اطاعت زن از مرد در دین اسلام

وضعیت
موضوع بسته شده است.

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
خب بفرمایید شان نزول چه بوده؟
در مکه زنان توسط مردها کتک میخوردن و هیچ شکایتی هم ازین بابت نداشتن ، همینکه توسط مردها و یا پدرشون زنده به گور نمیشدن باید کلاشون رو هم مینداختن هوا !
چندسال قبل از اینکه این آیه نازل بشه زنان ساکن توی شهر مدینه در وضعیت بهتری ( از همه لجاظ از جمله اجتماعی و فرهنگی) از زنان مکه بودن و پیامبر هم میخواست تا زنان مکه هم مثل زنان مدینه بشن و فرهنگهای غلطی مثل کتک زدن زن رو از میان برداره (المنار، ج۵، ص 76؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵) و همواره به مردها میگفت که زنانتان رو به هیچ وجه کتک نزنید (ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴)
اما این کتک زدنها باعث شده بود زنها علیه مردان خودشون سرکشی و نافرمانی کنند و یک سری هرج و مرجهایی رو در جامعه ایجاد کردن که این اتفاقات مقارن بود با جنگ احد ، که در نتیجه مردان و جنگجویان اسلام هم به خاطر این اتفاقات دچار استرس و بحران شدن که همین امر باعث شد قوای اسلام به خطر بیفته ، در نتیجه پیامبر که احکام الهی رو با توجه به مقتضیات زمان اجرا میکرد این حکم رو به مردها ارائه کرد که در صورتی که زنی به ازدواج مردی در اومده و نسبت به یک سری امورات (البته منظور آشپزی و بچه داری و ... نیست)از همسرشون نافرمانی کردن مردها باید ابتدا اونا رو از طریق حرف و نصیحت متقاعد کنن که نافرمانی نکنن و وقتی نصیحت و به قول معروف کار فرهنگی جواب نداد باید تنبیه بدنی کنند که البته در همین مورد تنبیه بدنی هم احادیثی هست که در ادامه گفته میشه.


این آیه در جنگ احد و در شبی نازل شده که مسلمانان تقریبا در محاصره بودند ، یعنی از طرفی منافقان مدینه در کمین بودند و از طرفی مهاجمان اهل مکه ( از نظر ما کفار و از نظر شما هرچه! ) هم در بیرون شهر آماده حمله...
با اجازتون این قسمت رو که از جایی کپی کردم رو هم اضافه کنم :
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد. پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.
اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه
بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر (ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».
نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.


در مورد حبیبه هم شوهرش اون رو کتک زده بوده ، و این پیش پیامبر میاد برای داوری ، پیامبر اول حکم به قصاص می ده و لی با نزول این آیه از حکم خودش بر می گرده ورای به تبرئه مرد میده ،
موردی که اینجا برای خود منم پیش اومده اینه که : مگر این مرد زن را در چه حدی زده بوده که اولا حکم قصاص بهش تعلق می گیره اول و دوما آنکه آیا زن در حدی کتک خورده که از دیدگاه قرآن حکم به تبرئه همسرش داده شد .
چون بنابر قوانین اسلامی اگر ضرب دیدگی زن در حدی باشه که باعث کبودی و یا خونریزی بشه می تونه دیه هم بگیره
این شان نزولش بود و من در مورد جزئیات ماجرا چیز بیشتری پیدا نکردم که بخوام بذارم

در حال حاضر بسیاری از خانواده هارو میشناسم که مرد خانواده بیکاره و زن وظیفه تامین معاش رو داره پس احتمالا طبق گفته شما قضیه برعکسه
فقط شما نیستین که این خانواده ها رو می شناسین من هم می شناسم
اما شما فرض کنید که یه خانواده اصلا مردی نداشته باشه ( منظورم اینه که مرد اصلا فوت شده باشه )
و با اصلا خانواده ای اصلا زن نداشته باشه ...
خوب اینجا تکلیف چیه ؟
خوب این کلیت داستانه ، یعنی به صورت کلی مرد رو سرپرست و زن رو به نوعی معاون انتخاب کرده
در ضمن من گفتم شرط اطاعت زن از مرد چیه ، نگفتم اطاعت به عهده کسیه که مورد تامینه نه تامین کننده ،
با حساب این که اگه زن تامین کننده معاش باشه ( حالا به هر دلیلی) پس می تونه تمرد کنه پیش بریم که ...

شهرام سليمان زاده - ایت الله قرائتی مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند) ...
ابراهيم چراغي - ترجمه نور مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند) و از آن جهت که از اموال خود نفقه مى‏دهند،
مرضيه اسدي - مجتبوی مردان بر زنان کارگزاران وسرپرستانند از آن روی که خدا برخی از ایشان مردان را بر برخی زنان فزونی و برتری داده و بدان سبب که از مالهای خویش هزینه می کنند...
و
.
.
.
اینم خود آیه اَلرِّجَالُ قَوَّ مُونَ عَلَى النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَآ أَنْفَقُواْ مِنْ أَمْوَ لِهِمْ...
منظور از اینکه کی بر چه کسی برتری داره روشنه و همین طور دلیلش ...

اطاعت حدو مرزی داره وگرنه میشه دیکتاتوری میشه حدو مرز اطاعت رو بر اساس روایات بفرمایید ، اولین پست اولین روایت رو بنده آوردم.
در زیر احادیث و فتواهایی رو آوردم که می تونه حدود آزادی زن و مرد رو تعیین کنه
11. حضرت محمد (ص) :
هر که زني گيرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زتاکاران بميرد ...
نهج الفصاحه ، حديث 1031



1- خارج نشدن از خانه بدون اجازه شوهر؛ مگر برای انجام واجب شرعی که انجام آن منحصر به خروج از منزل باشد و تمکین در امور جنسی و تسلیم برای هر لذّت مشروعی که شوهر او می‏خواهد، از حقوق شوهر هستند و لازم است زن با رعایت حقوق شوهر، او را راضی نگه دارد.

2- زن در مسائل رعایت احکام اسلام و تقلید، تابع مرد نیست.

-توضیح المسائل امام ره با استفاده از مسئله2412.
البته مسئله خروج در مواردى استثنا شده که در توضیح المسائل مراجع ذکر شده است. زنى که امور واجب بر خود و حقوق شوهر را رعایت نکند، ناشزه است، ولى ترک اطاعت از شوهر در مواردى که بر زن واجب نیست، باعث نشوز وى نمى شود. بنابراین اگر زن از خدمات خانه و خواسته‏هاى شوهر که مربوط به کامیابى در امور جنسى نمى شود، مانند جارو کردن، خیاطى، آشپزى یا حتى آب دادن و پهن کردن رختخواب خوددارى کند، نشوز شمرده نمى شود.(4)


*******************************
ا مام خمینى(ره) در این باره مى گوید: "در مطلق استمتاعات (بهره مندى‏هاى جنسى) و خروج زن از منزل باید اطاعت از شوهر باشد"
مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.[SUP](292)[/SUP]
. زنى كه از شوهر اطاعت مى كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم شرع و اگر ممكن نباشد به عدول مؤ منين ، و اگر آن هم ممكن نباشد به فساق مؤ منين مراجعه نمايد، و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش ‍ است اطاعت شوهر بر او واجب نيست .[SUP](294)[/SUP]
اگر جهت شركت در يك مهمانى خاصى زن بخواهد لباس مخصوصى را بپوشد، ولى همسر وى راضى نباشد و نپوشيدن آن لباس نيز موجب هتك آن زن نباشد، و در صورت استفاده زن از آن لباس چه بسا موجب ناراحتى خانوادگى و ايجاد اختلاف شود، از نظر شرعى اين پوشيدن چه حكمى دارد و آيا جايز هست يا خير؟
باسمه تعالى ؛ اگر پوشيدن لباسى موجب اختلاف و مفسده باشد، بايد از پوشيدن آن اجتناب شود. و شوهر هم نبايد از لباسى كه متعارف اقران [SUP](304)[/SUP] همسر او مى پوشند جلوگيرى كند.[SUP](305)[/SUP]
توطّن زن
O آيا زن در توطّن [SUP](306)[/SUP] يا مسافرت تابع مرد است ؟ در چه شرايطى و تا چه حدى ؟
باسمه تعالى ؛ ميزان قصد خود زن است .[SUP](307)
[/SUP]

( اعداد مربوط به صفحات کتاب تحریر الوسیله آیت الله خمینی است )
و مواردی که آقای خامنه ای جواب دادند هم به این صورته :
[h=3]سؤال :[/h] آيا زن ميتواند براي کسب علم بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود ؟[h=3]جواب :[/h]براي کسب علم اجازه شوهر لازم نيست ولي بيرون رفتن از خانه رضايت او لازم است و در منزل هم ميشود تحصيل علم کرد.[h=3]سؤال :[/h] اطاعت امر شوهر تا چه اندازه اي است ؟حد آن ذکر شود ؟[h=3]جواب :[/h]اطاعت شوهر فقط در استمتاعات و در بيرون رفتن از خانه واجب است .[h=3]سؤال :[/h] اطاعت زن از شوهر در چه مواردي واجب است؟[h=3]جواب :[/h]تمکين خود براي شوهر واجب است وخارج شدن زن از منزل با اجازه شوهر باشد.[h=3]سؤال :[/h] آيا زن مي تواند در قبال کار در منزل پول دريافت کند؟[h=3]جواب :[/h]مي تواند..
.
.

[h=3]عموم قاعده «الناس مسلطون على اموالهم‏» [/h]اين قاعده كه به نام قاعده «تسليط‏» معروف است از قواعد پذيرفته شده، نزد فقهاى شيعه است و در فقه، بدان بسيار استناد مى‏شود. مفاد قاعده مزبور چنين است كه همه مردم اعم از زن و مرد نسبت‏به اموال خودشان حق هر گونه تصرفى را دارند و استثنايى هم در مورد اين كه زن يا زوجه نتواند در اموال خودش تصرف نمايد، وارد نشده است، به علاوه روايت «لايحل مال امرء مسلم الا بطيب نفسه‏» بدين معنى است كه تصرف در مال شخص مسلمان بدون رضايت او جايز نيست و نيز عمومات متعدد ديگرى كه در آيات و روايات به اين مضمون وارد شده است دلالت‏بر اين مدعا دارد و هيچ تخصيص و استثنايى كه شوهر را مجاز نمايد در اموال همسر خود تصرف كند، وجود ندارد؛ بر پايه اين استدلال، دست مرد از اموال زن كوتاه شده و حق هر گونه مداخله در اموال زن از شوهر سلب گرديده است.
محمد بن على ابن بابويه، قمى (شيخ صدوق)، من لايحضره الفقيه، موسسه نشر اسلامى، قم، چاپ دوم، ج‏4، ص 93؛ محمد بن حسن، حر عاملى، وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 10، ص 449.
علامه طباطبايى دانشمند و مفسر بزرگ اسلامى در تفسيرى از آيه «فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف‏» مى‏فرمايد:

«همچنين قيمومت (رياست) مرد بر زنش به اين نيست كه سلب آزادى از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالك آن است‏بكند و معناى قيمومت مرد اين نيست كه استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى او در دفاع از منافعش سلب كند پس زن همچنان استقلال و آزادى خود را دارد و هم مى‏تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند و هم مى‏تواند از آن دفاع نمايد و هم مى‏تواند براى رسيدن به اين هدفهايش به مقدماتى كه او را به هدفهايش مى‏رساند متوسل شود» .

39. سيد محمد حسين، طباطبايى، پيشين، ص 544.


