بنظر شما انسان چه دلیلی داشته که برای خود خدا را بیافریند؟

P.Guardiola

اخراجی موقت
شما هم یک بار از خدای ما کمک بخواه ببین چیکار میکنه واست ...ببینید همین اندازه که انسان با خدای خودش که با این جلال و جبورتی که داره با این بزرگی ومکنتی ک داره صحبت میکنه یه آرامشه عجیب، خاص درونش بوجود میاد شماهم انکار نکن همه ی انسانها غریزی به سمت خدا کشیده میشن ... خودمونیم به منم نگو باخودت چن ساعت نه چن مین بشین فکر کن فکر نه فکری که تمرکز نداشته باشی فکری که تمام وجودتو درگیر کنه ببین خدارو قبول میکنی یا نه ... من بارها اینکارو کردم ناخداگاه اشکام ریختن روگونم و بازهم ناخداگاه سجده کردم گفتم خدایا ممنون که هستی و حرفامو گوش میکنی ............................خدایاااااا عاشقتم

اعتقاد به یک منبع میتونه مفید و امید بخش باشه، اما ادراک انسان از خدا که خیلی هم خوب هست، دلیلی برای این نیست که هرچه انسان از خدا توصیف کرده، واقعیت باشد.
متاسفانه شماها فکر میکنید، بت پرست ها وقتی جلوی بت هاشون تعظیم میکردن، اشک نمیریختن، سبک نمیشدن.

شما لطفا به کشورهای شرق آسیا سفر کنید، اعتماد مردمش به بودا و بت های هندو رو ببینید، شفا گرفتن در رودخانه گنگ با اون آب کثیف و... رو از نزدیک ببینید.
اینکه انسان یک منبع بزرگ اعتماد به نفس برای خودش بسازه خوبه.

اما اینکه هرچه انسان باهاش حال میکنه واقعیت باشد، دلیلی براش نیست.
چه بسا وقتی عزیزی در بیمارستان باشد همه بستگان حال میکنند امید داشته باشن که حالش خوب باشه، اما ممکنه فوت کرده باشه.

انسان موجود ضعیفی هست و جانش رو در معرض خطر میبینه، پس طبیعی هست که تلاش کنه به جایی آویزان بشه.
اعتقاد به خدا شیرین است اما اون خدا باید اینقدر تکامل یافته باشه که ما برای هیچ بشری مزاحمت ایجاد نکنیم و اونو مجبور به تعظیم در برابر اعتقادات خودمون نکنیم.
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
خوب از نظر شما تاریخ و تمدن در قاره آمریکا چند سال هست؟ :)

تاریخ هر کشوری رو بخوای توی ویکی پدیا با تمامی ریشه مذاهبشون هست، مراجعه کنید اشتراکات مذهبی اونارو بیارین.
من هرچه گشتم اشتراکی ندیدم.

سه پیامبر ادیان ابراهیمی محدود به خاورمیانه هستند، یعنی روم، شامات و عربستان.
جمعیت اونزمان کره زمین هم به نسبت امروزی بوده.

یعنی در جنوب آفریقا آدم بوده تا هندوستان و اندونزی و چین.
ولی از بدشانسی اینا خدای شما حتی یک اولوالعزم صاحب کتاب براشون نفرستاده و از طرفی جز اسامی یهودی نامی از پیامبری در سایر نقاط زمین در این سه کتاب نیست و اینهم جذاب تر هست که کتابی که آخرین کتاب یک خداست برای کل بشر !!! نامی جز پیامبران یهود را ندارد !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

اخلاقیات و علوم انسانی با تکامل انسان هم تکامل پیدا کردن در کنارش هم صفات منفی هم شاخ و برگ بیشتری گرفته.

یک زمانی برده داری مُد بود، در قرآن شما چیزی در مذمت گرفتن کنیز نبود، امروز کنیز داری و برده داری یک عمل ضد اخلاقیه، اما شما اگر از کتاب آسمانیت چیزی مخالف کنیز و برده گرفتن یافتی، بگو بشر قادر به تکامل اخلاق نیست.

از طرفی قدرت طلبی همیشه همراه آدم بوده و این جنایات که میگی از سوی حریص ها رخ داده، چون انسان هنوز نتونسته تربیت همه رو از کودکی زیر اخلاق بار بیاره.

تو یکی از تاپیک های دیگه که از فکرخلاق دوستانتون برپاشده بود و الان ایشون تو سیزده بدر بسر میبرند هم این بحثها شده بود،بحث های تکراریی که دوستانتون مثل شما هی یسری چیزای خاص رو تکرار میکردن و هیچ دلیل دیگه ای رو قبول نمیکردن.
اولندش شما از کجا میدونی که اونزمان اونجاها جمعیتی زندگی میکرده؟ با سند بیار بگو...
دومندش، اصلا فرض میگیریم اونجاهاآدم ها زندگی میکردن، شما از کجا میدونی که واسه اونا پیامبری فرستاده نشده؟پس 124000 پیامبر یا 300000 پیامبر کجا اومدن؟ آیا قراره اسم تک تک اوناررو هم میاوردن؟ شما میگی چون اسمو اسامیشون نیومده پس پیامبری نیومده،از کجا همچین فرضی رو درست میدونی؟!
سومندش ، قرار نبوده که خدا واسه همه پیامبر بفرسته . واسه قسمتی میفرستاده ،باقیه قسمتها رو پیامبر نائب میفرستاده.(ضمنا تو قوانین هم داریم اگه کسی پیامبر ندیده باشه و مورد آموزش قرار نگرفته باشه یعنی تبلیغات دینی ندیده باشه اونفرد یا افراد از مسائل آخرتی معافن)

آخه بیاین چیزای جدیدتر بگین ،دیگه حرفاتون تکراری شده.
اعتقاد به یک منبع میتونه مفید و امید بخش باشه، اما ادراک انسان از خدا که خیلی هم خوب هست، دلیلی برای این نیست که هرچه انسان از خدا توصیف کرده، واقعیت باشد.
متاسفانه شماها فکر میکنید، بت پرست ها وقتی جلوی بت هاشون تعظیم میکردن، اشک نمیریختن، سبک نمیشدن.

شما لطفا به کشورهای شرق آسیا سفر کنید، اعتماد مردمش به بودا و بت های هندو رو ببینید، شفا گرفتن در رودخانه گنگ با اون آب کثیف و... رو از نزدیک ببینید.
اینکه انسان یک منبع بزرگ اعتماد به نفس برای خودش بسازه خوبه.

اما اینکه هرچه انسان باهاش حال میکنه واقعیت باشد، دلیلی براش نیست.
چه بسا وقتی عزیزی در بیمارستان باشد همه بستگان حال میکنند امید داشته باشن که حالش خوب باشه، اما ممکنه فوت کرده باشه.

انسان موجود ضعیفی هست و جانش رو در معرض خطر میبینه، پس طبیعی هست که تلاش کنه به جایی آویزان بشه.
اعتقاد به خدا شیرین است اما اون خدا باید اینقدر تکامل یافته باشه که ما برای هیچ بشری مزاحمت ایجاد نکنیم و اونو مجبور به تعظیم در برابر اعتقادات خودمون نکنیم.

" ادراک انسان از خدا که خیلی هم خوب هست "
کدوم ادراک انسان از خدا ؟؟؟
مگه خدا تو درکو فهمو خیال انسان جا میگیره که تازه میگی که ادراکش خوب هم هست؟! شما برو همین علومی رو که خدا آفریده رو باز بکن برات بسه! اینجاست که مشکل کار شمامشخص میشه، که به خدا اعتقاد نداری،شما فکر کردی که خدا رو میتونی درک کنی بعد از اونجایی که نتونستی درکش بکنی پیش خودت گفتی پس خدایی وجود نداره و ساخته ی افکار آدماست و... .
اصلا یهسوال (؟)شما چطوری بوجود آمدین، انسان چطوری خلق شد
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
تو یکی از تاپیک های دیگه که از فکرخلاق دوستانتون برپاشده بود و الان ایشون تو سیزده بدر بسر میبرند هم این بحثها شده بود،بحث های تکراریی که دوستانتون مثل شما هی یسری چیزای خاص رو تکرار میکردن و هیچ دلیل دیگه ای رو قبول نمیکردن.
اولندش شما از کجا میدونی که اونزمان اونجاها جمعیتی زندگی میکرده؟ با سند بیار بگو...
دومندش، اصلا فرض میگیریم اونجاهاآدم ها زندگی میکردن، شما از کجا میدونی که واسه اونا پیامبری فرستاده نشده؟پس 124000 پیامبر یا 300000 پیامبر کجا اومدن؟ آیا قراره اسم تک تک اوناررو هم میاوردن؟ شما میگی چون اسمو اسامیشون نیومده پس پیامبری نیومده،از کجا همچین فرضی رو درست میدونی؟!
سومندش ، قرار نبوده که خدا واسه همه پیامبر بفرسته . واسه قسمتی میفرستاده ،باقیه قسمتها رو پیامبر نائب میفرستاده.(ضمنا تو قوانین هم داریم اگه کسی پیامبر ندیده باشه و مورد آموزش قرار نگرفته باشه یعنی تبلیغات دینی ندیده باشه اونفرد یا افراد از مسائل آخرتی معافن)

آخه بیاین چیزای جدیدتر بگین ،دیگه حرفاتون تکراری شده.


