اهل تسنن

وضعیت
موضوع بسته شده است.

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
واقعا خجالت کشیدم

نمی دونم یه جماعتی که نمی تونن با هم بحث کنن ...............
یکی بیاد این تاپیک رو بخونه واقعا چی میشه
یادمه به خانم بچه ها گفتم بیا این سایت
آدماش اینطورن اونطورن
نمی دونستم.........واقعا خجالت داره

تا الان به مدیرا گیر میدادم
حالا به همشون حق میدم


بزنین پاک کنین که ایرانی جماعت جنبه بحث ندارن

:w16::w16::w16::w16:
شما هم به مدیرا خبر بدین
ای کاش استارتر میتونست خودش پاک کنه
 

Savant

کاربر بیش فعال
اونجا ابوبکر همراه پیامبر بوده شکی نیست اما آیه در شآن ابوبکر نازل نشده چون ایوبکر میترسیده و پیامبر اونو دلداری میداده
«سكينه»: از ماده «س.ك.ن» گرفته شده و مصدر آن «سكون» است، در جوامع لغوي چند معني براي آن ذكر شده است: 1. وقار و طمأنينه؛ 2. رحمت؛ 3. هرچيزي كه مايه انس و آرامش شود.
 

someone-x

عضو جدید
کاربر ممتاز
آبجی منظورم این بود که تا بدتر از این کار به توهین نکشیده
تاپیکو قفل کنن
ناظم خبر کردن یعنی چی
دیدم داره به مقدسات هر دو طرف توهین میشه گفتم پس بهتره دیگه بحث ادامه پیدا نکنه
اگه منظورمو بد رسوندم ببخشید
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
حالا که همه رفتن ما هم میریم
راستی امشب میرم به امام رضا میگم اومدم اعتراف آخه بهم گفتن تو گناهامو میشوری منم موندم مسلمونم یا کاتولیک. میرم از خودش میپرسم بهم میگه. بای بای
 

Savant

کاربر بیش فعال
«سكينه»: از ماده «س.ك.ن» گرفته شده و مصدر آن «سكون» است، در جوامع لغوي چند معني براي آن ذكر شده است: 1. وقار و طمأنينه؛ 2. رحمت؛ 3. هرچيزي كه مايه انس و آرامش شود.
اون نگران جان پیامبر بود نه ترس از مرگ خودش وگرنه اصلا همراش نمیرفت
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا ثانِيَ اثْنَيْنِ إِذْ هُما فِي الْغارِ إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ وَ أَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيا وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ
ترجمه:

40 ـ اگر او را يارى نكنيد، خداوند او را يارى كرد; آن هنگام كه كافران او را (از مكّه) بيرون كردند، در حالى كه دومين نفر بود (و يك نفر بيشتر همراه نداشت); در آن هنگام كه آن دو در غار بودند، و او به همراه خود مى گفت: «غم مخور، خدا با ماست»! در اين موقع، خداوند سكينه (و آرامش) خود را بر او فرستاد; و با لشكرهائى كه مشاهده نمى كرديد، او را تقويت نمود; و گفتار (و هدف) كافران را پائين قرار داد، (و آنها را با شكست مواجه ساخت;) و سخن خدا (و آئين او)، بالا (و پيروز) است; و خداوند عزيز و حكيم است!

تفسير:

