اشعار و نوشته هاي عاشقانه

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز




اشکهای من از غصه نیست،

فقط..... چشمهای من خجالتیست.....

چشمانم به وقت دیدنت ” عرق ” میکند!

اما… تو این را باور نکن… غصه از اشکهای من میبارد…!
 

ni_rosa_ce

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم‌هات
خورشید را هم زخم می‌زنند
من که جای خود!




رضا کاظمی
 
  • Like
واکنش ها: noom

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ا من صنما دل یک دله کن
گر سر ننهم آنگه گله کن

مجنون شده‌ام از بهر خدا
زان زار تو مرا یک سلسله کن

آخر تو شبی رحمی نکنی
بر رنگ و رخ همچون زر من

تو سرو و گل و من سایه تو
من کشته تو تو حیدر من

تازه شد از او باغ و بر من
شاخ گل من نیلوفر من

رحمی نکند چشم خوش تو
بر نوحه و این چشم تر من

روي خوش تو دين و دل من
بوي خوش تو پيغمبر من

باده نخورم ور زآن که خورم
بوسه دهد او بر ساغر من

آن کس که منم پابسته او می‌گردد او گرد سر من



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم من بیا منو یاری بكن
گونه هام خشكیده شد ، كاری بكن
غیر گریه مگه كاری می شه كرد
كاری از ما نمی آد ، زاری بكن
اون كه رفته ،
دیگه هیچ وقت نمی آد
تا قیامت دل من گریه می خواد
هر چی دریا و زمین داره خدا
با تموم ابرای آسمونا
كاشكی می داد همه رو به چشم من
تا چشام به حال من گریه كنن
اون كه رفته ، دیگه هیچ وقت نمی آد
تا قیامت ،‌ دل من گریه می خواد
قصه ی گذشته های خوب من
خیلی
زود مثل یه خواب تموم شدن
حالا باید سر رو زانوم بذارم
تا قیامت اشك حسرت ببارم
دل هیچ كی مثل من غم نداره
مثل من غربت و ماتم نداره
حالا كه گریه دوای دردمه
چرا چشمم اشكشو كم می آره
خورشید روشن ما رو دزدیدن
زیر اون ابرای سنگین كشیدن
همه جا رنگ سیاه
ماتمه
فرصت موندنمون خیلی كمه
اون كه رفته ،‌ دیگه هیچ وقت نمی آد
تا قیامت دل من گریه می خواد
سرنوشت چشاش كوره نمی بینه
زخم خنجرش می مونه تو سینه
لب بسته سینه ی غرق به خون
قصه ی موندن آدم ها اینه
اون كه رفته دیگه هیچ وقت نمی آد
تا قیامت ، دل من گریه
می خواد
 

شهرآفتابی

عضو جدید
سلام دوستان
هنوزهم غروب را دوست دارم...هنوزهم چشمانت رادوست دارم...
هنوز هم خودت رادوست دارم....
((درهمان غروب زیبابودکه نگاه مهربانت
باعث طلوع عشقت دردلم شد))
امانمی خواهم عشق تودردلم هیچ وقت غروبی داشته باشد...همیشه بگذارعشقت دردلم مانندلحظه ای که طلوع کردبماندوبیشتروبیشتربدرخشد...مانندخورشیدکه کم کم طلوع می کندوروزرابیشتروبیشترنمایان می سازد...​
((دوست دارم عشق تونیز همینطورباشدامابی غروب))
 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
ابتداي دوستيمان صدايي بود از
دوردست‌هــــــــــــا
از فاصله‌هــــــــــا، نديدن‌هـــــــــا
تصويري ساختگي از چهره و شخصيت‌
ديري نپاييد كه قلبهايمــــــــــــــــــ ـان
هديــــــــــــــه‌اي شد براي هم
ديداري كاملاً اتفاقي،
به دور از انتظـــــــــــــــــــــ ـار
پر از هياهــــــــــــــــــــو
پر از هيجــــــــــان
پيش رفتيم، و ديگر چيزي مجازي نبود
واقعيتي شد عاشقانه
قلبهايمان را روي هم گذاشتيم
و يكـــــــــــــــــــــــ ـــي شديم
يكــــي شديم در زندگــــي
در شــــــــادي‌ها، غــــــــــم‌ها
دلتنگي‌ها و د و ر ي ‌ه ا
در تشويش‌هاي روزگـــــــــــــــــار
در همه چيز يكـــي شديم
و يــــــــــــــــــكي مانديم
روزگــــار مي‌گذرد
فصل‌ها مي‌گذرند
سال‌ها ميگذرند
من و تو همچنان يكي خواهيم ماند
و امروز بعد از گذشت سال‌ها
تصويري كه از من و تو
قبل از خودمان، در همه تصاوير
در تمامي يادگاري‌هاي
دو نفره‌مان
در تمامي احساس‌هاي دوست داشتنمان
تجلي ميكند
فقط يه تفسير دارد
عشـــــــــــــق ... عشـــــــــــــق ... و عشـــــــــــــــــق
 

noom

عضو جدید
دوستت دارم را
ماشين تحرير
عاشقانه تر از من
مشق مي كند
و من مانده ام
با رقيبي كه
قلبش
همان انگشتان منست!

