اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز


چشمانم را بستهام

و تمام نگاهم راگذاشتهام

برای فردا که ببینمت
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آهسته گفت : ” خدا نگهدارت ” در را بست و رفت . . .
آدمها چه راحت ، مسئولیت خودشان را به گردن ” خدا ” می اندازند...


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
آن‌قدر پرسه می‌زنم این کوچه را که


ـ تا ـ


باور کنی که گم‌شده‌ی این حوالی‌ام



من که به رستخیز زبان وا نمی‌کنم


فریاد می‌شوم که:


بدون تو خالی‌ام!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم
شكستی و نشكستم، بُریدی و نبریدم

اگر ز خلق ملامت، و گر ز كرده ندامت
كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم

كی ام، شكوفه اشكی كه در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روی شكوه دویدم
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
تاریخ را

مردان،

با هیاهو می نویسند


زنان
،

بی صدا

میسازند . . .


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
این بار تو بگو که

"دوستت دارم"

نترس ...

من آسمان را گرفته ام که به زمین نیاید



 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
آرزویی بکن ...

گوش های خدا پر از آرزوست و دستهایش پر از معجزه..

ارزویی بکن ...

شاید کوچکترین معجزه اش بزرگترین آرزوی تو باشد

 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
" بند بند وجودمــــ ـــ ـ ..

بـه بند بند وجود تــو بستــه استـــــ ــــ ـ

با این همه بنــد

چه قـــــ ـــ ـدر از هم دوریـــــــ ــــ ـم" ..
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
هـ ـیچ جَزر و مــــــدی

نمی تَواند آشُفته امــــــــ کُند


وَقتی سَــــرم رویِ سینه تـــــــــــو

...
بـالا و پایـــــین مــــی رود!
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
دونه دادن به کبوتر یادته؟ خاطرات توی دفتر یادته؟

فال با نیت رسیدن یادته؟ طعم قهوه رو چشیدن یادته؟

واسه فال قهوه رو خوردن یادته؟ روزی صد بار بی تو مردن ، یادته؟

یادته دعا، یادته دعای زیر طاقیا ؟ کنار بوته های عقاقیا ؟

زیر اون درخت گیلاس، یادته؟ با دوتا شاخه گل یاس؛ یادته؟
یادته گفتن راز ،به قاصدک ؟ یادته، چه قدر به هم گفتیم، کمک ؟

فکر بودن توی قایق یادته؟ تو به من گفتی شقایق، یادته؟

پیش هم بودیم نذاشتن، یادته؟ اونا ما رو دوست نداشتن ،یادته؟

نامه بدون امضاء یادته؟ اسم مستعار رویا ، یادته؟

طرح اون انگشتر من یادته؟ پاسخ مختصر من یادته؟
فال حافظ شب یلدا ، یادته؟ اسمم و گذاشتی شیدا یادته؟

چیزی خواستیم از خدامون یادته؟ مستجاب نشد دعامون، یادته؟

چشمون زدن حسودا یادته؟ چشامون شد مثل رودا ، یادته؟

گفتی ما باید جداشیم یادته؟
گفتی ما باید جداشیم یادته؟ گفتی باید بی وفاشیم ، یادته؟

یه دفه ازم بریدی ؛ یادته؟ خط رو اسم من کشیدی ؛یادته؟
گفتی عشق تو هوس بود یادته؟ گفتی خوب بود ولی، بس بود یادته؟

حلقه من دست تو دیدم؛ یادته؟

حلقه من دست تو دیدم یادته؟ کلی سرزنش شنیدم ؛ یادته؟

چشم من به چشمت افتاد یادته؟کاری که دست دلم داد ؛ یادته؟
حالا اومدم، همون جا وایسادم؛

حالا اومدم همون جا وایسادم که تقاضای تو رو جواب دادم

دراوردم از دسم انگشتر و، جا گذاشتمش همونجا ، دفتر و

اما قول دادم به قلبم و خدا، دیگه دل ندم به عشق آدما

حیف شعری که نوشتم یادته ؛ شعر من بدم باشه،

زیادته، حیف شعری که نوشتم یادته


 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
ای رفته ز دل، رفته ز بر، رفته ز خاطر