" ادراک انسان از خدا که خیلی هم خوب هست "
کدوم ادراک انسان از خدا ؟؟؟
مگه خدا تو درکو فهمو خیال انسان جا میگیره که تازه میگی که ادراکش خوب هم هست؟! شما برو همین علومی رو که خدا آفریده رو باز بکن برات بسه! اینجاست که مشکل کار شمامشخص میشه، که به خدا اعتقاد نداری،شما فکر کردی که خدا رو میتونی درک کنی بعد از اونجایی که نتونستی درکش بکنی پیش خودت گفتی پس خدایی وجود نداره و ساخته ی افکار آدماست و... .
اصلا یهسوال (؟)شما چطوری بوجود آمدین، انسان چطوری خلق شد

اونجاها منظورت کجاهاست؟
مثلا در مورد تاریخ تمدن های پرو و شیلی مطلب دوست دارین یا در مورد تاریخ چین و ژاپن و کره؟
در مورد تاریخ هر کدوم مطلب میخواهی بگو برات بیارم که ببینی قدمت چند هزار ساله دارند.


124000 که عدد خیالی هست که شماها بهش معتقدین !!!
انگار بگی ما 6 میلیون پیامبر داشتیم پس این شش میلیون کجان.
داستان ملانصرالدین رو که اکثر دوستان هم واسه این قضیه گفتن که شنیدین؟
بهش گفتن مرکز زمین کجاست، گفت همینجا که من ایستادم، گفتند از کجا بفهمیم جای دیگه نیست، برگشت گفت باور ندارین متر کنین !!!!!

حالا شما یه عدد موهومی 124000 رو میگی، بعدا میگی خوب از یک شروع کن به شمردن. :D

این یک فرض نیست.
قرآن طبق باور شما مسلمین ارجمند کتابی برای همه مردم جهان هست یا خیر؟
شما فرض من رو مردود بدون و بگو چرا هیچ داستانی از حتی یک پیامبر خارج از پیامبران قوم یهود مطرح نشده؟
علت علاقه کاملا یکطرفه خدای شما به قوم یهود چیه؟


در ضمن شما در هر کوی و برزن بر شیپور عدالت خدایتان میدمید.
اینکه یکسری جاهارو بیخیال شه و ازشون تکلیف نخواد مثل ول کردن یکسری بچه مدرسه ای تو حیاطه و بعدش بگیم امتحان تعطیل.
این بزرگترین خیانت به اون بچه هاست چون امکان تکامل رو ازشون گرفتیم.


انسان همانظوری خلق شده که میلیون ها نوع مگس خلق شدن.
اگر فکر کردین میلیون ها نوع سوسک و مگس چطوری خلق شدن، اونوقت میفهمین انسان هم چطوری خلق شده.

شاید هم یکی نشسته همه اون حشرات رو با گل درست کرده و از روحی در انها دمیده، فکر کنم بدونی حیوانات هم خواب میبینن، پس اونا هم روح دارند، العجب !!!


اتفاقا من خدا رو هیچوقت زیر سئوال نمیبرم و مفهومش رو بسیار متعالی میدونم و مثل باورهای شما تا این حد در سطحی نازل پایینش نمیارم.
 

abolfaZZzl

عضو جدید
کاربر ممتاز
اونجاها منظورت کجاهاست؟
مثلا در مورد تاریخ تمدن های پرو و شیلی مطلب دوست دارین یا در مورد تاریخ چین و ژاپن و کره؟
در مورد تاریخ هر کدوم مطلب میخواهی بگو برات بیارم که ببینی قدمت چند هزار ساله دارند.


124000 که عدد خیالی هست که شماها بهش معتقدین !!!
انگار بگی ما 6 میلیون پیامبر داشتیم پس این شش میلیون کجان.
داستان ملانصرالدین رو که اکثر دوستان هم واسه این قضیه گفتن که شنیدین؟
بهش گفتن مرکز زمین کجاست، گفت همینجا که من ایستادم، گفتند از کجا بفهمیم جای دیگه نیست، برگشت گفت باور ندارین متر کنین !!!!!

حالا شما یه عدد موهومی 124000 رو میگی، بعدا میگی خوب از یک شروع کن به شمردن. :d

این یک فرض نیست.
قرآن طبق باور شما مسلمین ارجمند کتابی برای همه مردم جهان هست یا خیر؟
شما فرض من رو مردود بدون و بگو چرا هیچ داستانی از حتی یک پیامبر خارج از پیامبران قوم یهود مطرح نشده؟
علت علاقه کاملا یکطرفه خدای شما به قوم یهود چیه؟


در ضمن شما در هر کوی و برزن بر شیپور عدالت خدایتان میدمید.
اینکه یکسری جاهارو بیخیال شه و ازشون تکلیف نخواد مثل ول کردن یکسری بچه مدرسه ای تو حیاطه و بعدش بگیم امتحان تعطیل.
این بزرگترین خیانت به اون بچه هاست چون امکان تکامل رو ازشون گرفتیم.


انسان همانظوری خلق شده که میلیون ها نوع مگس خلق شدن.
اگر فکر کردین میلیون ها نوع سوسک و مگس چطوری خلق شدن، اونوقت میفهمین انسان هم چطوری خلق شده.

شاید هم یکی نشسته همه اون حشرات رو با گل درست کرده و از روحی در انها دمیده، فکر کنم بدونی حیوانات هم خواب میبینن، پس اونا هم روح دارند، العجب !!!


اتفاقا من خدا رو هیچوقت زیر سئوال نمیبرم و مفهومش رو بسیار متعالی میدونم و مثل باورهای شما تا این حد در سطحی نازل پایینش نمیارم.

چون وجهت واسم مشخص شده بهمین خاطر این آخرین بحثیه که وقتمو تلف میکنم.
ببین همیشه یسری مفروضات آماده داری که جاهای خاص بین بحث هابیانشون میکنی،بطوریکه علی الظاهر نشون میده که درستن، در صورتی که منم مفرضاتی رو میتونم بیان کنم که اوناهم درستن.

تو میگی تو فلان اقوام پیامبر نبوده ولی من میگم بوده، حالا تو بر چه اساسی میگی نبوده؟ مگه اونجا بودی؟
(میبینی همینو که تو مطرح کردیو منم مطرح کردم حالا توچطوری میخوای اثبات کنی؟ جالبه قضیه ی ملانصرالدین در مورد تو بیشتر صدق میکنه تا من.)

اگه از رو تاریخ میگی که برامون بیار بگو: تاریخشونو چه کسی (؟) و چطوری(؟) بیان کردهو اگه اون موقع خطی اختراع شده بوده(؟) واسه ما نوشته و گذاشته؟
دوم ، اگه از رو تاریخی میگی که از روی سنگ نبشته ها و حفاریها بدست اومده که برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه !!!

سوم اصلا اونجاها آدم زندگی میکرده، چه دلیلی داشته که خدا واسه اونا هم پیامبر فرستاده باشه ؟شاید نائبان پیامبران به اونجاها فرستاده شدن (ضمنا قواعد دین میگه اگه به کسی دین و آموزه های دین نرسیده باشه پس هیچ تکلیفی به دوشش نیست،این در مورد انسانهای گذشته صدق میکنه دیگه ، الان که ... .
بنظرت اینکه پیامبری نفرستاده باشه و تکلیفی هم نخواسته باشه این بی عدالتیه؟(اگه نمیفرستاد و تکلیف میخواست بی عدلتی بود نه اونی که شما میگین، ضمنا فعلا که از امثال شماها تکلیف خواسته و برای رشدتون برنامه داده ولی بهش عمل نمی کنید که بماند میخوای جلو عمل بقیه رو هم بگیری پس غصه عقب افتادگیه اونارو نخور !!! )

چهارم : همه افراد بشر به اومدن منجی اعتقاد دارن(اینو که باید بدونی) ، این اومدن منجی از کجا تو ذهن بشریت افتاده؟ حتما یکی بوده که به این موضوع امیدوارشون کرده.

تعداد 124000 و 300000 پیامبر رو هم من از رو سندی 1400 ساله میگم که شماها قبولش ندارین،جالبه به تاریخ 7 هشت هزار ساله که معلوم نیست از کجا اومده استناد میکنین ولی به سند 1400 ساله نه. بالاخره با خودتون چندچندین شماها؟!هرچی که بنفعتون باشه آره هرچی نه، نه؟!!

در مورد قرآن ، ببین این یه دلیل بی معنیه که "چون تو قرآن فقط اسم پیامبران این منطقه آورده شده پس اوونجاها (چین و ...) پیامبری نبوده"، در صورتیکه نیازی نیست واسه درس عبرت دادن و تذکر دادن و ... بخواد ماجرای اون پیامبرارو (که تاریخشونرو هم ما نمیدونیم )بیان بکنه.
ببین تو اگه خیلی علاقه داری، میتونی با همین تعداد پیامبری که توی قرآن ماجراهاشون اومده و برنامهاشون و درس عبرت های قوماشون، خودتو نجات بدی، دیگه نیازی نیست که تو رو بسمت پیامبرای چینگ چانگ چونگ بفرسته که .!!! مهم نشون دادن راه بوده که با همونا بهت نشون داده.

عاشق چشو ابروی پیامبرای یهودم که نبوده که بخواد فقط اسامیه اونارو بیاره، این میزان زیاد حرف زدن از قوم یهود و ... میتونه اشاره ای به مسائل آخرالزمانی داشته باشه.همونطوری که میبینیم چه فسادی داره الان صورت میگیره. این قوم یهود باید مراقبشون بود و چون رسالت رو از اونا برداشت و بما داد میخواد بگه که سرگذشت اونارو ببینین حواستونو جمع بکنین.
بعدشم حتما این نزدیکیه تاریخیه زندگیشون به اونا و ارتباطی که دین آخر به اونا پیدا میکرده بیشتر به اون سمت اشاره کرده.

