اندرزنامه علما

zahra1386

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز



مَن اُعطِیَ دعا اُعطِیَ الإجابَة
کسی که خدا بهش توفیق دعا کردن داده اجابت هم بهش داده "اُدعُونِی أستَجِب لَکُم"

بعد از هر نمازی یک دعایی مستجاب می شود روایت داریم فرمود وقتی که خدا از شما میخواهد که بعد از هر نماز دستت رو بلند کن و یک حاجت از خدا بخواه چرا نمی کنی؟!!
اون وقت میگه چرا دعام مستجاب نمیشه!!

بعد از نماز باید دعا کنی

دعا کردن محل دارد و آن هم بعد از هر نماز است که خدا مستجاب می کنه
نمازت رو که سلام دادی دستت رو بلند کن از خدا حاجت بخواه ...

آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
 

hadi1525

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

.
.
.
هر دو در یک سال به دنیا آمدند، هیتلر 4 روز از چارلی چاپلین کوچکتر بود.
چارلی گفته:
این سرنوشت ما دو تا بود که یکی دنیا را بخنداند و دیگری به گریه،
و اگر سرنوشت می خواست کاملا برعکس میشد...
تفاوت تنها یک کلاه بود!!!

مراقب تاثیری که روی جهان می گذارید باشید...
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
برای دلتان درب بسازید

برای دلتان درب بسازید

چقدر خوب است که انسان طالب موعظه باشد یا کسی آدم را موعظه کند. وقتی خدمت عالم بزرگ و نورانی می رسید، تقاضای موعظه کنید.

نجاری خدمت آیت الله اراکی رسید و تقاضای موعظه کرد. آقا فرمودند: "چه کاره ای؟" گفت: "نجارم". فرمودند:"برای دلت درب ساخته ای؟ اگر برای دلت درب نساختی، یک درب برای دلت بساز که غیر خدا به دلت راه پیدا نکند."

ما پیرمردها دیگر دلی برایمان نمانده، خوش به حال شما جوان ها! شما الان می توانید برای دلتان درب بسازید، درب آهنی ای بسازید که کسی نتواند وارد دل شما شود. کسانی که سن شان بالا رفته، دیگر زمین دلشان خراب است، البته نه کسانی که خوب هستند و هدایت شدند، آنهایی که هدایت نشدند و شیطان پیشانی آنها را بوسیده است.

چون در روایت است آنهایی که چهل سال عمر کرده اند ولی با خدا ارتباطی برقرار نکرده اند، شیطان پیشانی شان را می بوسد و می گوید: "تو دیگر هدایت نمی شوی"

تا چهل سال امید است که انسان آدم شود، اگر چهل سال بگذرد هر چه به او بگویند مثل این است که به دیوار گفته اند و اثری ندارد. تا جوان هستید، نگذارید دلتان خراب شود.

منبع: كتاب طريق وصل ازمجموعه رهنمودهاي اخلاقي حضرت آيت الله مجتهدي تهراني
............
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
1423.jpg




















استاد فاطمی نیا:

بعضی از افرادی که از لقمه حرام می نالند خودشان گناهانی می کنند که پدر لقمه حرام می باشد.
نماز می خوانند،روزه می گیرند، به قول خودشان از لقمه حرام پرهیز می کنند،حتی بعضی از آن ها اهل نماز شب هم هستند، ... اما به راحتی آبروی افراد را می برند.
این گناهان آنقدر نحس هستند که صاحبانشان گاهی موفق به توبه نمی شوند:

عمدا نماز نخواندن، به ناحق آدم کشتن، عقوق والدین، و آبرو بردن.

پسر یکی از علما که در زمان خودش استادالعلما بود، برای من تعریف می کرد که به پدرم گفتم پدر تو دریای علم هستی، اگر بنا باشد یک نصیحت به من بکنی چه می گویی؟
پدرم جواب داد: آبروی کسی را نبر....


عزیز من اسلام می خواهد آبروی فرد حفظ شود. شما با این مشکل داری؟

دقت کنید که بعضی ها با زبانشان به جهنم می روند. روایت داریم که می فرماید اغلب جهنمی ها، جهنمی زبان هستند.فکر نکنید همه شراب می خورند و از دیوار مردم بالا می روند. یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم. ای آقا تو که همیشه هیئت بودی! مسجد بودی! بله، (ولی) توی صفوف جماعت می نشینند و آبرو می برند.

