اگه یه نفر به شما بگه: "با من ازدواج می کنی؟"

وضعیت
موضوع بسته شده است.

PharHang

عضو جدید
سوال اینجاست که اگه یه همچین پیشنهادی بدم نمیدونم چی میشه؟
 

d_vasegh

عضو جدید
من میگم به این پیشنهاد میگم :
دیر جنبدی قبلا سند خورده به نام کس دیگه ای
برو خدا روزیت رو جای دیگه حواله کرده
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
فکر می کنم شما خانمها رو دست کم گرفتید
یک خانم در یک زمان میتونه چندین کار رو با هم انجام بده تا چه برسه فکر کردن به چند موضوع.
شاید برای آقایون درکش کمی سخت باشه.
ولی من میتونم در یک زمان به چندین موضوع فکر کنم و تصمیم تقریبا منطقی بگیرم.
با توجه به شناختی هم که از آقایون دارم همیشه تصمیم آنی و عجولانه می گیرن ولی فقط به یک بعد موضوع فکر می کنند. برای همینه که می گن با یک خانم کامل میشن :w11:

شما هم فرضیاتی را در نظر گرفته اید که به نظر من همه باطل است از جمله:
1. شما خانمها رو دست کم گرفتید: نخیر این طور نیست من دست کم نگرفته ام
2. یک خانم در یک زمان میتونه چندین کار رو با هم انجام بده (اینو نخونده در نظر می گیریم) ولی "فکر کردن به چند موضوع"، فرقی بین مرد و زن نیست.
3. " آقایون دارم همیشه تصمیم آنی و عجولانه می گیرن": همه این طور نیستند. نمی شود یک حکم کلی را به زنان و یا مردان تعمیم داد.
4. "برای همینه که می گن با یک خانم کامل میشن": همچنین است برای خانم ها => پشت یک مرد موفق، زن موفق و پشت یک زن موفق، مرد موفقی ایستاده است.

من مثل همیشه خوب حرفش را گوش می دم بعد وقتی که حرفش تمام شد خداحافظی می کنم می رم سراغ کارام
اصولا ازدواج کردن وقت می خواد که من ندارم:gol::heart::gol:

یعنی بهش نمی گید: "اصولا ازدواج کردن وقت می خواد که من ندارم" ؟
همین جوری خداحافظی می کنید، می رید؟
در ضمن شما که می خواهید خداحافظی کنید برید، پس چرا به حرفاش خوب گوش می دید!؟

پ.ن1- البته این که برای انجام دادن هر کاری وقت داشته باشیم خیلی خوب است، اما دو سوال اساسی مطرح می شود: 1. آیا ازدواج هم کار است؟ 2. آیا فقط عامل وقت در ازدواج مهم است؟

منظورتون چیه...ینی همین طوری یکی تو خیابون این حرفو بزنه. یا نه مثلا آشناست و یه دفعه ای این پیشنهادو میده.
خب هر کدوم یه جوابی داره. شما اول موضعتو مشخص کن....:redface:

دو جور موضع هست ولی سومی نداره!
موضع اول: شخص آشنا
موضع دوم: شخصی است که شما را می شناسند ولی شما او را نمی شناسید (یا حداقل قبلا او را یک بار دیده اید و یا پیش زمینه ای از او دارید). مثلا کسی که شما را در کلاس درس دیده.
موضع سوم که باطل است: همونی که شما می گید: همین طوری یکی تو خیابون این حرفو بزنه (این اصلا مورد بحث ما نیست)

من میگم برو عزیز حتما قرص هاتو اشتباهی خوردی.

شما هم فکر می کنم که فکر می کنید شخص گوینده غریبه است. فرض کنید شخص آشنا باشد. مریض هم نباشد! (و اگر مریض هم هست قرص هایش را حتما خورده باشد!)


===================
پ.ن.2: لطفا افراد متاهل و یا نامزد دار پست ندهند چون جوابشان مشخص است.
 