ضمنا اگه قرار بود که اسامیه همه ی اینا و یا بیشترشون تو قرآن میومد بهمراه ماجراهاشون، میدونی باید چندهزار صفحه میشد؟ اونموقع آیا این کتاب قابل جمع شدن بود؟ قابل حفظ کردن بود؟ قابل نگهداری بود؟ آیا قابل حمل بود؟(دیگه میشدبه این راحتیه امروز ازش استفاده کرد؟ یه مثال امروزی هم بزنم ،تو که کتابای درسیتو نمیخونی دیگه عمرا میرفتی پای اون کتاب چند هزار صفحه ای.الان به همین تعداد کم صفحه اعتقاد نداری میخوای به اون اعتقاد پیدا میکردی؟ الان تو همینش موندی و میای معنیه ظاهریه بعضی سوره ها و آیاتو میبینی وساده انگارانه زیر سوال میبری اونوقت میخوای اون چند هزار صفحه ای رو قبول کنی؟
پس لطفا یکم معقولانه فکر کن.

در مورد خلقت انسان هم بسی دلایل مزخرف بیان کردی،بدرد 4 تا آدم مثل خودت میخورد که بخوای این ... رو تو کلشون فرو کنی. ببین اصلا نمیخواد بگی انسان چطوری خلق شد بگو همون مگسی که نام بردی چطوری خلق شده؟

در مورد خط آخرتم ؟!!! .هرکی بحثایی رو که مطرح میکنی رو ببینه و این جملتو بخونه حتما میخنده.
البته این حرفا و دلایل رو واسه باقیه دوستان آوردم چون شما که بحثتون جداست.
 
آخرین ویرایش:

m.abedi1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوستان درك درستي ازخداندارند.شمااگربه مكانيزيم بدنتان،محيط اطرافتان،آسمان،زمين به بادقت تفكركنيد به خداپي خواهيدبرد.فلسفه ي وجوددردچيست غيراينكه بفهميم دراون نقطه ي بدنمون مشكلي بوجوداومده واون دردداره به ماهشدارميده .خب اين مزيت دردازكجااومده .خودبه خود؟يانه اون كسي كه ماروخلق كرده فكراينجاشم كرده؟كدوم درسته؟اين همه نظم جهان براي چيه؟اگه خدايي وجودنداشت پس اين نظم رو كي به وجودآورده؟
يك ضرب المثل معروفه كه ميگه مرغ همسايه غازه.نمي دونم اين همه دانشمندومتفكرايراني ومسلمون داريم بازدوستان ازيك كسايي مثال ميزنندكه تمام
زندگي اينهاپرازشك وشبهه است.
درموردپيامبران اشاره شده درقرآن به نظرمن قرآن به اونهايي اشاره كرده كه مشكلات مهمتري گريبانگيرامتشون بوده ياپيامبريشون گستردگي جمعيتي و
جغرافيايي زيادتري داشته.
قضيه قوم لوط رودرنظربگيريدآياخداونددرقرآن بي دليل به اين موضوع اشاره داشته؟الآن اين مسائل همجنس بازي ديگه وجودنداره؟
تفكر،تفكروبازهم تفكر.
 

P.Guardiola

اخراجی موقت
چون وجهت واسم مشخص شده بهمین خاطر این آخرین بحثیه که وقتمو تلف میکنم.
ببین همیشه یسری مفروضات آماده داری که جاهای خاص بین بحث هابیانشون میکنی،بطوریکه علی الظاهر نشون میده که درستن، در صورتی که منم مفرضاتی رو میتونم بیان کنم که اوناهم درستن.

تو میگی تو فلان اقوام پیامبر نبوده ولی من میگم بوده، حالا تو بر چه اساسی میگی نبوده؟ مگه اونجا بودی؟
(میبینی همینو که تو مطرح کردیو منم مطرح کردم حالا توچطوری میخوای اثبات کنی؟ جالبه قضیه ی ملانصرالدین در مورد تو بیشتر صدق میکنه تا من.)

اگه از رو تاریخ میگی که برامون بیار بگو: تاریخشونو چه کسی (؟) و چطوری(؟) بیان کردهو اگه اون موقع خطی اختراع شده بوده(؟) واسه ما نوشته و گذاشته؟
دوم ، اگه از رو تاریخی میگی که از روی سنگ نبشته ها و حفاریها بدست اومده که برو خدا روزیتو جای دیگه حواله کنه !!!

سوم اصلا اونجاها آدم زندگی میکرده، چه دلیلی داشته که خدا واسه اونا هم پیامبر فرستاده باشه ؟شاید نائبان پیامبران به اونجاها فرستاده شدن (ضمنا قواعد دین میگه اگه به کسی دین و آموزه های دین نرسیده باشه پس هیچ تکلیفی به دوشش نیست،این در مورد انسانهای گذشته صدق میکنه دیگه ، الان که ... .
بنظرت اینکه پیامبری نفرستاده باشه و تکلیفی هم نخواسته باشه این بی عدالتیه؟(اگه نمیفرستاد و تکلیف میخواست بی عدلتی بود نه اونی که شما میگین، ضمنا فعلا که از امثال شماها تکلیف خواسته و برای رشدتون برنامه داده ولی بهش عمل نمی کنید که بماند میخوای جلو عمل بقیه رو هم بگیری پس غصه عقب افتادگیه اونارو نخور !!! )

چهارم : همه افراد بشر به اومدن منجی اعتقاد دارن(اینو که باید بدونی) ، این اومدن منجی از کجا تو ذهن بشریت افتاده؟ حتما یکی بوده که به این موضوع امیدوارشون کرده.

تعداد 124000 و 300000 پیامبر رو هم من از رو سندی 1400 ساله میگم که شماها قبولش ندارین،جالبه به تاریخ 7 هشت هزار ساله که معلوم نیست از کجا اومده استناد میکنین ولی به سند 1400 ساله نه. بالاخره با خودتون چندچندین شماها؟!هرچی که بنفعتون باشه آره هرچی نه، نه؟!!

در مورد قرآن ، ببین این یه دلیل بی معنیه که "چون تو قرآن فقط اسم پیامبران این منطقه آورده شده پس اوونجاها (چین و ...) پیامبری نبوده"، در صورتیکه نیازی نیست واسه درس عبرت دادن و تذکر دادن و ... بخواد ماجرای اون پیامبرارو (که تاریخشونرو هم ما نمیدونیم )بیان بکنه.
ببین تو اگه خیلی علاقه داری، میتونی با همین تعداد پیامبری که توی قرآن ماجراهاشون اومده و برنامهاشون و درس عبرت های قوماشون، خودتو نجات بدی، دیگه نیازی نیست که تو رو بسمت پیامبرای چینگ چانگ چونگ بفرسته که .!!! مهم نشون دادن راه بوده که با همونا بهت نشون داده.

عاشق چشو ابروی پیامبرای یهودم که نبوده که بخواد فقط اسامیه اونارو بیاره، این میزان زیاد حرف زدن از قوم یهود و ... میتونه اشاره ای به مسائل آخرالزمانی داشته باشه.همونطوری که میبینیم چه فسادی داره الان صورت میگیره. این قوم یهود باید مراقبشون بود و چون رسالت رو از اونا برداشت و بما داد میخواد بگه که سرگذشت اونارو ببینین حواستونو جمع بکنین.
بعدشم حتما این نزدیکیه تاریخیه زندگیشون به اونا و ارتباطی که دین آخر به اونا پیدا میکرده بیشتر به اون سمت اشاره کرده.

ضمنا اگه قرار بود که اسامیه همه ی اینا و یا بیشترشون تو قرآن میومد بهمراه ماجراهاشون، میدونی باید چندهزار صفحه میشد؟ اونموقع آیا این کتاب قابل جمع شدن بود؟ قابل حفظ کردن بود؟ قابل نگهداری بود؟ آیا قابل حمل بود؟(دیگه میشدبه این راحتیه امروز ازش استفاده کرد؟ یه مثال امروزی هم بزنم ،تو که کتابای درسیتو نمیخونی دیگه عمرا میرفتی پای اون کتاب چند هزار صفحه ای.الان به همین تعداد کم صفحه اعتقاد نداری میخوای به اون اعتقاد پیدا میکردی؟ الان تو همینش موندی و میای معنیه ظاهریه بعضی سوره ها و آیاتو میبینی وساده انگارانه زیر سوال میبری اونوقت میخوای اون چند هزار صفحه ای رو قبول کنی؟
پس لطفا یکم معقولانه فکر کن.

در مورد خلقت انسان هم بسی دلایل مزخرف بیان کردی،بدرد 4 تا آدم مثل خودت میخورد که بخوای این ... رو تو کلشون فرو کنی. ببین اصلا نمیخواد بگی انسان چطوری خلق شد بگو همون مگسی که نام بردی چطوری خلق شده؟

در مورد خط آخرتم ؟!!! .هرکی بحثایی رو که مطرح میکنی رو ببینه و این جملتو بخونه حتما میخنده.
البته این حرفا و دلایل رو واسه باقیه دوستان آوردم چون شما که بحثتون جداست.

