نتایح جستجو

  1. eksir

    ♡... مـــادر... ♡

    با آنكه مي‌دانم تو در استعاره نمي‌گنجي، سعي مي‌كنم بهترين واژه‌ها را كنار هم رديف كنم شايد قطره‌اي از دريا را سروده باشم. در زندگي نمي‌توانيد محبتي بهتر، عميق‌تر، بي‌پيرايه‌تر و واقعي‌تر از محبت مادر بيابيد.»
  2. eksir

    // ... به نفر بعدیتون یک شعر هدیه بدین ...\\

    ز آدمي به جهان نام نيك ماند و بس به مهر كوش كه گيتي به كس وفا نكند
  3. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    نشود فاش كسي آنچه ميان من و توست تا اشارات نظر نامه رسان من و توست
  4. eksir

    رباعی و دو بیتی

    سعدي سعدي ما حاصل عمری به دمی بفروشیم صد خرمن شادی به غمی بفروشیم در یک دم اگر هزار جان دست دهد در حال به خاک قدمی بفروشیم
  5. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    دلی که غیب نمای است و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد به خط و خال گدایان مده خزینه دل به دست شاهوشی ده که محترم دارد
  6. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    در دايره قسمت ما نقطه ي تسليميم لطف انچه تو انديشي حكم انچه تو فرمايي
  7. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    دل مست و دیده مست و تن بی‌قرار مست جانی زبون چه چاره کند با سه چار مست ؟
  8. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    چشم آلوده كجا، ديدن دلدار كجا ؟ دل سرگشته كجا، وصف رخ يار كجا ؟ قصه عشق من و زلف تو ديدن دارد نرگس مست كجا، همدمي خاركجا ؟ سرِّ عاشق شدنم لطف طبيبانه توست ورنه عشق توكجا اين دل بيمار كجا ؟ هر كه را تو بپسندي بشود خادم تو خدمت عشق كجا، نوكر سربار كجا ؟ كاش در نافله ات نام مرا هم...
  9. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    صبح است ساقیا قدحی پرشراب کن .... دور فلک درنگ ندارد شتاب کن زان پیشتر که عالم فانی شود خراب .... ما را ز جام باده گلگون خراب کن خورشید می ز مشرق ساغر طلوع کرد .....گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن روزی که چرخ از گل ما کوزه‌ها کند .... زنهار کاسه سر ما پرشراب کن ما مرد زهد و توبه و طامات...
  10. eksir

    عليك سلام جوان مرد

    عليك سلام جوان مرد
  11. eksir

    دست‌نوشته‌ها

    امشب ميخواهم بنويسم.. از آن نوشته هاي همچين توپ و جالب كه هر كي بخونه ، حال كنه ... كيف كنه .... و كلي بهبه و چهچه كنه و از اين حرفها ....و گلاب به روتون حتي دو كيلو هم بخره و ببره . هي به مخ و چشم و خودكارم و دستم و دندانم و....... فشار مياورم خدا نصيب گرگ بيابون نكنه! چيزي به مخيله عالي...
  12. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    دل می‌رود و دیده نمی‌شاید دوخت چون زهد نباشد نتوان زرق فروخت
  13. eksir

    غزل و قصیده

    بيا که قصر امل سخت سست بنيادست بيار باده که بنياد عمر بر بادست غلام همت آنم که زير چرخ کبود ز هر چه رنگ تعلق پذيرد آزادست چه گويمت که به ميخانه دوش مست و خراب سروش عالم غيبم چه مژده‌ها دادست که ای بلندنظر شاهباز سدره نشين نشيمن تو نه اين کنج محنت آبادست تو را ز کنگره عرش می‌زنند صفير ندانمت...
  14. eksir

    رباعی و دو بیتی

    بنگر ز جهان چه طرف بر بستم ؟ هیچ وز حاصل عمر چیست در دستم ؟ هیچ شـمع طـربم ولی چـو بنـشستم هیچ من جام جمم ولی چو بشکستم هیچ
  15. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تا همتم به دست طلب زد در بلا دربست شد مسخر من کشور بلا دست قضا به مژده کلاه از سرم ربود چون می‌نهاد بر سر من افسر بلا
  16. eksir

    داستانها و مطالب کوتاه، زیبا، پنداموز و تامل برانگیز

    يك شركت بزرگ قصد استخدام تنها يك نفر را داشت. بدين منظور آزموني برگزار كرد كه تنها يك پرسش داشت. پرسش اين بود : شما در يك شب طوفاني سرد در حال رانندگي از خياباني هستيد. از جلوي يك ايستگاه اتوبوس در حال عبور كردن هستيد. سه نفر داخل ايستگاه منتظر اتوبوس هستند. يك پيرزن كه در حال مرگ است. يك...
  17. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    تفنگت را زمین بگذار که من بیزارم از دیدار این خونبارِ ناهنجار تفنگِ دست تو یعنی زبان آتش و آهن من اما پیش این اهریمنی ابزار بنیان کن ندارم جز زبانِ دل -دلی لبریزِ مهر تو- تو ای با دوستی دشمن. زبان آتش و آهن زبان خشم و خونریزی ست زبان قهر چنگیزی ست بیا، بنشین، بگو، بشنو سخن، شاید فروغ آدمیت راه...
  18. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    سلامی چو بوی خوش آشنایی بدان مردم دیده روشنایی درودی چو نور دل پارسایان بدان شمع خلوتگه پارسایی
  19. eksir

    زندگی در شعر

    زندگي شعرگونه ايست بر قاب من قاب بي عكس و پريشان حال من زندگي چرخ و فلك را رقاص است دامن چين خورده اش بر پاي من زندگي نقش جوانيست در ائينه چون غباريست بر سر پيري من زندگي گر چند روزيست عيش و نوش عاقبت وصل است به خاك اي واي من
بالا