---------------------
رحيم مجيدي
 

فرزانه رفیعی

عضو جدید
با نامهربانی هایت
در من کور میشوند تمام چشمه های عشقم و
ضررش را تو میبینی ای عزیز
که تشته خواهی ماند
 

شهرآفتابی

عضو جدید
گر غم هایت روی دلت زیاد سنگینی می کنند آنها را به باد بسپار تا با نسیم صبحگاهی برایم بیاورد....
اما نگاهتم را به باد بینداز تا نگاه مهربانت را نیز با نسیم برایم بیاورد!!!...
دلتنگ نگاه مهربانتم.....

[FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]بارها ازتو پرسیدم معنی زندگی را برایم بگو ....[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]اماتو سکوت اختیار کردی......[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]ودانستم سکوتت چیزی به من می گوید..[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]که نمی خوای با زبان بگوی ..[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وگوشهای من بشنوند!!!!.....[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]چون گفتنش با نگاه بسیار لذت بخش تراز گفتنش با زبان است!..[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]می خوای با نگاه صحبت کنی ومن نیز با نگاه گوش کنم......[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][FONT=tahoma,verdana,arial,helvetica,sans-serif]وچه شیرین است درک این سکوتت[/FONT]
 
  • Like
واکنش ها: noom

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
فقط با تو
من همی دارم سخن با تو ؛ فقط با تو !
نه کس خواهم که گوشش بر در دیوار دل باشد
که گوید با تو خواهد بود !
بیا خواهم سخن گفتن ز تنهایی ، ز بی تابی
چه گویم ؟ از کجا گویم ؟
مگر در این زمان جایی برای درد دل گفتن به جا مانده ؟
مگر با هر کسی شاید زبان دل
نمی دانم چرا ؟ با تو همی گویم : چرا ؟
مگر عشق و صداقت از میان مردمان این دیار پر تلاطم رخت بر بسته ؟
که همچون مار بر دور عزیزان چنبری از کینه و ماتم گرفته ؟
دل من ! ای تو همراه تمام سختی دوران تنهایی !
ای تو همراز تمام حرفهای پر ز تنهایی !
تو خود گو ، تو خود گو
چرا نداری فرصتی یا مهلتی !؟
چرا هیچت نمی خوانند ؟!
چرا پیشت نمی مانند ؟!
نگویم بیش از این ،
جانا ! نگویم تا تو هم پیش خودت ،
باز به امید کسی باشی
که در نزد تو آسوده نشیند
که در پیش تو از رفتن نگوید
که آری یار با عشق و صفا باشد
که همراه تو تا آخر دنیا به جا ماند
تا نگویی با من آری ، من همی فهمیده ام چرا گویند دنیا 2 روزی بیش نیست !
چون که هر کس را بداری دوست از روی صداقت
به تو گوید
که من تا آخر دنیا ، نخواهم رفت از برت جانا .. !!
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو رفتی رد پایت در دلم ماند

شکوه خنده هایت در دلم ماند

دلم را با سحر خوش کرده بودم

غروب ماجرایت در دلم ماند

شریک درد هایم بودی اما

غم بی انتهایت در دلم ماند

هزار و یک شبم چون باد بگذشت

طنین قصه هایت در دلم ماند

سپردی سر نوشتم را به پاییز

بهار با صفایت در دلم ماند

علی رغم سکوت ساده من

سفر کردی صدایت در دلم ماند

و حالا مثل یک رویای برفی

تو رفتی رد پایت در دلم ماند
 

سمانه آسمونی

عضو جدید
کاربر ممتاز
گیسوهات را مگر
سمتِ دریا باد داده‌ای
که نهنگ‌ها یک به یک
به ساحل می‌اندازند خودشان را ؟!

( رضا کاظمی )
 

شهرآفتابی

عضو جدید
لحظه ای ای خورشید بی غروب زندگیم......بتاب براین دل منتظر
تاازخورشید بی غروب، بودنت دلم آرام گیرد...تامعناشودبودنت برایم
بدان در دلم بی غروبی،طلوعت راپایانی نیست

 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
چشم من از همان نگاه نخست با تو احساس اشنایی کرد
خنده ات حالت عجیبی داشت حالتش را درست یادم نیست
زیر چشمی نگاه میکردم صورتت را و در خیال خودم
میزدم بوسه بر کنار لبت لذتش را درست یادم نیست...
 

masoomeh.bnv

عضو جدید
اگر باران ببارد باز می ایم درون کوچه ی امید و فانوس نگاهم را برایت می فروزانم

واز ترکیب دستانم برایت چتر میسازم

مبادا قطره ای باران بیازارد نگاه مهربانت را:gol:
 

nasim sh

عضو جدید
کاش میتوانستم با نوشتن عشقم را برایت بازگو کنم اما نمیدانی سخت ترین کار دنیا بر دوش من است حتی از رسیدن به خدا سخت تر .زیرا عشق تو وصف ناپذیر است........
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز


بگذار اعتراف کنم که بدجور دلم برایت تنگ شده

فکر نکن بی وفا هستم ، دلم از سنگ نشده...
اعتراف میکنم اینک در حسرت روزهای شیرین با تو بودنم
باور نمیکنم اینک بی توام
کاش میشد دوباره بیایی و یک لحظه دستهایم را بگیری
کاش میشد دوباره بیایی و لحظه ای مرا ببینی
تا دوباره به چشمهایت خیره شوم ،

 

niloo66

عضو جدید
[FONT=&quot]باور کن آن “میم” مالکیتی که به آخر اسمم اضافه میکردی[/FONT]
[FONT=&quot]بزرگترین و زیباترین عاشقانه ای بود که شنیده ام[/FONT] . . .
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
می اندیشم به نگاهت

که تمامی جان و روانم را به ترنم و تمنا وا می دارد

می اندیشم به انگشتانت

که بی پرده

ساز عشق مرا در تمامی پرده ها می نوازد

و اکنون

می اندیشم به دستانت

که چه سبک و آشنا

با راه و رمز های عشق

آرام و داغ و تند

چون شراب و گردباد و سیلاب

مرا در بر میگیرد

وغم هایم را می تکاند

و بیخیالی می کارد

حرف دیگه ای نیست ... فقط بدون


كه نيلوفرانه دوستت مي دارم

نه مانند مردماني كه دوست داشتن را

به عادتي كه ارث برده‌اند

من درست مثل خودم

هنوز و هميشه دوستت مي دارم
 

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز
تمام راه ها را به رویم بسته اند
از مژه هایت بالا آمده ام
چشم هایت را نبند.

روجا چمنكار



 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
ای دل شکایت​ها مکن تا نشنود دلدار من
ای دل نمی​ترسی مگر از یار بی​زنهار من
ای دل مرو در خون من در اشک چون جیحون من
نشنیده​ای شب تا سحر آن ناله​های زار من
یادت نمی​آید که او می کرد روزی گفت گو
می گفت بس دیگر مکن اندیشه گلزار من
اندازه خود را بدان نامی مبر زین گلستان
ا ین بس نباشد خود تو را کآگه شوی از خار من
گفتم امانم ده به جان خواهم که باشی این زمان
تو سرده و من سرگران ای ساقی خمار من
خندید و می گفت ای پسر آری ولیک از حد مبر
وانگه چنین می کرد سر کای مست و ای هشیار من
چون لطف دیدم رای او افتادم اندر پای او
گفتم نباشم در جهان گر تو نباشی یار من
گفتا مباش اندر جهان تا روی من بینی عیان
خواهی چنین گم شو چنان در نفی خود دان کار من
گفتم منم در دام تو چون گم شوم بی​جام تو
بفروش یک جامم به جان وانگه ببین بازار من
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
درد و بلات قصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به رات بمونم

مجنونم مجنونم عاشقونه میخونم
مجنونم مجنونم بی تو من نمیتونم
بزار دستاتو تو دستام تا یه زره آروم بشملیلی من باش تا مثل مجنون بشم
نزار بی تو تنها لحظه هامو پرپر کنم
دو روز دنیا رو بی تو عزیزم من سر کنم
بزار فردا باز دوباره آفتابی باشه
با تو شب و روزم روشن و رویایی شه
بزار فردا باز دوباره آفتابی باشه
با تو شب و روزم روشن و رویایی شه
درد و بلات قصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به رات بمونم
شیرین قصه های من باش ای نازنین
تک گل باغ گل من باش ای نازنین
درد و بلات غصه هات به جونم
نزار بیشتر از این چشم به رات بمونم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
آنقدر در تاریکی چشمان بسته ام مهمان شدی،

که دیده ام تمامی گریه های عالم را آبستن است



 

MehD1979

متخصص زراعت و اگرواکولوژی
کاربر ممتاز
عشق یعنی اینکهـ...
بدونیــ نمیشه
اما...
نتونی ترکشــ کنی...
 

mani24

کاربر حرفه ای
کاربر ممتاز
تو نيستي و اين در و ديوار ، هيچ وقت ...
غير از تو من به هيچ کس انگار ، هيچ وقت ...
اينجا دلم براي تو هي شور مي زند
از خود مواظبت کن و نگذار هيچ وقت ...
اخبار گفت : شهر شما امن و راحت است
من باورم نمي شود ، اخبار ، هيچ وقت
حيف اند روزهاي جواني ، نمي شوند
اين روزها دو مرتبه تکرار ، هيچ وقت
من نيستم بيا و فراموش کن مرا
کي بوده ام برات سزاوار ؟ هيچ وقت !
بگذار من شکسته شوم تو صبور باش
جوري بمان هميشه که انگار ، هيچ وقت ...
نجمه زارع
 

Similar threads

بالا