آخرین ویرایش:

narges_delangiz

عضو جدید
میگم: ها .....ها..... چی گفتی
آها داشتی میگفتی......
هی خودم رو میزنم به اون راه تا طرف قشنگ و واضح ازم خواستگاری کنه
بعدش میگم ببخشید چی گفتی نشنیدم
خلاصه آخرش طرف پشیمون میشه و میگه هیچی چیزی نگفتم:weirdsmiley::wallbash:
بعد من میگم چرا مگه نگفتی میخوای بیای خواستگاریم:neutral: خوب بیا دیگه ولی زنگ بزن خونمون با مامانمینا صحبت کن:biggrin:
 

psychic

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
من می گم اسمتو می نویسم ته لیست شمارتو بده 2 - 3 ماه دیگه منشیم بهت زنگ می زنه:biggrin:
 

ارغوان

عضو جدید
متالیک بهت تبریک میگم........
بچه ها ما اینجا یه مشاور ازدواج داریم.......
افرین چه قدر منطقی مسایل رو تحلیل میکنی....:D
من میگم اقا من هنوز دهنم بوی شیر میده.... :child::child::child:
 

Dr ehsan

عضو جدید
میگم: ها .....ها..... چی گفتی
آها داشتی میگفتی......
هی خودم رو میزنم به اون راه تا طرف قشنگ و واضح ازم خواستگاری کنه
بعدش میگم ببخشید چی گفتی نشنیدم
خلاصه آخرش طرف پشیمون میشه و میگه هیچی چیزی نگفتم:weirdsmiley::wallbash:
بعد من میگم چرا مگه نگفتی میخوای بیای خواستگاریم:neutral: خوب بیا دیگه ولی زنگ بزن خونمون با مامانمینا صحبت کن:biggrin:

قابل توجه تمامی دوستانی که فکر می کنن ایشون مشکل داره!!
من یه دونه دیگه از اینا پیدا کردم !!! :

دیوانگی

یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم، خوارش کنم زارش کنم
از بوسه های آتشین، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری، گیرم ز دست دلبری
از رشک، آزارش دهم، وزغصه بیمارش کنم
بندی بپایش افکنم، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنم
گوید مَیفزا قهر خود، گویم بکاهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه یی، چابک تر از پروانه یی
رقصم بر ِ بیگانه یی، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من، فارغ شد از سودای من
منزل کنم در کوی او، باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم، جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگند ها، بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را، راضی ز آزارش کنم.
(سیمین بهبهانی)

من آخه پسرم ها! می شه متالیک جان!!
باشه می گم من چی کار می کنم:
می گن یه روز زنه شوهرش رو صدا کرد که پا شو پا شو دزد اومده! مرده بلند شد و گفت دزد!! آخ جون بذار ببینیم چیزی پیدا می کنه ازش بگیریم!!!!

من ازش می پرسم چی تو منه بیچاره دیده که همچین هزیونی گفته؟؟؟ شاید قانع ام کرد شما هم یه شام افتادین!!!
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
میگم: ها .....ها..... چی گفتی
آها داشتی میگفتی......
هی خودم رو میزنم به اون راه تا طرف قشنگ و واضح ازم خواستگاری کنه
بعدش میگم ببخشید چی گفتی نشنیدم
خلاصه آخرش طرف پشیمون میشه و میگه هیچی چیزی نگفتم:weirdsmiley::wallbash:
بعد من میگم چرا مگه نگفتی میخوای بیای خواستگاریم:neutral: خوب بیا دیگه ولی زنگ بزن خونمون با مامانمینا صحبت کن:biggrin:

دیگه باید چطوری قشنگ و واضح خواستگاری کنه!؟ داره رک و پوست کنده می گه: با من ازدواج می کنی؟ دیگه این همه بالا و پایین پریدن و سر به دیوار کوبیدن نداره که!!
ولی در مرحله ی دوم راه حل خوبی رو ارائه می کنید!

ازدواج "موقت" آره ... :biggrin:

بنده ی خدا با هزار امید و آرزو (با این که دختر بوده) دلش رو به دریا زده و گفته یک بار هم ما از آقایون درخواست ازدواج کنیم. بعدش شما چنین جواب محکمی بهش می دید. احتمالا یا شما زنده نمی مونید یا اون یا هردو!!
به هر حال من در آخر این بحث (در پست های آخر) می خوام یک مطلبی رو بنویسم، پیشنهاد می کنم حتما بخونید.

من می گم اسمتو می نویسم ته لیست شمارتو بده 2 - 3 ماه دیگه منشیم بهت زنگ می زنه:biggrin:

یه رزومه ای چیزی هم ازش بگیرید بد نیستا!! بعدش بگید موقع ای که تشریف می آرن حتما یه ضامن معتبر هم با خودشون بیارن. در ضمن شناسنامه فراموش نشه!!

متالیک بهت تبریک میگم........
بچه ها ما اینجا یه مشاور ازدواج داریم.......
افرین چه قدر منطقی مسایل رو تحلیل میکنی....:D
من میگم اقا من هنوز دهنم بوی شیر میده.... :child::child::child:

تبریک نداره. من نه مشاور ازدواجم نه چیزی. فقط می خوام بازخوردها رو ببینم و در آخر یک مطلبی رو به عنوان نتیجه گیری بنویسم.
احتمالا اگه ببینه دهن شما بوی شیر می ده این کار رو نمی کنه. یا اگه این کار رو هم بکنه می گه اشکالی نداره صبر می کنم تا بوش برطرف شه!!

