درست است
منتها لذت شناخت وقتی حاصل می شود که با سختی همراه شود و به دل نشیند
اینکه چشم و گوش خود را ببندیم و عقل را در بست در اختیار آنچه شنیده ایم قرار دهیم و بی هیچ تحقیقی همه چیز را بپذیریم اصلا زیبا نیست
به طور خلاصه ادیان راه درست را نشان می دهند ولی بدون برهان علمی و علم سعی دارد همه چیز را به سوال بکشد - منتها پاسخی که می گیرد همیشه کامل نیست
وضعیت مشابه 2 دانشجوست - یکی درس می خواند و زحمت می کشد و در پایان نمره ی 18 دریافت می کند و دیگری بدون هیچ زحمتی با داشتن پاسخ سوالات امتحا 20 می گیرد - کسی که درس را فهمیده اوست که 18 گرفته - کسی که زندگی را فهمیده اوست که زیاد فکر کرده - داشتن پاسخ سوالات بدون تفکر و طوطی وار هیچ فایده ای ندارد
من خودم کسی را که روزی 1 دقیقه با خدایش به زبان خویش و از اعماق قلب صحبت می کند را بیشتر می پسندم تا کسی که سالانه هزاران دعا را برای "ثواب" یا "صواب" یا بهشت و جهنم می خواند و نه معنای آن دعا ها را می داند - نه می داند بهشت کجاست - نه از جهنم تعریف درستی دارد و ... نه خدایش زیباست
در خانه سگی داشتیم و من همیشه در هنگام کودکی آن را می شستم و با خود می گفتم : " فکر کنم دیگر نجس نباشد "
الان هم پاسخ مناسبی برایش پیدا نکرده ام - افکاری که از کودکی به ما دیکته شده اند و باید تا ابد به همان صورت در ذهن باقی بمانند زیبا نیستند - از ذهن باید کار کشید
نیوتون هم اندیشمند بزرگی بود - منتها سعی می کرد همه چیز را با علم اثبات کند و وقتی از تعریف علمی موضوعی عاجز می ماند می فرمود : این را خداوند کنترل می کند
اگر همه ی ما اینطور بودیم و حداقل قبل از اینکه همه چیز را مستقیما خواست خدا بدانیم - تمام و کمال درباره اش فکر می کردیم - زندگیمان رنگ زیباتری داشت - خدا هم متفکران را دوست دارد
وگرنه هر کودکی می تواند با یاد گرفتن این جمله که " همه چیز کار خداست " بدون حتی اندکی تلاش و تکاپو زندگی را به پایان برد - خداوند بی نهایت است - تا ما بی نهایت درباره اش فکر کنیم
اگر نهایت داشت - نه خدایی بود - نه فکری می ماند - آنهایی که به آموزه بسنده کرده و دیگر درباره اش فکر نمی کنند - فکر می کنند او را شناخته اند - او را محدود کردند - پس خدا را نشناخته اند0
به هر حال از بحث دور نشویم - جای خوشحالیست که وجود خداوند را به هر نحوی یا تعریفی قبول داریم - این یعنی مغز ما پذیرفته که جای خدا را نمی توان با هیچ تعریفی پر کرد
و در پایان - سخنی از ولتر که فرمود :
If God Did Not Exist - It Would Be Necessary To Invent Him
دین دو ایراد بهش همیشه وارده که اگر اونها رو کنار بگذاریم لطیف ترین هدیه به بشریت هست
یکی :
1- رفتار معتقدین به اون که نباید به حساب دین گذاشته بشه
2-خرافات
دین ، هیچ وقت بدون برهان ما را وادار به کاری نکرده
بگذارید ما بصورت اختصاصی در مورد دین اسلام صحبت کنیم
در ایات قران بارها اشاره شده که در نشانه های خدا و آیاتش تدبر کنید ، از طرفی این سوال همیشه در ذهن بشر درباره آیات مختلف وجود داشته که چرا ؟ در این هنگام پاسخ قران معمولا از دو حالت خارج نیست. یا دلیلش را می گوید یا این جمله که خدا داناتر است.
ایا این جمله :"خدا داناتر است" مشکلی در مسیر تدبر ایجاد می کرد؟ ایا مفهوم این جمله این هست که دیگر تدبر نکنید؟
مسلما با توجه به ابزار قرانی میگوییم خیر
چون قران در ایاتی دیگر فرموده که تناقصی در ایاتش وجود ندارد . با همین استدلال منطقی و ساده می توانیم قبول کنیم که جمله "خدا داناتر است" تناقضی با تدبر انسان ندارد.
این جملات بیشتر یک راهی برای درک توکل بخدا توسط انسان بوده
که از خود او کمک بخواهد و به سایر اصل هایش عمل کند تا پاسخ سوالاتش را بگیرد
مقایسه دو دانشجو و این مثالی که برگزیدید
به نظر من مقایسه باطلیست. چون عرصه زندگی یک عرصه تک بعدی نیست .
تلاش این دو دانشجو در عرصه زندگی می تواند نمره های 20 زیادی داشته باشد که به دلیل تلاش و تفکر زیاد بوده و این همان گفته خداست پس تا اینجا منافاتی نداریم. هر کس کم تقوا تر باشید نمره اش پایین تر است. معنی تقوا هم یک معنی جامع دارد( با توجه به خود ایات قران) که تعریف شیکش ( اما ناقص) می شود انسانیت!