خداوند پيامبرش را در حساس ترين لحظات تنها نگذارد

در آيات گذشته، همان گونه كه گفته شد، روى مسأله جهاد در برابر دشمن از چند راه تأكيد شده بود، از جمله اين كه گمان نكنيد اگر شما خود را از جهاد و يارى پيامبر كنار بكشيد كار او و اسلام زمين مى ماند.
آيه مورد بحث، اين موضوع را تعقيب كرده، مى فرمايد: «اگر او را يارى نكنيد خدائى كه در سختترين حالات و پيچيده ترين شرائط او را به شكل معجز آسائى يارى كرد قادر است باز از او حمايت كند» (إِلاّ تَنْصُرُوهُ فَقَدْ نَصَرَهُ اللّهُ).(1)
و آن زمانى بود كه مشركان «مكّه» نقشه و توطئه خطرناكى براى نابود كردن پيامبر كشيده بودند و همان گونه كه در ذيل آيه 30 سوره «انفال» شرح آن گذشت، تصميم نهائى آنها پس از مقدمات مفصلى چنين شد كه عده زيادى شمشيرزن از قبائل مختلف عرب، خانه پيامبر(صلى الله عليه وآله) را شبانه در حلقه محاصره قرار دهند و صبحگاهان دسته جمعى به او حمله كنند و او را در بسترش از دم شمشيرها بگذرانند.
پيامبر(صلى الله عليه وآله) كه به فرمان خدا از اين جريان آگاه شده بود آماده بيرون رفتن از «مكّه» و هجرت به «مدينه» شد، اما نخست براى اين كه كفار قريش به او دست نيابند به «غار ثَوْر» كه در جنوب «مكّه» قرار داشت و در جهت مخالف جاده «مدينه» بود پناه برد، در اين سفر «ابوبكر» نيز همراه پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود.
دشمنان كوشش فراوانى براى يافتن پيامبر كردند، ولى مأيوس و نوميد بازگشتند، و پيامبر(صلى الله عليه وآله) پس از سه شبانه روز توقف در «غار» و اطمينان از بازگشت دشمن، شبانه از بيراهه به سوى «مدينه» حركت كرد، و بعد از چندين شبانه روز، سالم به «مدينه» رسيد و فصل نوينى در تاريخ اسلام آغاز شد.
آيه فوق اشاره به يكى از حساس ترين لحظات اين سفر تاريخى كرده، مى گويد: «خداوند پيامبرش را يارى كرد، در آن هنگام كه كافران او را بيرون كردند» (إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذينَ كَفَرُوا).
البته قصد كفار بيرون كردن او از «مكّه» نبود، آنها تصميم به كشتن او داشتند، ولى چون نتيجه كارشان بيرون رفتن پيامبر(صلى الله عليه وآله) از «مكّه» شد اين نسبت به آنها داده شده است.
پس از آن مى گويد: «اين در حالى بود كه او دومين نفر بود» (ثانِيَ اثْنَيْنِ).
اشاره به اين كه جز يك نفر همراه او نبود و اين نهايت تنهائى او را در اين سفر پر خطر نشان مى دهد و همسفر او «ابوبكر» بود.
«به هنگامى كه آن دو نفر به غار (غار ثَوْر) پناه بردند» (إِذْ هُما فِي الْغارِ).
در آن موقع ترس و وحشت، يار و همسفر پيامبر را فرا گرفت و پيامبر او را دلدارى داده، گفت: «غم مخور خدا با ما است» (إِذْ يَقُولُ لِصاحِبِهِ لا تَحْزَنْ إِنَّ اللّهَ مَعَنا).
«در اين هنگام خداوند روح آرامش و اطمينان را كه در لحظات حساس و پر خطر بر پيامبرش نازل مى كرد، بر او فرستاد» (فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكينَتَهُ عَلَيْهِ).
«و او را با لشكرهائى كه نمى توانستيد آنها را مشاهده كنيد، يارى كرد» (وَ أَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها).
اين نيروهاى غيبى ممكن است اشاره به فرشتگانى باشد كه حافظ پيامبر(صلى الله عليه وآله)در اين سفر پر خوف و خطر بودند، و يا آنها كه در ميدان جنگ «بدر»، «حنين» و مانند آن به يارى او شتافتند.
«و سرانجام برنامه، هدف و مكتب كفار را پائين قرار داد و برنامه و گفتار الهى در بالا قرار گرفت» (وَ جَعَلَ كَلِمَةَ الَّذينَ كَفَرُوا السُّفْلى وَ كَلِمَةُ اللّهِ هِيَ الْعُلْيا).
اشاره به اين كه توطئه هاى آنها در هم شكست، آئين خرافيشان در هم پيچيده شد، نور خدا همه جا آشكار گشت و پيروزى در تمام جهات نصيب پيامبر(صلى الله عليه وآله) اسلام شد.
چرا چنين نشود در حالى كه «خداوند هم قادر است و هم حكيم و دانا»؟ (وَ اللّهُ عَزيزٌ حَكيمٌ)، با حكمتش راه هاى پيروزى را به پيامبرش نشان مى دهد و با قدرتش او را يارى مى كند.
* * *​
نكته:

داستان يار غار

ماجراى مصاحبت «ابوبكر» با پيامبر(صلى الله عليه وآله) در اين سفر و اشارات سربسته اى كه در آيه فوق، به اين موضوع شده در ميان مفسران شيعه و اهل تسنن بحث هاى مختلفى را برانگيخته است.
بعضى راه افراط را پوئيده اند و بعضى راه تفريط را.
«فخر رازى» در تفسير خود با تعصب خاصى كوشش كرده كه دوازده فضيلت! براى «ابوبكر» از آيه فوق استنباط كند و براى تكثير عدد، آسمان و ريسمان را به هم بافته، به طورى كه پرداختن به شرح آن شايد مصداق اتلاف وقت باشد.
بعضى ديگر نيز اصرار دارند كه مذمت هاى متعددى از آيه استفاده مى شود.
نخست بايد ديد آيا كلمه «صاحِب» دليل بر فضيلت است؟
ظاهراً چنين نيست; زيرا از نظر لغت، «صاحِب» به معنى «همنشين» و «همسفر» به طور مطلق است، اعم از اين كه اين همنشين و همسفر شخص خوبى باشد يا بدى، چنان كه در آيه 37 سوره «كهف» در داستان آن دو نفر كه يكى با ايمان و خداپرست و ديگرى بى ايمان و مشرك بود مى خوانيم: قالَ لَهُ صاحِبُهُ وَ هُوَ يُحاوِرُهُ أَ كَفَرْتَ بِالَّذِى خَلَقَكَ مِنْ تُراب:
«رفيقش به او گفت: آيا به خدائى كه تو را از خاك آفريده كافر شدى»؟
بعضى نيز اصرار دارند كه ضمير «عَلَيْهِ» در جمله «فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِيْنَتَهُ عَلَيْهِ» به «ابوبكر» باز مى گردد; زيرا پيامبر(صلى الله عليه وآله) نياز به سكينه و آرامش نداشت، بنابراين نزول سكينه و آرامش براى همسفر او (ابوبكر) بود.
در حالى كه با توجه به جمله بعد كه مى گويد: وَ أَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها: «او را با لشكرى نامرئى يارى كرد».
و با توجه به اتحاد مرجع ضميرها روشن مى شود كه ضمير «عَلَيْهِ» نيز به پيامبر(صلى الله عليه وآله) بر مى گردد، و اين اشتباه است كه ما تصور كنيم «سَكِيْنَه» مربوط به موارد حزن و اندوه است، بلكه در قرآن كراراً مى خوانيم كه «سَكِيْنَه» بر شخص پيامبر(صلى الله عليه وآله) نازل گشت هنگامى كه در شرائط سخت و مشكلى قرار داشت.
از جمله در آيه 26 همين سوره در جريان جنگ «حنين» مى خوانيم: ثُمَّ أَنْزَلَ اللّهُ سَكِيْنَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِيْنَ: «سپس خداوند سكينه و آرامش را در آن شرائط سخت بر پيامبرش و بر مؤمنان نازل كرد».
و نيز در آيه 26 سوره «فتح» مى خوانيم: «فَأَنْزَلَ اللّهُ سَكِيْنَتَهُ عَلى رَسُولِهِ وَ عَلَى الْمُؤْمِنِيْنَ» در حالى كه در جمله هاى قبل در اين دو آيه هيچ گونه سخنى از حزن و اندوه به ميان نيامده است، بلكه سخن از پيچيدگى اوضاع به ميان آمده.
در هر حال، آيات قرآن نشان مى دهد كه نزول سكينه به هنگام مشكلاتِ سخت صورت مى گرفته و بدون شك پيامبر(صلى الله عليه وآله) در «غار ثور» لحظات سختى را مى گذراند.
و عجيب تر اين كه بعضى گفته اند: جمله «أَيَّدَهُ بِجُنُود لَمْ تَرَوْها» به «ابوبكر» باز مى گردد!
در حالى كه تمام بحث اين آيه، بر محور يارى خداوند نسبت به پيامبر دور مى زند و قرآن مى خواهد روشن كند كه: پيامبر(صلى الله عليه وآله) تنها نيست و اگر ياريش نكنيد خدا ياريش خواهد كرد.
چگونه كسى را كه تمام بحث بر محور او دور مى زند رها ساخته؟ و به سراغ كسى مى روند كه با عنوان تبعى، از او بحث شده است؟ اين سخن نشان مى دهد كه تعصب ها مانع از آن شده كه حتى به معنى آيه توجه بيشترى شود.
 