و .اما احادیث معصومین :

1 حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم فرموده اند :
جبرئيل به قدري در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نيست مگر اين که عمل زشتي (فاحشه بينه) از ايشان آشکار گردد.
مکارم الاخلاق طبرسي به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


2 امام سجاد عليه السلام فرموده اند :
دوست دارم پولي داشته ، وارد بازار شوم و از قصابي گوشتي بخرم و براي همسر و عائله ام ببرم. من اين کار را از آزاد کردن بنده در راه خداوند تبارک و تعالي بيشتر دوست دارم.
بحار ج 46 ص 66 به نقل از کافي ج 2 ص 12 به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


3* امام رضا عليه السلام فرموده اند :
بر شخص مالدار متمکن واجب است که بر عائه اش در مخارج وسعت بدهد. (تا آرزوي مرگش را ننمايند)
در حديث ديگر وارد شده يکي از جاهايي که دعا مستجاب مي شود ، آن جايي است که مرد وضع مالي خوبي داشته باشد ولي در مخارج اهل و عيال خود سخت گيري کند. در اينجا اگر اهل و عيال او دست به دعا بلند کنند و مرگ پدر يا همسر خود را از خدا بخواهند دعاي آنها زود مستجاب مي شود تا مال آنها به دست خود عيال و بچه ها آيد و از

آن استفاده کنند.
به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام، شرح نراقي


4- امام صادق عليه السلام درمورد حقي که زن بر شوهرش دارد فرمود :
حق زن بر شوهر ، غذا دادن ، لباس پوشاندن ، با او خوشرفتاري کردن و رو ترش نکردن است اگر مردي چنين رفتاري نمايد ، وظيفه شرعي خود را در ازاي حقوق همسرش به انجام رسانيده است.
بحار ج 104 ص 151 به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


5. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
هر كس همسرش را (بى‏ جهت) متهم به‏ زنا كند همانند مار كه از پوستش خارج مي شود از حسناتش خارج خواهدشد و به تعداد موهاى بدنش هزار گناه در نامه اعمالش ثبت‏ خواهد شد.
بحار جلد 103 ص 248

6. امير المؤمنين‏ علي عليه السلام فرمود :
آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانيد و بر آنها سخت نگيريد.
مستدرك جلد 2 ص 551

7. پيامبر اسلام‏ صلي الله عليه و آله فرمود :
هر مردى كه ‏به صورت همسرش سيلى بزند. خدا به فرشته مامور دوزخ (مالك) دستور مي دهد كه در دوزخ هفتاد سيلى بر صورتش بزند و هر مردى كه دستش را بر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذيت موى سرش را بگيرد) در دوزخ‏ دستش با ميخ هاى آتشين كوبيده مي شود. مستدرك جلد 2 ص 550


8. وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورد احترام آن جناب بود درگذشت ، رسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه ‏در تشييع جنازه ‏اش شركت نمود. بدست مبارك خويش جنازه را در قبر نهاده روى آنرا پوشاند. در آن هنگام مادر سعد كه آن همه احترام را از رسول ‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را

مخاطب قرار داده گفت : اى سعد بهشت گوارايت‏ باد.
پيغمبر اكرم فرمود : اى مادر سعد! اين چنين مگو ، زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.
بعدا علت فشار قبر سعد را از آن حضرت ‏پرسيدند.
فرمود : علتش آن بود كه با خانواده ‏اش بد اخلاقى مي كرد.
بحار ج 73 ص 298

9.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
مرد سرپرست ‏خانواده ‏است و هر سرپرستى نسبت ‏به زيردستانش مسؤوليت دارد.
مستدرك جلد 2 ص 550


10.. حضرت علي بن الحسين امام سجاد عليه السلام در مورد حقوق همسر فرموده اند :
و اما حق همسرت آن است که بداني خداوند متعال با آفرينش او وسيله ارامش و رفاه و انس و نگهداري تو را فراهم نموده است.
هر کدام از شما زن و مرد بر نعمت وجود ديگري خدا را سپاس گويد و بداند که اين نعمت الهي است.
بر او و بر تو واجب است که نعمت الهي را گرامي داشته و در معاشرت با او خوشرفتاري و رفق پيشه کني اگرچه حق تو بر زن سخت تر و رعايت محبوب و مکروه تو (اگر زياده خواهي نباشد) بر او لازم تر است ، ولي زن حق مهرباني و انس بر تو دارد و جايگاه آرامش و آسايش غريزه اي ست که گريزي از آن نيست و اين حق بزرگي

است.
رساله حقوق امام سجاد عليه السلام


11. حضرت محمد (ص) :
هر که زني گيرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زتاکاران بميرد ...
نهج الفصاحه ، حديث 1031
**********************
12-حسن بن جهم می گوید: ابوالحسن - علیه السلام - را دیدم که خضاب کرده است، عرض کردم: فدایت شوم! خضاب کرده اید؟ فرمود: آری! آراستگی بر عفت زنان می افزاید؛ به راستی زنان ترک عفت کرده اند، چون شوهرانشان آراستگی را ترک نموده اند. سپس فرمود: اگر آراسته نباشی آیا خوش داری که همسرت را نیز مانند خودت ببینی؟ عرض کردم: نه! فرمود: او نیز چنین است. .
«الکافی، ج 5، ص 567»

13.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
به زن خود خدمت نکند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.
«بحار الأنوار، ج 104، ص 132»

14.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
هر که زنی داشته باشد که آن زن وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول کند و نه کار نیکش را، هر چند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد، مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند همین گناه و عذاب را دارد. «وسائل الشیعه، ج 14، ص 116»


15.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
من درشگفتم از کسی که زنش را کتک می زند، در حالی که خودش به کتک خوردن سزاوارتر از اوست. «جامع الأخبار، ص 447»


16.امام باقر - علیه السلام - فرمود:
خداوند متعال برای مردان جهاد را مقرّر داشت و برای زنان نیز جهاد را منظور داشت و جهاد مردان آنست که مال و جان خویش را در راه خدا ایثارکنند. ولی جهاد زنان آنست که بر اذیت های شوهر و غیرت ورزیهای او صبر کنند.
«وسائل الشیعه، ج 20، ص 157»


17-رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:

هر کس ـ از مردان ـ به خانوادة خود رسیدگی نکند، ملعون است ملعون‌!


اولا زدن چه با چوب گردو چه مسواک جایگاهی در حال حاضر نداره ،
دوما این مسواک رو بنده بازم متوجه نشدم از کجای این آیه کاملا روشن و واضح دریافت شده ،
منظورتون از جایگاهی نداره چیه؟
دو حالت داره :
یا قرآن رو پیامبر خودش نوشته که این رو هم بعدش می گه:


ابن جریر از عکرمه نقل کرده – ذیل آیه – که پیامبر(ص) فرمود:
«اگر شما را در انجام کار نیک نافرمانی کردند بزنیدشان؛ ولی زدن غیر مبرّح» و همین روایت را به نقل از حجاج بن مزاحم نیز آورده، با این افزونی که غیر مبرّح را به غیر مؤثر تفسیر کرده، یعنی زدنی که تأثیری در تغییر رنگ پوست بدن حتی به اندازه سرخ شدن نداشته باشد.
عطا می‌گوید: به ابن عباس گفتم: زدن غیر مبرّح چگونه است؟ گفت: با چوب مسواک و مانند آن.
قتاده می‌گوید: زدن غیر مبرّح آن است که ناگوار و معیوب کننده نباشد.(2)
به همین دلیل شیخ ابوجعفر طوسی می‌گوید: اما زدن، بی هیچ اختلافی در آن، باید زدن غیر مبرّح باشد.
امام باقر(ع) فرمود: «با چوب مسواک باید باشد».(3)
قاضی ابن براج طرابلسی (م 481) می‌نویسد:
« اما زدن – در آیه – زدن به منظور تأدیب است،‌چنان که کودکان را بر کار خطا می‌زنند. نباید زدن مُبرّح یا مُزمن یا مُدمی باشد و باید بر جاهای مختلف بدن تقسیم شود و از صورت پرهیز شود و علاوه بر این با چوب مسواک باشد و برخی – از فقهای عامه – گفته‌اند با دستمال پیچیده شده یا درّه باشد و نه با چوب یا تازیانه».(4)

در فقه الرضا(ع) آمده است: «زدن با مسواک و مانند آن به ملایمت و آرامی».(6)در حدیث دیگری فرمود: «سفارش مرا درباره زنان پاس بدارید تا از سختی حسابرسی‌ رهایی یابید، و هر که سفارش مرا پاس ندارد، چه سخت است وضع او در پیشگاه خداوند».(7)

این حدیث صراحت دارد که منظور از زدن در آیه تأدیب است،‌ولی نه با چوب دستی و تازیانه – چنان که با چهارپایان رفتار می‌شود- بلکه با ایجاد محدودیت در خوراک و پوشاک و مانند اینها، و این با روش تعدیل در زندگی سازگارتر است.

دوّم: از زدن زنان چنان به سختی نهی و منع شده است که تخلف کننده را از دایره نیکان امت بیرون شمرده، جزو شرار الناس می‌شمارد. چنان که در حدیث آمده که: زنانِ بسیاری از همسران اصحاب پیامبر(ص) گرد خانه‌ پیامبر به شکایت از همسرانشان (که زدن آنان را مجاز می‌دانستند)آمدند، پیامبر فرمود: اینان نیکان شما نیستند.(8)

ابن سعد و بیهقی از ام کلثوم دختر ابی بکر نقل کرده اند که مردان از زدن همسران نهی شده بودند، پس، از آنان به پیامبر(ص) شکایت بردند، پیامبر زدن ایشان را اجازه داد،‌ ولی افزود که «نیکان شما هرگز نخواهند زد».(9)

عایشه گفت:
«هیچ گاه پیامبر(ص) خدمتکاری یا زنی را حتی با دست نزد».(12)

در این باره اونقدر آیه و حدیث چه از خود پیامبر و چه از امامان هست که فکر نکنم دیده باشید

و حالت دوم اینکه :
قرآن رو خدا به پیامبر نازل کرده که باز احادیث و روایات بالا در مورد تفسیر آیه صادقه و همین طور


رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كتك شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد. «ضربا غير مبرج» «تفسير طبرى، ج 5، ص 68 و درّ المنثور، ج 2، ص 522»
امام صادق عليه السلام فرمودند: نشوز زن آن است كه در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعيت نكند و مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 521)

تفسیر نمونه:اگر گفته شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟
در پاسخ مى‏گوئيم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مى‏گردند حتى مجازات بدنى، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على ع او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به- تسليم كرد معروف است


سوما بالاخره ما نفهمیدیم قضیه ضربوهن ترک کردن بوده یا زدن ؟ اگر ترک کردن بوده چرا باز با چوب مسواک سعی در توجیه دارید و این احادیث و روایات از امامان شیعه در مورد چوب مسواک چیه؟
و اگر زدن بوده چرا این همه آسمان ریسمان بافتن برای القای معانی ساختگی به واژه ای واضح و روشن
تا جایی که من خوندم و دیدم منظور زدن زن بوده ، گرچه عده ای از مفسرین ، تفسیر به ترک هم کرده اند چون گویا در عربی به معنای ترک هم می باشد ( در این باره اطلاعات آنچنانی ندارم ) اما اکثر علما و همین طور با توجه به روایات پیامبر (ص) می شه تفسیر به زدن کرد
در ضمن چشم شما توجیه می بیند و گرنه در بالا گفتم که یا پیامبر خودش قرآن رو نوشته ( که ننوشته و این ادعای خنده دار عده ای است ) که خودش هم اولین مفسر این آیه است که گفته با چوب مسواک و اذعان داشته که طوری نباشه که آثار اون روی بدن زن پیدا بشه
یا اینکه قرآن به ایشان نازل شده که شده ، که بازم اولین مفسر خود ایشان است
در مورد چوب مسواک هم یه سرچ بزنید همه چیز دستگیرتان می شود ، لکن این از خاصیت افرادی که به دنبال جواب نیستند بهانه جویی است.

