اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
[h=2][/h]
به خودم قول میدهم كه فراموشـت كنم !
وقتی صبح می شود
تو را كه نه .... ولی !
قولم را فراموش می كنم ....!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
به خودم قول میدهم كه فراموشـت كنم !
وقتی صبح می شود
تو را كه نه .... ولی !
قولم را فراموش می كنم ....!!!
کجا دنبال مفهومي براي عشق مي گردي ؟
که من اين واژه را تا صبح معنا مي کنم هر شب.


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
کم رنگ که هیچ


داری بی رنگ می شوی


حواست هست ؟!


بی رنگ


مثل ابری که پر است


اما ...


نمی خواهد ببارد !





 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز

دير گاهيست كه تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آيينه ز من بي خبر است
كه اسير شب يلدا شده ام
من كه بي تاب شقايق بودم
همدم سردي يخ ها شده ام
كاش چشمان مرا خاك كنيد
تا نبينم كه چه تنها شده ام...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
نهایتش این است که
دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه می شود ! ...


 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
مهم نیست چقدر میان ما راه ها وجاده ها نشسته اند


هیچ جاده ای توان فاصله انداختن میان ما را ندارد


عشق تنها نزدیکی دنیاست ...
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز

من منتظرت شدم ولي در نزدي

بر زخم دلم گل معطر نزدي

گفتي كه اگر شود مي آيم اما

مرد اين دل و آخرش به او سر نزدي
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دنیای دست ها از هر دنیایی بی وفاتر است...

امروز دست هایت را میگیرند...

قصه عادت که شدی...

همان دست ها را برایت تکان
میدهند...


برای دیدن عکس در اندازه اصلی اینجا کلیک کنید . اندازه اصلی 800x503 پیکسل میباشد
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
امشب خسته تر از هر روزم...

كاش ميشد گوشه اي نوشت :

خدايا امشب خيلي خسته ام...

فردا صبح بيدارم نكن!!!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


صندوقچه خاك خورده زندگيم را گشودم
تا مفهوم عشق و زندگي كردن را دريابم
اميد داشتم نوري بتابد و من آن عشق را ببينم
آيا عشق زندگي ام هنوز در آن صندوقچه كوچك من بود ؟
اميد داشتم هنوز باشد
اما وقتي ان را گشودم چيزي از عشق در آن پيدا نكردم
يك مشت خاطره بود
يك مشت دفتر خاطرات
يك مشت خاك...!
و آن چيزي كه از من مانده بود
حسرت بود
آن حسرت تمام وجودم را فرا گرفت
به طوري كه حتي حس ميكردم مرا در قفس گذاشته اند
و از اين خاك و از اين زندگي دور مي کنند... !
آيا چنين بود ... ؟ ... !
دفتر خاطرات را ورق زدم به اميد پيدا كردن عشق
اما چيزي در آن نديدم جز نوشته هايي بر روي كاغذ
انگاربه من لبخند ميزند و به من مي گفتند : ما را بخوان
آنها نمي دانستند من فرصت اندكي دارم و وقت خواندن ندارم
باز شروع به گشتن كردم
شايد چيزي بيابم ورقها را زير رو كردم چيزي نبود
هيچ نشاني از عشق نديدم
ولي در ته صندوقچه يك گل سرخ بود
آن گل سرخ خشكيده نشده بود
و بوي معطر گل سرخ همه جا را پر كرد
و آن نشاني از عشق بود كه به دنبالش فرسنگها راه رفتم
تا آن را بيابم و زندگي خاك خورده ام را با عشق بسازم
بي انكه بدانم عشق در درونم است نه جاي ديگر
و من چشم انتظار ، در حسرت يک نگاه تو
به انتظارت نشسته ام
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
اسیر سایه ی بغضم در این زندان و غمخانه

من قصه ی خزانم من رنگ زردزردم

من طرح یک سقوطم من رونوشت دردم

دنیا جهنم است ومن غرق رنج وغصه

با خاطرات زشتتم همیشه در نبردم

پاهای خسته دارم قلبی شکسته دارم

یخ بسته قلبم اری من سرد سرد سردم

راهی به خود ندارم درگیر غصه هستم

بخت سیاهم این است بیراهه در نوردم

عادت به قلب تنها با هستی ام سرشته

من نقش یک شکستن من مرد قصه گردم

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
دلـــــــم تــــــنــــــگ شـــــــــده
برای عکس هایی که پاره کردم و سوزانـدمشان...
برای دفتر خاطراتم که مدتهاست دیگر چیزی در آن نمی نویسم...
حـتـی برای آدمهای حسودی که دورو برم می چرخیدند و خـیـلـی دیـــرشناختمشان...!
برای بـی خـیـالــی و آرامشی که مدتهاست که دیگر ندارمش...
خنده هایی که دارم فراموششان می کنم...
و برای خودم که حالا دیگـر خیلی عوض شده ام!


