اگر همین آدم با همین روحیات بودم و مثلا" اشتباهی بعد از تولد منو می دادند به یه خونواده ی غیر مسلمان توی یه کشور غربی , فکر می کنم بله , باز هم مسلمان می شدم.
من خودم به طور اتفاقی از 3-4 سال پیش توی یه راهی قرار گرفتم , که باعث شد هر روز بیشتر و بیشتر به حقیقت اسلام پی ببرم.نمی خوام شعار بدم , یا کلیشه ای حرف بزنم که خستتون کنه , اما من فکر می کنم هر انسانی تو زندگیش موقعیت هایی واسش پیش می آد, حتی عشق به یه انسان دیگه, که اگه هوشیار باشه می تونه راه اصلی زندگیش رو پیدا کنه.
من بعد از خوندن عرفان های غربی و هندی و چینی و یا حتی مطالعه ی عهد جدید و عتیق که امروز وجود داره, واستفاده از همین قانون جاذبه ای که این روزا خیلی سر زبوناست, و خوندن مقالات راجع به فیزیک, و بعد مطالعه ی فلسفه ی فیلسوفانی مثل شیخ اشراق و ملاصدرا و اما محمد غزالی ,و یا حتی کتب نجوم ابوریحان بیرونی, و بعد خوندن کتاب های مذهبی مثل حق الیقین و علم الیقین و منتهی الآمال و حیوت القلوب... و بعد خوندن صحیفه ی سجادیه و نهج البلاغه که جدا" مست کننده است و در آخر تطبیق همه ی این ها با آیات قرآن پی بردم که حقیقت همیشه چقدر نزدیک و دم دست من بوده.اما من همیشه یا به خاطر بی توجهی یا به خاطر نگه کردن به رفتار آدمای دیگه بی دلیل به سمتش نمی رفتم.
البته این هم موضوع مهمی هستش که هر انسانی ظرفیت وجودی و راه هدایت خاص خودش رو داره, و هدایت در آخر به دست خداست.