میگم با اجازه پدر مادرم بله...:heart::heart::heart:

این اولین پست افراطی این بحث بود. با این سرعت و دقت! شما اگه همون موقع دارید می گید بله پس فرصتی برای اجازه گرفتن نداشتید. چطور تونستید تو همون لحظه از پدر و مادرتون اجازه بگیرید و بعدش بگید بله!؟

قابل توجه تمامی دوستانی که فکر می کنن ایشون مشکل داره!!
من یه دونه دیگه از اینا پیدا کردم !!! :

دیوانگی

یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم، خوارش کنم زارش کنم
از بوسه های آتشین، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری، گیرم ز دست دلبری
از رشک، آزارش دهم، وزغصه بیمارش کنم
بندی بپایش افکنم، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنم
گوید مَیفزا قهر خود، گویم بکاهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه یی، چابک تر از پروانه یی
رقصم بر ِ بیگانه یی، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من، فارغ شد از سودای من
منزل کنم در کوی او، باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم، جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگند ها، بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را، راضی ز آزارش کنم.
(سیمین بهبهانی)

من آخه پسرم ها! می شه متالیک جان!!
باشه می گم من چی کار می کنم:
می گن یه روز زنه شوهرش رو صدا کرد که پا شو پا شو دزد اومده! مرده بلند شد و گفت دزد!! آخ جون بذار ببینیم چیزی پیدا می کنه ازش بگیریم!!!!

من ازش می پرسم چی تو منه بیچاره دیده که همچین هزیونی گفته؟؟؟ شاید قانع ام کرد شما هم یه شام افتادین!!!

بالاخره این تاپیک یه شعر کم داشت که اونم اضافه شد. شعر قشنگی بود.
پسر و دختر نداره، ما یک موقعیت رو فرض کردیم، در فرض هم که همه چیز ممکنه.
حالا کاری نداریم چی تو شما دیده یا ندیده. به هر حال بازخورد شما هم منطقی به نظر می رسه.

کلی بهش می خندم بعد می گم باید کمی فکر کنم :biggrin:

نمونه این بازخورد رو هم قبلا داشتیم فقط فرقش اینه که شما باید کمی فکر کنید. من موندم این خنده این وسط چه کاره است؟

=========================
تا پست های بعد...
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
دو جور موضع هست ولی سومی نداره!
موضع اول: شخص آشنا
موضع دوم: شخصی است که شما را می شناسند ولی شما او را نمی شناسید (یا حداقل قبلا او را یک بار دیده اید و یا پیش زمینه ای از او دارید). مثلا کسی که شما را در کلاس درس دیده.
موضع سوم که باطل است: همونی که شما می گید: همین طوری یکی تو خیابون این حرفو بزنه (این اصلا مورد بحث ما نیست)
به نظرم حالا میشه نظر منطقی داد. تا حالا فکر نمیکردم قصد این اپیک جواب منطقی گرفتن باشه....ببخشید.
اگه شخص برام آشنا باشه که خب بهش اول هیچ جوابی نمیدم . حتی اگه از جوابم مطمئن باشم. بلاخره باید شخصیت ادما رم در نظر گرفت. اگه برام آشنا باشه که خب خیلی زیاد روش فکر میکنم. یه دفه ای نمیتونم تصمیم بگیرم. حداقل به خاطر احترامی که براش قائلم.
در حالت دوم اگر کامل اونو نشناسم بازم همون لحظه جوابی نمیدوم. چون نمیشناسمش. اینجا هم بلاخره اون شخصیته وجود داره دیگه. بیچار با هزار امید و ارزو اینو گفته.
در حالت سوم که عمرا... انگار نشنیدم.چون این بحث ما نیست ادامش نمیدم.
در هر صورت اگه جوابم منفی باشه سعی میکنم یه جوری بگم به طرف برنخوره. اگرم مثبت باشه بازم یه دفه ای نمیگم.
بلاخره دیگه...:lol:
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز

:w20:





منم یک دفعه بلند میزنم زیر خنده و با خنده های بترکون خودم

بلند فریاد میزنم میگم


تو دیوانه ای

خوب شد این شعر دم دستم بود:

دیوانگی

یارب مرا یاری بده، تا خوب آزارش کنم
هجرش دهم زجرش دهم، خوارش کنم زارش کنم
از بوسه های آتشین، وز خنده های دلنشین
صد شعله در جانش زنم، صد فتنه در کارش کنم
در پیش چشمش ساغری، گیرم ز دست دلبری
از رشک، آزارش دهم، وزغصه بیمارش کنم
بندی بپایش افکنم، گویم خداوندش منم
چون بنده در سودای زر، کالای بازارش کنم
گوید مَیفزا قهر خود، گویم بکاهم مهر خود
گوید که کمتر کن جفا، گویم که بسیارش کنم
هر شامگه در خانه یی، چابک تر از پروانه یی
رقصم بر ِ بیگانه یی، وز خویش بیزارش کنم
چون بینم آن شیدای من، فارغ شد از سودای من
منزل کنم در کوی او، باشد که دیدارش کنم
گیسوی خود افشان کنم، جادوی خود گریان کنم
با گونه گون سوگند ها، بار دگر یارش کنم
چون یار شد بار دگر، کوشم به آزار دگر
تا این دل دیوانه را، راضی ز آزارش کنم.
(سیمین بهبهانی)

به نظرم حالا میشه نظر منطقی داد. تا حالا فکر نمیکردم قصد این اپیک جواب منطقی گرفتن باشه....ببخشید.
اگه شخص برام آشنا باشه که خب بهش اول هیچ جوابی نمیدم . حتی اگه از جوابم مطمئن باشم. بلاخره باید شخصیت ادما رم در نظر گرفت. اگه برام آشنا باشه که خب خیلی زیاد روش فکر میکنم. یه دفه ای نمیتونم تصمیم بگیرم. حداقل به خاطر احترامی که براش قائلم.
در حالت دوم اگر کامل اونو نشناسم بازم همون لحظه جوابی نمیدوم. چون نمیشناسمش. اینجا هم بلاخره اون شخصیته وجود داره دیگه. بیچار با هزار امید و ارزو اینو گفته.
در حالت سوم که عمرا... انگار نشنیدم.چون این بحث ما نیست ادامش نمیدم.
در هر صورت اگه جوابم منفی باشه سعی میکنم یه جوری بگم به طرف برنخوره. اگرم مثبت باشه بازم یه دفه ای نمیگم.
بلاخره دیگه...:lol:

تائید شد.
 

Pari-2719

عضو جدید
کاربر ممتاز
منم یک دفعه بلند میزنم زیر خنده و با خنده های بترکون خودم

بلند فریاد میزنم میگم


تو دیوانه ای



خوبه که شما پسرا قراره بیاید و این سئوال رو بپرسید
واگر نه جوابتون واقعا دیوانه کننده بود
 

***fatima***

عضو جدید
برام خیلی مهمه بدونم چه دلیلی برای این پیشنهادش داشته.
اول سعی میکنم دلیلشو بفهمم.
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
:smile:
بستگی داره تا چه حد جدی باشه؟!!!!!!!!!

جالبه! نمی دونستم که این جمله می تونه شوخی هم باشه. اینم یه جورشه! فکر کنیم یارو داره با ما شوخی می کنه، چه شوخی جالبی!

اگه احساس کنم آدم خوبیه و من ازش خوشم میاد با کمال میل قبول می کنم :redface:

همون موقع متوجه می شید که آدم خوبیه و شما هم ازش خوشتون می آد؟

خوبه که شما پسرا قراره بیاید و این سئوال رو بپرسید
واگر نه جوابتون واقعا دیوانه کننده بود

واقعا...

برام خیلی مهمه بدونم چه دلیلی برای این پیشنهادش داشته.
اول سعی میکنم دلیلشو بفهمم.

پس همون موقع می پرسید "دلیل این پیشنهاد شما چیه!؟" !؟
من می تونم جوابش رو حدس بزنم! به راحتی می گه "از شما خوشم اومده!"
 

noosh_l

عضو جدید
خب آشنایی یا ازدواج باید از یه جایی شروع بشه!!!
اولین کلام آشنایی.
با من ازدواج می کنی؟
حتما آدم جذابی ام دیگه!!:redface:
 

pooneh12345

عضو جدید
کاربر ممتاز
من که کلی می خندم بدشم میگم ای ول تاحالا کسی نتونسته بود اینقدر منو بخندونه خیلی با نمکی
 

hami_life

عضو جدید
کاربر ممتاز
باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دست ارم تورا وانگه گرفتارت شوم
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خب آشنایی یا ازدواج باید از یه جایی شروع بشه!!!
اولین کلام آشنایی.
با من ازدواج می کنی؟
حتما آدم جذابی ام دیگه!!:redface:

عکس العمل شما در آن لحظه چیست!؟

من که کلی می خندم بدشم میگم ای ول تاحالا کسی نتونسته بود اینقدر منو بخندونه خیلی با نمکی

کم کم دارم به این نتیجه می ریم که عبارت "با من ازدواج می کنی؟" بیشتر شبیه جوک می مونه تا یک عبارت خیلی مهم، اساسی و حساس!