..............
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مرحوم شیخ بر خواندن نمازهای روزانه در اول وقت تأکید بسیار داشت

و این نخستین وصیت او به فرزند خویش بود. این عارف حقیقی می‌گفت:

اگر آدمی یک اربعین به ریاضت پردازد،

اما یک نماز صبح از او قضا شود
، نتیجه آن اربعین، «هَبَاء مَّنثُورًا» خواهد شد.

(اشاره به آیه ۲۳ سوره فرقان و به معنای پراکنده‌شدن ذرات غبار در هوا) .



.....................
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
ماپروردگارمان را نشناخته ایم

ماپروردگارمان را نشناخته ایم

حضرت موسی (ع) در راه طور سینا بود، در بین راه کسی به حضرت التماس کرد

و گفت من گناه بدی کرده ام، از خدا بخواه که از من بگذرد؛

سپس گناهی که مرتکب شده بود را به حضرت موسی گفت.

حضرت به خداوند گفت: این بنده از تو پوزش می طلبد،

او را مشمول رحمت و مغفرتت قرار بده! از جانب خداوند خطاب رسید که من او را بخشیدم،

ولی به او بگو که من از او یک گلایه دارم،

چرا این مطلب را به تو گفت که تو مطلع شوی و هر وقت تو را ببیند، از تو خجالت بکشد؟!

من نمیخواهم بنده من از کسی خجالت بکشد...

هیچکس نتوانسته است "غافرالذنب" و "رحمه للعالمین" بودنِ خداوند را درک کند؛

وقتی میگویی أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه و استغفار میکنی،

به مقام غفاریّتِ خداوند پناه میبری، حتّی نیازی نیست که بگوییم أَسْتَغْفِرُ اللَّه؛ همینکه خدا ببیند

ما در دلمان پشیمان و خجالت زده هستیم، رحمت و غفران خود را شامل حال ما میکند.

امام صادق (ع) می فرماید: "هیچ بندهای نیست که گناهی کرده باشد و پشیمان شده باشد،

مگر اینکه خدا او را قبل از آنکه بگوید أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ رَبِّي وَ أَتُوبُ إِلَيْه میآمرزد.".

..ما پروردگارمان را نشناخته ایم!

آیت الله مجتبی تهرانی

.................
 

Lamister-iran

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز




سعی کنید آگاهی‌های اسلامیِ عمیق را در حوزه‌ی کاریِ خودتان گسترش بدهید. امروز خوشبختانه وسائل این کارها هم فراهم است. همین نوشته‌های شهید مطهری و نوشته‌های فضلا و علمای برجسته‌ای که امروز در قم و تهران و جاهای دیگر هستند، چیزهای خوبی است، معارف خوبی است، مطالب خوبی است؛ در آنها معنویت هست، عقلانیت هست، دقت هست، آینده‌نگری هست. ذهن خودتان را به این معارف تبدیل کنید و این را در محیط پیرامون خودتان گسترش بدهید.

امام خامنه اي حفظه الله
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
این قول، از عالم بزرگوار، علامه حسن زاده آملی نقل است که:


"بدان که باید تخم و ریشه سعادت را در این نشأ، در مزرعه دلت بکارى و غرس کنى. این جا را دریاب، این جا جاى تجارت و کسب و کار است; و وقت هم خیلى کم است. وقت خیلى کم است و ابد در پیش داریم. این جمله را از امیرالمؤمنین علیه السلام عرض کنم، فرمود: «ردوهم ورود الهیم العطاش » ; یعنى شتران تشنه را مى بینید که وقتى چشمشان به نهر آب افتاد چگونه مى کوشند و مى شتابند و از یکدیگر سبقت مى گیرند که خودشان را به نهر آب برسانند، شما هم با قرآن و عترت پیغمبر و جوامع روایى که گنج هاى رحمان اند این چنین باشید. بیایید به سوى این منبع آب حیات که قرآن و عترت است. وقت خیلى کم است و ما خیلى کار داریم. امروز و فردا نکنید. امام صادق علیه السلام فرمود: «اگر پرده برداشته شود و شما آن سوى را ببینید، خواهید دید اکثر مردم به علت تسویف، به کیفر اعمال بد این جاى خودشان مبتلا شده اند .» تسویف یعنى سوف سوف کردن، یعنى امروز و فردا کردن، بهار و تابستان کردن، امسال و سال دیگر کردن.