دین فقط اصولی را برای شما می دهد که بتوانید راحتتر نمره 20 را کسب کنید و خدایی نکرده مردود نشوید
وقتی می گوید ارثیه زن نصف مرد است ، دانشجوی تنبل که فقط به دانسته های خود تکیه می کند ایراد میگیرد و این ایراد را به کل بسط می دهد و همه چی را تمام شده فرض می کند!
ولی دانشجوی زرنگتر تحقیق می کند و می بیند که باید احکام الهی رو پیوسته بررسی کند و چشمش به نفقه مرد به زن ( و نه بلعکس یعنی زن به مرد نفقه ای ندارد) و مهریه و سایر امتیازات میفتد و متوجه می شود در کل حق زن با مرد یکی است .
چون در جامعه زندگی می کند و همه به هم پیوسته هستند
و مثال های دیگری که دین تکلیفشان را روشن کرده تا فرصت برای یادگیری فرای این مسائل پیش و پا افتاده بشر که از همان روز اول گریبانش را گرفته ، حداقل بعد از اسلام رهایی یابد و به سمت یادگیری علوم بالاتر حمله کند و لذت ببرد
این شک در معارف الهی برای همه وجود داشته ، برای من و شما و حتی پیامبرانی مثل حضرت موسی ع . ولی انسانی برنده خواهد بود که گرفتار تعصب در دانسته های اندک خود نشود و فراتر بیندیشد
به درستی سخن از تکرار طوطی وار ادعیه زدید . دعاهایی که اگر به درون مایه انها بنگریم سخنان زیبایی در انها می بینیم که همین
معنا موجبات موفقیت در زندگی دنیوی و اخروی ماست.
ولی تکرار طوطی وار آن از نظر دین ثواب اندکی دارد ( و این اندک ثواب شاید همان حس ارامشیست که خواننده دعا به جهت باورش از رحمت عام خدا میگیرد)
در حالیکه مطالعه قران و ادعیه ای که از لابه لای ایاتش دریافت می شود اگر با علم به لغت و تفسیر و عنایت خدا باشد اثراتش غیر قابل باور خواهد بود
گفتم عنایت خدا ، شاید بگید این دیگه چیه؟! وقتی شما مراتب نزدیکی به خدا رو طی بکنید مثل نماز خواندن با حضور ذهن و اخلاص ، عنایت
خاص خدا نسیبتان می شود. شاید این بحث برای الان زود باشد . اگر اعتقادی به این موضوع ندارید می توانید از ان رد شوید. اگر علتش را خواستید ان شالله بعد ها صحبت خواهیم کرد
نیوتون یکی از روش های مورد علاقه خداوند را پیش گرفته بود ، یعنی تفکر و تدبر در نشانه هایش. و شاید این حرفش همان مفهوم توکل بخدا را می رساند ( چون بازهم تلاش می کرد تا جواب سوالش را بداند و نمی ایستاد) براستی خداوند دانشمندان را دوست می داشت ( این رو خودش در قران گفته ) ولی در کنار این روش باید از روش های دیگری به غیر از علوم تجربی استفاده کرد . مثل عرفان و فلسفه ، فقه و.... تا دچار زود باوری نشویم
و افکاری که برای ما دیکته می شود... مثل قانونی که در کشور ها برای مردمانش دیکته می شود
برای مثال شما برای خودتان لازم میدونید که مالیات را پرداخت کنید چون نهایتا می دونید این به نفع خود شماست ولی خیلی ها این را نمی دانند چون فکر و مطالعه نکرده اند ! ولی مجبورا مالیات بدهند چون قانون به انها اجبار کرده
ولی ایا پرداخت مالیات نهایتا به ضررشان تمام می شود؟
البته قانون گذار ، هدف از مالیات را تشریح کرده که افراد علاقه مند می روند و میخوانند و می فهمند ولی باز عده ای نمی خوانند نمی فهمند شاید هم عمل نکنند
ولی نهایتا فقر فرهنگی و... که بخاطر عدم پرداخت مالیات و در نتیجه عدم ساخته شدن کارخانه ای ( برای مثال) بوجود امده با دزدی جوانی ( جوانی که بخاطر نبود شغل منحرف شده) از منزلش نمایان می شود !
با وجود این در دین اجباری وجود ندارد و هر کس بخواهد رشد پیدا می کند
سوالی از شما می پرسم
بر فرض مثال شما دوست خوبی دارید که برایتان خیلی خوبی ها کرده. روزی از شما میخواهد که از این خیابان نروید و دلیلش را هم به صورت گذرا می گوید : "خیابان امنی نیست ! اگر بپرسی خودت می فهمی" ایا شما به حرفش عمل نمی کنید ؟ شرط عقل چه چیزی رو میگه؟
و در مورد ادامه سخنانتان باز هم چنین است و حق با شماست .
باور بدون دلیل یک کار غیر انسانی ( غیر شرعی) است . ولی ایا اشتباه معتقدین ،ایراد را به دین و خدا بر می گرداند؟
افرین بر شما . جای خدا را چیزی پر نمی کند چون خداست و نشانه هایش فراوان
ادامه بحث را بصورت خصوصی دنبال کنیم بهتره چون استارتر نباید از ما ناراضی بشن
