، و داستان حیرت انگیز زندگی وی باالمال نگاهی نیز به بخشی از زندگی واقعی، خانوادگی و به عبارت دیگر بعد انسانی حیات مولانا دارد یعنی آن بخش از زندگی که او همواره در سایه عظمت ابعاد روحانی، عرفانی و فرا انسانی شخصیتش به محاق فراموشی سپرده شده. از همین روی است که هر چند این رمان تاریخی برداشتی خیال پردازانه از یک ماجرای واقعی می باشد، لیکن به لحاظ تاثیرات عمیقی که این ماجرا بر زندگی دو اسطوره جهان عرفان، شمس و مولانا داشته است، نهایت وسواس و سعی بر آن بوده که قلم از واقعیات تاریخی فاصله زیادی نداشته باشد، به ویژه در زمینه هایی چون زمان، حال و هوای شهر قونیه و روابط اجتماعی و دستجاب و طبقه بندی های آن دوره.
به دلیل محدودیت منابع و ماخذ و گاه حتی تضاد ما بین آنها نهایت تلاش جهت استفاده از تمامی منابع موجود و برابری آنها با هم برای ارائه واقعی ترین تصویر خیالی به عمل آمده است.
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

arch.mehr

عضو جدید
سلام من دنبال کتاب یا سایتی یا........در مورد ادبیات نثر فصل بهار هستم .ممنون میشم اگه راهنماییم کنید. اگه باید تو تاپیک دیگه ای این موضوع مطرح کنم لطفا راهنماییم کنید بازم ممنون.
 

Fo.Roo.GH

عضو جدید
کاربر ممتاز
عطر سنبل عطر کاج اثر فیروزه جزایری دوما بسیار سرگرم کننده و روحیه بخشه و کافه پیانو اثر فرهاد جمشیدی کتاب قابل تاملیه فکر کنم خوشتون بیاد
 
بالا