اشعار و نوشته هاي عاشقانه

maryam_22

عضو جدید
کاربر ممتاز


من عاشق او بودم و او عاشق او

شد کوچه به کوچه جستجو عاشق او

شد با شب و گریه روبرو عاشق او

پایان حکایتم شنیدن دارد

من عاشق او بودم و او عاشق او


ایرج زبر دست
 

kamal_n13

عضو جدید
جان و دلم از عشقت ناشاد و حزین بادا

غمناک چه می‌خواهی ما را تو چنین بادا

بر کشور جان شاهی ز اندوه دل آگاهی

شادش چو نمی‌خواهی غمگین‌تر ازین بادا

هر سرو که افرازد قد پیش تو و نازد

چون سایه‌ات افتاده بر روی زمین بادا

با مدعی از یاری گاهی نظری داری

لطف تو به او باری چون هست همین بادا
 

همایونه

عضو جدید
دوتا آدم برفی دو طرف رودخونه عاشق هم میشن
از عشق هم آب میشن تا شاید وسط رودخونه به هم برسند
تقدیم به اونایی که دوستشون داریم ولی ازشون دوریم
 

kamal_n13

عضو جدید

دلتنگم آه بی تو بی قرارم

بی تو دیگه رفیقی ندارم


پر پر میشم روزی که جدا شی


می میرم آه شبی که نباشی


سخته آخه دوریه تو برام


من بعد تو خودمو نمیخوام


لالایی هات نغمه ی شبونه ست


تا زنده ام عاشقت می مونم
 

kamal_n13

عضو جدید
سرگذشتم پر درده
زندگیم خاموش و سرده
روزگارم مثه پاییز
همه نارنجی و زرده
بخت من انگاری این بود
غربت و تنهایی و غم
دستهای خالی خالی
چشمایی قرمز و پر نم
وحشت بیداری از خواب
کابوس های شده تکرار
سوالهای بی شماری
که جواب نداره هر بار
این منو حال منی که
واسه تو اونو نوشتم
نمیدونم آخرش چی
میشه روز و سرنوشتم
رفتی از آلبوم قلبم
مونده عکست یادگاری
یه روزی یه جایی شاید
تو منو یادت بیاری
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من [/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]هر بار گفته ام که [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]: [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]تو را دوست دارمت [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]این جمله که برای بیانش به چشم تو [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]این یک تراژدی ست ـ غمِ داستان من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]یک شب بیا و ضامنِ من باش نازنین [/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]! [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]دل بــرکن و به شهـرِ دلِ من بیا عزیز! [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]زخـم زبان مردمِ چشـمت ، به جان ِ من [/FONT][/FONT]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[FONT=arial,helvetica,sans-serif][FONT=arial,helvetica,sans-serif]باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم [/FONT][/FONT][FONT=arial,helvetica,sans-serif] [FONT=arial,helvetica,sans-serif]آخر رسیـده است به پایـان ، زمان من [/FONT][/FONT]​
[FONT=arial,helvetica,sans-serif]
[/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT][/FONT]​
 

Comet1986

عضو جدید
کاربر ممتاز
تو زيباتر زهر زيبايي اي عشق
تو از افلاك هم بالايي اي عشق
تو دارويي تو درماني تو دري
تو شادي بخش و جان افزايي اي عشق
شوي پيدا به هر افاق و انفس
عجيب اينجاست ناپيدايي اي عشق
 

*** s.mahdi ***

مدیر بازنشسته
کاربر ممتاز
گر سرو را بلند به گلشن کشیده اند
کوتاه پیش قد بت من کشیده اند
زین پاره دل چه ماند که مژگان بلند ها
چندین پی رفوش ، به سوزن کشیده اند
امروز سر به دامن دیگر نهاده اند
آنان که از کفم دل و دامن کشیده اند
آتش فکنده اند به خرمن مرا و ، خویش
منزل به خرمن گل و سوسن کشیده اند
با ساقه ی بلند خود این لاله های سرخ
بهر ملامتم همه گردم کشیده اند
کز عاشقی چه سود ؟ که ما را به جرم عشق
با داغ و خون به دشت و به دامن کشیده اند
حال دلم مپرس و به چشمان من نگر
صد شعله سر به جانب روزن کشیده اند
سیمین !‌ در آسمان خیال تو ، یادها
همچون شهاب ها ، خط روشن کشیده اند

سیمین بهبهانی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
شبهائی که سکوتش پر از ترانه می شود و آسمانش ستاره باران؛

دفترِ مشقِ تو را ورق می زنم.

هر واژه پر از عطرِ مهربانیست.

اشکهایم سرزمینِ واژه هایِ تو را آبیاری می کند.

تا بهار باز هم دفترِ عشقِ تو را سبز کند

و تو دوباره عاشق تر از همیشه عشق را تفسیر کنی.
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
دوباره حرف دلم در گلوی لعنتی است
تمام ترسم از این آبروی لعنتی است
شبی می‌آیم و دل می‌زنم به دریاها
و این بزرگترین آرزوی لعنتی است
زمین چه می‌شود ... آه ای خدای جاودگر!
بگو چه در پی این کهنه‌گوی لعنتی است
زمان به صلح و صفا ختم می‌شود، هرچند
زمین پر از بشر تندخوی لعنتی است
چگونه سنگ شوم تا مرا ترک نزنند
که هرچه سنگ در این سمت‌وسوی لعنتی است ...
چگونه سنگ شوم وقتی عاشقم ... وقتی
همیشه در دل من های و هوی لعنتی است
به خود می‌آیم از آهنگ‌های تند نوار
که باز حاکی از «I love you» لعنتی است
بس است! شعر مرا ناتمام بگذارید
زمان، زمانه‌ی این آبروی لعنتی است
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
چشم مستت به پاکی دریاست

قهر و نازت برای من زیباست

با تو هیچ از خدا نمی خواهم

با تو بودن برای من دنیاست .
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز

به خدا حافظی تلخ تو سوگند نشد
که تو رفتی ودلم ثانیه ای بند نشد

لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم
هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد

با چراغی همه جا گشتم وگشتم در شهر
هیچ کس هیچ کس اینجا به تو مانند نشد

هر کسی در دل من جای خودش را دارد
جانشین تو در این سینه خداوند نشد

خواستند از تو بگویند شبی شاعرها
عاقبت با قلم شرم نوشتند:نشد!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
هزار اینه جاری ست
هزار اینه
اینک
به همسرایی قلب تو می تپد با شوق
زمین تهی دست ز رندان
همین تویی تنها
که عاشقانه ترین نغمه را دوباره بخوانی
بخوان به نام گل سرخ و عاشقانه بخوان
حدیث عشق بیان کن بدان زبان که تو دانی
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
چشم ها را بسته ام تا باز هم یادت کنم

گاه ناچارم که در افکارم ایجادت کنم

جستجویت می کنم در حرف های دیگران
دلخوشم با هر چه باعث می شود یادت کنم
مشکل است، اما برایم چاره ای نگذاشتی
با نبودن هایت اینگونه مگر عادت کنم
اشک هایم پشت سد بغض طغیان کرده اند
بغض من! بی طاقتم می خواهم آزادت کنم
در خیالم هر چه می سازم خرابش می کنی
لااقل بگذار در رؤیایم آبادت کنم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
در شیرینی بوسه هایمان غرق بودیم ...

که شوری اشک را بر لبانمان احساس کردیم !

و دریافتیم که این بوسه بوسه ی تلخ جدائیست ...!
 

Erris

عضو جدید
به جای من اگر بودی نبودی اینچنین اینک
ز شهر عشق میرفتی برون ای نازنین اینک
به جای من اگر دوری خود را لمس میکردی
نمی ماندیم در این انتظار آتشین اینک
مرا در داده رفتی تا شوی سرگرم کار خویش
بیا و شعله های سرکش خود را ببین اینک
اگر یک ثانیه در جان تو این شعله می افتاد
نبودی با سکوتِ بی مروت همنشین اینک
دلم را پاره پاره زیرِ خاک غصه ها ماندی
انار سرخ از هر شاخه ی شعرم بچین اینک
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
یخ ها درون پیرهنم : آب! آبِ آب!
شعر است یا شراب دو چشمت که نابِ ناب؟!
گنجشککی که کنج دلم درد می کشید،
امشب به روی شانه ی تو خواب! خوابِ خواب!
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
بيا تنها ترين تنها؛ سکوتم را تو معنا کن

بهار و عشق را زيبا ترين سوغات فردا کن

شب و فانوس را بشکن برای عاشقی چون من

سرود عشق را با زمزمه ؛با مهر معنا کن
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
من آمدم کبوتر شهر شما شوم
ماهی کپور کوچک نهر شما شوم
من آمدم که شعر ببافم به زلفتان
منت کش محله ی قهر شما شوم
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
تو به دنبال چه ای؟

گفتی عشق؟

و من آنرا به سکوتی دیدم

به نگاهی...

به سلامی...

و به لبخند گلی...

عشق هر لحظه درون خود توست

باید او را که تو بیدار کنی

عشق را نه که خودت را

آری
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
به دنبال تو ام منزل به منزل
پریشان می روم ساحل به ساحل
به خوابت دیده ام رویا به رویا
به یادت بوده ام فردا به فردا
ترا تنهای تنها می شناسم
ترا هر جای دنیا می شناسم
:smile::smile:
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
خود را به صخره مي زنم فردا كه شايد

«ساحل » شوم آغوش دريا را كه شايد



يك موج از چشم سياهت در نگاهم

پيدا كند آغاز رويا را كه شايد



من باشم و تو باشي و يك آسمان عشق

تو باشي و من باشم و فردا كه شايد



باشد،نباشد ارزشي ديگر ندارد

وقتي كه باشم يا تو باشي يا كه شايد.....!!!


 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
یک منظره کشیده ام - امّا چه فایده؟
وقتی که نیستی تو در اینجا چه فایده؟
دریا به رنگ آبیِ روشن ، پر از سکوت
وقتی که نیست ماهیِ دریا ، چه فایده ؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
من از پشت شبهای بی خاطره
من از پشت زندان غم آمدم ...

من از آرزوهای دور و دراز
من از خواب چشمان نم آمدم ..

تو تعبیر رویای نادیده ای
تو نوری که بر سایه تابیده ای

تو یک آسمان بخشش بی طلب
تو بر خاک تردید باریده ای

تو یک خانه در کوچه زندگی
تو یک کوچه در شهر آزادگی
تو یک شهر در سرزمین حضور
تو یي راز بودن - به این سادگی...

مرا با نگاهت به رویا ببر
مرا تا تماشای فردا ببر
دلم قطره ای بی طپش در سراب
مرا تا تکاپوی دریا ببر
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز

دوستت دارم پریشان‌، شانه می‌خواهی چه کار؟
دام بگذاری اسیرم‌، دانه می‌خواهی چه کار؟
تا ابد دور تو می‌گردم‌، بسوزان عشق کن‌
ای که شاعر سوختی‌، پروانه می‌خواهی چه کار؟
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
به سراغ من اگر می آیید
دگر آسوده بیایید
به گمانم دو سه وقتی است
ترک خورده چینی نازک تنهایی من ...
 

Ekram

عضو جدید
کاربر ممتاز
تشکر های منم ته کشید...

عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی
بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی

یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا
در تنگنای از تو پریدن گذاشتی
 

naghmeirani

مدیر ارشد
عضو کادر مدیریت
مدیر ارشد
:gol::gol::gol:


مي دانستم باز هم همان حكايت هميشگي................
هميشه دست خطم ناخواناست................................
يا شايد حرفهاي دلم ...............................................
 

Similar threads

بالا