سلام به همه بازدید کننده ها و دوستان عزیز
این اتفاق کاملا واقعی است و حتی میتونم جا و محلش رو هم بگم.
اوایل سهمیه بندی بنزین بود که یکی از همسایه های محله قبلیمون یه تانکر 600 لیتری میخره و قبل از اینکه بنزین سهمیه بندی بشه اونو پر میکنه. یک روز که مهمون داشتن ، طبق همیشه بچه ها مشغول بازی بودن که یکی از اونها میبینه از تانکر داره بنزین قطره قطره میریزه. بچه معصوم میاد و به صاحب خونه میگه. صاحب خونه نادون هم میاد و برای اینکه جلوی نشتی رو بگیره دستگاه جوش روشن میکنه تا اون سوراخ رو جوش بده. نمی دونم اونوقت این انسان الاغ چی تو فکرش می گذشته که به 600 لیتر بنزین فکر نمی کرده. اون وقتی انبر رو به سمت تانکر می بره با اولین جوشی که میده ...بوم..... خونه میره رو هوا ، تمام شیشه های محل خورد میشه و 6 نفرهم میرن کما.
حالا من که از همسایه ها شنیده بودم از یه ور خندم گرفته بود از یه ور هم ناراحت بودم.
شما جای من بودین چه کار می کردین؟
این اتفاق کاملا واقعی است و حتی میتونم جا و محلش رو هم بگم.
اوایل سهمیه بندی بنزین بود که یکی از همسایه های محله قبلیمون یه تانکر 600 لیتری میخره و قبل از اینکه بنزین سهمیه بندی بشه اونو پر میکنه. یک روز که مهمون داشتن ، طبق همیشه بچه ها مشغول بازی بودن که یکی از اونها میبینه از تانکر داره بنزین قطره قطره میریزه. بچه معصوم میاد و به صاحب خونه میگه. صاحب خونه نادون هم میاد و برای اینکه جلوی نشتی رو بگیره دستگاه جوش روشن میکنه تا اون سوراخ رو جوش بده. نمی دونم اونوقت این انسان الاغ چی تو فکرش می گذشته که به 600 لیتر بنزین فکر نمی کرده. اون وقتی انبر رو به سمت تانکر می بره با اولین جوشی که میده ...بوم..... خونه میره رو هوا ، تمام شیشه های محل خورد میشه و 6 نفرهم میرن کما.
حالا من که از همسایه ها شنیده بودم از یه ور خندم گرفته بود از یه ور هم ناراحت بودم.
شما جای من بودین چه کار می کردین؟