shadmehrbaz

عضو جدید
کاربر ممتاز
شما هم به مدیرا بگین تاپیکو پودرش کنن دیگه
آقای شادمهر باز
یه کمی اینا رو نصیحت کنین
چند صفحه قبل دیگه افتضاحه نمیدونم چرا مدیرا کاری نمیکنن
واس چي نصيحتشون كنم ؟!

هر دو گروه فكر ميكنن نسبت به ديگري برترن بذار اينجا هم ديگه رو اونقدر به سخره بگيرن تا بفهمن كه عقايد جفتشون مسخره ست ...
:w02:
شايد باعث بشه يكم فكر كنن!
 

Savant

کاربر بیش فعال
ریگه بستگی به خودتون داره چه جوری از آیه برداشت میکنین ، این مسائل اعتقادیست شوخی نیست اگر در چنین مسائلی کمی همت کنیم و مقداری زبان عربی یاد بگیریم تا به دام برخی افراد نیافتیم که تاویل هایی از خود تراوش میکنند ، به خودمون خدمت کردیم. من در حد توانی که از زبان عربی دارم برداشتم اون بود که بالا گفتم . اینهایی که شما گفتید نیاز به این داره که خود آدم بشینه پای تحقیق ببینه واقعا اینطوری هست که ایشون میگن مثلا از سوره کهف آیه آوردن بریم ببینیم واقعا جریان اون آیه چیه شاید قبل و بعدش یه چیزایی گفته شده!! البته در تمام مسائل اعتقادی تحقیق لازمه ، نباید الکی قول افراد رو قبول کنیم .
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریگه بستگی به خودتون داره چه جوری از آیه برداشت میکنین ، این مسائل اعتقادیست شوخی نیست اگر در چنین مسائلی کمی همت کنیم و مقداری زبان عربی یاد بگیریم تا به دام برخی افراد نیافتیم که تاویل هایی از خود تراوش میکنند ، به خودمون خدمت کردیم. من در حد توانی که از زبان عربی دارم برداشتم اون بود که بالا گفتم . اینهایی که شما گفتید نیاز به این داره که خود آدم بشینه پای تحقیق ببینه واقعا اینطوری هست که ایشون میگن مثلا از سوره کهف آیه آوردن بریم ببینیم واقعا جریان اون آیه چیه شاید قبل و بعدش یه چیزایی گفته شده!! البته در تمام مسائل اعتقادی تحقیق لازمه ، نباید الکی قول افراد رو قبول کنیم .
ببین من فامیله سنی دارم. چرا مولویاتون اجازه نمیدن شما صحاح سته خودتونو بخونید؟
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
ریگه بستگی به خودتون داره چه جوری از آیه برداشت میکنین ، این مسائل اعتقادیست شوخی نیست اگر در چنین مسائلی کمی همت کنیم و مقداری زبان عربی یاد بگیریم تا به دام برخی افراد نیافتیم که تاویل هایی از خود تراوش میکنند ، به خودمون خدمت کردیم. من در حد توانی که از زبان عربی دارم برداشتم اون بود که بالا گفتم . اینهایی که شما گفتید نیاز به این داره که خود آدم بشینه پای تحقیق ببینه واقعا اینطوری هست که ایشون میگن مثلا از سوره کهف آیه آوردن بریم ببینیم واقعا جریان اون آیه چیه شاید قبل و بعدش یه چیزایی گفته شده!! البته در تمام مسائل اعتقادی تحقیق لازمه ، نباید الکی قول افراد رو قبول کنیم .
این تفسیرو من قبول دارم چون اونی که این تفسیرو کرده رو قبول دارم
 