چهارما پیامبر هم مثل هر انسان دیگری که قصد نوشتن داره عاری از اشتباه نبوده مخصوصا زمانی که ادعای اسمانی بودن هم باشه دیگه جایی برای اصلاح باقی نمیمونه
عجــــــــــــــــــــــــب
به قول شما و همفکرانتان پیامبر اسلام خیلی آدم باهوشی بوده و به قول بعضی هاتون از کسای دیگه ای هم کمک می گرفته و همین طور کلی کتاب مطالعه می کرده!!!!!!! ( البته که این ادعا است و آقایان در اثبات آن می لنگند)
پس چه جوره که یه کتاب نوشته و یه همچین اشتباهی مرتکب شده!!!!!!!!!!!!!!!
در ضمن شما ها که معتقدید که این کتاب نوشته انسانه و کسی اونو محافظت نمی کنه و شیعه ها و سنی ها ( بهتر بگم همون مسلمان ها) به نفع خودشون تفسیر می کنند ، یعنی نمی تونستند یه آیه جایگزین براش پیدا کنند !!!؟؟؟؟ که دیگه زحمت این همه تفسیر رو نکشند ؟؟!!!!!!
راستی جناب شادیاخ فکر کنم اولا، ثانیا ، ثالثا و رابعا و ... درست تر باشه تا اولا، دوما، سوما ، چهارما!!!!
 

شادیاخ

عضو جدید
کاش شما هم به اندازه منی که وقت صرف میکنم و به یکی دو تا کتاب جهت اطمینان رجوع میکنم رجوع داشتید ، جواب شما بعد از مطالعه

http://www.ebhamat.blogfa.com/post-49.aspx

پ ن: مدیریت محترم مصداق کپی پیست را مشاهده فرمایید
 

Body Guard

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
کاش شما هم به اندازه منی که وقت صرف میکنم و به یکی دو تا کتاب جهت اطمینان رجوع میکنم رجوع داشتید ، جواب شما بعد از مطالعه

http://www.ebhamat.blogfa.com/post-49.aspx

پ ن: مدیریت محترم مصداق کپی پیست را مشاهده فرمایید

ببخشید جناب شادیاخ نمی دونستم وقتی که با جواب مواجه می شین ، متوسل به حرکات مارپیچ می شین، شما پیش من نشستی که اینقدر مطمئنی به کتابی رجوع نشده!!!!!!؟ عجـــب
جناب ، انتظار داشتی بشینم دونه به دونه اینا رو برات تایپ کنم ؟؟؟؟
جواب داری بفرما ...
اینهمه آیه و حکم ، آنوقت شما...
یک بار می خواندی بد نبود
در ضمن همه چیز هایی که نوشته شده منبع داره حتی اون قسمتی که شما از دیدنش ذوق زده شدین ، ( یکی دو تا هم نیست منتها فکر کنم اونقدر زیاد بودن که شما حوصلت نکشه دونه دونشو بری پیدا کنی)
در مورد تاپیک بحث کنید ، اصلا اگه خوشتون از جواب نیومد گزارش رد کنید ، شاید قسمتی از چیزی که جوابتون بوده و شما حاضر به قبول نیستید پاک شد ، بلکه یه خورده نفس راحت بکشید که مسلمانان جواب ندارند)
*************************
قسمتهایی که منبع ندارند ( رو تا شب حتما منابعش رو قرار می دم ) چون الان باید برم
 
آخرین ویرایش:

شادیاخ

عضو جدید
اگر دقت کنید گفتم جواب شما بعد از مطالعه

اینکه گپی کردید از نظر من ایرادی نداره ولی دوست شما جناب آقای جواد مسی مکررا این ایراد رو گرفتن در حالی که آنچه از منابع هست کپی میشه نه آنچه حرف خودمونه ، از قدیم گفتن یه سوزن به خودت بزن یه جوالدوز به دیگران
 

شادیاخ

عضو جدید
در مکه زنان توسط مردها کتک میخوردن و هیچ شکایتی هم ازین بابت نداشتن ، همینکه توسط مردها و یا پدرشون زنده به گور نمیشدن باید کلاشون رو هم مینداختن هوا !



زنده به گور کردن دختران در مکه و فریش رواج داشته چطور نسل باقی مانده و زنانی مثل خدیجه و هند جایگاه اجتماعی بالایی کسب کرده بودند ، زنده بگور کردن در خانواده های فقیر و قبایل بیابانگرد به علت نوع زندگی به عقل نزدیکتره

چندسال قبل از اینکه این آیه نازل بشه زنان ساکن توی شهر مدینه در وضعیت بهتری ( از همه لجاظ از جمله اجتماعی و فرهنگی) از زنان مکه بودن و پیامبر هم میخواست تا زنان مکه هم مثل زنان مدینه بشن و فرهنگهای غلطی مثل کتک زدن زن رو از میان برداره (المنار، ج۵، ص 76؛ روح المعانی، ج۵، ص ۲۵) و همواره به مردها میگفت که زنانتان رو به هیچ وجه کتک نزنید (ابن کثیر، ج۱، ص ۵۰۴)


ازونجایی که دوستان مذهبی وقت اندکی دارند بنده جستجوی مختصری کردم به لینک زیر مراجعه و منابعی که معرفی کردید نگاهی بندازید بد نیست

http://www.noorlib.ir


اما این کتک زدنها باعث شده بود زنها علیه مردان خودشون سرکشی و نافرمانی کنند و یک سری هرج و مرجهایی رو در جامعه ایجاد کردن که این اتفاقات مقارن بود با جنگ احد ، که در نتیجه مردان و جنگجویان اسلام هم به خاطر این اتفاقات دچار استرس و بحران شدن که همین امر باعث شد قوای اسلام به خطر بیفته ، در نتیجه پیامبر که احکام الهی رو با توجه به مقتضیات زمان اجرا میکرد این حکم رو به مردها ارائه کرد که در صورتی که زنی به ازدواج مردی در اومده و نسبت به یک سری امورات (البته منظور آشپزی و بچه داری و ... نیست)از همسرشون نافرمانی کردن مردها باید ابتدا اونا رو از طریق حرف و نصیحت متقاعد کنن که نافرمانی نکنن و وقتی نصیحت و به قول معروف کار فرهنگی جواب نداد باید تنبیه بدنی کنند که البته در همین مورد تنبیه بدنی هم احادیثی هست که در ادامه گفته میشه.

این بخش هم متوجه نشدم از منابع مذکور بود یا نظر فرد نویسنده اگر نظر نویسنده بوده که نظر شخصی داده واگر در همون منابع بوده که لینک دادم سری به کتاب ها بزنید

این آیه در جنگ احد و در شبی نازل شده که مسلمانان تقریبا در محاصره بودند ، یعنی از طرفی منافقان مدینه در کمین بودند و از طرفی مهاجمان اهل مکه ( از نظر ما کفار و از نظر شما هرچه! ) هم در بیرون شهر آماده حمله...
با اجازتون این قسمت رو که از جایی کپی کردم رو هم اضافه کنم :
محل نزول
این آیه در مدینه نازل شد. پیشتر و در مکه، زنان کتک می خوردند و شکایتی نداشتند و آن را توهین به خود و خارج از عرف و فرهنگ مردمان نمی دانستند. چگونه توهین شمرده می شد، در صورتی که دختران را زنده به گور می کردند؟! نیز نذر می کردند پسران را قربانی خدایان کنند!
اما در مدینه جنبشی به پا خاست که زن گرایانه بود و بر ضد فرهنگ مکه به شمار می آمد.
اوضاع مدینه، سه سال پیش از نزول آیه
بنابر اسناد تاریخی، زنان مدینه شهرنشین بودند و از آزادی افزون تری نسبت به زنان مکه برخوردار بودند.
اینان بر مردان چیره بودند و اگر توسط شوهران تنبیه بدنی می شدند، به دستور و اجازه پیامبر (ص) اجازه قصاص داشتند ، یعنی می توانستند در عوض، شوهران خود را تنبیه کنند.پیامبر مایل بود فرهنگ زنان مکه را همچون فرهنگ بانوان مدینه کند و تنبیه بدنی توسط شوهران را از میان بردارد، از این رو مردان را از کتک زدن زنان منع می کرد و می فرمود: «اینان را کتک نزنید».
نیز درباره مردانی که همسران خود را می زدند، می فرمود: «این مردان، نیکان نیستند».
حتی پیامبر فرمان قصاص برای مردانی صادر می کرد که زنان خود را کتک می زدند.
اما به رغم دستور پیامبر ، همچنان فرهنگ تنبیه بدنی بانوان ادامه داشت. بنابر روایتی آخرین موردی که پیامبر به نفع زنان دستور به قصاص و کتک زدن شوهران داد، حبیبه دختر زید یا خوله دختر محمد بن مسلمه (همسر سعد بن ربیع) بود اما این بار دستور پیامبر اجرا نشد، زیرا آیه 34 سوره نسا فرود آمد و حکم قصاص مردان لغو شد.

منبع این بخش هم ذکر کنید یه تحقیقی بجای شما انجام بدم


در مورد حبیبه هم شوهرش اون رو کتک زده بوده ، و این پیش پیامبر میاد برای داوری ، پیامبر اول حکم به قصاص می ده و لی با نزول این آیه از حکم خودش بر می گرده ورای به تبرئه مرد میده ،
موردی که اینجا برای خود منم پیش اومده اینه که : مگر این مرد زن را در چه حدی زده بوده که اولا حکم قصاص بهش تعلق می گیره اول و دوما آنکه آیا زن در حدی کتک خورده که از دیدگاه قرآن حکم به تبرئه همسرش داده شد .
چون بنابر قوانین اسلامی اگر ضرب دیدگی زن در حدی باشه که باعث کبودی و یا خونریزی بشه می تونه دیه هم بگیره
این شان نزولش بود و من در مورد جزئیات ماجرا چیز بیشتری پیدا نکردم که بخوام بذارم

این بخش هم منبع برای تحقیق فقط قسمت bold شده قابل قبوله

فقط شما نیستین که این خانواده ها رو می شناسین من هم می شناسم
اما شما فرض کنید که یه خانواده اصلا مردی نداشته باشه ( منظورم اینه که مرد اصلا فوت شده باشه )
و با اصلا خانواده ای اصلا زن نداشته باشه ...
خوب اینجا تکلیف چیه ؟

وقتی یکی از زن یا مرد نباشه که اصلا مسئله قوام بودن مطرح نیست ، لطفا به سوال پاسخ بدید این چه قیاسی بود که کردید؟ آیه زمانی معنا داره که هم زن هم مرد وجود داشته باشن.


خوب این کلیت داستانه ، یعنی به صورت کلی مرد رو سرپرست و زن رو به نوعی معاون انتخاب کرده
در ضمن من گفتم شرط اطاعت زن از مرد چیه ، نگفتم اطاعت به عهده کسیه که مورد تامینه نه تامین کننده ،
با حساب این که اگه زن تامین کننده معاش باشه ( حالا به هر دلیلی) پس می تونه تمرد کنه پیش بریم که ...

چیزی که هست که شما مطرح کردید ، قوام بودن مرد از دیدگاه های مختلف:

- قوام بودن مرد به معنی داشتن حق تادیب زن است.
) مجمع البحرین، شیخ فخرالدین الطریحی:«ای لهم علیهن قیام الولاء و السیاسة »

قوام بودن مرد را به معنای حمایت مردان از زنان ومحافظت کردن از ایشان می دانند; مانندمؤلف «الجامع لاحکام القرآن » که دفاع مردان از زنان را از جمله معانی قوام بودن مردان می داند.
) الجامع لاحکام القرآن، ابی عبدالله بن احمدالانصاری القرطبی. ج 5، ص 168

دسته دیگر عهده دار بودن نفقه وتدبیر امور اقتصادی زن را معنای قوام بودن مردان بر زنان می دانند; قرطبی قوام بودن مرد را علاوه بر دفاع از زن، به معنای پرداخت نفقه به همسر می داند (ای یقومون بالنفقة علیهن و الذب عنهن).