می دونی وقتی خدا داشت بدرقه ام می کرد بهم چی گفت !؟
جایی که می ری مردمی داره که می شکننت
نکنه غصه بخوری ، تو تنها نیستی
تو کوله بارت عشق می ذارم که بگذری، قلب می ذارم که جا بدی
اشک می دم که همراهیت کنه و مرگ که بدونی بر می گردی پیش خودم
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز



دلم می خواست زمان را به عقب باز می گرداندم ….
نه برای اینکه آنهایی که رفتند را باز گردانم …
برای اینکه نگذارم بیایند … !!
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
تو باز داري قهر مي کني...تو باز داري ناز مي کني

تو کي مي خندي واسه من...اخماتو کي باز ميکني

من حالا سر سپوردتم...حيف ازم جدا بشي

الهي اون روز نرسه... که خيلي بي وافا بشي

وقتي برات گل ميارم...عشقم باور ميکني

يه وقت تا ديونه مي شي...گلهامو پر پر مي کني

وقتي که نيستم پيشه تو... گريه رو آغاز مي کني

اما يه وقت که پيشتم...همش برام ناز مي کني

من گيج گيجم...تو واسم هواس نزاشتي عزيزم

تکليف عشقمون چيه......قهري يا آشتــــــــــــــــــــي

دفتر مشقتو يه شب .....ورق زدم ورق زدم

صد جا نوشتم واسه تو......دوست دارم عاشقتم

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز




هر شب بهترین لباسم را می پوشم!

عطر دلخواهت را می زنم!

... شمعها را روشن می کنم!

دو فنجان روی میز می گذارم!

چای را دم می کنم!

و پشتِ پنجره ی عاشقی به انتظارت می نشینم!!

چشمانم از فرط خستگی میسوزد همانندِ دلم...!

شمعها به انتها رسیده اند...همانندِ من..!

بوی چای جوشیده فضا را پر کرده...همانندِجوششِ قلبِ من.

شیشه های خالیِ عطرم را در زباله دانی می اندازم...

همانندِاحساسم.......

پنجره ی عاشقی را می بندم...!

به بستر می روم

...تا باز یک شبِ دیگر را

به شب هایِ از دست رفته ی عمرم اضافه کنم!

من سالهاست انتظار کشیدن را آموخته ام..!

دلم مرگ میخواد......
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم برای کسی تنگ است که آفتاب صداقت را
به ميهامانی گلهای باغ می آورد
و گيسوان بلندش را به بادها می داد
و دستهای سپيدش را به آب می بخشيد

دلم برای کسی تنگ است
که چشمهای قشنگش را
به عمق آبی دريای واژگون می دوخت
و شعرهای خوشی چون پرنده ها می خواند

دلم برای کسی تنگ است
که همچو کودک معصومی
دلش برای دلم می سوخت
و مهربانی را نثار من می کرد


دلم برای کسی تنگ است
که تا شمال ترين شمال با من رفت
و در جنوب ترين جنوب با من بود
کسی که بی من ماند
کسی که با من نيست
کسی که . . .
- دگر کافی ست.
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
دلم گرفته،به اندازه ی هفت دریا
دلم گرفته،به اندازه ی دل گرفتگی دیشب آسمون
دلم گرفته،به اندازه ی دلتنگی مجنون برای لیلی
دلم گرفته،به اندازه ی همت خستگی ناپذیر فرهاد برای رسیدن به شیرین
یه پطرس فداکار هم پیدا شده و نمی ذاره سد دلتنگی هام بشکنه.
دلتنگم ،به اندازه ی تمام آسمان آبی
دلتنگم،به بزرگی کهکشان
دلتنگم،به بزرگی سرعت نور
دلتنگم...


برای تو عزیز ترینم
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
از این راهرو یک نفر رد شده .. که عطرش همونه که تو می‌زنی
برای به زانو در آوردنم .. تو از مرگ حتی جلو میزنیاز این راهرو یک نفر رد شده .. مث وقتایی که تو ناراحتی
نفس میکشم با تمام وجود .. عجب عطر خوبی زده لعنتی
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
..

دلتنگم….

مثل مادری بی سواد، که دلش هوای بچه اش را کرده ولی بلد نیست شماره اش رو بگیره….
..
 

marzi2011

عضو جدید
[FONT=&quot]بعد از تو [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بايد کنار خاطره ها ايستاد [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بايد کنار خاطره ثاقب را [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در گوش ساعات و سال [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در گوش سالها و سفرها خواند [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بايد تمام سفرها را با نام خاطره آغازيد [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]اي خوب روزگار شيدايي [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در دل هواي با تو بودن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]در سر هواي تو را ديدن [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو، روزهاي من [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]ستوه و تنهايي است [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو پنجره غمگين است [/FONT][FONT=&quot]

[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو ، خآطره ها و سراب ديدارت [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو سال من قرني [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو ساعتم ساليست [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو خاطره هاي تو خواهد ماند [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو.... بي تو.... هر آوازي [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]آواز ياد تو و ....درد پاييز است [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو فصل پاييز است [/FONT][FONT=&quot]
[/FONT][FONT=&quot]بعد از تو ...فصل پاييز است[/FONT]
 

طوفان 2013

اخراجی موقت
قطره ای آبم زچشم اشکبار افتاده ام

پاره ای آهم براهی بی قرار افتاده ام

آتشم، در خرمن آمال خويش افکنده ام

ناله ام، در دامن شبهای تار افتاده ام

بوسه ای نشکفته ام ،در موی او پيچيده ام

حسرتی بی حاصلم در پای يار افتاده ام

اشک چشمم،آيت نوميديم ای جان ولی

در رهت از ديده ای اميدوار افتاده ام

گر جوانی می کنم در عشق او عيبم مکن

برگ خشکم در گريبان بهار افتاده ام

 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز


يکي بود، يکي نبود ...
وقتي فهميد ..
دوستش داره،
اونيم که بود ديگه نبود
...

 

Similar threads

بالا