Savant

کاربر بیش فعال
در ضمن لا تحزن به حضرت موسی هم گفته شده آیا حضرت موسی هم ترسو بودند ؟!!
بارها لا خوف علیهم و لا هم یحزنون برای مومنان به کار رفته پس مومنان ترسو هستند ؟
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
این تفسیرو من قبول دارم چون اونی که این تفسیرو کرده رو قبول دارم
به اینم فک کن.من تو یه کتاب سنی خوندم دلیله مسجد نرفتنه زنای سنی .میدونی چی بود؟ این که حضرته عایشه گفته مسجد رفتنه زن باعث میشه که به فساد کشیده بشن در حالی که فاطمه مسجد میرفته
 

Savant

کاربر بیش فعال
یعنی چی مولویامون اجازه نمیدن ؟ در باره حدیث یک مطلب براتون دارم که اگر وقت کردین تا آخرشو با دقت بخونین الان میذارم. در ضمن من از غرب کشور هستم نه از جنوب یا جنوب شرق
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
در ضمن لا تحزن به حضرت موسی هم گفته شده آیا حضرت موسی هم ترسو بودند ؟!!
بارها لا خوف علیهم و لا هم یحزنون برای مومنان به کار رفته پس مومنان ترسو هستند ؟
موسی معصومیته حضرته محمد(ص) نداشته
لا خوف علیهم یعنی ترسی بر انان نیست
 

Savant

کاربر بیش فعال
به اینم فک کن.من تو یه کتاب سنی خوندم دلیله مسجد نرفتنه زنای سنی .میدونی چی بود؟ این که حضرته عایشه گفته مسجد رفتنه زن باعث میشه که به فساد کشیده بشن در حالی که فاطمه مسجد میرفته
عزیزم هر حکمی شرایط خاص خودشو میطلبه ، من از این نقل قول شما چندان اطلاعی ندارم اما اگر چنین باشد حتما زمان ایجاب کرده. اینها نیاز به تحقیق داره که ببینیم در اون زمان شرایط حاکم بر جامعه چه جوری بوده.
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
یعنی چی مولویامون اجازه نمیدن ؟ در باره حدیث یک مطلب براتون دارم که اگر وقت کردین تا آخرشو با دقت بخونین الان میذارم. در ضمن من از غرب کشور هستم نه از جنوب یا جنوب شرق
مگه تو سنی بودن مکان مهمه؟
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
عزیزم هر حکمی شرایط خاص خودشو میطلبه ، من از این نقل قول شما چندان اطلاعی ندارم اما اگر چنین باشد حتما زمان ایجاب کرده. اینها نیاز به تحقیق داره که ببینیم در اون زمان شرایط حاکم بر جامعه چه جوری بوده.
الانو ببین چرا نمیرن مسجد؟
 

Savant

کاربر بیش فعال
موسی معصومیته حضرته محمد(ص) نداشته
لا خوف علیهم یعنی ترسی بر انان نیست
در نظر ما هیچ پیامبری معصوم نیست جز در رساندن وحی ، ادمهای دیگر که بماند. در اینکه حضرت رسول مقامی والاتر داشتن شکی نیست اما این فکر نمیکنم از شان یک پیامبر مثل حضرت موسی کم کنه .
 

Maryam.Silent

عضو جدید
کاربر ممتاز
در نظر ما هیچ پیامبری معصوم نیست جز در رساندن وحی ، ادمهای دیگر که بماند. در اینکه حضرت رسول مقامی والاتر داشتن شکی نیست اما این فکر نمیکنم از شان یک پیامبر مثل حضرت موسی کم کنه .
ببین خوب گفتی گل گفتی برو به اون k2_h بگو که معصومیته پیامبرو قبول ندارین که به ما نگه خرو گاو. نه حضرته موسی گناهشو کرده اما لحظه به لحظه ی زندگی پیامبر تبلیغه اسلام بوده
 

Savant

کاربر بیش فعال
هرکی توهین کنه در واقع به خودش و شخصیت خودش توهین کرده ولش کن.
ماموستا هم عالمان رو میگیم ماموستا حالا در دین باشه یا هر علم دیگه.
 

علی رضا1111

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
عجب تاپيكي ها
جايه ماخلي بوده

اقا يه كلوم كسي كه به مادر سادات
همسر حيدرع
دختر نبي
جسارت كنه
هييييييييييييييچ خويي از مسلموني نگرفته


بر دشمن مرتضي علي لعنت
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.
بالا