نتایح جستجو

  1. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  2. *زهره*

    پستهای قدیمی , تکراری ((در دست بررسی و احیا))

    وای فوق‌العاده‌ست. خیلی قشنگ و جالبن دستت درد نکنه
  3. *زهره*

    غزل و قصیده

    روز دو از عشق پشیمان شوم توبه کنم باز و به سامان شوم باز به یک وسوسه‌ی دیو عشق بار دگر با سر دیوان شوم بس که ز عشق تو اگر من منم گبر شوم باز و مسلمان شوم بل عجبی جان من از سر بنه کانچه کنی من به سر آن شوم دوست تویی کاج بدانستمی کز تو به پیش که به افغان شوم من...
  4. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    از دل افروز ترين روز جهان، خاطره اي با من هست. به شما ارزاني : سحري بود و هنوز، گوهر ماه به گيسوي شب آويخته بود . گل ياس، عشق در جان هوا ريخته بود . من به ديدار سحر مي رفتم نفسم با نفس ياس درآميخته بود . *** مي گشودم پر و مي رفتم و مي گفتم : (( هاي ! بسراي اي دل شيدا، بسراي . اين دل افروزترين...
  5. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    ما نامه بدو سپرده بودیم او نافه‌ی مشک اذفر آورد
  6. *زهره*

    شعر انگلیسی

    A Late Walk When I go up through the mowing field, The headless aftermath, Smooth-laid like thatch with the heavy dew, Half closes the garden path. And when I come to the garden ground, The whir of sober birds Up from...
  7. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    غم ميون دو تا چشماي سياهت لونه كرده شب رو موهاي سياهت خونه كرده دو تا چشمون سياهت مثل شبهاي منه سياهياي دو چشمت مثل غمهاي منه وقتي بغض از مژه هام پايين مياد بارون ميشه سيل غم اباديمو ويرونه كرده وقتي با من ميموني تنهاييمو باد ميبره دو تا چشمام بارون شبونه كرده بهار از دستاي من پر زد و رفت گل يخ...
  8. *زهره*

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    تو رگ خشك درختا درد پائيز مي‌گيره بارون نم نمك آروم روي جاليز مي‌گيره ديگه سبزي نمي‌مونه همه جا برگاي زرده ديگه برگا نمي‌رقصن رقص پائيز پر درده گرمي دستاي من كم شده دستاتو بده دستاي سرد منو گرم بكن باد پائيز سرده آفتاب تنبل پائيز ديگه قلبش سرده بازي ابرا با خورشيد منو آروم كرده
  9. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Remembrance Your hands easy weight, teasing the bees hived in my hair, your smile at the slope of my cheek. On the occasion, you press above me, glowing, spouting readiness, mystery rapes my reason When you have withdrawn your self and the magic, when only the smell of your love...
  10. *زهره*

    غزل و قصیده

    عشق می‌فرمایدم مستغنی از دیدار باش چند گه با یار بودی، چند گه بی یار باش شوق می‌گوید که آسان نیست بی او زیستن صبر می‌گوید که باکی نیست گو دشوار باش وصل خواری بر دهد ای طایر بستان پرست گلستان خواهی قفس، مستغنی از گلزار باش وصل اگر اینست و ذوقش این که من دریافتم گر ز حرمانت...
  11. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Helen All Alone There was darkness under Heaven For an hour's space-- Darkness that we knew was given Us for special grace. Sun and noon and stars were hid, God had left His Throne, When Helen came to me, she did, Helen all alone! Side by...
  12. *زهره*

    كوي دوست

    چو مرغي زير باران راه گم كرده گذشته از بيابان شبي چون خيمه ي دشمن شبي را در بياباني - غريب اما - به سر برده فتاده اينك آنجا روي لاشه ي جهد بي حاصل همه چيز وهمه جا خسته و خيس است چو دود روشني كز شعله ي شادي پيام آرد سحر برخاست غبار تيرگي مثل بخار آب ز بشن دشت و در برخاست سپهر افروخت با...
  13. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    خشكيد و كوير لوت شد دريامان امروز بد و از آن بتر فردامان زين تيره دل ديو سفت مشتي شمر چون آخرت يزيد شد دنيامان
  14. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ضعیف مرا نیست زور بازوی آن که پیش تیر غمت صابری سپر گیرد
  15. *زهره*

    شعر نو

    نمي داني چه شبهايي سحر كردم بي آنكه يكدم مهربان باشند با هم پلكهاي من در خلوت خواب گوارايي و آن گاهگه شبها كه خوابم برد هرگز نشد كايد بسويم هاله اي يا نيمتاجي گل از روشنا گلگشت رؤيايي در خوابهاي من اين آبهاي اهلي وحشت تا چشم بيند كاروان هول و هذيان ست اين كيست ؟ گرگي محتضر ، زخميش بر گردن...
  16. *زهره*

    شعر نو

    همه لرزش دست و دلم از آن بود که عشق پناهی گردد، پروازی نه گريزگاهی گردد. آی عشق آی عشق چهره‌یِ آبی‌ات پيدا نيست. و خُنکایِ مرهمی بر شعله‌یِ زخمی نه شورِ شعله بر سرمایِ درون. آی عشق آی عشق چهره‌یِ سرخ‌ات پيدا نيست. غبارِ تيره‌یِ تسکينی بر حضورِ وهن و دنجِ رهايی بر گريزِ حضور، سياهی بر...
  17. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    شیوه عشق اختیار اهل ادب نیست بل چو قضا آید اختیار نماند
  18. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Messy Room Whosever room this is should be ashamed! His underwear is hanging on the lamp. His raincoat is there in the overstuffed chair, And the chair is becoming quite mucky and damp. His workbook is wedged in the window, His sweater's been thrown on the floor. His scarf and one ski are...
  19. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  20. *زهره*

    فدات شم گلم. مرسی. تو چطوری؟

    فدات شم گلم. مرسی. تو چطوری؟
بالا