الجامع لاحکام القرآن ، ج 5ص 168

دسته دیگر از متفکران، معنای قوام بودن مرد را «سرپرستی خانواده » از سوی وی می دانند و آیه را چنین معنا می کنندکه «مردان، سرپرست و خدمتگزار زنانند.»در تفسیر نمونه چنین آمده که: خانواده یک واحدکوچک اجتماعی است و همانندیک اجتماع بزرگ باید رهبر و سرپرست واحدی داشته باشد; زیرا رهبری وسرپرستی دسته جمعی که زن و مردمشترکا آن را بر عهده گیرند، مفهومی ندارد و یکی باید «رئیس » خانواده ودیگری «معاون » باشد. در تبیین این تفسیرمی افزاید: «منظور از این تعبیر استبداد،اجحاف و تعدی نیست; بلکه منظوررهبری واحد و منظم با توجه به مسؤولیتها و مشورتهای لازم است.»

) تفسیر نمونه، زیر نظر آیت الله مکارم شیرازی،ج 3


کلیه این نظریات در حال حاضر که به صورت معکوس هم نمونه داره و باید زن قوام باشه بر مرد ، زنی که خرج همسر میده ، زنی که امور زندگی رو تدبیر می کنه همه هستن نظر اول هم که اصلا جای بحث نداره و زور بازو رو مطرح کرده

شهرام سليمان زاده - ایت الله قرائتی مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند) ...
ابراهيم چراغي - ترجمه نور مردان داراى ولایت بر زنانند از آن جهت که خدا بعضى از ایشان (مردان) را بر بعضى (زنان) برترى داده (قدرت بدنى، تولیدى واراده بیشترى دارند) و از آن جهت که از اموال خود نفقه مى‏دهند،
مرضيه اسدي - مجتبوی مردان بر زنان کارگزاران وسرپرستانند از آن روی که خدا برخی از ایشان مردان را بر برخی زنان فزونی و برتری داده و بدان سبب که از مالهای خویش هزینه می کنند...
و
.
.
.
اینم خود آیه اَلرِّجَالُ قَوَّ مُونَ عَلَى النِّسَآءِ بِمَا فَضَّلَ اللَّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَ بِمَآ أَنْفَقُواْ مِنْ أَمْوَ لِهِمْ...
منظور از اینکه کی بر چه کسی برتری داره روشنه و همین طور دلیلش ...

این افراد رو من نمیشناسم جواب شما بند بالا

در زیر احادیث و فتواهایی رو آوردم که می تونه حدود آزادی زن و مرد رو تعیین کنه
11. حضرت محمد (ص) :
هر که زني گيرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زتاکاران بميرد ...
نهج الفصاحه ، حديث 1031

1-رسول خدا از اصحاب خود پرسید: زن چیست؟ گفتند: عورت. گفت: زن کی به خدا نزدیکتر است؟ ندانستند. فاطمه این را شنید و گفت: زن آنگاه به خدا نزدیکتر است که در قعر خانه‌ باشد. (بحار الأنوار, ج 43, ص 92)
2. رسول خدا گفت: زنان عورتند، آنها را در خانه حبس کنید. (بحار الأنوار, ج 100, ص 250)



1
- خارج نشدن از خانه بدون اجازه شوهر؛ مگر برای انجام واجب شرعی که انجام آن منحصر به خروج از منزل باشد و تمکین در امور جنسی و تسلیم برای هر لذّت مشروعی که شوهر او می‏خواهد، از حقوق شوهر هستند و لازم است زن با رعایت حقوق شوهر، او را راضی نگه دارد.

2- زن در مسائل رعایت احکام اسلام و تقلید، تابع مرد نیست.

-توضیح المسائل امام ره با استفاده از مسئله2412.
البته مسئله خروج در مواردى استثنا شده که در توضیح المسائل مراجع ذکر شده است. زنى که امور واجب بر خود و حقوق شوهر را رعایت نکند، ناشزه است، ولى ترک اطاعت از شوهر در مواردى که بر زن واجب نیست، باعث نشوز وى نمى شود. بنابراین اگر زن از خدمات خانه و خواسته‏هاى شوهر که مربوط به کامیابى در امور جنسى نمى شود، مانند جارو کردن، خیاطى، آشپزى یا حتى آب دادن و پهن کردن رختخواب خوددارى کند، نشوز شمرده نمى شود.(4)


*******************************
ا مام خمینى(ره) در این باره مى گوید: "در مطلق استمتاعات (بهره مندى‏هاى جنسى) و خروج زن از منزل باید اطاعت از شوهر باشد"
مرد حق ندارد زن خود را به خدمت خانه مجبور كند.[SUP](292)[/SUP]
. زنى كه از شوهر اطاعت مى كند اگر مطالبه خرجى كند و شوهر ندهد مى تواند جهت الزام شوهر بر پرداخت نفقه به حاكم شرع و اگر ممكن نباشد به عدول مؤ منين ، و اگر آن هم ممكن نباشد به فساق مؤ منين مراجعه نمايد، و چنانچه الزام شوهر بر دادن نفقه ممكن نباشد مى تواند در هر روز به اندازه خرجى آن روز بدون اجازه از مال او بردارد، و اگر ممكن نيست چنانچه ناچار باشد كه معاش خود را تهيه كند، در موقعى كه مشغول تهيه معاش ‍ است اطاعت شوهر بر او واجب نيست .[SUP](294)[/SUP]
اگر جهت شركت در يك مهمانى خاصى زن بخواهد لباس مخصوصى را بپوشد، ولى همسر وى راضى نباشد و نپوشيدن آن لباس نيز موجب هتك آن زن نباشد، و در صورت استفاده زن از آن لباس چه بسا موجب ناراحتى خانوادگى و ايجاد اختلاف شود، از نظر شرعى اين پوشيدن چه حكمى دارد و آيا جايز هست يا خير؟
باسمه تعالى ؛ اگر پوشيدن لباسى موجب اختلاف و مفسده باشد، بايد از پوشيدن آن اجتناب شود. و شوهر هم نبايد از لباسى كه متعارف اقران [SUP](304)[/SUP] همسر او مى پوشند جلوگيرى كند.[SUP](305)[/SUP]
توطّن زن
O آيا زن در توطّن [SUP](306)[/SUP] يا مسافرت تابع مرد است ؟ در چه شرايطى و تا چه حدى ؟
باسمه تعالى ؛ ميزان قصد خود زن است .[SUP](307)
[/SUP]

( اعداد مربوط به صفحات کتاب تحریر الوسیله آیت الله خمینی است )
و مواردی که آقای خامنه ای جواب دادند هم به این صورته :
سؤال :

آيا زن ميتواند براي کسب علم بدون اجازه شوهر از خانه خارج شود ؟جواب :

براي کسب علم اجازه شوهر لازم نيست ولي بيرون رفتن از خانه رضايت او لازم است و در منزل هم ميشود تحصيل علم کرد.سؤال :

اطاعت امر شوهر تا چه اندازه اي است ؟حد آن ذکر شود ؟جواب :

اطاعت شوهر فقط در استمتاعات و در بيرون رفتن از خانه واجب است .سؤال :

اطاعت زن از شوهر در چه مواردي واجب است؟جواب :

تمکين خود براي شوهر واجب است وخارج شدن زن از منزل با اجازه شوهر باشد.سؤال :

آيا زن مي تواند در قبال کار در منزل پول دريافت کند؟جواب :

مي تواند..


آقای خمینی خمینی

به نام امام صادق مى خواهند احکام مقدس قرآن را از بين ببرند و تعاليم درخشان آن را ريشه کن کنند. آنها در کنار شعار احترام به مقام حضرت صادق، از تساوى حقوق زن و مرد دم مى زنند.
تساوى حقوق زن و مرد يعنى قرآن را زير پا گذاردن، يعنى مذهب جعفرى را کنار زدن، يعنى قرآن را مهجور کردن و به جاى آن کتابهاى ضاله قرار دادن، يعنى دخترها را به سربازخانه ها کشانيدن و ساير کارهايى که نواميس اسلام و مسلمين را به خطر تهديد مى کند.
اين تساوى حقوق زن و مرد و ملحقات آن از نظر بيست ميليون نفوس ايرانى مردود، و محکوم است.
معذلک با زور و سرنيزه ، با فشار و با آتش گلوله مى خواهند آن را بر ملت ما تحميل کنند
۲۹ اسفند ۱۳۴۱ / ۲۳ شوال ۱۳۸۲


ورود زنها به مجلسين و انجمنهاى ايالتى و ولايتى و شهردارى مخالف «است با» قوانين محکم اسلام که تشخيص آن، به نص قانون اساسى، محول به علماى اعلام و مراجع فتواست، و براى ديگران حق دخالت نيست
۲۸ مهر ۱۳۴۱ / ۲۰ جمادى الاول ۱۳۸۲


ان شااللّه موضوع لغو شرکت نسوان در انتخابات درست مى شود، اگر درست نشد ما تنها نيستيم، تمام ملت ايران و عشاير و حتى ساير ملتهاى کشورهاى مسلمان و سنى پشتيبان ما هستند
۱۴ آبان ۱۳۴۱ / ۷جمادى الثانى ۱۳۸۲

وظيفه دينى همه ماست که بگوييم و بخواهيم که قانون شرکت نسوان در انتخابات، انجام نشود
۶ آبان ۱۳۴۱ / ۲۸ جمادى الاول ۱۳۸۲


http://www.irdc.ir/fa/content/11234/default.aspx


باقی منابع

http://www.www.www.iran-eng.ir/show...-در-رساله-امام-خمینی-استفتاء-از-آیت-الله-بهجت

http://www.www.www.iran-eng.ir/show...گاه-سیاسی-زنان-توسط-شهید-محراب-آیت-الله-صدوقی

دقت ویژه داشته باشید:

قانون مجازات اسلامی، ماده سيصد ميگويد: ( بخش ديه ها)
خونبهای قتل زن مسلمان، خواه اين قتل عمداً صورت گرفته باشد خواه غير عمدی، پنجاه شتر است..
در همين قوانين، ماده چهارصد و سی و پنج ميگويد:
خونبهای قطع بيضه چپ يک مرد مسلمان، شصت و شش شتر است و خونبهای قطع بيضه راست اون مرد مسلمان سی و چهار شتر...! و خونبهای قطع هر دو بيضه چپ و راست يک مرد مسلمان، صد شتر است.



http://fa.wikisource.org/wiki/قانون...ت#.D9.85.D8.A7.D8.AF.D9.87_.DB.B4.DB.B3.DB.B5

عموم قاعده «الناس مسلطون على اموالهم‏»

اين قاعده كه به نام قاعده «تسليط‏» معروف است از قواعد پذيرفته شده، نزد فقهاى شيعه است و در فقه، بدان بسيار استناد مى‏شود. مفاد قاعده مزبور چنين است كه همه مردم اعم از زن و مرد نسبت‏به اموال خودشان حق هر گونه تصرفى را دارند و استثنايى هم در مورد اين كه زن يا زوجه نتواند در اموال خودش تصرف نمايد، وارد نشده است، به علاوه روايت «لايحل مال امرء مسلم الا بطيب نفسه‏» بدين معنى است كه تصرف در مال شخص مسلمان بدون رضايت او جايز نيست و نيز عمومات متعدد ديگرى كه در آيات و روايات به اين مضمون وارد شده است دلالت‏بر اين مدعا دارد و هيچ تخصيص و استثنايى كه شوهر را مجاز نمايد در اموال همسر خود تصرف كند، وجود ندارد؛ بر پايه اين استدلال، دست مرد از اموال زن كوتاه شده و حق هر گونه مداخله در اموال زن از شوهر سلب گرديده است.
محمد بن على ابن بابويه، قمى (شيخ صدوق)، من لايحضره الفقيه، موسسه نشر اسلامى، قم، چاپ دوم، ج‏4، ص 93؛ محمد بن حسن، حر عاملى، وسائل الشيعة الى تحصيل مسائل الشريعة، دار احياء التراث العربى، بيروت، ج 10، ص 449.
علامه طباطبايى دانشمند و مفسر بزرگ اسلامى در تفسيرى از آيه «فلا جناح عليكم فيما فعلن فى انفسهن بالمعروف‏» مى‏فرمايد:

«همچنين قيمومت (رياست) مرد بر زنش به اين نيست كه سلب آزادى از اراده زن و تصرفاتش در آنچه مالك آن است‏بكند و معناى قيمومت مرد اين نيست كه استقلال زن را در حفظ حقوق فردى و اجتماعى او در دفاع از منافعش سلب كند پس زن همچنان استقلال و آزادى خود را دارد و هم مى‏تواند حقوق فردى و اجتماعى خود را حفظ كند و هم مى‏تواند از آن دفاع نمايد و هم مى‏تواند براى رسيدن به اين هدفهايش به مقدماتى كه او را به هدفهايش مى‏رساند متوسل شود» .