دوست عزیز علت اینهمه حالت پرخاشگرایانه گرفتن واقعا چیه؟
من مرتبا شما و همفکرانتون رو با دوست عزیز، برادر گل و... صدا میزنم و براشون گل هم میذارم اما باز شما و بقیه مذهبی ها تو بحث حالت تهاجمی و توهین میگیرین.
یه ذره رعایت انصاف تو بحث هم خوب چیزیه.

مگه شما تو اعتقادات انعطاف داری که چپ و راست به من و بقیه میگی، شماها انعطاف ندارین؟
یک نمونه عقب نشینی خودت رو نشون بده، تا من قبول کنم انعطاف داری.
در حالیکه من بارها به نقد همفکران شما گوش دادم و اصلاحاتی انجام دادم، خواهشا رعایت کنید. :gol:


دوست عزیز، مینویسی به تاریخ نامعلوم استناد میکنم اما به سند 1400 ساله استناد نمیکنم.

بابا کدوم سند ؟؟!!!!!!!!

اینکه فقط یک نفر گفته ما 124000 پیامبر داشتیم و حتی اسم یک نفر رو هم نیاورده اسمش سنده؟؟!!

اگه حرف بدون مدرک سند هست، خوب منم میگم 20 تا پیامبر یهود بیشتر نداشتیم، سند امروزی، شما چطوری میخوای این سند من رو رد کنی.

یک چیز رو هم اصلا توجه نداری، انسان مدعی باید برای ادعایش دنبال اثبات باشد، مدعی هم کسی هست که از بودن حرف میزنه، نبودن رو اثبات کردن، مغلطه ای ناب مختص عزیزان مذهبی هست. :(



در پایان هم گفتی اگه اسم همه رو میاورد میشد هزار صفحه.
یک کسی کتاب جامع فیزیک مینویسه، بعدا فقط توش فیزیک مغناطیس میاره و دور فیزیک مکانیک و کوانتوم و...رو خط میکشه دیگه این کتاب اسمش فیزیک جامع نیست.
اسمش فیزیک مغناطیسه.

کتاب شما هم کوچکترین اشاره ای به سرنوشت هیچ قوم یا پیامبری خارج از محدوده خاورمیانه نکرده، پس جامع نیست و برای همون قسمت ها مفیده.

حال داشتی بحث کنی، با ادب و متانت بیا جلو، حال نداری مثل همه دوستانتون که یا فرار میکنند یا فحاشی میکنند یا انگ میزنند، یکی رو برگزینید ولی با توجه به شخصیت خوب شما، متانت بیشتر زیبنده شماست.. :gol:
 

Lady Neo

عضو جدید
این فرضیه ای که مطرح می کنید چندان درست نیست و نشان می دهد درک درستی از اسلام ندارید . شاید راسل و دورانت و دیگران به سبب دین تحریف شده و ضعیف شده از مبانی الهی مسیحیت ، تصمیم درستی گرفته باشند ولی مطمئنا اگر با مبانی اسلام اشنا بودند اینچنین نمی گفتند و متعاقبا شما نیز جنین تصور نمی کردید



شما فرض می کنید ما انسان های معتقد بخدا بخاطر ترس و جهل به دین پناه بردیم ، در حالیکه ما خدا را در نظم ، قانون و علم و روشنایی جستجو می کنیم نه در جهل و نادانیمان .
ترس از مرگ را علتی بر دینداری قرار دادید ، من قبول دارم یکی از نتایج دینداری رسیدن به ارامش است ولی هدف دین چیز هایی والاتر از این حرف هاست و این امیدواری فقط بخش کوچکی از دینداری می باشد و نه علت اصلی دینداری



اگر به سخن حلاج پی می بردید می فهمیدید که اراده حلاج در راستای اراده الهی است و به این سبب حلاج فرمودند : اناالحق
حلاج مراحل کبر و غرور به اندک دانسته های خود را طی کرده بود و به مرحله عین الیقین رسید


پاینده باشید:gol:



فرضیه ای که من مطرح کردم با فرضیه ای که شما مطرح می کند یک تفاوتی دارد. من به این فرضیه به تقلید از راسل یا دورانت نرسیدم. کلا تقلید از نظر من مردود است. حال اگر تصادفا نتیجه شخصی من با نتیجه شخصی این دو بزرگوار یکسان از آب در آمده و من در پستی به دو کتاب از راسل اشاره کرده ام و یا در پست دیگری در شک گرایی به دکارت و نیچه، دلیل بر این نیست که من مقلد ایشان باشم و بعدا به قول شما بخواهم تحت تاثیر ایشان چنین تصور کنم که دین ... . اشاره های من به اسامی و افراد نامی به این حقیقت بر می گردد که ما متاسفانه تحت تاثیر دین و القائات آن خود را کوچک و حقیر تصور می کنیم و خیال می کنیم همیشه باید یکسری از آدم ها خداگونه راه را نشانمان بدهند، بنابراین باید به نام بعضی همعقیده های نامی اشاره کرد تا این جنبه هم رعایت شود.

قسمت دوم کلا خیلی مغشوش بیان شده. یعنی شما از خدا نمی ترسید؟! کفر نگویید. در مورد جهل هم این داستان خیلی معروف است که همیشه می گوییم درک فلان چیز و بهمان از درک ما دور است. خدا و اعمالش و ... از درکش عاجزیم. کلا هرچیزی که مجموعه دین از درکش عاجز است دین داران هم عاجزند چون دین را خود دین داران ساخته اند. و وقتی علم به کشفی تازه پی می برد دین داران می آیند می گویند به درکش نائل آمدیم و به یک آیه ای هم استناد می کنند و از همین راه به اعجاز کتاب مهر دوباره می زنند. حال آنکه اگر همان کتاب با دقت خوانده شود یا به قوانینی تقلیدی از دین های متاخر همانند یهودیت اشاره شده، یا سوگند به عناصر طبیعی که از عقاید پیش از زرتشتی ایرانیان است، یا ترساندن از آتش داغ جهنم و وعده بهشت معتدل و پر از حوری و غلمان، یا فرمان به قتل و جنگ. یا فتاوایی لازمه زندگی شخصی محمد، یا داستان هایی که در تورات هم به آنها اشاره شده و ...

متاسفم که این را می نویسم، اما مثل این نقل قول قسمت آخر نوشته تان در مورد حلاج را در دوران دبیرستان عینا از زبان دبیر دینی شنیده بودم. ما فرزندان ایران سی و چند سال تحت تعلیم بیوقفه نظامی بوده ایم که جز تقلید محض و فرمانبری بی چون و چرا چیزی به ما نیاموخته. چنان ذهن هایمان را انبار کرده اند که گاهی فقط مرگ می تواند تاریکی را از آن پس بزند.

در پایان، دوست عزیز
دلداری دادن خودمان در تاریکی که "ما خدا را در نظم ، قانون و علم و روشنایی جستجو می کنیم" از نظر من کار قشنگی نیست. باید کبریت بزنیم و شجاع باشیم.
پیروز باشید:gol::gol:

پ.ن: من هم یک زمانی جزو خیل افرادی بودم که در این جهل خیلی زیبا غرق بودم. پس اشاره من به پناه بردن از جهل و ترس به دین اگر ناسزا تلقی شود، اول از همه بر خود من وارد است.
 

mavi-mavi

عضو جدید
شما هم یک بار از خدای ما کمک بخواه ببین چیکار میکنه واست ...ببینید همین اندازه که انسان با خدای خودش که با این جلال و جبورتی که داره با این بزرگی ومکنتی ک داره صحبت میکنه یه آرامشه عجیب، خاص درونش بوجود میاد شماهم انکار نکن همه ی انسانها غریزی به سمت خدا کشیده میشن ... خودمونیم به منم نگو باخودت چن ساعت نه چن مین بشین فکر کن فکر نه فکری که تمرکز نداشته باشی فکری که تمام وجودتو درگیر کنه ببین خدارو قبول میکنی یا نه ... من بارها اینکارو کردم ناخداگاه اشکام ریختن روگونم و بازهم ناخداگاه سجده کردم گفتم خدایا ممنون که هستی و حرفامو گوش میکنی ............................خدایاااااا عاشقتم
:gol::gol:
 

Unline

عضو جدید
دوستان به چند مورد اشاره کنم در نهایت احترام

مورد اول اینکه سعی کنید دائما به عنوان تاپیک توجه کنید - بعضا دیده میشه تاپیک در مورد فلسفه ی وجودی خدا ایجاد میشه و در صفحات پایانی میبینیم بحث کشیده شده به قیمت بنزین و انتخابات و انرژی هسته ای

بعضی از دوستان در یک سری مسائل تخصص دارند - به فرض مسائل سیاسی - منتها لزومی نداره که در همه ی بحث ها شرکت کنند و بحث رو به حوزه ی تخصصی خودشون بکشونند تا بتوانند حرفی بزنند


مورد دوم اینکه سعی کنید روی پاسختون ابتدا فکر کنید تا بتونید تمام چیزی رو که می خواهید بیان کنید به سبکی جذاب و خلاصه بیان کنید

خواندن متن های طولانی و خشک خود به خود خواننده را خسته می کند - بعضی از دوستان فراموش می کنند که این تاپیک 7 صفحه دارد و اگر کسی بخواهد تمامی پست ها رو مطالعه کند ممکن است قید پست های طولانی را بزند - نکات مهم در فرمایشاتتان را با رنگ دیگری بنویسید تا خواننده به انها توجه کند

