چون خیلی مهربونه هیچی بهش نمیگم ...میخندم.میگم به فکر قبض آب باش...دیگه خودش نمیریزه
منم یه گل بهش میدمپا میشم... یکی از بادکنکام را بهش میدم![]()
منم یه سیلی میزنم رو صورتتتقلید جایزه...دختر بد...
موهاشو میگرم و میکشم...ولی نه همون اردنگی بیشتر حال میده
غریب وخودی حالیم نیستاحتمالا از خواب میپرم!!!!!!!
شوتش می کنم تو بهشتگزدنشو ميشكونم بعد ميفرستمش جهنم
پا ميشم ليوانو ميكنم تو حلقش بعد سرشو ميگيرم مي كوبم به ديوار
جرات همچین کاری را نداره....با این قسمت موافقم.....
دیگه که منو بیدار کرده منم یه پارچ آب میریزم روش تا حالش جا بیاد کلی هم غر غر میکنم...انقد که از کردش پشیمون بشه...جرات همچین کاری را نداره....
دیگه که منو بیدار کرده منم یه پارچ آب میریزم روش تا حالش جا بیاد کلی هم غر غر میکنم...انقد که از کردش پشیمون بشه...