بر من منگر، تاب نگاه تو ندارم

بر من منگر، زانکه به جز تلخی اندوه

در خاطر از آن چشم سياه تو ندارم

ای رفته ز دل، راست بگو! بهر چه امشب
 

MARIA RED

عضو جدید
کاربر ممتاز
سم به تو
قسم به تو...كه عشق من...يه عشق بي زبونه
به پاي تو...چــو آتــيش...يه چشمـه جنونـه
چو عشق ما...به هم رسد...طلوع يك ستاره است
تـو زندگـي...بــراي مـا...تـولـدي دوبــاره است
بكش به زنجيرم...كه بي تو ميميرم...
اسير تقديرم...فنـا پذيرم...
هميشه غمگينم...غم تو تسكينم...
بيا به بالينم...نذار بميرم
قسم به تو...كه عشق من...يه عشق بي زبونه
به پاي تو...چــو آتــيش...يه چشمـه جنونـه..چو عشق ما...به هم رسد...طلوع يك ستاره است
تـو زنـدگـي...بــراي مـا...تـولـدي دوبــاره است
اي يار...من ساحلم تو دريا...
لبـريـز آرزوهــا...عاشق تـريم تـو دنيـا...
اي يار...وقتي من وتوشدما...
دنياميشه چه زيبا...حتي توخواب ورؤيا.​
 

شهرآفتابی

عضو جدید
صدای قلب آسمان رامی شنوم.....سرخی گونه های زمین رامی بینم....
به درختان نگاه کن....
چه می بینی؟....
لباس های نو پوشیدهاند....
درخشش پررنگ تر ستارها رامی فهم.....
مهتاب جور دیگری نگاهم می کند!!!....
اشعه های خورشیدرا برپوست خود با مهرش احساس میکنم!!!.....
وقتی بر صورتم دست می کشد انگاراو نیز به نوبه خودش می خواهد تبریک بگویید!!!.....
انگار همه می دانند که....
که به اندازه آخرین لحظه های طلوع خورشید به آمدنت مانده است......

خودم آرام در دلم حس می کنم آمدنت را.....
من نیز مثل همین طبیعت دوست دارم زنده شوم پس بیا.......
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
وقتی که گریم میگیره دلم میگه مبارکه قدر اشکاتو بدون هنوز چشات بی کلکهوقتی که گریم میگیره یه آسمون بارونیم اما به کی بگم خدا من تو دلم زندونیمسرمو بالا میگیرم کسی جوابم نمیده خیلی شباست یه رهگذر به گریه هام نخندیدهچه روز و روز گاریه منو یه دنیا بیکسی شدم یه مشت خاطره یه کوره ی دلواپسیمی خوام تلافی نکنم حرمت دلو میشکنم دارن به جرم سادگیم چوب حراجم می زننتو این ولایت غریب دل مردهها عزیزترن قحطی عشق عاشقاست دلای سنگی می خرن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
این که باید
"فراموش ات می کردم" را هم
فراموش کردم !
تو تکراری ترین " حضور ِ " روزگار ِ منی
و من عجیب ؛
...به آغوش ِ تو
از آن سوی فاصله ها
خو گرفته ام

سیدمحمد مرکبیان
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دست خودشان نیست
وقتی از فرط معصومیت
با تابشی از جنس عشق
روح‌های ولگرد بعدازظهر را
بر نیمکتی سنگی
کشتار می‌کنند،
چشم‌هایت.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
روزگار غریبیست.

به جدایی نادر از سیمین "جایزه "میدهند

به جدایی من از تو "درد"

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
بس است فیلم دیدن...