وقت نیست، و باید به جد بکوشیم تا خودمان را درست بسازیم."
 

rahino

کاربر فعال تالار اسلام و قرآن ,
کاربر ممتاز
12 ﻧﻜﺘﻪ ﺍﺧﻼﻗﻲ ﺍﺯ ﺷﯿﺦ ﺭﺟﺒﻌﻠﻲ ﺧﻴﺎﻁ ‏( ﺭﻩ‏) :

ﻧﻜﺘﻪ ﺍﻭﻝ ؛ ﺍﮔﺮ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻗﺪﺭ ﺗﺮﺳﻴﺪﻥ ﺍﺯ ﻳﻚ ﻋﻘﺮﺏ، ﺍﺯ ﻋِﻘﺎﺏ ﺧﺪﺍ ﺑﺘﺮﺳﻴﻢ، ﻋﺎﻟَﻢ ﺍﺻﻼﺡ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.

ﻧﻜﺘﻪ ﺩﻭﻡ ؛ ﺗﻮ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﺑﺎﺵ، ﺧﺪﺍ ﻭ ﻫﻤﻪ ﻣﻼﺋﻜﻪ ﺍﺵ ﺑﺮﺍﻱ ﺗﻮ ﺧﻮﺍﻫﻨﺪ ﺑﻮﺩ. ‏«ﻣَﻦ ﻛﺎﻥَ ﻟﻠﻪ، ﻛﺎﻥ ﺍﻟﻠﻪ ﻟَﻪ‏»

ﻧﻜﺘﻪ ﺳﻮﻡ ؛ ﺳﻌﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﺻﻔﺎﺕ ﺧﺪﺍﻳﻲ ﺩﺭ ﺷﻤﺎ ﺯﻧﺪﻩ ﺷﻮﺩ؛ ﺧﺪﺍﻭﻧﺪ ﻛﺮﻳﻢ ﺍﺳﺖ، ﺷﻤﺎ ﻫﻢ ﻛﺮﻳﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ. ﺭﺣﻴﻢ ﺍﺳﺖ، ﺭﺣﻴﻢ ﺑﺎﺷﻴﺪ . ﺳﺘﺎّﺭ ﺍﺳﺖ، ﺳﺘﺎﺭ ﺑﺎﺷﻴﺪ ...

ﻧﻜﺘﻪ ﭼﻬﺎﺭﻡ ؛ ﺩﻝ ﺟﺎﻱ ﺧﺪﺍﺳﺖ، ﺻﺎﺣﺐ ﺍﻳﻦ ﺧﺎﻧﻪ ﺧﺪﺍﺳﺖ. ﺁﻥ ﺭﺍ ﺍﺟﺎﺭﻩ ﻧﺪﻫﻴﺪ .

ﻧﻜﺘﻪ ﭘﻨﺠﻢ ؛ ﻛﺎﺭ ﺭﺍ ﻓﻘﻂ ﺑﺮﺍﻱ ﺭﺿﺎﻱ ﺧﺪﺍ ﺍﻧﺠﺎﻡ ﺩﻫﻴﺪ، ﻧﻪ ﺑﺮﺍﻱ ﺛﻮﺍﺏ ﻳﺎ ﺗﺮﺱ ﺍﺯ ﺟﻬﻨّﻢ .

ﻧﻜﺘﻪ ﺷﺸﻢ ؛ ﺍﮔﺮ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻋﻼﻗﻪ ﺍﻱ ﺑﻪ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﻧﺪﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ﻧﻔﺲ ﻭ ﺷﻴﻄﺎﻥ ﺯﻭﺭﺷﺎﻥ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﻤﻲ ﺭﺳﺪ.

ﻧﻜﺘﻪ ﻫﻔﺘﻢ ؛ ﺍﮔﺮ ﻛﺴﻲ ﺑﺮﺍﻱ ﺧﺪﺍ ﻛﺎﺭ ﻛﻨﺪ، ﭼﺸﻢ ﺩﻟﺶ ﺑﺎﺯ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.

ﻧﻜﺘﻪ ﻫﺸﺘﻢ ؛ ﺍﮔﺮ ﻣﻮﺍﻇﺐ ﺩﻟﺘﺎﻥ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﻏﻴﺮ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺩﺭ ﺁﻥ ﺭﺍﻩ ﻧﺪﻫﻴﺪ، ﺁﻧﭽﻪ ﺭﺍ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﺑﻴﻨﻨﺪ ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺑﻴﻨﻴﺪ . ﻭ ﺁﻧﭽﻪ ﺩﻳﮕﺮﺍﻥ ﻧﻤﻲ ﺷﻨﻮﻧﺪ، ﺷﻤﺎ ﻣﻲ ﺷﻨﻮﻳﺪ .