ضمنا - خونسرد باشید - فکر می کنم هدف از ایجاد این تاپیک معاشرت بوده نه مبارزه و مخالفت - سعی کنید برای هر حرفی سندی داشته باشید - سندی که هر ریاضیدان و فیلسوف و فیزیکدان و ... اندیشمندی آن را بپذیرد - هنگامی که با یک کودک حرف می زنید می توانید برای فهماندن مطلبی به او - برایش قصه تعریف کنید - ولی فکر می کنم اینجا شرایط یک مقدار تفاوت دارد - اگر هم نمی توانید دلایل قانع کننده برای فرمایشاتتان بیاورید دلیلی ندارد که با اعصاب خردی و لجاجت بخواهید حرفتان را به کرسی بنشانید - شاید بهترین راه مطالعه ی بیشتر باشد

و در آخر اگر باورهایتان به اندازه ای والا نیستند که تعاریفی از خدا را در آنها بگنجانید - خد را با تعاریف کودکانه بیان نکنید - باورهایتان و اندیشه هایتان را بگسترانید - حتی اگر هرگز موفق به تعریف خدا نشوید - خدا را با تعاریف اشتباه موجودی قابل تعریف و "انسان وار" تعریف نکرده اید - اگر ذهن خود را رشد دهید - متوجه میشوید که فقط قلب می تواند خدا را تعریف کند - ذهن ابزار انجام این کار نیست


موفق باشید
 
آخرین ویرایش:

EECi

مدیر بازنشسته
فرضیه ای که من مطرح کردم با فرضیه ای که شما مطرح می کند یک تفاوتی دارد. من به این فرضیه به تقلید از راسل یا دورانت نرسیدم. کلا تقلید از نظر من مردود است. حال اگر تصادفا نتیجه شخصی من با نتیجه شخصی این دو بزرگوار یکسان از آب در آمده و من در پستی به دو کتاب از راسل اشاره کرده ام و یا در پست دیگری در شک گرایی به دکارت و نیچه، دلیل بر این نیست که من مقلد ایشان باشم و بعدا به قول شما بخواهم تحت تاثیر ایشان چنین تصور کنم که دین ... . اشاره های من به اسامی و افراد نامی به این حقیقت بر می گردد که ما متاسفانه تحت تاثیر دین و القائات آن خود را کوچک و حقیر تصور می کنیم و خیال می کنیم همیشه باید یکسری از آدم ها خداگونه راه را نشانمان بدهند، بنابراین باید به نام بعضی همعقیده های نامی اشاره کرد تا این جنبه هم رعایت شود.

قسمت دوم کلا خیلی مغشوش بیان شده. یعنی شما از خدا نمی ترسید؟! کفر نگویید. در مورد جهل هم این داستان خیلی معروف است که همیشه می گوییم درک فلان چیز و بهمان از درک ما دور است. خدا و اعمالش و ... از درکش عاجزیم. کلا هرچیزی که مجموعه دین از درکش عاجز است دین داران هم عاجزند چون دین را خود دین داران ساخته اند. و وقتی علم به کشفی تازه پی می برد دین داران می آیند می گویند به درکش نائل آمدیم و به یک آیه ای هم استناد می کنند و از همین راه به اعجاز کتاب مهر دوباره می زنند. حال آنکه اگر همان کتاب با دقت خوانده شود یا به قوانینی تقلیدی از دین های متاخر همانند یهودیت اشاره شده، یا سوگند به عناصر طبیعی که از عقاید پیش از زرتشتی ایرانیان است، یا ترساندن از آتش داغ جهنم و وعده بهشت معتدل و پر از حوری و غلمان، یا فرمان به قتل و جنگ. یا فتاوایی لازمه زندگی شخصی محمد، یا داستان هایی که در تورات هم به آنها اشاره شده و ...

متاسفم که این را می نویسم، اما مثل این نقل قول قسمت آخر نوشته تان در مورد حلاج را در دوران دبیرستان عینا از زبان دبیر دینی شنیده بودم. ما فرزندان ایران سی و چند سال تحت تعلیم بیوقفه نظامی بوده ایم که جز تقلید محض و فرمانبری بی چون و چرا چیزی به ما نیاموخته. چنان ذهن هایمان را انبار کرده اند که گاهی فقط مرگ می تواند تاریکی را از آن پس بزند.

در پایان، دوست عزیز
دلداری دادن خودمان در تاریکی که "ما خدا را در نظم ، قانون و علم و روشنایی جستجو می کنیم" از نظر من کار قشنگی نیست. باید کبریت بزنیم و شجاع باشیم.
پیروز باشید:gol::gol:

پ.ن: من هم یک زمانی جزو خیل افرادی بودم که در این جهل خیلی زیبا غرق بودم. پس اشاره من به پناه بردن از جهل و ترس به دین اگر ناسزا تلقی شود، اول از همه بر خود من وارد است.
سلام ، راستش ابتدا نمیخواستم پاسخی بدم
ولی بعد ها به این نتیجه رسیدم که عدم پاسخگوییم میتونه بی ادبی تلقی بشه

شما دچار ذهن خوانی شده اید ، موضوع تقلید رو پیش کشیدید که ربطی به بحث نداشت
تعریفی از تقلید در ذهن دارید و اونرو معیار قرار داده و قضاوت کردید
حالا که این بحث را پیش کشیدید باید خیلی کوتاه بگم که تقلید یه بخش اساسی از زندگی بشر است .
یادگیری زبان یک تقلید است ، یادگیری اغلب مهارت ها یک نوع تقلید هستند و...
تقلید در دین هم در نوع خودش می تونه بررسی بشه که جاش اینجا نیست

در مورد بخش دوم
شما فرض کنید من از خدا می ترسم ، ثابت کنید ترس یک صفت بد برای انسان است ! ممکن است که بگویید ترس داریم تا ترس مثلا ترس از اتش اتفاقا خوب هم هست . پس ترس داریم تا ترس
پس تعریفی که از ترس دارید نباید معیار مورد قضاوت شما واقع بگیرد.


در مورد اخر نوشته تان ، من پاسخ قسمت اولی که دادید رو به خود شما می دهم ، نمیدانستم که معلم بزرگوارتان پاسخ مشابه به من را به شما داده ، خدا رو شکر که بعد از مطالعات از مکاتب مختلف به این نتیجه مشابه رسیدم
دلیلی بیاورید که حلاج از بی خدایی گفت اناالحق. حداقل من می توانم به همان کتاب دبیرستان استناد کنم و همان دلایل را بیاورم. شما چطور؟

و در مورد ذهن خوانی مجدد شما. شما از کجا میدانید من از کی و از کجا به انسانی که الان هستم تبدیل شده ام؟ شما از کجا و چگونه فهمیدید من چگونه فکر می کنم ؟
سخن اخرتان احساسی بود ! من سعی می کنم انسانی باشم معقول
در جای خودش شجاع هم هستم.

ولی علاقه ای به طغیان بی دلیل هم ندارم ( شجاعتی که از تعریف شما دریافتم بیشتر شبیه طغیان انارشیستی بود که صرفا از جنس مخالفت است که فقط یک حس خوب میدهد که البته گذراست چون با فطرت انسان مغایرت دارد ، همان برهان فطرت )
چرا باید در مقابل اسلامی که کاملا عقلانی ، علمی ، فلسفی و ریاضی گونه طبقه بندی شده مقاومت کنم؟ همه میدانیم که مقاومت در مقابل منطق حماقت محض است .

ناسزا تعریف خودش را دارد که خوشبختانه شما جز معدود کاربران معتقد به ادب در قشر فکری خودتان ، هستید:gol:
من به شما قول میدهم برای تک تک اعتقاداتم دلایل معقول و منطقی دارم که البته خالی از اشکال هم نیستند چون عقل یک پدیده بی عیب و نقص نیست و دلایل من ممکن است بسیار سطحی باشد یا تکامل یافته تر

اگر فرصتی بود در تاپیک های مشابه با هم بحث خواهیم کرد تا ببینیم چه علت هایی باعث شده تبدیل به انسان های حال حاضر شویم

موفق و موید باشید:gol:
 

Lady Neo

عضو جدید
سلام ، راستش ابتدا نمیخواستم پاسخی بدم ولی بعد ها به این نتیجه رسیدم که عدم پاسخگوییم میتونه بی ادبی تلقی بشه شما دچار ذهن خوانی شده اید ، موضوع تقلید رو پیش کشیدید که ربطی به بحث نداشت تعریفی از تقلید در ذهن دارید و اونرو معیار قرار داده و قضاوت کردید حالا که این بحث را پیش کشیدید باید خیلی کوتاه بگم که تقلید یه بخش اساسی از زندگی بشر است . یادگیری زبان یک تقلید است ، یادگیری اغلب مهارت ها یک نوع تقلید هستند و... تقلید در دین هم در نوع خودش می تونه بررسی بشه که جاش اینجا نیست در مورد بخش دوم شما فرض کنید من از خدا می ترسم ، ثابت کنید ترس یک صفت بد برای انسان است ! ممکن است که بگویید ترس داریم تا ترس مثلا ترس از اتش اتفاقا خوب هم هست . پس ترس داریم تا ترس پس تعریفی که از ترس دارید نباید معیار مورد قضاوت شما واقع بگیرد. در مورد اخر نوشته تان ، من پاسخ قسمت اولی که دادید رو به خود شما می دهم ، نمیدانستم که معلم بزرگوارتان پاسخ مشابه به من را به شما داده ، خدا رو شکر که بعد از مطالعات از مکاتب مختلف به این نتیجه مشابه رسیدم دلیلی بیاورید که حلاج از بی خدایی گفت اناالحق. حداقل من می توانم به همان کتاب دبیرستان استناد کنم و همان دلایل را بیاورم. شما چطور؟


