سلام.
ببخشید! ولی برادر شمام چشم بسته غیب گفتیدها! مغلطه ی به تمام معنا!
خب پس مشکل از دست رفتن اعتقاد به حاضر و ناظر بودن خدا، یا ترس از عاقبت کار برای خودمون و دیگران هست؛ که باید احیا بشه.
مشخصه اگه دلیل انجام هرکاری در انسان از بین بره، اون کار انجام نمی گیره! چون فرد باید دلیلی برای انجام کارش داشته باشه.
بالاخره باید اون دلیل یا اعتقاد ایجاد بشه تا آدم کاری رو انجام بده. رابطه ی ساده ی علت و معلول!
پس راهکارش اینه که اگر خداباوریم، از خدا بترسیم (تقوا).
فکر نکنم در بین خدا باورها عاملی قوی تر از حس حضور خدا در همه حال وجود باشه.
باید دلایل رو احیا کرد نه اینکه نفی کرد!
__________________________________________
حرف شما مثل اینه که ما بگیم؛
- اگه اعتقاد به رعایت قوانین ترافیکی رو از دست بدیم، هرج و مرج وحشتناک ترافیکی ایجاد میشه. پس اعتقاد به رعایت قوانین ترافیکی باعث نظم ترافیک نمیشه!
- اگه شعور اینکه لباس گرم پوشیدن در زمستان باعث جلوگیری از بیماری میشه رو از دست بدیم؛ سرما می خوریم. پس پوشیدن لباس گرم در زمستان باعث جلوگیری از بیماری نمیشه!
و
.
.
.
فکر کنم مثالها بیشتر کمک کنن.
________________________________________________
در ضمن بنده خانم هستم.