نتایح جستجو

  1. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Belts by Rudyard Kipling Belts by Rudyard Kipling Belts There was a row in Silver Street that's near to Dublin Quay, Between an Irish regiment an' English cavalree; It started at Revelly an' it lasted on till dark: The first man dropped at Harrison's, the last forninst the Park. For...
  2. *زهره*

    شعر انگلیسی

    La Belle Dame Sans Merci by John Keats La Belle Dame Sans Merci by John Keats La Belle Dame Sans Merci Ah, what can ail thee, wretched wight, Alone and palely loitering? The sedge is withered from the lake, And no birds sing. Ah, what can ail thee, wretched wight...
  3. *زهره*

    شعر انگلیسی

    My Lute Awake by Sir Thomas Wyatt My Lute Awake by Sir Thomas Wyatt My Lute Awake My lute awake! perform the last Labour that thou and I shall waste, And end...
  4. *زهره*

    fiction and short story

    The Gift of the Magi BY O. HENRY The Gift of the Magi BY O. HENRY ONE DOLLAR AND EIGHTY-SEVEN CENTS. THAT WAS ALL. AND SIXTY CENTS of it was in pennies. Pennies saved one and two at a time by bulldozing the grocer and the vegetable man and the butcher until one's cheeks burned with the silent...
  5. *زهره*

    fiction and short story

    Luck BY MARK TWAIN Luck BY MARK TWAIN It was at a banquet in London in honor of one of the two or three conspicuously illustrious English military names of this generation. For reasons which will presently appear, I will withhold his real name and titles, and call him Lieutenant General Lord...
  6. *زهره*

    شعر نو

    با شما هستم من ، آي ... شما چشمه هايي كه ازين راهگذر مي گذريد با نگاهي همه آسودگي و ناز و غرور مست و مستانه هماهنگ سكوت به زمين و به زمان مي نگريد او درين دشت بزرگ چشمه ي كوچك بي نامي بود كز نهانخانه ي تاريك زمين در سحرگاه شبي سرد و سياه به جهان چشم گشود با كسي راز نگفت در مسيرش نه...
  7. *زهره*

    كوي دوست

    حيف از تو اي مهتاب شهريور ، كه ناچار بايد بر اين ويرانه محزون بتابي وز هر كجا گيري سراغ زندگي را افسوس، اي مهتاب شهريور، نيابي يك شهر گورستان صفت ، پژمرده ، خاموش بر جاي رصب و جام مي سجاده ي زرق گوران نهادستند پي در مهد شيران بر جاي چنگ و ناي و ني هو يا اباالفضل با ناله ي جانسوز مسكينان ،...
  8. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    منزلي در دوردستي هست بي شك هر مسافر را اينچنين دانسته بودم، وين چنين دانم ليك اي ندانم چون و چند! اي دور تو بسا كاراسته باشي به آييني كه دلخواه ست دانم اين كه بايدم سوي تو آمد، ليك كاش اين را نيز مي‌دانستم، اي نشناخته منزل كه از اين بيغوله تا آنجا كدامين راه يا كدام است آن كه بيراه...
  9. *زهره*

    فراق یار

    نه زورقي و نه سيلي ، نه سايه ي ابري تهي ست آينه مرداب انزواي مرا خوش آنكه سر رسدم روز و سردمهر سپهر شبي دو گرم به شيون كند سراي مرا
  10. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    ديگر اكنون ديري و دوري ست كاين پريشان مرد اين پريشان پريشانگرد در پس زانوي حيرت مانده ، خاموش است سخت بيزار از دل و دست و زبان بودن جمله تن، چون در دريا، چشم پاي تا سر، چون صدف، گوش است ليك در ژرفاي خاموشي ناگهان بي ختيار از خويش مي پرسد كآن چه حالي بود ؟ آنچه مي ديديم و مي ديدند بود...
  11. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    یا رب آن زاهد خودبین که به جز عیب ندید دود آهیش در آیینه‌ی ادراک انداز
  12. *زهره*

    سخنان بزرگان، جملات کوتاه و زیبا

    ژري تايلر: زندگي مانند لبخند ژوکوند است، در نظر اول به روي بيننده تبسّم مي کند، امّا اگر در او دقيق شوي مي گري
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    شکر چشم تو چه گویم که بدان بیماری می‌کند درد مرا از رخ زیبای تو خوش
  14. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Ode to Sadness by Pablo Neruda Ode to Sadness by Pablo Neruda Ode to Sadness Sadness, scarab with seven crippled feet, spiderweb egg, scramble-brained rat, bitch's skeleton: No entry here. Don't come in. Go away. Go back south with your umbrella, go back north with your serpent's...
  15. *زهره*

    شعر انگلیسی

    So, now I have confessed that he is thine by William Shakespeare So, now I have confessed that he is thine by William Shakespeare So, now I have confessed that he is thine So, now I have confessed that he is thine, And I my self am mortgaged to thy will, Myself I'll forfeit, so that other...
  16. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Eldorado by Edgar Allan Poe Eldorado by Edgar Allan Poe Eldorado Gaily bedight, A gallant knight, In sunshine and in shadow, Had journeyed long...
  17. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    پوستيني كهنه دارم من يادگاري ژنده پير از روزگاراني غبار آلود سالخوردي جاودان مانند مانده ميراث از نياكانم مرا ، اين روزگار آلود جز پدرم آيا كسي را مي شناسم من كز نياكانم سخن گفتم ؟ نزد آن قومي كه ذرات شرف در خانه ي خونشان كرده جا را بهر هر چيز دگر ، حتي براي آدميت ، تنگ خنده دارد از...
  18. *زهره*

    شعر نو

    اي تكيه گاه و پناه زيباترين لحظه هاي پرعصمت و پر شكوه تنهايي و خلوت من اي شط شيرين پرشوكت من اي با تو من گشته بسيار دركوچه هاي بزرگ نجابت ظاهر نه بن بست عابر فريبنده‌ي استجابت در كوچه هاي سرور و غم راستيني كه مان بود در كوچه باغ گل ساكت نازهايت در كوچه باغ گل سرخ شرمم در كوچه هاي...
  19. *زهره*

    كوي دوست

    اينجا كه ماييم سرزمين سرد سكوت است بالهامان سوخته ست،‌ لبها خاموش نه اشكي، نه لبخندي، ‌و نه حتي يادي از لبها و چشمها زيراك اينجا اقيانوسي ست كه هربدستي از سواحلش مصبب رودهاي بي زمان بودن است وزآن پس آرامش خفتار و خلوت نيستي همه خبرها دروغ بود و همه آياتي كه از پيامبران بي شمار شنيده بودم...
  20. *زهره*

    فراق یار

    خشمگين و مست و ديوانه ست خاك را چون خيمه اي تاريك و لرزان بر مي افرازد باز ويران مي كند زود آنچه مي سازد همچو جادويي توانا ، هر چه خواهد مي تواند باد پيل ناپيداي وحشي باز آزاد است مست و ديوانه بر زمين و بر زمان تازد كوبد و آشوبد و بر خاك اندازد چه تناورهاي باراو مند و چه بي برگان عاطل...
بالا