دربارهء من فکر کن

نه "دربارهء الی"

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
خار اگر باشم چه غم گل هم ز خار است ای پری
درد و درمانم یکی ، دردم ز یار است ای پری
بلبل طبع حزین را ، طرد و هر جایی مکن
کاین دل شیدای من ، زار و نزار است ای پری
من نگویم عهد را بشکستی و تنها شدم
این ره و رسم خطا ، از روزگار است ای پری
ارغوانی بود و رنگین لوح جان اما کنون
طالع آشفته ام تاریک و تار است ای پری
با همه رنج و مشقت ، غم کجا آید به چشم
دیدن چشم سیاهت غمگسار است ای پری
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
از روزي كه ديدمت در قلبم نشستي
همچون خنجري زهر آلود
تو به قصد زخم زدن آمده بودي
و من به نيت دل بستن
هدفمان يكي بود
نشستن در قلب
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
امشب قمار می کنیم
تو و من
یا دلت را
از تو می برم
یا دلم را
به تو می بازم
قرارمان کنار عشق
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تازگي ، ذاتِ عشق است و طراوت ، بافتِ عشق .
چگونه مي شود تازگي و طراوت را از عشق گرفت و عشق همچنان عشق بماند ؟
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
نمیدانم !
دل من نازک است
یا چشمان تو تـــــــــــیز!

هر گاه نگاه به تو می دوزم
بند دلم
پاره می شود ...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رفتن نهایت مطلوب است

اما بی تو بودن حدیث دیگری دارد.

صبوری پوستین كهنه ای بود

میراث مانده از عشق

و روزهای طلایی با تو بودن.

بی تو بودن را با پوستین صبوری سر كردم

و با شد...

كه ستاره های به یادگار مانده از مكتب عشق

خورشیدی شود

یادآور آرزوها و خاطره های گرم با تو بودن
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
حرفت قبول، لایق خوبی نبوده ام
وقتی بدم، موافق خوبی نبوده ام
عذرای پاک دامن اشعار آبی ام
من را ببخش، وامق خوبی نبوده ام
فهمیدی این که خنده تلخم تصنعی است؟
الحق که من منافق خوبی نبوده ام!
هر چه نگاه می کنم این روزها به خویش
جز شانه های هق هق خوبی نبوده ام
این بادها به کهنگی ام طعنه می زنند
من بادبان قایق خوبی نبوده ام
من هیچ وقت شاعر خوبی نمی شوم!
من هیچ وقت خالق خوبی نبوده ام!
فهمیدم این که فلسفه من شکستن است
هرگز دچار منطق خوبی نبوده ام
حرفت قبول، هرچه که گفتی قبول، آه
اما نگو که عاشق خوبی نبوده ام!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
رویا بهانه ای ست که دنیای هم شویم ؛ دنیا چرا بهانه ی ما را به هم زند؟


این خانه قایقی ست که آواره می شود؛ موجی اگرکرانه ی ما را به هم زند


پر کرده ای تمام مرا با تمام خویش ؛ شیرین شده تمامی مــــن در تمام تــو


قند آب می شویم تو و من مـیان هـــم ؛قاشق چرا میانه ی ما را به هم زنـد؟


این سیم های برق که هی تیر می کشند؛ وقتی که ما به خلوتشان تکیه می کنیم


باروت می شوند که شلیک تیر شان ؛ خواب کبوترانه ی ما را به هم زند


بی تو مرا شبی ست که فردا نمی شود؛ بی من تورا دلی ست که دریا نمی شود


آنقدر در همــیم که پیدا نمی شود ؛دستی که نظم خانــه ی مارا به هم زند


با هم ولی جدا به سفر فکر می کنیم؛ هر دو کنار هم به خطر فکر میکنیم

طوفــانی همیم نزائیده مادرش ؛ بـــــــــادی که آشیانه ی ما را به هم زند


شانه به شانه سر به سر هم گذاشتیم؛یک لحظه دست از سر هم برنداشتیم

فریاد ترجمان جدایی ست پس کجاست؛آن هق هقی که شانه ی ما را به هم زند
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تعارف که نداریم؛

بعد از تو

هیچ بهاری

به زیبایی پاییز نبود...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تعارف که نداریم؛

بعد از تو

هیچ بهاری

به زیبایی پاییز نبود...
آرزو كن با من
كه اگر خواست
_ زمستان _
برود!
گرمی ِ دست ِ تو اما
باشد !
"ما" ی ما "من" نشود
سایه ات از سر ِ تنهایی ِ من
كم نشود !
 

Similar threads

بالا