یادش بخیر مشق هامونو رو درست یا غلط به سرعت برق و باد می نوشتیم تا طبق وعده بزرگترها اجازه دیدن کارتون مورد علاقهمون را از جعبه جادویی داشته باشیم. چهار زانو نشسته و با سری که شاید چند وجب تا صفحه تلویزیون فاصله داشت غرق در داستان و شخصیت های آن می شدیم. کارتونهایی که به جرات برگی از زندگی همه ما محسوب شده و هرگز فراموش نمی شوند. قطعا اگر قرار باشد شما هم تعدادی از این کارتونها را نام ببرید نام گالیور، بینوایان، ای کیوسان، باخانمان، جکی و جیل، بلفی و لی لی پیت، جیمبو، بل و سباستین، بچه های آلپ، یوگی و دوستان، مهاجران، پینوکیو، نیک و نیکو، خانواده دکتر ارنست، مسافر کوچولو، سندباد، حنا دختری در مزرعه، حاج زنبور عسل، دختری به نام نل، گوریل انگوری، دور دنیا در 80 روز، هاکل برفین و... را بر زبان خواهید آورد، شاید حسرتی دلنشین که دیگر آن روزها و آن شور و شوق ها برامون برنمیگرده وجودتون رو فرا می گیره. از طرفی امروز با بعد دیگری از کارتونها مواجه هستیم، نه از حنا خبری است نه از رابین هود و پسرشجاع، بلکه با پیشرفت علم و تکنولوژی و ورود شبکه های ویدیویی به خانه ها و البته کثرت شرکت های تولید و توزیع کارتون در سراسر جهان که کم هم نیستن در رقابتی تنگاتنگ انواع و اقسام کارتونها را تولید و به بازار عرضه می کنند که عمدتا برپایه دو محور تخیل و اکشن می باشند.
تو این فکر بودم که چطور می شه که کارتونهای امروزی حتی نتوانستند جا پای قدیمی ها بزارن. نسل امروز از کارتون چی میگیره؟ با نگاهی تعدادی از کارتونهای موجود در بازار و برخی کارتونهای گروه کودک و نوجوان تلویزیون در می یابیم هر چند می توان در این بین کارتونهای خوب و آموزنده هم پیدا کرد اما عمدتا ذهنیت، موجودیت و حتی ملیت کودکان ما را تحت الشعاع قرار می دهند. پادشاه و دختر، زیبای خفته، شرک 1 الی 4 ، سرزمین عجایب ایمپی، عصریخبندان و ... اگرچه پرفروش و پرمخاطبند اما آیا بزرگترها خود تحلیلی روی این داستانها و مفهوم شان را دانسته اند؟ باور کنیم رسانه امروز به ابزاری برای انتقال فرهنگها تبدیل شده و به راحتی در کودکان مان نفوذ می کند.
چرا خودمان نه؟!
امروز کارتونهایی مشاهده می شوند که در آن نه تنها از داستانها و افسانه های ایرانی تقلید می شود بلکه با تغییر نام شخصیت ها به نامهای عربی آن را به دیگر کشورها ربط می دهند. به عنوان مثال کارتون ( دختر شاه پریون) همانطور که می دانید یک داستان قدیمی ایرانی است، اما کشور فرانسه در سال 2006 آمده به کارگردانی میشل اسلو این کارتون را با نام فرانسوی azur and asmar وارد بازار کرده و نام شخصیت های آن را عربی و فرانسوی عنوان کرده است. این کارتون در ایران توسط شرکت پخش لوح نقره ای فن آوران نوین به بازار آمده و افسوس می خوریم که چرا یک داستان ایرانی توسط شرکت فرانسوی آنهم با بی مهری ها و دستبردهای مشهود تولید می شوند. هرچند پرداختن به این موضوع زمان و فضای به مراتب بیشتری را می طلبد بتوانیم راهنمای خوبی جهت انتخاب و خرید کارتونها برای کودکان مان داشته باشیم اما آنچه که در پایان ذکرش حائز اهمیت می باشد این است که همه ما هرچقدر هم بزرگ شده باشیم فرقی نمی کند جوان باشیم یا میانسال و بزرگسال، همه ما هنوز هم به دیدن کارتون علاقمندیم اما انصافا کارتونهای محبوب دوران کودکی چیز دیگری بودند.
یادش بخیر زمانی رو یادم میاد که با جودی آبوت گریه میکردم و با پسر شجاع میخندیدم با زبل خان روحیه میگرفتم و با حنا درس زندگی