ﻧﻜﺘﻪ ﻧﻬﻢ ؛ ﻫﺮﻛﺎﺭﻱ ﻣﻲ ﻛﻨﻴﺪ ﻧﮕﻮﻳﻴﺪ : "ﻣﻦ ﻛﺮﺩﻡ "، ﺑﮕﻮﻳﻴﺪ : ‏« ﻟﻄﻒ ﺧﺪﺍﺳﺖ‏» ﻫﻤﻪ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺧﺪﺍ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ .

ﻧﻜﺘﻪ ﺩﻫﻢ ؛ ﻧﻔﺲ ﺍﻣّﺎﺭﻩ ﺭﺍ ﻣﻬﺎﺭ ﻛﻨﻴﺪ ﻭ ﺑﺎ ﺁﻥ ﻣﺨﺎﻟﻔﺖ ﻛﻨﻴﺪ .

ﻧﻜﺘﻪ ﯾﺎﺯﺩﻫﻢ ؛ ﺑﻪ ﺳﺎﺩﺍﺕ ﺍﺣﺘﺮﺍﻡ ﺑﮕﺬﺍﺭﻳﺪ، ﻭ ﺁﻧﺎﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻫﺮ ﻣﺮﺗﺒﻪ ﻭ ﻣﻨﺰﻟﺘﻲ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮔﺮﺍﻣﻲ ﺑﺪﺍﺭﻳﺪ.

ﻧﻜﺘﻪ ﺩﻭﺍﺯﺩﻫﻢ ؛ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﻫﺮﻗﺪﺭ ﺑﻪ ﺩﺳﺘﻮﺭﺍﺕ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭ ﻋﻤﻞ ﻛﻨﺪ، ﺑﻪ ﻫﻤﺎﻥ ﺍﻧﺪﺍﺯﻩ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﻧﺰﺩﻳﻚ ﻣﻲ ﺷﻮﺩ.

:gol:ﺑﺮﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﺯ ﻛﺘﺎﺏ ﺁﺧﺮﻳﻦ ﺍﻣﺎﻡ، ﺹ163 ﺗﺎ165:gol:
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
مؤمنان چراغ هدایتند

مؤمنان چراغ هدایتند

گفتاری از آیت الله جوادی آملی: امام حسن مجتبی علیه السلام می فرمایند: «کونوا اوعیة العلم و مصابیح الهدیٰ؛ همه شما ظرف دانش باشید تا راه خود را ببینید و چراغ هدایت باشید تا به دیگران راه بدهید»[1] در نتیجه نه بیراهه بروید نه راه کسی را ببندید؛ آن که عالِم نیست بیراهه می رود آن که چراغ هدایت نیست برای جامعه نافع نیست.

علم نافع

انسان اگر بخواهد ظرف دانش باشد؛ باید علم را در جان خود جا بدهد و علم، مفهوم نیست. درس خواندن، کسی را عالِم نمی کند. اگر نوری انسان در خود احساس کرد که او را از هوا و هوس باز داشت؛ این می شود علم و اینکه در دعاها آمده به خدا عرض کنید: من از شما علم نافع می خواهم و از علمی که نافع نیست به تو پناه می برم سرّش همین است.گاهی انسان عالِم است یعنی تصوّر و تصدیق و قیاس و استدلال را در بردارد ولی مبتلا به جهالت است. بیان نورانی امیر مؤمنان علیه السلام این است که «رُبّ عالِمٍ قد قَتَله جَهْلُه؛ چه بسا درس خوانده ای که جهالتِ او، او را به هلاکت رسانده است».[2]

فنّ شریف اخلاق

یک عالِم ممکن است سخنران، نویسنده و مدرس خوبی باشد اما در موقع عمل پایش بسته باشد. سرّش این است که حوزه و دانشگاه کار علمی انجام می دهند نه کار اخلاقی. لذا ضرورت دارد؛ عقل عملی را حفظ و تقویت کنیم. علم اخلاق را احیاء کنیم. فنّ شریف اخلاق برای این است که انسان اهل مبارزه با هوس باشد و این مبارزه را همچنان ادامه بدهد تا هرگز اسیر نشود و اگر به اسارت در آمد بکوشد خود را آزاد کند.