و در مورد ذهن خوانی مجدد شما. شما از کجا میدانید من از کی و از کجا به انسانی که الان هستم تبدیل شده ام؟ شما از کجا و چگونه فهمیدید من چگونه فکر می کنم ؟ سخن اخرتان احساسی بود ! من سعی می کنم انسانی باشم معقول در جای خودش شجاع هم هستم. ولی علاقه ای به طغیان بی دلیل هم ندارم ( شجاعتی که از تعریف شما دریافتم بیشتر شبیه طغیان انارشیستی بود که صرفا از جنس مخالفت است که فقط یک حس خوب میدهد که البته گذراست چون با فطرت انسان مغایرت دارد ، همان برهان فطرت ) چرا باید در مقابل اسلامی که کاملا عقلانی ، علمی ، فلسفی و ریاضی گونه طبقه بندی شده مقاومت کنم؟ همه میدانیم که مقاومت در مقابل منطق حماقت محض است . ناسزا تعریف خودش را دارد که خوشبختانه شما جز معدود کاربران معتقد به ادب در قشر فکری خودتان ، هستید:gol: من به شما قول میدهم برای تک تک اعتقاداتم دلایل معقول و منطقی دارم که البته خالی از اشکال هم نیستند چون عقل یک پدیده بی عیب و نقص نیست و دلایل من ممکن است بسیار سطحی باشد یا تکامل یافته تر اگر فرصتی بود در تاپیک های مشابه با هم بحث خواهیم کرد تا ببینیم چه علت هایی باعث شده تبدیل به انسان های حال حاضر شویم موفق و موید باشید:gol:


درود بر شما!

در مورد ذهن خوانی منظورتان را نمی فهمم. و توجهتون رو به این قسمت از نوشته خودتان جلب می نمایم:
"... شاید راسل و دورانت و دیگران به سبب دین تحریف شده و ضعیف شده از مبانی الهی مسیحیت ، تصمیم درستی گرفته باشند ولی مطمئنا اگر با مبانی اسلام اشنا بودند اینچنین نمی گفتند و متعاقبا شما نیز جنین تصور نمی کردید. "

قسمت قرمز چه معنایی جز تقلید دارد؟ پس تقلید در بحث جا داشت.

ضمن اینکه تقلید در یادگیری زبان مربوط به زمان کودکی و خردسالیست. این دلیل نمی شود انسان وقتی به سن عقلی رسید در راه و روش زندگی هم تقلید را سرلوحه قرار دهد. ( مخصوصا در پذیرفتن دین و مسلک! )این اسمش تقلید نیست و می شود حقیر دانستن خود که من نفهم هستم و باید گوش به مجتهدی که از قضا فقط باید مرد هم باشد احکامی را رعایت کنم و اگر این احکام را رعایت نکنم از راه راس دور شده و به جهنم خواهم رفت. اینکه از عقل و خرد استفاده کنی و خودت برای زندگیت تصمیم بگیری نشان از آنارشیگری ندارد، جانم! این شما هستید که در مورد بنده دچار ذهن خوانی شدید! :redface:

در مورد مبحث ترس:
من ترس را صفت بد تلقی نکردم. حتی در انتهای پاسخم هم اشاره کردم که اگر ناسزا تلقی شود بر خود من وارد است.

در مورد اناالحق! :

شما فرمودید: "خدا رو شکر که بعد از مطالعات از مکاتب مختلف به این نتیجه مشابه رسیدم دلیلی بیاورید که حلاج از بی خدایی گفت اناالحق. حداقل من می توانم به همان کتاب دبیرستان استناد کنم و همان دلایل را بیاورم. شما چطور؟ "
من می گویم: کدام دلایل؟! من فقط نوشته هایی دیدم که عقیده شخصی نویسنده اش در مورد عقاید حلاج بود و سندیتی نداشته و به آن نوشته ها می شود و باید شک کرد. خود حلاج آنارشیست هم به آنچه به او گفته شده بود شک کرده بود. شما چطور مطمئنید که او بیخدا نبوده؟ اشتباه نکنم الان هم بیخدا ها را دار می زنند! ضمن اینکه من در برداشت شخصیم ادعای بیخدایی او را نکرده بودم بلکه فقط نقل قولی آوردم از ایشان.

در پایان، در مقابل احساس فراوانی که در قسمت اخر نوشته تان سعی کردید زیر واژه های منطق، ریاضی و شجاعت پنهان کنید یک توصیة کاملا احساسی و آنارشیستی را تقدیمتان می کنم:

به پیروی از اولین پیامبر اولوالعزمتان، ابراهیم، شجاع و آنارشیست باشید و آخرین بت موجود در دنیا را که از قضا نادیدنی هم هست در ذهنتان و یا به قول آن دوست منعطف unline در قلبتان بشکنید و سعی کنید خودتان مسئول زندگی خودتان باشید، نه بنده ای که رسیدن به هر هدفی در زندگی را در گروی رضایت و حکمت نیرویی نادیدنی بداند، اگر مشکلی برایش پیش آمد، به حکمت او نسبت دهد و نه کم کاری خودش، عزیزش دچار حادثه ای شد دست به دعا بردارد که آن نیروی نادیدنی شفا حاصل کند و ... . :D


پ. ن :

با احترام فراوان! خیلی خوشحال میشوم در پستی جداگانه جنبه های کاملا عقلانی ، علمی ، فلسفی و ریاضی گونه قران را برای من و امثال من که کاملا احساسی آنارشیستی و سرشار از حماقت محض هستیم بشکافید. آنوقت دوباره ایمان آورده و به دامن پر از عقلانیت و خرد و فاقد لک اسلام بازخواهیم گشت و ... :cry::gol:

پ.ن 2 :

لحنم کمی طنز دارد پساپس بابت تلخیش عذر می خواهم!;)
 

Unline

عضو جدید
بت را باید در ذهن شکست

در قلب انسان هیچ بتی وجود ندارد

قانون اهرم ها ( علوم تجربی دبستان و راهنمایی ) : هر اهرم ساده تشکیل شده از 3 جز اصلی : نیرو - جسم - تکیه گاه

شما نیرومند ترین نیروی دنیا هم که باشید - برای به حرکت در آوردن کوچکترین جز دنیا هم احتیاج به یک تکیه گاه دارید

و بر عکس - ضعیف ترین نیرو هم با قرار دادن تکیه گاه در مکان مناسب می تواند عظیم تریم اجسام را به حرکت در آورد

مهم رابطه ایست که بین نبرو و تکیه گاهش برقرار می شود

هیچ اهرمی هم وجود ندارد که از نیرویش بتواند به عنوان تکیه گاه هم استفاده کند - شما خود را نیرو فرض کنید و تمام آنچه در زندگی در مقابلتان قرار می گیرد را همان جسم بپندارید

به هر حال به یک تکیه گاه احتیاج پیدا خواهید کرد - ضمنا برخی افراد هستند که هیچوقت طعم موفقیت را نمی چشند - قبل از هر چیز شناسایی نیرو - جسم و تکیه گاه مهم است - افراد نا موفق در همین ابتدای راه مانده اند

موفق باشید
 

EECi

مدیر بازنشسته
درود بر شما!

در مورد ذهن خوانی منظورتان را نمی فهمم. و توجهتون رو به این قسمت از نوشته خودتان جلب می نمایم:
"... شاید راسل و دورانت و دیگران به سبب دین تحریف شده و ضعیف شده از مبانی الهی مسیحیت ، تصمیم درستی گرفته باشند ولی مطمئنا اگر با مبانی اسلام اشنا بودند اینچنین نمی گفتند و متعاقبا شما نیز جنین تصور نمی کردید. "

قسمت قرمز چه معنایی جز تقلید دارد؟ پس تقلید در بحث جا داشت.

ضمن اینکه تقلید در یادگیری زبان مربوط به زمان کودکی و خردسالیست. این دلیل نمی شود انسان وقتی به سن عقلی رسید در راه و روش زندگی هم تقلید را سرلوحه قرار دهد. ( مخصوصا در پذیرفتن دین و مسلک! )این اسمش تقلید نیست و می شود حقیر دانستن خود که من نفهم هستم و باید گوش به مجتهدی که از قضا فقط باید مرد هم باشد احکامی را رعایت کنم و اگر این احکام را رعایت نکنم از راه راس دور شده و به جهنم خواهم رفت. اینکه از عقل و خرد استفاده کنی و خودت برای زندگیت تصمیم بگیری نشان از آنارشیگری ندارد، جانم! این شما هستید که در مورد بنده دچار ذهن خوانی شدید! :redface:
سلام مجدد
ذهن خوانی یعنی اینکه با توجه به ذهنیت خودمان ، نوع فکر فرد مقابل را حدس بزنیم
طوری که بدور از واقعیت باشد

شما مفهومی که از تقلید دارید کاملا بار منفی دارد و من مثل شما فکر نمی کنم
من کاملا تقلید رو لازمه زندگی بشر می دانم
شما یا باید مجتهد باشید و یا باید از مجتهدان پیروی کنید
یا باید دکتر باشید و یا باید از نسخه دکتر پیروی کنید
یا باید فیلسوف و صاحب سبک باشید و یا باید از مکتبی خاص پیروی کنید
اگر به غیر از این موارد باشد یا می شود بیخیالی و یا نادانی که هر دو منجر به شکست است