39. سيد محمد حسين، طباطبايى، پيشين، ص 544.

این مورد هم بالا در زمینه دیدگاه ها در مورد قوام بودن پاسخ داده شد
و .اما احادیث معصومین :

1 حضرت محمد صلي الله عليه و آله و سلم فرموده اند :
جبرئيل به قدري در مورد زنان به من سفارش کرد که گمان بردم که طلاق دادن آنان سزاوار نيست مگر اين که عمل زشتي (فاحشه بينه) از ايشان آشکار گردد.
مکارم الاخلاق طبرسي به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


2 امام سجاد عليه السلام فرموده اند :
دوست دارم پولي داشته ، وارد بازار شوم و از قصابي گوشتي بخرم و براي همسر و عائله ام ببرم. من اين کار را از آزاد کردن بنده در راه خداوند تبارک و تعالي بيشتر دوست دارم.
بحار ج 46 ص 66 به نقل از کافي ج 2 ص 12 به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


3* امام رضا عليه السلام فرموده اند :
بر شخص مالدار متمکن واجب است که بر عائه اش در مخارج وسعت بدهد. (تا آرزوي مرگش را ننمايند)
در حديث ديگر وارد شده يکي از جاهايي که دعا مستجاب مي شود ، آن جايي است که مرد وضع مالي خوبي داشته باشد ولي در مخارج اهل و عيال خود سخت گيري کند. در اينجا اگر اهل و عيال او دست به دعا بلند کنند و مرگ پدر يا همسر خود را از خدا بخواهند دعاي آنها زود مستجاب مي شود تا مال آنها به دست خود عيال و بچه ها آيد و از

آن استفاده کنند.
به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام، شرح نراقي


4- امام صادق عليه السلام درمورد حقي که زن بر شوهرش دارد فرمود :
حق زن بر شوهر ، غذا دادن ، لباس پوشاندن ، با او خوشرفتاري کردن و رو ترش نکردن است اگر مردي چنين رفتاري نمايد ، وظيفه شرعي خود را در ازاي حقوق همسرش به انجام رسانيده است.
بحار ج 104 ص 151 به نقل از رساله امام سجاد عليه السلام ، شرح نراقي


5. رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود :
هر كس همسرش را (بى‏ جهت) متهم به‏ زنا كند همانند مار كه از پوستش خارج مي شود از حسناتش خارج خواهدشد و به تعداد موهاى بدنش هزار گناه در نامه اعمالش ثبت‏ خواهد شد.
بحار جلد 103 ص 248

6. امير المؤمنين‏ علي عليه السلام فرمود :
آنها (زنان) نزد شما امانت هاى خدا هستند ، آزارشان نرسانيد و بر آنها سخت نگيريد.
مستدرك جلد 2 ص 551

7. پيامبر اسلام‏ صلي الله عليه و آله فرمود :
هر مردى كه ‏به صورت همسرش سيلى بزند. خدا به فرشته مامور دوزخ (مالك) دستور مي دهد كه در دوزخ هفتاد سيلى بر صورتش بزند و هر مردى كه دستش را بر موهاى زن مسلمانى بگذارد (براى اذيت موى سرش را بگيرد) در دوزخ‏ دستش با ميخ هاى آتشين كوبيده مي شود. مستدرك جلد 2 ص 550


8. وقتى سعد بن معاذ كه يكى از اصحاب بزرگ رسول خدا و مورد احترام آن جناب بود درگذشت ، رسول اكرم مانند صاحبان عزا با پاى برهنه ‏در تشييع جنازه ‏اش شركت نمود. بدست مبارك خويش جنازه را در قبر نهاده روى آنرا پوشاند. در آن هنگام مادر سعد كه آن همه احترام را از رسول ‏خدا مشاهده نمود فرزندش سعد را

مخاطب قرار داده گفت : اى سعد بهشت گوارايت‏ باد.
پيغمبر اكرم فرمود : اى مادر سعد! اين چنين مگو ، زيرا سعد را درقبر فشار سختى وارد شد.
بعدا علت فشار قبر سعد را از آن حضرت ‏پرسيدند.
فرمود : علتش آن بود كه با خانواده ‏اش بد اخلاقى مي كرد.
بحار ج 73 ص 298

9.رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود :
مرد سرپرست ‏خانواده ‏است و هر سرپرستى نسبت ‏به زيردستانش مسؤوليت دارد.
مستدرك جلد 2 ص 550


10.. حضرت علي بن الحسين امام سجاد عليه السلام در مورد حقوق همسر فرموده اند :
و اما حق همسرت آن است که بداني خداوند متعال با آفرينش او وسيله ارامش و رفاه و انس و نگهداري تو را فراهم نموده است.
هر کدام از شما زن و مرد بر نعمت وجود ديگري خدا را سپاس گويد و بداند که اين نعمت الهي است.
بر او و بر تو واجب است که نعمت الهي را گرامي داشته و در معاشرت با او خوشرفتاري و رفق پيشه کني اگرچه حق تو بر زن سخت تر و رعايت محبوب و مکروه تو (اگر زياده خواهي نباشد) بر او لازم تر است ، ولي زن حق مهرباني و انس بر تو دارد و جايگاه آرامش و آسايش غريزه اي ست که گريزي از آن نيست و اين حق بزرگي

است.
رساله حقوق امام سجاد عليه السلام


11. حضرت محمد (ص) :
هر که زني گيرد و در خاطر داشته باشد که مهر او را نپردازد هنگام مرگ چون زتاکاران بميرد ...
نهج الفصاحه ، حديث 1031
**********************
12-حسن بن جهم می گوید: ابوالحسن - علیه السلام - را دیدم که خضاب کرده است، عرض کردم: فدایت شوم! خضاب کرده اید؟ فرمود: آری! آراستگی بر عفت زنان می افزاید؛ به راستی زنان ترک عفت کرده اند، چون شوهرانشان آراستگی را ترک نموده اند. سپس فرمود: اگر آراسته نباشی آیا خوش داری که همسرت را نیز مانند خودت ببینی؟ عرض کردم: نه! فرمود: او نیز چنین است. .
«الکافی، ج 5، ص 567»

13.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
به زن خود خدمت نکند مگر صدیق یا شهید یا مردی که خداوند خیر دنیا و آخرت او را بخواهد.
«بحار الأنوار، ج 104، ص 132»

14.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
هر که زنی داشته باشد که آن زن وی را بیازارد، خداوند نه نماز آن زن را قبول کند و نه کار نیکش را، هر چند همه عمر روزه بگیرد تا زمانی که به شوهرش کمک کند و او را خشنود سازد، مرد نیز اگر زن خود را بیازارد و به او ستم کند همین گناه و عذاب را دارد. «وسائل الشیعه، ج 14، ص 116»


15.رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:
من درشگفتم از کسی که زنش را کتک می زند، در حالی که خودش به کتک خوردن سزاوارتر از اوست. «جامع الأخبار، ص 447»


16.امام باقر - علیه السلام - فرمود:
خداوند متعال برای مردان جهاد را مقرّر داشت و برای زنان نیز جهاد را منظور داشت و جهاد مردان آنست که مال و جان خویش را در راه خدا ایثارکنند. ولی جهاد زنان آنست که بر اذیت های شوهر و غیرت ورزیهای او صبر کنند.
«وسائل الشیعه، ج 20، ص 157»


17-رسول خدا - صلّی الله علیه و آله - فرمود:

هر کس ـ از مردان ـ به خانوادة خود رسیدگی نکند، ملعون است ملعون‌!



منظورتون از جایگاهی نداره چیه؟
دو حالت داره :
یا قرآن رو پیامبر خودش نوشته که این رو هم بعدش می گه:


ابن جریر از عکرمه نقل کرده – ذیل آیه – که پیامبر(ص) فرمود:
«اگر شما را در انجام کار نیک نافرمانی کردند بزنیدشان؛ ولی زدن غیر مبرّح» و همین روایت را به نقل از حجاج بن مزاحم نیز آورده، با این افزونی که غیر مبرّح را به غیر مؤثر تفسیر کرده، یعنی زدنی که تأثیری در تغییر رنگ پوست بدن حتی به اندازه سرخ شدن نداشته باشد.
عطا می‌گوید: به ابن عباس گفتم: زدن غیر مبرّح چگونه است؟ گفت: با چوب مسواک و مانند آن.
قتاده می‌گوید: زدن غیر مبرّح آن است که ناگوار و معیوب کننده نباشد.(2)
به همین دلیل شیخ ابوجعفر طوسی می‌گوید: اما زدن، بی هیچ اختلافی در آن، باید زدن غیر مبرّح باشد.
امام باقر(ع) فرمود: «با چوب مسواک باید باشد».(3)
قاضی ابن براج طرابلسی (م 481) می‌نویسد:
« اما زدن – در آیه – زدن به منظور تأدیب است،‌چنان که کودکان را بر کار خطا می‌زنند. نباید زدن مُبرّح یا مُزمن یا مُدمی باشد و باید بر جاهای مختلف بدن تقسیم شود و از صورت پرهیز شود و علاوه بر این با چوب مسواک باشد و برخی – از فقهای عامه – گفته‌اند با دستمال پیچیده شده یا درّه باشد و نه با چوب یا تازیانه».(4)

در فقه الرضا(ع) آمده است: «زدن با مسواک و مانند آن به ملایمت و آرامی».(6)در حدیث دیگری فرمود: «سفارش مرا درباره زنان پاس بدارید تا از سختی حسابرسی‌ رهایی یابید، و هر که سفارش مرا پاس ندارد، چه سخت است وضع او در پیشگاه خداوند».(7)

این حدیث صراحت دارد که منظور از زدن در آیه تأدیب است،‌ولی نه با چوب دستی و تازیانه – چنان که با چهارپایان رفتار می‌شود- بلکه با ایجاد محدودیت در خوراک و پوشاک و مانند اینها، و این با روش تعدیل در زندگی سازگارتر است.