فرق عالِم و غیر عالم

از جمله تفاوت های عالم و غیر عالم، مسلح بودن عالم به سلاح عقل عملی است. فرق یک عالِم و غیر عالم این است که او مسلّح است و دستگاه دید بهتری دارد اما آن که از خطر می رهاند؛ آن عقل عملی است.اینکه درباره سالار شهیدان حسین بن علی بن ابی طالب علیهما الصلاة و علیهما السلام آمده است که حسین، مصباح الهداست، اینها اسم توقیفی نیست. مخصوص آنها نیست. آن قلّه و جهان روشن کردنش برای آنهاست وگرنه هر کدام از مؤمنان در حیطه زندگی خود باید مصباح هدایت باشند.قرآن کریم، از عالمان راستین و مبلّغان الاهی به عنوان «أُولُوا بَقِیَّةٍ»[3] یاد کرده است. عالمان دین چهره های ماندگار الهی هستند. هیچ وقت عالِم حوزوی و یا دانشگاهی مجاز نیست بگوید من خودم زحمت کشیدم؛ عالِم شدم. اگر خدای ناکرده چنین حرفی زد؛ باید استغفار کند. زیرا این همان حرف قارون است. وقتی به او گفتند از مالت در راه صحیح بهره برداری کن گفت: من خودم زحمت کشیدم. به فنّ اقتصاد آگاه بودم و مالک شدم. از برخی از ما شنیده می شود: می گوییم چهل سال زحمت کشیدیم به اینجا رسیدیم. در حالی که چهل سال فیض خدا ما را به اینجا رساند نه ما زحمت کشیدیم اگر خدای ناکرده گفتیم ما خود زحمت کشیدیم فوراً باید استغفار بکنیم تا به عذاب قارونی گرفتار نشویم.

عمل به قرآن

اگر یک وقت دیدیم ما علم داریم و عمل نداریم؛ معلوم می شود که آن نیروی انگیزه به اسارت رفته است.قرآن کریم به عنوان تنها و مهمترین درمان بیماریهای اخلاقی است. تنها و مهم ترین وسیله درمان، همین قرآن کریم است. قرآن، درمان است نه دارو، شفاست نه دوا. گاهی ممکن است انسان دارو مصرف بکند و درمان نشود؛ ولی ممکن نیست کسی به قرآن عمل بکند و شفا پیدا نکند.



پی نوشت ها:
[1] کلینی، کافی، ج 1، ص 301
[2] مجلسی، بحارالانوار، ج 2، ص 110.
[3] هود/ 116
حوزه نت
 

نیلومانا

عضو جدید
کاربر ممتاز
«در اوایل تحصیل که به صرف و نحو اشتغال داشتم، علاقه زیادی به ادامه تحصیل نداشتم. ازاین رو، هر چه می خواندم، نمی فهمیدم و چهار سال به همین نحو گذرانیدم. پس از آن، یک باره عنایت خدایی دامن گیرم شد و مرا عوض کرد و در خود، یک نوع شیفتگی و بی تابی به تحصیل کمال حس نمودم، به گونه ای که از همان روز تا پایان ایام تحصیل که تقریباً هفده سال کشید، هرگز در برابر تعلیم و تفکر، درک خستگی و دل سردی نکردم و زشت و زیبای جهان را فراموش کردم. بساط معاشرت را با غیراهل علم به کلی برچیدم و در خورد و خواب و لوازم دیگر زندگی، به حداقل ضروری قناعت می کردم و باقی را به مطالعه می پرداختم. بسیار می شد (به ویژه در بهار و تابستان) که شب را تا طلوع آفتاب با مطالعه می گذراندم و همیشه درس فردا را شب پیش مطالعه می کردم و اگر اشکالی پیش می آمد، با هر خودکشی بود، حل می کردم. وقتی به درس حضور می یافتم، از آنچه استاد می گفت، قبلاً آگاه بودم و هرگز اشکالی پیش استاد نبردم!» پ.ن ۱ : زندگی نامه ی علامه محمد حسین طباطبایی، کتاب فلسفه پیش دانشگاهی ِ زمان ما! فصل ۱۲.
 

**آگاهدخت**

مدیر تالار اسلام و قرآن
مدیر تالار
علامه حسن زاده آملی:
هر اندازه حقیقت فرآن در متن جانت پیاده شد به همان اندازه حضرت بقیه الله در وجودت ظهور کرده.
ظهور حضرت در جمجمه هاست اگرچه بعضی فقط انتظار فرج از جمعه ها دارند. ...
 
Similar threads
Thread starter عنوان تالار پاسخ ها تاریخ
tahoora62 نظر یکی از علما در مورد افراد بی حجاب تالار اسلام و قرآن 4

Similar threads

بالا