نتایح جستجو

  1. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    لطف شه جان را جنايت جو کند زآنکه شه هر زشت را نيکو کند.
  2. eksir

    شعر نو

    در این جا چار زندان است به هر زندان دو چندان نقب، در هر نقب چندین حجره، در هر حجره چندین مرد در زنجیر ... از این زنجیریان، یک تن، زنش را در تب تاریک بهتانی به ضرب دشنه ئی کشته است . از این مردان، یکی، در ظهر تابستان سوزان، نان فرزندان خود را، بر سر برزن، به خون نان فروش سخت دندان گرد...
  3. eksir

    قطره‌های چکیده از قلم من (سروده‌هاي اعضاي تالار)

    عشق يعني تا ته عرش رفتن عشق يعني عاشقي ،غش رفتن عشق هم سياهه ،هم سفيده ،هم ابي عشق هم پر ، هم وسط، هم خالي عشق يعني انتهاي انتها عشق يعني دوري دورها عشق بال يك پروانه نيست عشق دفتري از خانه نيست عشق يعني قطره قطره اب شدن عشق تا فلك رفتندو هر چه ناب شدن عشق يعني سياهي بر داشتن عشق يعني...
  4. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    با امیدی گرم و شادی بخش با نگاهی مست و رویایی دخترک افسانه می خواند نیمه شب در کنج تنهایی بی گمان روزی ز راهی دور می رسد شهزاده ای مغرور می خورد بر سنگفرش کوچه های شهر ضربه سم ستور باد پیمایش می درخشد شعله خورشید بر فراز تاج زیبایش تار و پود جامه اش از زر سینه اش پنهان به زیر رشته هایی...
  5. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    اي سليمان در ميان زاغ و باز لطف حق شو با همه مرغان بساز.
  6. eksir

    رباعی و دو بیتی

    اکنون که ز خوشدلی بجز نام نماند يک همدم پخته جز می خام نماند دست طرب از ساغر می باز مگیر امروز که در دست بجز جام نماند
  7. eksir

    غزل و قصیده

    یار آن بود که صبر کند بر جفای یار ترک رضای خویش کند در رضای یار گر بر وجود عاشق صادق نهند تیغ بیند خطای خویش و نبیند خطای یار یاران شنیده ام که بیابان گرفته اند بی طاقت از ملامت خلق و جفای یار من ره نمی برم مگر آنجا که کوی دوست من سر نمی نهم مگر آنجا پای یار
  8. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    هر که دلآرام دید از دلش آرام رفت باز نیابد خلاص هرکه در این دام رفت
  9. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تو را بسوی رقیبان گذار بسیار است ز رهگذار تو بر دل غبار بسیار است تو از صفا گل بی‌خاری ای نگار ولی چه سود از این که بگرد تو خار بسیار است
  10. eksir

    گفتگو با خدا(::: مناجات نامه :::)

    خداوندگارا من نمی خواهم تو را رنج دهم تنها مرا ، همان گونه که هستم پذیرا باش !
  11. eksir

    عليك سلام دوست عزيزنمك پاش اسم ژنريك نمكدانه به هر حال هر دو نمكي هستند بله در حقيقت به اين صورت...

    عليك سلام دوست عزيزنمك پاش اسم ژنريك نمكدانه به هر حال هر دو نمكي هستند بله در حقيقت به اين صورت هست كه شما مي فر مائيد.ضمنا ميتونه شعر جديدي باشه !!!!! ...................پاينده باشيد
  12. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    در زلال لاجوردین سحرگاهی پیش از آنی که شوند از خواب خوش بیدار مرغ یا ماهی من در ایوان سرای خویشتن تشنه کامی خسته را مانم درست جان به در برده ز صحراهای وهم آلود خواب تن برون آورده از چنگ هیولاهای شب دور مانده قرن ها و قرن ها از آفتاب پیش چشمم آسمان : دریای گوهربار از شراب زندگی بخشنده ای سرشار...
  13. eksir

    غزل و قصیده

    شوق درون به سوی دری می‌کشد مرا من خود نمی‌آورم دگری می‌کشد مرا یاران مدد که جذبهٔ عشق قوی کمند دیگر به جای پرخطری می‌کشد مرا ازبار غم چو یکشبه ماهی به زیر کوه شکل هلال مو کمری می‌کشد مرا صد میل آتشین به گناه نگاه گرم در دیدهٔ تیز بین نظری میکشد مرا من مست آن قدر که توان پای می‌کشم...
  14. eksir

    رباعی و دو بیتی

    خیام اگر ز باده مستی خوش باش با لاله رخی اگر نشستی خوش باش چون عاقبت کار جهان نیستی است انگار که نیستی چو هستی خوش باش
  15. eksir

    عليك سلام خواهر گلم ممنونم از محبتت ، گلت و نوشته ات اما ابجي زهرا 14 روز من را زودتر متولد...

    عليك سلام خواهر گلم ممنونم از محبتت ، گلت و نوشته ات اما ابجي زهرا 14 روز من را زودتر متولد كرد به هر حال يك اشتباه خيلي كوچكي رخ داده كه بر طرف شد اما ماهي را هر وقت از اب بگيري تازه است چه قبل چه بعد باز هم متشكرم گلم
  16. eksir

    اشعار و نوشته هاي عاشقانه

    من خواب دیده ام که تو آغاز میشوی بنیانگذار سلسـله ناز میشوی بر شاخه شکسته این سرو بی رمق با مرغکان پر شکسته هم آواز میشوی
  17. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    زهی عشق زهی عشق که ما راست خدایا چه نغزست و چه خوبست چه زیباست خدایا از آن آب حیاتست که ما چرخ زنانیم نه از کف و نه از نای نه دف‌هاست خدایا یقین گشت که آن شاه در این عرش نهانست که اسباب شکرریز مهیاست خدایا به هر مغز و دماغی که درافتاد خیالش چه مغزست و چه نغزست چه بیناست خدایا
  18. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    سعدي سعدي مجنون اگر احتمال لیلی نکند شاید که به صدق عشق دعوی نکند در مذهب عشق هر که جانی دارد روی دل ازو به هر که دنیی نکند
  19. eksir

    رباعی و دو بیتی

    این قـافـله عـمر عجب می گذرد دریاب دمی که با طرب می گذرد ساقی غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را کـه شب می گذرد
  20. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    چیزی نیاوردیم و چیزی هم نبردیم بیهوده بودن ، تلخ دردی بود ، اما اما ... چه دردانگیز ما بیهوده مردیم
بالا