اشعار و نوشته هاي عاشقانه

امیررضا24

عضو جدید
می گویند شاد بنویس...!!!

می گویند شاد بنویس...!!!



می گویند شاد بنویس...!!

نوشته هایت درد دارند...!

و من یاد مردی می افتم

که با ویالونش

گوشه ی خیابان شاد میزد

اما با چشمهای خیس...!
 

امیررضا24

عضو جدید
شايد

شايد

شاید فراموشت شدم شاید دلت تنگه برام

شاید بیداری مثله من به فکر اون خاطره ها


شاید تو هم شب که میشه میری به سمت جاده ها

بگو توهم خسته شدی مثل من از فاصله ها


با هر قدم برداشتنت فاصله بینمون نشست

لحظه ای که بستی درو شنیدی که قلبم شکست


یادت بیاد که من کیم؟ همون که می میره برات

همونی که دل نداره برگی بیوفته سر رات



نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام

تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام

از کی داری تو دور میشی ؟ از من که میمرم برات

از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات


نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام

تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام

از کی داری تو دور میشی ؟ از من که میمرم برات

از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات



بگو من از کی بگیرم حتی یه بار سراغتو؟

دارم حسودی می کنم به آینه ی اتاق تو


کاش جای اون آینه بودم هر روز تورو می دیدمت

کاشکی هنوز داشتمتو هر لحظه می بوسیدمت



نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام

تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام

از کی داری تو دور میشی ؟ از من که میمرم برات

از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات


نمی تونم دورت کنم لحظه ای از تو رویاهام

تو مثل خالکوبی شدی تو تک تک خاطره هام

از کی داری تو دور میشی ؟ از من که میمرم برات

از منی که دل ندارم برگی بیوفته سر رات
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
مغرور و خودشیفته نیستم

ولی یاد گرفتم که توزندگیم

منت احدی رو نکشم

خداحافظ تو فرهنگ لغت من جوابش فقط یه کلمه است

"به سلامت"

همین....!!!

__________________
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
هر شب مرا با خود میبری
میبری به جایی که تاریک است و روشنایی آن تویی
هرشب مرا به اوج میبری
میرسیم به جایی که نگاهت همیشه آنجا بود
ما یکی شده ایم با هم
همیشگی شده عشقمان، بگو از احساست برای من…
همیشه میگویم تو تا ابد برایم یکی هستی ،
یکی که عاشقانه دوستش دارم ، یکی که برایم یک دنیاست….
دنیای زیبایی که درون آنم
ببین یک دیوانه دائم نگاهش به چشمان توست ، من همانم!
ببین که حالم ، حال همیشگی نیست
اینجا ، همینجایی که هستی باش، که قلبم بدون تو زنده نیست
ما عاشقانه مانده ایم برای هم ، من برای تو هستم و تو برای من ،
تمام نگاهت را هدیه کن به چشمان عاشق من…
هر زمان فکر بی تو بودن میکنم نفسم میگیرد،
اگر نباشی قلبم بی صدا میمیرد،مثل حالا باش ،
مثل حالا عاشقانه دوستم داشته باش
نه اینکه فردا بیاید و بیخیال من باشی….
گفته بودم که با تو نفس میگیرم
گفته بودم با تو در این زندگی تنها رنگ عشق را میبینم ،
رنگی به زیبایی چشمانت
اگر دست خودم بود دنیا را فدا میکردم برای همیشه داشتنت
تو را با هیچکس عوض نمیکنم ، عشقت را همیشه
در قلبم میفشارم و به داشتنت افتخار میکنم
تو را که دارم دیگر تنهایی را در کنارم احساس نمیکنم ،
غم به سراغم نمی آید و دیگر به جرم شکستن اعتراف نمیکنم!
ما یکی شده ایم با هم ، گرمای زندگی با تو بیشتر میشود
و اینجاست که دیوانه میشود از عشقت دل عاشق من…
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دل آرام را بی تاب میکنی ، دل بی تاب را آرام

آخرش نگفتی:

تو ، دردی یا درمان ؟
 

aynaz.m

کاربر فعال تالار ادبیات ,
کاربر ممتاز
وقتی میگویی
عشق
حواست باشد
این عشق هست
نه
هوس که
وقتی فردا
یه زیباتر دیدی
دلت بلرزد
اخر اگر
عاشق باشی
تنها نگاهش
صدایش
خنده هایش
به تو زندگی میدهد
و غصه اش
برایت
از شنیدن
صدای هر زیبارویی مهمتر خواهد شد
حال اگر کسی در زندگیتان امده
که این چنین
شما را
تغییر داده
و باعث شده
دیگر هیچ کس به چشمتان
نیاید جز خودش
بدانید سخت عاشق شده اید
و بدانید
روزی میاید که
او را
برای خود میکنید
تنها
کافیست
او را دوست بدارید و دوست داشتنتان
را به او بیان کنید
 
آخرین ویرایش:

eelhamm

عضو جدید




تابلو نقاش را ثروتمند کرد.
شعر شاعر به چند زبان ترجمه شد.
کارگردان جایزه ها را درو کرد...
و هنوز سر همان چهارراه واکس میزند کودکی که بهترین سوژه بود...


 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوست ندارم پلک هایم را روی هم بگذارم
بسترم مردابی است که روحم را میبلعد
و کابوس ها یکی یکی از راه می رسند
آنها هم دیگر دلشان به حالم میسوزد
تا کی باید منتظر صبحی باشم
که از راه برسد و پلک هایم نور را تجربه کنند؟؟؟؟؟؟؟؟؟
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
نوازش طعم عجیبی دارد
وقتی کسی که نوازشت می کند
رویای روزهای نزدیکی باشد که سال ها از تو فاصله دارند.
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بُو


پرنده،‌ دانه ای توت را با خود برد

به سنگي داد
سنگ باران خواست
باران آمد و بوسيدش
جاي بوسه، گلي بشكفت،

از آن سوها

عاشقي آمد، به ميعادگاه اش مي‌رفت
گل را از ساقه چيد
به معشوق اش داد
معشوق گل را به زلفش آویخت

و در اندك زماني
باد شمال طره ای از موی های اش را با خود برد،
شهر بوي عشق گرفت !...

"شیرکو بی کس"

 
آخرین ویرایش:

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
چه ساده لوحانه
چشم انتظار دلتنگیه تو مینشینم
فراموش میکنم هی
اگر دل تو قرار بود تنگ من شود
هیچ وقت نمیرفتی!!
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
در صدا کردن ِ نام ِ تو
یک «کجایی؟!» پنهان است
یک «کاش می‌بودی»
یک «کاش باشی»
یک «کاش نمی‌رفتی»
من نام ِ تو را حذف به قرینه‌ی ِ این همه دلتنگی و پرسش صدا می‌زنم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
آدم که غمــگيــــن می شود


خودش را جــــــدا می کند از جمع


که مبـــــادا آسيبی به خــــوشی های ديگران بزند . . .


مورد فـــرامــــوشــی قرار می گيرد و تنـهــــا تر و تنــهـــــا تر می شود


...


آنچنان در تنــهـــــايی خود غـــــرق می شود که ديگـــــر با هيـــــچ تلنگری بر نمی خيزد.

و اين آغاز تلـــــــــــــخ يکـــــــ پــايــان است
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
چه غم انگیز است
عمری گداختن از غم نبودن کسی
که تا بود از غم نبودن تو می گداخت
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
وقتی " رفتی " تا آخر " برو "

وقتی " ماندی " تا آخر " بمان "

این تن خسته است از نیمه رفتن ها ، از نیمه ماندن ها . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

چرا من فقط حرکات لب هایت را میبنم و هیچ صدایی نمیشنوم؟؟
یک لحظه احساس میکنم که چقدر دلم میخواهد این گونه های استخوانی را ببوسم....
چند ثانیه بعد به این فکر میکنم که چقدر رنگ لباست به پوستت می آید
چند ثانیه بعد.....
ای خدایا....
 

arshida24

عضو جدید
این­جا و آن­جا
دنبالِ تو می­­گردم
هر اشاره ­ای
انگار
به چشم­های تو می ­­رسد

چگونه تفسیر کنم این حسّی را
که روز و شبم را ساخته
 

arshida24

عضو جدید
این بار هم که
تاول پاهایم خشک شود
دوباره عاشقت می­شوم
دوباره راه می­افتم
دوباره گم می­شوم
هرطور شده این راه را تا آخر می روم
 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
اگر احساست ترک برداشت
در بیکران آرزوهایت به دنبال معجزه نباش
معجزه زندگیت را خودت خلق کن
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
جیزیم نیست فقط راستش را بخواهی دلم برای با هم بودن های یواشکی مان لک زده است ..........


 

shabnam111

عضو جدید
کاربر ممتاز
بچه کـــه باشی

از نقـــاشی هایت هم

می تـــوانند به روحــــــیات و درونیـاتت پی ببرند

بــــــزرگ کـــِه می شــــوی

از حـــرفهایت هم نمیفهـــند

در دلــــــــت چه خــبر است....
 

fahimeh89

عضو جدید
کاربر ممتاز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] بسوزد خانه ی لیلی و مجنون[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]که رسم عاشقی در عالم انداخت،[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] اگر لیلی به مجنون داده میشد[/FONT]
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] دل هیچ عاشقی رسوا نمیشد...[/FONT]
 

Similar threads

بالا