انتخاب هم برای شما ازاد است

بخش دوم صحبت هایتان هم مقایسه باطلیست
شما تقلید و عقلانیت را مقابل هم قرار دادید !
تقلید عین عقلانیت است ! اگر نیاز به معارف الهی داشته باشید و بعد خودتان بخواهید همه مسیری که بشر طی هزاران سال طی کرده را طی کنید می شود عین جاهلیت
عمر انسان کفاف خطا های بی مورد را نمیدهد

مثل این می ماند که بگویید من قوانین کشور را قبول ندارم ، بعد انواع مشکلات بر سرتان بیاید و سپس بعد خسارت فراوان به این نتیجه برسید که بله قانون چیز خوبی هست

بازهم تکرار می کنم خدواند بار ها در قران شما رو دعوت به تفکر کرده و فقط اصول اساسی را برای شما شرح داده و نهایتا حق انتخاب را به خود شما داده
اگر در این قوانین مشکلی می بینید در تاپیک های دیگر و با موضوع مناسب بحث کنیم و گرنه پراکنده گویی کمکی به بحث نمی کند
برای مثال چرا فقیه مرد است؟
همین سوالی که در لا به لای صحبت هایتان فرمودید



در مورد مبحث ترس:
من ترس را صفت بد تلقی نکردم. حتی در انتهای پاسخم هم اشاره کردم که اگر ناسزا تلقی شود بر خود من وارد است.

در مورد اناالحق! :

شما فرمودید: "خدا رو شکر که بعد از مطالعات از مکاتب مختلف به این نتیجه مشابه رسیدم دلیلی بیاورید که حلاج از بی خدایی گفت اناالحق. حداقل من می توانم به همان کتاب دبیرستان استناد کنم و همان دلایل را بیاورم. شما چطور؟ "
من می گویم: کدام دلایل؟! من فقط نوشته هایی دیدم که عقیده شخصی نویسنده اش در مورد عقاید حلاج بود و سندیتی نداشته و به آن نوشته ها می شود و باید شک کرد. خود حلاج آنارشیست هم به آنچه به او گفته شده بود شک کرده بود. شما چطور مطمئنید که او بیخدا نبوده؟ اشتباه نکنم الان هم بیخدا ها را دار می زنند! ضمن اینکه من در برداشت شخصیم ادعای بیخدایی او را نکرده بودم بلکه فقط نقل قولی آوردم از ایشان.
شما ترس از خدا را به نوعی ارباب و برده گونه تعریف کردید که من با این تعریف شما مخالفت کردم
هیچ دینداری بی خدا را دار نمی زند و این کار از نظر دین مردود است
بله شک کردن خوب است
ولی شکی که بنا به عفلانیت باشد و نه تعصب به تفکری خاص

شما موضوع دار زدن حلاج را بی دینیش نسبت دادید که باز هم دلیلی بر بی دینیش نیاوردید ...
ارتداد و بی دینی را با هم احتلاط نفرمایید
در پایان، در مقابل احساس فراوانی که در قسمت اخر نوشته تان سعی کردید زیر واژه های منطق، ریاضی و شجاعت پنهان کنید یک توصیة کاملا احساسی و آنارشیستی را تقدیمتان می کنم:

به پیروی از اولین پیامبر اولوالعزمتان، ابراهیم، شجاع و آنارشیست باشید و آخرین بت موجود در دنیا را که از قضا نادیدنی هم هست در ذهنتان و یا به قول آن دوست منعطف unline در قلبتان بشکنید و سعی کنید خودتان مسئول زندگی خودتان باشید، نه بنده ای که رسیدن به هر هدفی در زندگی را در گروی رضایت و حکمت نیرویی نادیدنی بداند، اگر مشکلی برایش پیش آمد، به حکمت او نسبت دهد و نه کم کاری خودش، عزیزش دچار حادثه ای شد دست به دعا بردارد که آن نیروی نادیدنی شفا حاصل کند و ... . :D
خب... چی میشه گفت
اولین پیامبر از 5 پیامبر مروبطه حضرت نوح (ع) هستند و نه ابراهیم (ع)
ابراهیم خلیل الله امدند و بت های ظاهری را شکستند
محمد رسول الله هم امدند بت های درونی انسان ها را بشکنند و من هزاران مزتبه شکر می کنم که الگویم محمد (ص) و فرزندانش از جمله مهدی (عج) باشند
خدا رو شکر با حس مسئولیت پذیری که در خود دیدم عاشقانه به عمق مفاهیم اسلام پی بردم
مفهوم عدالت را فهمیدم
مفهوم حکمت را نیز فهمیدم
مفهوم توکل را نیز فهمیدم
به ایه قران رسیدم که فرمود روزی رسان خداست ولی برای انسانی که تلاش کنند
این برداشت هایی که شما از دین دارید ، از دین نیست و خدا می داند چگونه به این نتایج رسیده اید؟

پ. ن :

با احترام فراوان! خیلی خوشحال میشوم در پستی جداگانه جنبه های کاملا عقلانی ، علمی ، فلسفی و ریاضی گونه قران را برای من و امثال من که کاملا احساسی آنارشیستی و سرشار از حماقت محض هستیم بشکافید. آنوقت دوباره ایمان آورده و به دامن پر از عقلانیت و خرد و فاقد لک اسلام بازخواهیم گشت و ... :cry::gol:

پ.ن 2 :

لحنم کمی طنز دارد پساپس بابت تلخیش عذر می خواهم!;)
البته مقصود من از انسان های معتقد به ازادی بی قید ، شما نبودید و یک تمثیل کلی بود:gol:
ان شالله در جستاری دیگر اگر خدا بخواهد بحث خواهیم کرد و به شما ثابت خواهم کرد تمام ایات قران عین منطق است و کوچکترین خللی در ان وارد نیست
ولی اینطور نباشد که شما بدون اینکه به خدا واقف شوید به دنبال ماهیت فرشته باشید !

سخنان از این دست مثل سخنان شما ، برای من نه شادی در پی دارد و نه ناراحتی
فقط هدفم تبادل اطلاعات است که بدانم علت بی دینی انسان ها چی می تواند باشد


پ.ن: با هر جور معتقد از مسیحی بگیرید تا وهابی و بی دین مباحثاتی داشتم ، در این میان هم صیقل پیدا کردم و هم صیقل داده ام ! پس این بار اول و یا اخر من در پاسخ به این نوع استدلالات شما نیست و شاید قریب دهها بار این سوالات شما را دیده ام و اگر قرار بود ناراجت شوم همان دفعه اول ناراحت شده ام ، پس شما نگران تلخی سخنانتان نباشید:D
;)

موفق باشید
 
آخرین ویرایش:

Niaz_Z

عضو جدید
!!Off Topic

!!Off Topic

ان شالله در جستاری دیگر اگر خدا بخواهد بحث خواهیم کرد و به شما ثابت خواهم کرد تمام ایات قران عین منطق است و کوچکترین خللی در ان وارد نیست

بنده نیز خیلی مسرور و امیدوار خواهم شد اگر پاسخی عین منطق در جواب تک تک انتقاداتی که دوستان به قرآن-بعنوان یک کتاب تحریف شده- وارد کردند، پیدا کنم! (برای اثبات نادرستیه چیزی فقط یک مثال نقض کافیه؛ اما من بیشتر از یک مثال نقض در لینک زیر دیدم که پاسخی به آنها داده نشده است!!)
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/434125-آيا-قرآني-كه-الان-در-دست-ماست-تحريف-شده-است؟
 

EECi

مدیر بازنشسته
بنده نیز خیلی مسرور و امیدوار خواهم شد اگر پاسخی عین منطق در جواب تک تک انتقاداتی که دوستان به قرآن-بعنوان یک کتاب تحریف شده- وارد کردند، پیدا کنم! (برای اثبات نادرستیه چیزی فقط یک مثال نقض کافیه؛ اما من بیشتر از یک مثال نقض در لینک زیر دیدم که پاسخی به آنها داده نشده است!!)
http://www.www.www.iran-eng.ir/showthread.php/434125-آيا-قرآني-كه-الان-در-دست-ماست-تحريف-شده-است؟

خیلی ممنونم که از من دعوت کردید:gol:
ولی من فرصت شرکت در این بحث رو ندارم
شرایط مناسبی رو هم برای بحث در اون تاپیک نمی بینم
اگر بدنبال پاسخ سوالاتتان هستید سعی کنید تعصبات به اعتقادات خود را کنار بزارید و یکبار دیگر قران را دقیق تر مطالعه بکنید
زیاد به ترجمه های قران اتکا نکنید و سعی کنید از کتب تفسیر استفاده کنید . اگر ابهاماتی برای شما پیش اومد از اندیشمندان اسلامی که مسلط به منابع روز هستند ، بپرسید