باید خریدارم شوی تا من خریدارت شوم
وز جان و دل یارم شوی تا عاشق زارت شوم
من نیستم چون دیگران بازیچه بازیگران
اول به دست ارم تورا وانگه گرفتارت شوم

پس شما هم به شعر خوندن اکتفا می کنید!؟ عکس العمل شما در آن لحظه چیست!؟
 

oxision

عضو جدید
کاربر ممتاز
متالیک عزیز شما عکس العمل خودت رو نگفتی!!؟
داری آمار میگیری؟ می خوای ببینی اگه به کسی این پیشنهاد رو بدی چه عکس العملی نشون میده؟:lol:
 

متالیک

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
متالیک عزیز شما عکس العمل خودت رو نگفتی!!؟
داری آمار میگیری؟ می خوای ببینی اگه به کسی این پیشنهاد رو بدی چه عکس العملی نشون میده؟:lol:

البته از اون جهت که من مذکر هستم احتمالا کسی این پیشنهاد رو به من نمی ده (حداقل در ایران که این جوریه)
اما هدف من از طرح این موضوع این است که می خواهم یک نتیجه گیری بنویسم که خودم به این نتیجه رسیده ام! و آن این است که:

" عبارت با من ازدواج می کنی؟ عبارتی است که متعلق با ما و فرهنگ ما نیست. هر چقدر که این جمله در غرب مهم، اساسی، زیبا، مقدس، مثبت است همان قدر در فرهنگ و کشور ما برعکس است. همان طور که دیدیم این جمله در کشور ما بیشتر شبیه جوک می ماند تا یک جمله سرنوشت ساز. بهترین کار این است که هیچ کس از این جمله استفاده نکند چون مطمئنا همان طور که دیدیم در اکثر اوقات بازخورد مثبتی نخواهد داشت. این قشر تحصیل کرده که این طور بازخورد دارند دیگر توقعی از قشر دیگر نیست. البته این طبیعی است. چون فرهنگ، دین، هنجار، ارزش و سایر مسائل دیگری که در اینجا وجود دارد ارزشی برای این جمله ی عاشقانه باقی نمی گذارد. "

اگر کسی به من بگوید با من ازدواج می کنی مطمئنا همان موقع خواهم گفت "نه!"، چون آن موقع که جوانتر بودیم کسی به همین جمله من گفت نه! و دیگر هیچ ... :w47:
 

zarnaz_a

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
البته از اون جهت که من مذکر هستم احتمالا کسی این پیشنهاد رو به من نمی ده (حداقل در ایران که این جوریه)
اما هدف من از طرح این موضوع این است که می خواهم یک نتیجه گیری بنویسم که خودم به این نتیجه رسیده ام! و آن این است که:

" عبارت با من ازدواج می کنی؟ عبارتی است که متعلق با ما و فرهنگ ما نیست. هر چقدر که این جمله در غرب مهم، اساسی، زیبا، مقدس، مثبت است همان قدر در فرهنگ و کشور ما برعکس است. همان طور که دیدیم این جمله در کشور ما بیشتر شبیه جوک می ماند تا یک جمله سرنوشت ساز. بهترین کار این است که هیچ کس از این جمله استفاده نکند چون مطمئنا همان طور که دیدیم در اکثر اوقات بازخورد مثبتی نخواهد داشت. این قشر تحصیل کرده که این طور بازخورد دارند دیگر توقعی از قشر دیگر نیست. البته این طبیعی است. چون فرهنگ، دین، هنجار، ارزش و سایر مسائل دیگری که در اینجا وجود دارد ارزشی برای این جمله ی عاشقانه باقی نمی گذارد. "

اگر کسی به من بگوید با من ازدواج می کنی مطمئنا همان موقع خواهم گفت "نه!"، چون آن موقع که جوانتر بودیم کسی به همین جمله من گفت نه! و دیگر هیچ ... :w47:
متاسفانه همین طوره که شما میگید.
نتیجه گیری جالبی بود و البته باعث فکر...
 

abfa

عضو جدید
منم با بعضی از صحبت های شما موافقم . ولی چه خوبه به جای اینکه به کسی بگی نه ، فرهنگ بله و نه گفتن و تو جامعه رواج بدی
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا