اشعار و نوشته هاي عاشقانه

shatel5000

عضو جدید
گفته بودم دوستت
دارم؟



دنبال
وجهی می گردم

که تمثیل تو
باشد
زلالی چشم هات
بی پایانی آسمان
مهربانی دست هات
...


نوازش گندمزار
و همین چیزهای بی
پایان.
نمی دانستم دلتنگیت
قلبم را مچاله می کند
نمی دانستم وگرنه
از
راه دیگری
جلو راهت سبز می شدم
تمهیدی، تولد دوباره ای، فکری
تا
دوباره
در شمایلی دیگر
عاشقت شوم.
گفته بودم دوستت دارم؟


ع. معروفی
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز




مهربانـــم !


شرمنــده ام


کــه هيچ وقت، مهربانــي هايت را منتشـــر نکردم


امـا تــا دلــت بخواهد گلايـه هـا را " پست " کردم


و غريبه هــا " خواندند " . . .


کــاش مي توانستم


صداي مهربانت را بنويسم!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چه بی حوصله

می گذرم

ازخیر ثانیه ها:

انگار نه انگار که

روز،

انگار

نه انگار که

من!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
من
ندانستن ام ...
من
نفهمیدن ام !
.
.
.
تو
نمی دانی ام ...
تو
نمی فهمی ام !
.
 
  • Like
واکنش ها: agin

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بر وزن نگاهــــــــت
ســـــــروده می شود آهنگ نغمه ی دل !
إدامه می دهمت ،
تا ناکجای هستــــی ...
تو ،
حکایت کدام عاشقانه ای
که مرا مبهوت واژه می کنی ... ؟!
 

shatel5000

عضو جدید
روزهایی که می بینمت
" نفسم می گیرد "
و روزهایی که نیستی
" دلم "
اما تو باش ...
تحمل اولی آسانتر است ..!!!



 

javad.winer

عضو جدید
خدا کند تمام درها به رویتان باز باشد

بادها حمایتگر شما باشند

افتاب چهره تان را گرم کند

دعای خیر من بدرقه راهتان
:gol::gol::gol::gol::gol:
 
  • Like
واکنش ها: agin

javad.winer

عضو جدید
عشق در اغوش کشیدن است

در اغوش خفتن است


و در آنجا در آغوش سوختن است

در آغوش مردن است


جان دادن و زنده گشتن است


عشق خوابگاه است و در آنجا محراب است
عشق بستر است و در انجا دریاست

 

javad.winer

عضو جدید
عشق فراز بام است و در انجا اسمان است
و در آنجا ملکوت است

عشق گرم شدن است و در آنجا گداختن است
عشق خواستن است ودر آنجا............

نمیدانم چیست؟؟؟
 

glosi

کاربر بیش فعال
کاربر ممتاز
تا کجای قصه باید زدلتنگی نوشت ؟؟؟؟؟؟؟؟
تابه کی بازیچه بودن دردودست سرنوشت ؟؟؟؟؟؟؟؟
تابه کی باضربه های درد باید رام شد ؟؟؟؟؟؟
یا فقط با گریه های بیقرار ارام شد ؟؟؟؟؟؟
بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار ؟؟؟؟؟؟؟
خسته ام از زندگی با غصه های بیشمار ................................
 

mahsa711

عضو جدید
وقتی گریبان عدم با دست خلقت می درید

وقتی ابد چشم تو را پیش از ازل می آفرید

وقتی زمین ناز تو را در آسمان ها می کشید
وقتی عطش طعم تو را با اشک هایم می چشید
من عاشق چشمت شدم نه عقل بود و نه دلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
یک آن شد این عاشق شدن دنیا همان یک لحظه بود
آن دم که چشمانت مرا از عمق چشمانم ربود
وقتی که من عاشق شدم شیطان به نامم سجده کرد
آدم زمینی تر شد و عالم به آدم سجده کرد
من بودم و چشمان تو نه آتشی و نه گلی
چیزی نمی دانم از این دیوانگی و عاقلی
 

shatel5000

عضو جدید
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن

http://www.www.www.iran-eng.ir/mhtml:file://C:\Users\Novin Pendar\Desktop\پیامک های عاشقانه فوق العاده زیبا.mht!http://www.m0ri.com/images/fc3f9b8849c51e20cd20abbfdea24b0c.jpg
 

shatel5000

عضو جدید

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...
دور میمانم که نزدیک بماند...
دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...
می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....
پس بگذار که نداند بی او تنهایم...
دور میمانم که نزدیک بماند...
 
آخرین ویرایش:

shatel5000

عضو جدید
دوباره امتحان کنم
این روزها تلخ می گذرد ، دستم می لرزد از توصیفش !
همین بس که :
نفس کشیدنم در این مرگِ تدریجی، مثل خودکشی است ،با تیغِ کُند.
زندگی یعنی :
ناخواسته به دنیا آمدن
مخفیانه گریستن
دیوانه وار عشق ورزیدن
و عاقبت در حسرت آنچه دل میخواهد و منطق نمیپذیرد، مردن
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شعر هایم را می سپارم به باد

آغوشت چقدر جا دارد؟

دانیال رحمانیان
 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز
به کوه گفتم عشق چیست؟ لرزید.
به ابر گفتم عشق چیست؟ بارید.
به باد گفتم عشق چیست؟ وزید.
به پروانه گفتم عشق چیست؟ نالید.
به گل گفتم عشق چیست؟ پرپر شد.
و به انسان گفتم عشق چیست؟
اشک از دیدگانش جاری شد و گفت؟ دیوانگیست!!!
 

جولي

عضو جدید
کاربر ممتاز

تنهایی من، همان انتظارم است
و انتظارم، همان عشق!
و عشق تنها بهانه ی بودنم!
بی بهانه ام نکن!
بعد از رفتن تو
چقدر غریب شده ام میان این همه آشنا…
چند روزی است حجم تنهایی را بر روی قاب آبی دلم نقاشی می کنم
نه
قلم در دست من نیست
من نقاش این تنهایی نیستم

این خاطرات شب چشمانت است که
قلم در دست گرفته..
و به حرمت شبهای تلخ من
بعد از رفتن تو
حجم تنهایی را بر قاب دلم نقاشی می کند
جز تو…!



 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
قـرار شد بیوگرافـی مـن باشـد
کتــــابی شد
در ستـــایشِ تـــــو

"بهار منصوری"
 

شبگرد23

عضو فعال شعر نو
کاربر ممتاز
سکوتم مرحم است،

مرحم زخمم !

خوب ِخوبم که نمی کند ،

فقط دردش را کم می کند.

همین . . . !
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
[h=2]گفتی بارانم
[/h]
من بودم و تنهایی و یک راه بی انتها
یک عالم گله و خدایی بی ادعا
گم شده بودم میان دیروز و فردا
تا تو را یافتم.. با تو خودم را یافتم




صدایت در گوشم پیچید
نگاهت در چشمانم نقش بست
نشان دادی به من آنچه بودم
آری، با تو رسیدم من به اوج خودم


نامم را خواندی.. گفتی بارانم
بارانی شد
دل و چشمانم
آری بارانی شدم تا ببارم
اما ای کاش بدانی تویی آسمانم


بی تو نه معنا دارد باران
نه معنا دارد خورشید و نه رنگین کمان
ای که شبیه تر از خود به منی
بگو تا آخر راه با من هم قدمی


فریده سلیمانی


 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تنهايى راه رفتن سخت نيست...

ولى وقتى ما اين همه راهو با هم رفتيم

تنهايى برگشتن خيلى سخته....
 

Similar threads

بالا