دوّم: از زدن زنان چنان به سختی نهی و منع شده است که تخلف کننده را از دایره نیکان امت بیرون شمرده، جزو شرار الناس می‌شمارد. چنان که در حدیث آمده که: زنانِ بسیاری از همسران اصحاب پیامبر(ص) گرد خانه‌ پیامبر به شکایت از همسرانشان (که زدن آنان را مجاز می‌دانستند)آمدند، پیامبر فرمود: اینان نیکان شما نیستند.(8)

ابن سعد و بیهقی از ام کلثوم دختر ابی بکر نقل کرده اند که مردان از زدن همسران نهی شده بودند، پس، از آنان به پیامبر(ص) شکایت بردند، پیامبر زدن ایشان را اجازه داد،‌ ولی افزود که «نیکان شما هرگز نخواهند زد».(9)

عایشه گفت:
«هیچ گاه پیامبر(ص) خدمتکاری یا زنی را حتی با دست نزد».(12)

در این باره اونقدر آیه و حدیث چه از خود پیامبر و چه از امامان هست که فکر نکنم دیده باشید

پس این هارو هم ببینید

خطبه ٨٠ نهج البلاغه
معاشرالنّاس ان النساء نواقص الایمان نواقص الحظوظ نواقص العقول
ای مردم ،زنها از ایمان و ارث و خرد کم بهره هستنداما نقصان ایمان آنها به جهت نماز نخواندن و روزه نگرفتن است در روزهای حیض و جهت نقصان خردشان آن است که در اسلام گواهی دو زن به جای گواهی یک مرد است و از جهت نقصان نصیب و بهره هم،ارث آنها نصف ارث مردان می باشدپس از زنهای بد پرهیز کنیدو از خوبانشان بر حذر باشید و در گفتار و کردار پسندیده از انها پیروی نکنید تا در گفتار و کردار ناشایسته طمع نکنند
خطبه ١۵۵نهج البلاغه (این خطبه بعد از جنگ جمل خطاب به عایشه خوانده شده است
و اما فلا نه فادرکها رای النساء و ضغن غلافی صدرها
اما بر فلان زن(عایشه) اندیشه زنان غلبه یافت و کینه در سینه او جوشیدن گرفت،همچون دیگ آهنگران که در آن فلز گدازند و اگر او را فرا می خواندند تا آنچه با من کرد با دیگری کند،نهی می نمود و بعد از این هم حرمت و بزرگی پیش از این برای او باقی است و حساب و بازرسی با خداوند است
نامه ١۴ نهج البلاغه
ولا تهیجوا النساء با ذی و
و زنان را با آزار رساندن به آنها بر میانگیزید،هر چند دشنام به شرافت و بزرگواری شما داده،به سرداران و بزرگانتان نا سزا گویند،زیرا نیروها،جانها و خردهای ایشان ضعیف و سست استحتّی در زمانی که زنان مشرک بودند ما را گفته بودند که از آنها دست باز داریمدر زمان جاهلیت اگر مردی زنی را با سنگ یا چماق میزد،بر اثر آن،او را و بعد از او فرزندانش را سرزنش می نمودند
نامه ۳١ نهج البلاغه
وایاک و مشاورة النّساء فانّ رایهنّ الی افن و عزمهن الی و هن و
از رای زدن بازنان بپرهیز،زیرا ایشان را رایی سست و عزمی نا توان است با پرده نشینی،نگاه آلوده شان را راه ببند که سخت گیری در پرده نشینی آنان،ماندگاریشان را افزون کندخارج شدن زنان از خانه بدتر نیست از اینکه کسی را که به او اطمینان نداری به خانه در آوری(یعنی هر دو اینها به یک اندازه میتواند خطرناک باشد)اگر توانی کاری کنی که جز تو را نشناسند،چنان کنکاری که بدور از توان اوست بدو مسپار زیرا زن چون گل ظریف است نه پهلوان خشنگرامی داشتن او را از حدمگذران و او را به طمع میانداز چندان که دیگری را شفاعت کندزنهار از رشک بردن و غیرت نمودن نابجا،زیرا سبب میشود که زن درستکار به نادرستی افتدو زن به عفت آراسته را به تردید کشاند
حکمت ۵٨ زن چون کژدم است که شیرین است گزیدن او
حکمت ١١٩ غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان است
حکمت ١۳١ جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست
حکمت ٢٢٧ بهترین خو های زنان بدترین خو های مردان است که تکبر و ترس و بخل باشدپس هر گاه زن متکبره باشد،سر فرود نمی آورد و هر گاه بخیل و زفت باشد مال خود و شوهرش را نگاه می دارد و هر گاه ترسو باشد از آنچه به او رو آورد می ترسد و دوری می گزیند
حکمت٢۳٠همه چیز زن بد است و بدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست از بودن با او
ذکر حکمتها از منبع ترجمه نهج البلاغه فیض الاسلام می باشد
در تمام خطبه ها و نامه ها کلمه عام النّساء به کار برده شده و این نشان می دهد که عموم زنان مورد نظر علی ابن ابیطالب بوده اندبنابراین این توجیه که در واقع روی صحبت با گروه خاصی از زنان بوده است،به هیچ وجه قابل قبول نیست که اگر چنین بود،علی می بایست با بکار بردن عباراتی مناسب این ابهام را از بین می برد همچنانکه آنجا که در مورد مردان صحبت می کند و از آنان گله می کند هیچگاه همه مردان را مورد خطاب قرار نداده،به عنوان نمونه علی در قسمتی از خطبه ٢٧ چنین می گوید ای کسانی که به مردان می مانید ولی مرد نیستید! ای کودک صفتان بی خرد و ای عروسان حجله نشین! چقدر دوست داشتم که هرگز شما را نمیدیدم و نمیشناختم همان شناسایی که سر انجام مرا اینچنین ملول و ناراحت ساخت خدا شما را بکشد که این قدر خون به دل من کردیدو سینه مرا مملو از خشم ساختیدو کاسه های غم و اندوه جرعه جرعه به من نوشاندید و با سر پیچی کردن و یاری نکردن،نقشه های مرا تباه کردید
این خطبه به هنگامی ایراد شد که خبر رسید سپاه معاویه بر انبار تاخته و هیچکس در مقابل قوای او پایداری نکرده است و به خوبی نشان میدهد که روی صحبت علی با تمام مردان و در همه زمانها نیست بلکه مردانی مورد خطاب واقع شده اند که در حال حاضر خون به دل او کرده اند و با نافرمانی از او نقشه ها یش را تباه ساخته اند این تو جیه در مورد خطبه ٨٠ نهج البلاغه بیشتر به کار می رود،چنانچه گفته می شود مقصود اصلی عایشه است که با توجه به محتوای خطبه ٨٠این نظر شدیدا رد میشودهمه زنان مطابق قوانین اسلامی ارثی نصف مردان دارند نه فقط عایشه،معادل بودن شهادت یک مرد با دو زن در مورد همه زنان صادق است و گذشته از این تمام زنان چه مسلمان و چه غیر مسلمان چند روزی از ماه را عادت ماهانه هستنداز طرفی علی آنجا که در مورد عایشه صحبت می کند از لفظ عام النساء استفاده نمی کند و دقیقا او را مورد خطاب قرار می دهدخطبه ١۳ و ١۵۵ نهج البلاغه این امر را به خوبی نمایان می سازد
خطبه ١۳ کنتم جندالمرئه و اتباع البهیمه ای مردم شما سپاه زنی و پیرو حیوان زبان بسته ای بودید به صدای شتر برانگیخته می شدید و هنگامیکه پی کرده شد همگی گریختید و
نیاز به بحث بیشتر نیست و از آنچه از علی ذکر شد بخوبی نمایان است که روی صحبت او تمام زنان بوده انداما یکی از نکاتی که در خطبه ٨٠ شایان ذکر است استدلال علی درباره نقصان خرد و اندیشه زنان استدر اینجا علی معلول را جای علت می گذارد و در واقع دلیل کمی بهره زنان از عقل را در این می داند که شهادت دو تن از آنها،معادل شهادت یک مرد استدر حالیکه در واقع شرع اسلام چون زن را ضعیف و ناقص عقل تر از مردان میداند،شهادت دو تن از زنان را معادل یک مرد قرار میدهد از سویی دیگر علی علت کمی ایمان زنان را در این میداند که آنها مدتی از ماه را نمی توانند نماز بخوانند و روزه بگیرند،یعنی تنها کمیت را عامل بالا رفتن کیفیت دانسته گویی که هر کس بیشتر نماز بخواند و ساعات بیشتری به عبادت اختصاص دهد،همین کافی ست تا ایمان او قوی و محکم گرددهر چند که در هر صورت زنان در این باره هیچ دخالتی نداشته اند و تنها در برابر قانون طبیعت سر تعظیم فرود آوردند
پس از زنان بد باید پرهیز کرد و از خوبان آنها بر حذر بود و حتی در معروف هم از آنها اطاعت نکرد چون آنها تمام سال را نمی توانند روزه نگاه دارند و نماز بخوانند پس ایمان آنها ناقص استعقل آنها نیز دچار نقص است و دلیل سوم هم آن است که بهره آنان کم است چون ارثی نصف مردان دارنددر اینجا علی باز هم معلول را جای علت می گذارد چرا که شرع اسلام چون زن را در مرتبه پایین تری از مرد میداند ارث او را نصف ارث مرد قرار داده است هر چند که به هر حال این جمله قابل هضم نیست که چون ارث زنان نصف ارث مردان است پس باید از خوبان آنها بر حذر بود و در معروف هم از آنان اطاعت نکرد
علی در خطبه ١۵۵ علت کار عایشه را غلبه یافتن اندیشه زنان بر او می داند که با توجه به متن خطبه ٨٠ و نیز نامه ۳١ یا ١۴ می توان حرف او را اینگونه تعبیر کرد که عایشه به علت غلبه یافتن اندیشه زنان بر او،اقدام به این کار کرد و از آنجا که رای و اندیشه زنان سست و ضعیف است چنین نتیجه ای حاصل شد
امّا نامه۳١علی جایگاه و سیمای زن نزد او را به خوبی نمایان می سازدعلی ضمن تکرار صحبتهای قبلی خود مبنی برناتوانی وضعف خرد زنان،این بارحکم پرده نشینی درمورد زنان را صادر مینماید
و اکفف علیهنّ من ابصار هنّ بحجابک ایّاهنّ فانّ شدّة الحجاب التی علیهنّ و
و با حجاب چشمهای آنها را از دیدار نامحرمان باز دار،زیرا سخت گرفتن حجاب برای ایشان پاینده تر است و
حجاب در واقع بیشتر به معنای پرده و حایل میان دو چیز است نه پوششکلمه مناسب برای مفهوم پوشش در زبان عربی کلمه ستر است و بنابراین تعبیر حجاب به پوشش که امروزه به کار می رود،تعبیر درستی نیست،همچنانکه علی در دستوری که به مالک اشتر در نامه ۵۳ نهج البلاغه می نویسد،میگوید فلا تطولن احتجابک عن رعیتک یعنی در میان مردم باش، کمتر خود را در اندرون خانه از مردم پنهان کن،حاجب و دربان تو را از مردم جدا نکند و
که مسلما منظور علی از بکار بردن " احتجابک " این نبوده که مالک اشتر باید روسری و یا روبنده خود را کنار بگذارد و بدون آنها در میان مردم آمد و شد کند پس حجابی که علی در متن نامه ۳١ بکار برده به معنای پوشش نیست و معنای پرده نشینی را میدهد و از دید علی این پرده نشینی برای بقای زنان بهتر است تا آنجا که حتّیاگر توانی کاری کن که جز تو را نشناسند(!؟!) همچنین از دید علی بیرون رفتن زن و آوردن شخصی غیر قابل اعتماد به خانه،هر دو به یک اندازه می تواند بد و خطرناک باشد،پس چه بهتر که آنها تا حد امکان از خانه بیرون نروند و چه خوبتر اگر شرایطی فراهم شود که زن غیر از شوهر خود را نشناسد (؟!)
حکمتهای ذکر شده به خوبی جایگاه زن نزد علی را نمایان میسازند و نیازی به شرح و توضیح بیشتر نیستاما ذکر شماری چند از نظرات و تفسیرهای که علما و بزرگان اسلامی در رابطه با زن عنوان نموده اند خالی از لطف نیست
همه چیززن بداست وبدتر چیزی که در اوست این است که مرد را چاره ای نیست جزبودن با او
از دیدگاه ابن میثم بحرانی