نتیجه گیری شما باید پس از استفاده از همه ابزار های تحقیق باشه

قران کتاب انسان سازیست اگر در اون تدبر بکنید

موفق باشید
 

Lady Neo

عضو جدید
بت را باید در ذهن شکست در قلب انسان هیچ بتی وجود ندارد قانون اهرم ها ( علوم تجربی دبستان و راهنمایی ) : هر اهرم ساده تشکیل شده از 3 جز اصلی : نیرو - جسم - تکیه گاه شما نیرومند ترین نیروی دنیا هم که باشید - برای به حرکت در آوردن کوچکترین جز دنیا هم احتیاج به یک تکیه گاه دارید و بر عکس - ضعیف ترین نیرو هم با قرار دادن تکیه گاه در مکان مناسب می تواند عظیم تریم اجسام را به حرکت در آورد مهم رابطه ایست که بین نبرو و تکیه گاهش برقرار می شود هیچ اهرمی هم وجود ندارد که از نیرویش بتواند به عنوان تکیه گاه هم استفاده کند - شما خود را نیرو فرض کنید و تمام آنچه در زندگی در مقابلتان قرار می گیرد را همان جسم بپندارید به هر حال به یک تکیه گاه احتیاج پیدا خواهید کرد - ضمنا برخی افراد هستند که هیچوقت طعم موفقیت را نمی چشند - قبل از هر چیز شناسایی نیرو - جسم و تکیه گاه مهم است - افراد نا موفق در همین ابتدای راه مانده اند موفق باشید

خانم یا آقای آنلاین!
لطفا اگر مخاطبتان شخص خاصیست لطفا نقل قول بگذارید. ضمن اینکه لطفا به موضوع تاپیک توجه داشته باشید. اینجا کلاس درس دبستان نیست که احتیاج به مبصر داشته باشد. با سپاس

[/QUOTE]
سلام مجدد ذهن خوانی یعنی اینکه با توجه به ذهنیت خودمان ، نوع فکر فرد مقابل را حدس بزنیم طوری که بدور از واقعیت باشد شما مفهومی که از تقلید دارید کاملا بار منفی دارد و من مثل شما فکر نمی کنم من کاملا تقلید رو لازمه زندگی بشر می دانم شما یا باید مجتهد باشید و یا باید از مجتهدان پیروی کنید یا باید دکتر باشید و یا باید از نسخه دکتر پیروی کنید یا باید فیلسوف و صاحب سبک باشید و یا باید از مکتبی خاص پیروی کنید اگر به غیر از این موارد باشد یا می شود بیخیالی و یا نادانی که هر دو منجر به شکست است انتخاب هم برای شما ازاد است.

منطق خیلی مستحکمی دارید. خیلی شبیه دینتان است. تبریک می گویم. البته دارید برای بار دوم غیر مستقیم بی ادبی می کنید. این هم از نظر من مسئله مهمی نیست. در این حدش هم خودش پیشرفتیست. مشخصا بدجوری دارید کظم غیظ می کنید. در مورد تعریف ذهن خوانی هم سپاس در دایره لغات دینی در نوع خودش منحصر به فرد است.

[/QUOTE]
بخش دوم صحبت هایتان هم مقایسه باطلیست شما تقلید و عقلانیت را مقابل هم قرار دادید ! تقلید عین عقلانیت است ! اگر نیاز به معارف الهی داشته باشید و بعد خودتان بخواهید همه مسیری که بشر طی هزاران سال طی کرده را طی کنید می شود عین جاهلیت عمر انسان کفاف خطا های بی مورد را نمیدهد مثل این می ماند که بگویید من قوانین کشور را قبول ندارم ، بعد انواع مشکلات بر سرتان بیاید و سپس بعد خسارت فراوان به این نتیجه برسید که بله قانون چیز خوبی هست


بحث بر سر نیاز و عدم نیاز به معارف الهی خودش نیاز به تاپیکی جداگانه دارد. لطفا از پراکنده گویی اجتناب کنید. و البته قیاسش با قبول یا عدم قبول قوانین یک کشور کاملا اشتباه. ( هنوز هم در توهم آنارشیست بودن بیخداها به سر می برید؟! ):D

[/QUOTE]
بازهم تکرار می کنم خدواند بار ها در قران شما رو دعوت به تفکر کرده و فقط اصول اساسی را برای شما شرح داده و نهایتا حق انتخاب را به خود شما داده اگر در این قوانین مشکلی می بینید در تاپیک های دیگر و با موضوع مناسب بحث کنیم و گرنه پراکنده گویی کمکی به بحث نمی کند برای مثال چرا فقیه مرد است؟ همین سوالی که در لا به لای صحبت هایتان فرمودید.

خیر. قبلا چنین حرفی را عنوان نکرده بودید. ضمن اینکه وجود حق انتخاب یا نبود آن با مرد و زن بودن مجتهد هیچ ارتباطی ندارند. لطفا از مبهم گویی اجتناب نمایید.

[/QUOTE]
شما ترس از خدا را به نوعی ارباب و برده گونه تعریف کردید که من با این تعریف شما مخالفت کردم هیچ دینداری بی خدا را دار نمی زند و این کار از نظر دین مردود است

اگر منظورتان این بوده پس در بیان منظورتان تلاش بیشتری به خرج دهید. و اینکه مسئولین این نظام را بی دین معرفی کردید بسیار مسرورم و البته به شجاعتتان باید تبریک گفت.

[/QUOTE]
بله شک کردن خوب است ولی شکی که بنا به عفلانیت باشد و نه تعصب به تفکری خاص شما موضوع دار زدن حلاج را بی دینیش نسبت دادید که باز هم دلیلی بر بی دینیش نیاوردید ...

همین مخالفت شما با شک کردن خود نشان از تعصب شخصی شما دارد. ضمن اینکه موضوع را برنگردانید این شما بودید که گفتید با دلیل پذیرفته اید حلاج بیخدا نبوده، نه من. پس لطفا اگر دلیلی ندارید با کلمات بازی نکنید.

[/QUOTE]
... چی میشه گفت اولین پیامبر از 5 پیامبر مروبطه حضرت نوح (ع) هستند و نه ابراهیم (ع) ابراهیم خلیل الله امدند و بت های ظاهری را شکستند محمد رسول الله هم امدند بت های درونی انسان ها را بشکنند و من هزاران مزتبه شکر می کنم که الگویم محمد (ص) و فرزندانش از جمله مهدی (عج) باشند خدا رو شکر با حس مسئولیت پذیری که در خود دیدم عاشقانه به عمق مفاهیم اسلام پی بردم مفهوم عدالت را فهمیدم مفهوم حکمت را نیز فهمیدم مفهوم توکل را نیز فهمیدم به ایه قران رسیدم که فرمود روزی رسان خداست ولی برای انسانی که تلاش کنند این برداشت هایی که شما از دین دارید ، از دین نیست و خدا می داند چگونه به این نتایج رسیده اید؟ البته مقصود من از انسان های معتقد به ازادی بی قید ، شما نبودید و یک تمثیل کلی بود:gol:



ان شالله در جستاری دیگر اگر خدا بخواهد بحث خواهیم کرد و به شما ثابت خواهم کرد تمام ایات قران عین منطق است و کوچکترین خللی در ان وارد نیست ولی اینطور نباشد که شما بدون اینکه به خدا واقف شوید به دنبال ماهیت فرشته باشید ! سخنان از این دست مثل سخنان شما ، برای من نه شادی در پی دارد و نه ناراحتی فقط هدفم تبادل اطلاعات است که بدانم علت بی دینی انسان ها چی می تواند باشد پ.ن: با هر جور معتقد از مسیحی بگیرید تا وهابی و بی دین مباحثاتی داشتم ، در این میان هم صیقل پیدا کردم و هم صیقل داده ام ! پس این بار اول و یا اخر من در پاسخ به این نوع استدلالات شما نیست و شاید قریب دهها بار این سوالات شما را دیده ام و اگر قرار بود ناراجت شوم همان دفعه اول ناراحت شده ام ، پس شما نگران تلخی سخنانتان نباشید:D ;) موفق باشید

بابت توضیحتان در مورد دومین اولوالعزم بودن ابراهیم آنارشیست الله واقعا سپاس. معمولا مطالبی که بی پایه بودنشان برای فرد مشخص می شود، کم کم از ذهن و یاد او می رود. ضمن اینکه دیگه واقعا این تاپیک داره شبیه منبر استاد!! قرائتی و دکتر!! ازغدی میشه! لطفا کمی رعایت کنید بد نیست. اینجا مثلا تالار فلسفه است! :gol::gol:


ضمن اینکه آن تاپیک جنبه های کاملا عقلانی ، علمی ، فلسفی و ریاضی گونه قران را نمی توانید از زیرش در بروید و استارتش به گردن خواست یا عدم خداوند بیندازید. مسلمان مسئولی باشید؛ یا به حرفتان عمل کنید یا مردانه به عدم تواناییتان در اثباتش اعتراف کنید!:D



پ.ن:
بین تمام مسلمانانی که با آنها بحث کرده ام شما در پیچاندن موضوعات و جواب های بی ارتباط به موضوع و البته استفاده از اهرم بی ادبی غیر مستقیم توانایی و تبهر خاصی دارید. تبریک می گویم.;) ضمن اینکه بحث باشما رو کاملا تمام شده می بینم. مهم خوانندگان این تاپیک هستن که بحث ما رو خواهند خواند و درس های لازم رو دریافت خواهند کرد. پس اگر جوابی نگذارید آنطورکه پیشتر نوشته بودید به بی ادبی تعبیر نخواهم کرد.

پیروز باشید.
 

"The moon"

عضو جدید
کاربر ممتاز
چرا انسان خدا را آفرید؟

جواب : چون بتونه خودش رو بیافریند ( بسازد )
 

monhaser

عضو جدید
من فکر میکردام خداوند انسان رو آفرید و دنبال دلیل آفریده شدنم بودام! نمیدونستم باید به دنبال این باشم که چرا من خدا رو آفریدام!!!!
 

Similar threads

بالا