نتایح جستجو

  1. *زهره*

    نمی‌دانم چه گرمی کرده‌ای با دل نهان از من که تا غافل شوم از او دوان سوی تو می‌آید...

    نمی‌دانم چه گرمی کرده‌ای با دل نهان از من که تا غافل شوم از او دوان سوی تو می‌آید...
  2. *زهره*

    fiction and short story

    LOVE OF LIFE by Jack London LOVE OF LIFE by Jack London He followed the trail of the other man who dragged himself along, and soon came to the end of it -- a few fresh-picked bones where the soggy moss was marked by the foot-pads of many wolves. He saw a squat moose-hide sack, mate to his own...
  3. *زهره*

    fiction and short story

    LOVE OF LIFE by Jack London LOVE OF LIFE by Jack London An hallucination began to trouble him. He felt confident that one cartridge remained to him. It was in the chamber of the rifle and he had overlooked it. On the other hand, he knew all the time that the chamber was empty. But the...
  4. *زهره*

    fiction and short story

    LOVE OF LIFE by Jack London LOVE OF LIFE by Jack London The man cursed and flung the empty gun from him. He groaned aloud as he started to drag himself to his feet. It was a slow and arduous task. His joints were like rusty hinges. They worked harshly in their sockets, with much friction, and...
  5. *زهره*

    fiction and short story

    LOVE OF LIFE by Jack London LOVE OF LIFE by Jack London THEY limped painfully down the bank, and once the foremost of the two men staggered among the rough-strewn rocks. They were tired and weak, and their faces had the drawn expression of patience which comes of hardship long endured. They...
  6. *زهره*

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    من دراین تاریكی فكر یك بره ی روشن هستم كه بیاید علف خستگی‌ام را بچرد. من در این تاریكی امتداد تـَر بازوهایم را زیر بارانی می‌بینم كه دعاهای نخستین بشر را تر كرد. من در این تاریكی در گشودم به چمن های قدیم، به طلایی‌هایی، كه به دیوار اساطیر تماشا كردیم. من در این تاریكی ریشه‌ها را دیدم و برای...
  7. *زهره*

    کوچه های تنهایی

    كفش‌هایم كو، چه كسی بود صدا زد: سهراب؟ آشنا بود صدا مثل هوا با تـَن برگ. مادرم در خواب است. ومنوچهر و پروانه، و شاید همه مردم شهر. شب خرداد به آرامی یك مرثیه از روی سر ثانیه‌ها می‌گذرد. و نسیمی خنك از حاشیه ی سبز پتو خواب مرا می‌روبد. بوی هجرت می‌آید: بالش من پر آواز پر چلچله‌هاست. صبح خواهد...
  8. *زهره*

    كوي دوست

    صدا كن مرا. صدای تو خوب است. صدای تو سبزینه آن گیاه عجیبی است كه در انتهای صمیمیت حزن می‌روید. در ابعاد این عصر خاموش من از طعم تصنیف در متن ادارك یك كوچه تنهاترم. بیا تا برایت بگویم چه اندازه تنهایی من بزرگ است. و تنهایی من شبیخون حجم ترا پیش بینی نمی‌كرد. و خاصیت عشق این است. كسی نیست، بیا...
  9. *زهره*

    فراق یار

    بزرگ بود، و از اهالی امروز بود و با تمام افق‌های باز نسبت داشت و لحن آب و زمین را چه خوب می‌فهمید. صداش، به شكل حزن پریشان واقعیت بود. و پلك‌هاش مسیر نبض عناصر را به ما نشان داد. و دست‌هاش هوای صاف سخاوت را ورق زد و مهربانی را به سمت ما كوچاند. به شكل خلوت خود بود و عاشقانه‌ترین انحنای وقت...
  10. *زهره*

    شعر نو

    خدايا! پر از كينه شد سينه‌ام چو شب رنگ درد و دريغا گرفت دل پاكروتر ز آيينه ام دلم ديگر آن شعله ي شاد نيست همه خشم و خون است و درد و دريغ سرايي درين شهرك آباد نيست خدايا! زمين سرد و بي نور شد بي آزرم شد، عشق ازو دور شد كهن گور شد، مسخ شد، كور شد مگر پشت اين پرده‌ي آبگون تو ننشسته اي...
  11. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  12. *زهره*

    [IMG]

    [IMG]
  13. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    به حرص ار شربتی خوردم مگیر از من که بد کردم بیابان بود و تابستان و آب سرد و استسقا
  14. *زهره*

    اینم برای شما که خیلی گلی [IMG]

    اینم برای شما که خیلی گلی [IMG]
  15. *زهره*

    سلام عزیزم کلی داشتم فکر می‌کردم که MZ+ART کیه بعد فهمیدم شمایی:w16:

    سلام عزیزم کلی داشتم فکر می‌کردم که MZ+ART کیه بعد فهمیدم شمایی:w16:
  16. *زهره*

    مشاعرۀ سنّتی

    ترک گدایی نکن که گنج بیابی از نظر رهروی که در گذر آید
  17. *زهره*

    شعر انگلیسی

    You Meaner Beauties of the Night by Sir Henry Wotton You Meaner Beauties of the Night by Sir Henry Wotton You Meaner Beauties of the Night You meaner beauties of the night, That poorly satisfy our eyes More by your number than your light; You common people of the skies, What are you when...
  18. *زهره*

    شعر انگلیسی

    Sirena by Michael Drayton Sirena by Michael Drayton Sirena...
  19. *زهره*

    شعر انگلیسی

    The Dancing Seal by Wilfred Wilson Gibson The Dancing Seal by Wilfred Wilson Gibson The Dancing Seal When we were building Skua Light-- The first men who had lived a night Upon that deep-sea Isle-- As soon as chisel touched the stone, The friendly seals would come ashore; And sit...
  20. *زهره*

    شعر انگلیسی

    My Dear Mistress Has a Heart by Lord John Wilmot My Dear Mistress Has a Heart by Lord John Wilmot My Dear Mistress Has a Heart My dear mistress has a heart Soft as those kind looks she gave me, When with love's resistless art, And her eyes, she did enslave me; But her constancy's so...
بالا