مقصود از اینکه احوال زن تماما بر مرد شر است،یا از جهت نفقه ای است که بر مرد دارد،که این ظاهر است و یا ا زجهت لذت بردن از اوست که این خود عاملی باز دارنده از اطاعت الهی است،که مرد را از خدا دور می کند و اینکه مرد را چاره ای نیست از همراه بودن با زن ضرورت و احتیاجی است که در طبیعت وجود دینوی نسبت به او هست و به خاطر این مسأله است که مرد زن را تحمّل می کندالبته وجود شر در درون زن،عقلی است که قوی تر از معلول می باشد(شرح نهج البلاغه ابن میثم ج۵)
از دیدگاه علامه خوئی
مردان ناگزیر از رویارویی و بر خورد با شئون مادی و دنیوی می باشند که زندگی آنان از جهات مختلف با آن شئون ارتباط داردمانند مواجه شدن با مال،زن ،کارگران، همسایگان،نزدیکان،فرزندان و غیره که در این برخوردها آنان با سختیها و آسانیها ،خوبیها و بدیها و روبرو می شوند که این امور،به خوبی یا بدی مرد در زندگی بر می گردد مشکل ترین این برخوردها،برخورد با زن،در شئون مختلف زندگی است و علی (ع)با سخنان خود این آگاهی را داد که این رویارویی از تمام جهات برای مرد شر است زیرا زن اگر آشوبگر باشد عقل مرد را سلب می کند و اگر بد کار باشد دل مرد را ترسو می کند، اگر همسر مرد باشد، مرد مکلّف به پرداخت نفقه اش می باشدو اگر زن بیگانه باشد مرد را به فساد و گمراهی سوق می دهد و اگر دشمن مرد باشد با بهتان و دورغ بر او پیروز می شودبا تمام این اوصاف مرد ناچار از بودن با زن است و رهایی وی از دست زن امکان پذیر نیست (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ،علامه خوئی،ج٢١)
زن چون کژدم است که شیرین است گزیدن او
از دیدگاه ابن میثم بحرانی
گزیدن برای عقرب است و چون شأن زن،نیز اذیت می باشد،لفظ عقرب برای او استعاره شده است،منتها در زن گزیدنش همراه با لذت است،مانند زخمی که خاراندن آن اگر چه ناراحتی به دنبال دارد،اما در لحظه خارش،این خاراندن همراه با لذت است (شرح ابن میثم بحرانی، ج۵)
نظر ابن میثم بحرانی پیرامون وصیت ۳١
علی(ع) به امام حسن (ع)در مورد زنان،به اموری وصیت نمود از جمله اینکه
١- از مشورت کردن با زنان بپرهیز،زیرا که آنان از نظر عقلانی دارای نقصان هستند و فکر آنان در معرض خطاست و هر کسی که اینچنین باشد،سزاوار نیست که مورد مشورت قرار گیرد
٢- دیدگان زنان را به واسطه حجاب بپوشانید که این فصیح ترین کنایات از حجاب است ٣- جایز نیست شخصی را که اطمینان به او نمی باشد (خواه زن خواه مرد)وارد خانه اش نماید
۴- در بعضی مواقع، فساد آوردن بعضی از مردم به خانه،بیش از بیرون شدن زنان از خانه است و بهتر این است که زن در حالتی باشد که غیر از شوهر را نشناسد
٥-زنان براموری که خارج ازتوانایی آنهاباشد(اعم ازخوردنیها و پوشیدنیها و غیره ) نباید مسلط شوند
اما اینکه زن چون گیاهی خوشبو (ریحانه)است نه کار فرما،غرض آن است که زن محلی برای لذتو بهره جویی است و شاید هم اختصاص دادن لفظ ریحانه برای زن،از جهت استعاره باشد،زیرا زنان عرب عطر را بسیار استعمال می کردند اما اینکه زن نمی تواند کار فرما باشد،برای این است که او برای حکمرانی خلق نشده،بلکه باید بر او حکومت کرد
٦-در گرامی داشتن او از آنچه که مربوط به اوست تجاوز مکن
٧-زن را به طمع شفاعت برای دیگران نینداز،زیرا از توانایی او خارج است و این امر ناشی از نقصان غریزه و ناتوانی اندیشه اوست
٨-درمورد زنان پاکدامن غیرت به کار نبرد،زیرا که این امرسبب فساد برای وی میشود،یعنی او را به کاری ناشایست وادار میکند و قبح و زشتی عمل را از او سلب میگرداند(شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج۵)
شرح وصیت ۳١ از دیدگاه علامه خوئی
امام در رفتار با زنان ،به امور زیر وصیت نموده است
١-ترک مشورت با زنان به جهت ناتوانی اندیشه و اراده و تصمیم آنها در امور
٢- دیدگان زنان را از بیگانگان و زیبایی دنیا بوسیله حجاب باز دارد زیرا برای آنها پاینده تر است و سبب وفاداری به همسر می شود
٣- مردان غریبه را اگر اهل فساد و فتنه هستند به خانه ات راه مده
٤- تدبیر امور منزل،مانند نیازهای سخت و اموری را که از توانایی زنان خارج است،بر عهده ایشان مگذار،زیرا موجب رنج آنها می شود و زیبایی و ارزش آنها را از بین می برد
٥- او را به شفاعت در مورد دیگری وادار مکن زیرا سبب توجه دیگران به سوی ایشان می گردد و منجر به فسادشان می شود
٦-از اظهار غیرت و بدگمانی در جائیکه نباید غیرت بکار رود بپرهیزد،مقصود این است که از سوءظن نسبت به زنان دوری نماید و مهر آنان بر دل گیرد،زیرا بدگمانی موجب فساد آنها می شود (منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ،علامه خوئی،ج٢٠)
شرح نامه ١۴ از دیدگاه ابن میثم بحرانی
مقصود از (لا تهیجوا النّساء)این است که با اذیت و آزار نسبت به زنان موجب شرارت آنها نشوید، اگر چه آنها دشنام دادن نسبت به شرافت و بزرگی شما را به بالا ترین حد برسانند و این مساله عدم آزار و اذیت زنها،ناشی از ضعف القوا بودن آنان است و منظور از ضعف آنها این است که آنان قادر به مقاومت در مقابل مردان نیستند و در این مورد سلاح ضعیفی دارند،بدین معنا که برای دفع اذیت و آزار،متوسل به دشنام دادن می شوندمنظور از بکار بردن نواقص العقول،در مورد زنان این است که زنان،قوه ای برای تعقل این مسأله ندارند که عدم فایده دشنام را بفهمند و این عدمتوانایی بر تعقل از رذائل اخلاقی است که مستلزم زیاد شدن شر و بدی است و باعث بر انگیختن حالات درونی می شود،که فرد می خواهد آن را آرامش بخشد
وقول حضرت علی (ع)که می فرماید (ان کنا لنؤ مر بالکف عنهن وانهن لمشرکات ) (ما در زمان رسول مأمور شدیم که از ایشان دست بر داریمحال آنکه مشرکه بودند)در صورت اظهار اسلام، اولی به این است که نباید موجب اذیت و آزار آنها شوند و قول حضرت که می فرمایدو ان کان الرّجل الی آخره اگر کسی زنش را با سنگ یا چماق می زد (در زمان جاهلیت)بر اثر آن زدن،آن مرد و بعد از آن مرد فرزندانش را سرزنش می نمودند،این مسأله هشداری است برای اینکه اذیت و آزار زنان،به دنبال خود مفسده ای دارد که این مفسده همان ننگی است که که با مرد آزار دهنده در حالت حیات و بعد از وفاتش نیز،همراه است یعنی وی پیوسته مورد سرزنش قرار می گیرد (شرح نهج البلاغه ابن میثم بحرانی،ج۴)
حکمت ٢٢٦ و نظر ابن ابی الحدید
در حکمت افلاطون آمده است از استوار ترین دلایل علاقه مرد به همسرش و همبستگی میان آن دو،این است که صدای زن،ذاتا پایین تر از صدای مرد،قوه تشخیص و تمییز او کمتر از قوه تشخیص مرد و قلبش نازک تر و رقیق تر از قلب مرد می باشد،پس هر گاه یکی از صفات زن نسبت به مرد فزونی یابد،به همان میزان از مرد دور می شود(شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید ،ج١٧)
حکمت ٢٢٦ از دیدگاه علامه خوئی
از مهمترین صفات پسندیده و واجب زن،پاکدامنی و امانت اوست،زیرا زن در معرض شهوت مردان بیگانه،و شعله ور شدن عشق و احساس از هر جهتی است زن مالک خانه و حافظ اموال شوهر است و از سوی دیگر در نزد مردم به ضعف و عدم توانایی شهرت دارد،پس ناگزیر باید زن را نسبت به مال و نفس آگاهی داد از بهترین صفات زن تکبر است،بگونه ای که این کبر و غرور،مانع از نظر مردان بیگانه،یا طمع آنها نسبت به زنها شود،این کبر و غرور از صفات مذموم و ناپسند برای مرد است و در مورد زن از صفات مورد ستایش به شمار می رودهمچنین بخل در زن که خودداری از بخشش اموالی می باشد که در دست اوست،از صفات پسندیده استزیرا این عمل از طمع بیگانگان و سارقین به اموال وی جلوگیری می کند همچنین صفت ترس در زن که به معنای ترس از رفتن به مکانهای خلوت و سفر در تاریکی شب و سفر در صحرا می باشد،موجب مقید شدن زن میگردداین صفات (ترس-بخل-تکبر) با احساس در ارتباط است و احساس در زن قوی تر از مرد است( منهاج البراعه فی شرح نهج البلاغه ، علامه خوئی،ج٢١)
غیرت زن کفر است و غیرت مرد ایمان است
نظر ابن میثم بحرانی
غیرت مرد،مستلزم بر آن چیزی است که خداوند بر آن خشم دارد چون خداوند دو مرد را بر یک زن دشمن دارد و خشم بر آنچه که خداوند بر آن خشم می گیرد،موافق رضای خدا و مؤید نهی خداوند است و این ایمان می باشد اما غیرت زن در تحریم آنچه خداوند حلال کرده است، یعنی اشتراک دو زن یا بیشتر برای یک مرد و مقابله کردن بر این مسأله رد و انکار و تحریم آنچه که خداوند حلال کرده است، می باشد واین مستلزم کفر است (شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج۵)
جهاد زن خوشرفتاری با شوهر و اطاعت از اوست
نظر علامه طباطبایی
اسلام محرومیت های زنان را مانند محرومیت جهاد در راه خدا بدون عوض و جبران به مثل نگذاشته،بلکه کمبود آن را به معادل آن در فضیلت و مزیت تدارک نموده،مثلا نیکو داشتن شوهر را معادل جهاد قرار داده،این کارها و این گونه مزایا چه بسا برای ما که بازار فاسد زندگانی ما را احاطه کرده،ارزشی نداشته باشد،ولی در نظر اسلام که هر چیزی را به بهای حقیقی آن می سنجد و فضایلی را که مرضی خداست، می جوید،خداوند تعالی نیز هر چه را به ارزش آن مقدار فرمود و راه مخصوص هر کس را جلوی پای وی نهاده و آن را مستلزم به آن راه ساخته و قیمت هر کس معادل خدمات انسانی وی و به وزن اعمال او قرار داده، پس در اسلام شهادت مرد در میدان نبردو گذشت از خون رنگین بر نیکو شوهر داری زن برتری نداردو حاکم که چرخ زندگی اجتماع را می چرخاند یا قاضی که بر مسند قضاوت تکیه می زند بر زنی که خانه دار است مایه افتخاری ندارد با اینکه اینها مناسبتی هستند که اگر عمل به حق کرده و بر حق رفته باشند،جز تحمل بار گران مسئولیت حکومت و قضاوت و در معرض علاج و مخاطراتی برای دفاع از حقوق ضعفا واقع شدن،فایده ای نداردپس اینان چه افتخاری بر کسانی دارند که دین آنها را از ورود به این کارها منع کرده و بر ایشان راه دیگری پیش رو نهاده است این افتخارات را احتیاجات مختلف اجتماعات و برگزیدگی افرادی از خود برای هر کاری،زنده و استوار می دارد چرا که در اختلاف شئون اجتماعی و انسانی برحسب اختلاف محیط های اجتماع، جای انکار نیست(اَر اَر) (تفسیر المیزان،ج۴، ص۵١٧ )
و در پایان نظر ابن میثم پیرامون حکمت مذکور
جهاد زن نیکو شوهر داری کردن است و این از اسرار شوهر داری می باشد طاعت شوهر در طاعت خداست و در این مسأله نفس اماره زن شکسته می شود و نفس زن در صراط الهی،منقاد می شود ( شرح نهج البلاغه ابن میثم ،ج۵



و حالت دوم اینکه :
قرآن رو خدا به پیامبر نازل کرده که باز احادیث و روایات بالا در مورد تفسیر آیه صادقه و همین طور


رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود: كتك شما نبايد به نحوى باشد كه اثر آن در جسم زن نمودى داشته باشد، يا كتك نشانه خودنمايى و اظهار قدرت مرد باشد كه زهره چشمى بگيرد. «ضربا غير مبرج» «تفسير طبرى، ج 5، ص 68 و درّ المنثور، ج 2، ص 522»
امام صادق عليه السلام فرمودند: نشوز زن آن است كه در فراش (همبستر شدن) از شوهر تبعيت نكند و مقصود از «اضْرِبُوهُنَّ»، زدن با چوب مسواك و شبيه آن است، زدنى كه از روى رفق و دوستى باشد(من لا يحضره الفقيه، ج 3، ص 521)

تفسیر نمونه:اگر گفته شود كه نظير اين طغيان و سركشى و تجاوز در مردان نيز ممكن است آيا مردان نيز مشمول چنين مجازاتهايى خواهند شد؟
در پاسخ مى‏گوئيم آرى مردان هم درست همانند زنان در صورت تخلف از وظائف مجازات مى‏گردند حتى مجازات بدنى، منتها چون اين كار غالبا از عهده زنان خارج است حاكم شرع موظف است كه مردان متخلف را از طرق مختلف و حتى از طريق تعزير (مجازات بدنى) به وظائف خود آشنا سازد.
داستان مردى كه به همسر خود اجحاف كرده بود و به هيچ قيمت حاضر به تسليم در برابر حق نبود و على ع او را با شدت عمل و حتى با تهديد به شمشير وادار به- تسليم كرد معروف است



تا جایی که من خوندم و دیدم منظور زدن زن بوده ، گرچه عده ای از مفسرین ، تفسیر به ترک هم کرده اند چون گویا در عربی به معنای ترک هم می باشد ( در این باره اطلاعات آنچنانی ندارم ) اما اکثر علما و همین طور با توجه به روایات پیامبر (ص) می شه تفسیر به زدن کرد
در ضمن چشم شما توجیه می بیند و گرنه در بالا گفتم که یا پیامبر خودش قرآن رو نوشته ( که ننوشته و این ادعای خنده دار عده ای است ) که خودش هم اولین مفسر این آیه است که گفته با چوب مسواک و اذعان داشته که طوری نباشه که آثار اون روی بدن زن پیدا بشه
یا اینکه قرآن به ایشان نازل شده که شده ، که بازم اولین مفسر خود ایشان است
در مورد چوب مسواک هم یه سرچ بزنید همه چیز دستگیرتان می شود ، لکن این از خاصیت افرادی که به دنبال جواب نیستند بهانه جویی است.

در عصری که تنبیه کودکان خردسال نفی شده تنبیه بدنی زن جای سوال داره ، در چوب مسواک هنوز بنده متحیرم

عجــــــــــــــــــــــــب
به قول شما و همفکرانتان پیامبر اسلام خیلی آدم باهوشی بوده و به قول بعضی هاتون از کسای دیگه ای هم کمک می گرفته و همین طور کلی کتاب مطالعه می کرده!!!!!!! ( البته که این ادعا است و آقایان در اثبات آن می لنگند)
پس چه جوره که یه کتاب نوشته و یه همچین اشتباهی مرتکب شده!!!!!!!!!!!!!!!
در ضمن شما ها که معتقدید که این کتاب نوشته انسانه و کسی اونو محافظت نمی کنه و شیعه ها و سنی ها ( بهتر بگم همون مسلمان ها) به نفع خودشون تفسیر می کنند ، یعنی نمی تونستند یه آیه جایگزین براش پیدا کنند !!!؟؟؟؟ که دیگه زحمت این همه تفسیر رو نکشند ؟؟!!!!!!
راستی جناب شادیاخ فکر کنم اولا، ثانیا ، ثالثا و رابعا و ... درست تر باشه تا اولا، دوما، سوما ، چهارما!!!!

جواب این بخش اینقدر وسیعه که تایپیک جدیدی ایجاد خواهم کرد رجوع کنید به تایپیک

ممنون از تذکر
 
آخرین ویرایش:
  • Like
واکنش ها: ?Why

شادیاخ

عضو جدید
با عرض پوزش بخاطر بهم ریختگی پست با این وقت زیادی صرف شد ولی بهتر از این نشد ،با اینکه بخش زیادی از مطالب هم حذف کردم
 

Sparrow

مدیر تالار مهندسی هوافضا
مدیر تالار
سلام،
مدتی هست در اینترنت باب شده که یه متن میذارن که صحت و سقمش معلوم نیست و زیرش ارجاع میدن به یکی از کتب معتبر بدون این که متن عربیش رو بذارن یا نام ترجمه ش رو یا هر نشانی دیگه ای که بشه اون متن رو توی کتاب اصلی پیدا کرد. بعد هم روی حساب اون متن، داستان سرایی و قصه پردازی و روضه خونی میکنن در حد لالیگا! این جلد 5 از کتاب اصول کافی، صفحه 513 هست (نشونی برای هر کس که خواست: نرم افزار گنجینه احادیث از سری نرم افزارهای نور):

اصول كافى-ترجمه كمره‏ اى ج‏5 513 باب توبه ..... ص : 509
اصول كافى-ترجمه كمره ‏اى، ج‏5، ص: 513
آنها را از بدكرداريها و هر كه را نگهدارى از بدكرداريها در آن روز محققاً به او مهر ورزيدى و اين است آن كامروائى بزرگ».
3- قول او (68 سوره فرقان): «و آن كسانى كه نخوانند به همراه خدا معبود ديگرى و نكشند نفسى را كه خدا حرام كرده است جز به حق و درستى و زنا نكنند و هر كه چنين كند گرفتار گناه باشد (69) و عذابش دو چندان باشد در روز قيامت و به خوارى در آن جاويدان بماند (70) جز آنكه توبه كند و به گرود و كار شايسته كند و آنانند كه خدا بدكرداريهاى آنها را به خوش كردارى بدل كند و خدا آمرزنده و مهربان است».
6- محمد بن مسلم، از امام باقر (ع) كه فرمود: اى محمد بن مسلم! گناهان مؤمن كه از آن توبه كرده آمرزيده است و بايد براى آينده پس از توبه و آمرزش كار خوب كند، هلا به خدا اين فضيلت نيست مگر براى آنها كه ايمان دارند، من گفتم: اگر بعد از توبه و استغفار از گناهان باز گناه كرد و باز توبه كرد؟ در پاسخ فرمود:
اى محمد بن مسلم! تو پندارى كه بنده مؤمن از گناه خود پشيمان گردد و از آن آمرزش خواهد و توبه كند سپس خدا از او توبه‏اش را نپذيرد؟ گفتم: راستش اين است كه چند بار اين كار كرده است، گناه مى‏كند و باز هم توبه مى‏كند و آمرزش‏جو است [از خدا]، فرمود:
هر آنچه كه مؤمن به آمرزش خواهى و توبه باز گردد، خدا به آمرزش او بر مى‏گردد و به راستى كه خدا پر آمرزنده و مهربان است، توبه را مى‏پذيرد و از بدكرداريها در مى‏گذرد، مبادا تو مؤمنان را از رحمت خدا نوميد سازى

قضاوت با خود شما. دقت هم کنید می بینید که این صفحه در باب توبه هست نه اطاعت زن از شوهر یا چیز دیگه
 

elisa.ff

عضو جدید
کاربر ممتاز
هر کسی که اندک آشنایی با اسلام و مذهب تشیع داشته باشه کتب اربعه شیعه رو میشناسه

اصول اربعه یا کتب اربعه نام چهار مجموعه کتاب حدیثی است که از پراهمیت ترین کتاب‌های حدیثی نزد شیعه محسوب می‌شود.

به دلیل درهم‌آمیختگی احادیث صحیح و جعلی اسلامی، سه تن از بزرگان شیعه، اقدام به گردآوری و نوشتن چهار مجموعه کتاب روایی کردند که به کتب اربعه معروف هستند و مؤلفان آن‌ها را محمدین ثلاثه اول می‌نامند؛ زیرا اسامی هر سه محمد و کنیه هر سه ابوجعفر بوده‌است. این کتاب‌ها عبارت‌اند از:

۱. الکافی: گردآوری شده توسط محمد بن یعقوب کلینی (متوفای ۳۲۸ یا ۳۲۹ق)، و ۱۶۱۹۹ حدیث دارد.
۲. من لایحضره الفقیه: گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن علی بن بابویه قمی ملقب به شیخ صدوق(متوفای ۳۸۱ق) و ۵۹۶۳ حدیث دارد.
۳. تهذیب الاحکام: گردآوری شده توسط ابوجعفر محمد بن الحسن طوسی معروف به شیخ طوسی(متوفای ۴۶۰ق) و ۱۳۵۹۰ حدیث دارد.
۴. الاستبصار فِیمَا اختُلف مِن الاخبار: گردآوری شده توسط شیخ طوسی است و ۵۵۱۱ حدیث دارد.

این کتاب ها به عقیده شیعه از معتبر ترین کتب هستند.

میدونین دقیق نمی دونم کدوم امام ولی یکی فرموده حرف ما رو با قران بسنجید بعد صحت ویا عدم صحت آن روشن میشه این اصول کافی که میگید یه چیزایی توش هست که با عقل من جور در نمیاد چه برسه به قران..................در ضمن من اسلام رو فقط با قران می سنجم نه روایت چون فعلا محدودی مطالعه من در مورد قران هست اگه خدا بخواد بعد از روشن شدن واقعییت میرم سراغ مذهب
 

شادیاخ

عضو جدید
میدونین دقیق نمی دونم کدوم امام ولی یکی فرموده حرف ما رو با قران بسنجید بعد صحت ویا عدم صحت آن روشن میشه این اصول کافی که میگید یه چیزایی توش هست که با عقل من جور در نمیاد چه برسه به قران..................در ضمن من اسلام رو فقط با قران می سنجم نه روایت چون فعلا محدودی مطالعه من در مورد قران هست اگه خدا بخواد بعد از روشن شدن واقعییت میرم سراغ مذهب

با قرآن هم میشه سنجید ولی در مورد قرآن چیزی داریم به نام تفسیر مثلا اگر فرضا در قرآن کلمه ای مانند ماء به معنای آب آمده باشه بنا بر نظر مفسرین محترم اسلامی در جایی ممکنه معنی آب بده و در جایی معنی آتش یا مثلا اگر موز باشه میشه گیلاس و اگر خوشه روی هم چیده شده باشه میشه موز ، علم تفسیر علم توجیه تناقضات و مشکلات موجود در کتابی هست که سعی میشه اونرو به آسمان پیوند بدن

توجه کنید به عنوان یک خانم از میزان ارزش یک زن طبق همین اسلام

قانون مجازات اسلامی، ماده سيصد ميگويد: ( بخش ديه ها)
خونبهای قتل زن مسلمان، خواه اين قتل عمداً صورت گرفته باشد خواه غير عمدی، پنجاه شتر است..
در همين قوانين، ماده چهارصد و سی و پنج ميگويد:
خونبهای قطع بيضه چپ يک مرد مسلمان، شصت و شش شتر است و خونبهای قطع بيضه راست اون مرد مسلمان سی و چهار شتر...! و خونبهای قطع هر دو بيضه چپ و راست يک مرد مسلمان، صد شتر است.
 

t4t

عضو جدید
شادیاخ شما خانومی یا آقا؟

مطالعت کمه بیشتر مطالعه کن
 
وضعیت
موضوع بسته شده است.

Similar threads

بالا