نتایح جستجو

  1. eksir

    رباعی و دو بیتی

    دانی که چرا بر دهنم راز آمد مرغ دلم از درون به پرواز آمد؟ از من نه عجب که هاون رویین‌تن از یار جفا دید و به آواز آمد
  2. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    از من رمقی به سعی ساقی مانده‌است از صحبت خلق، بی‌وفایی مانده‌است از باده نوشین قدحی بیش نماند از عمر ندانم که چه باقی مانده‌است
  3. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    این قافله عمر، عجب می‌گذرد دریاب دمی که با طرب می‌گذرد ساقی! غم فردای حریفان چه خوری پیش آر پیاله را که شب می‌گذرد
  4. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    ملول از همرهان بودن، طريق کاردانی نيست بکش دشواری منزل به ياد عهد آسانی **
  5. eksir

    تک بیتی های ناب وپرمعنا

    کسی که بر سر خواب سحر شبيخون زد هزار دولت بيدار را به خواب گرفت
  6. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    هست شب، یک شب دم کرده و خاک، رنگ رخ باخته است باد، نوباوه ابر، از بر کوه، سوی من تاخته است هست شب، همچو ورم کرده تنی، گرم در استاده هوا هم از این روست نمی‌بیند اگر، گمشده‌ای راهش را با تنش گرم، بیابان دراز، مرده را ماند در گورش تنگ، با دل سوخته من ماند به تنم خسته که می‌سوزد، از هیبت تب هست...
  7. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    دل ز من بردی و پرسيدی که دل گم کرده‌ای اين چنين طراريت با من مسلم کی شود
  8. eksir

    عید غدیر خم پیشاپیش مبارك

    نازنينم زياد خودشو ناراحت نكن عيد نزديكه تايپيك منم براي شما اگر برايت مقدوره انتقالش بده عيدت پيشاپيش مبارك:smile:
  9. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    اين همه قصه فردوس و تمنای بهشت گفتگويی و خيالی ز جهان من و توست
  10. eksir

    عید غدیر خم پیشاپیش مبارك

    واقعه غديرحادثه اى تاريخى نيست كه در كنار ديگر وقايع بدان نگريسته شود. غدير تنها نام يك سرزمين نيست. يك تفكر است، روز نعمت، روز شكرگزارى، روز پيام رسانى، روز تبريك و تهنيت، روز سرور و شادى و هديه فرستادن، روز عهد و پيمان و تجديد ميثاق، روز تكميل دين و بيان حق، روز راندن شيطان
  11. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    خونی که ريخت از دل ما، سايه حيف نيست گر زين ميانه، آب خورد تيغ هم نبرد
  12. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    صنما با غم عشق تو، چه تدبير کنم تا به کی در غم تو، ناله شبگير کنم
  13. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    تا دم از شام سر زلف تو هر جا نزنند با صبا گفت و شنيدم، سحری نيست که نيست
  14. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    زندگی کردن من، مردن تدريجی بود آنچه جان کند تنم، عمر حسابش کردم
  15. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    مصلحت نيست که از پرده برون افتد راز ور نه در مجلس رندان، خبری نيست که نيست
  16. eksir

    رباعی و دو بیتی

    آن یار که عهد دوستاری بشکست می‌رفت و منش گرفته دامان در دست می‌گفت دگرباره به خوابم بینی پنداشت که بعد از آن مرا خوابی هست
  17. eksir

    بهترین شعری رو که دوست داری چیه؟

    نيست در شهر، نگاری که دل ما ببرد بختم ار يار شود، رختم ازين جا ببرد کو حريفی کش سرمست که پيش کرمش عاشق سوخته دل، نام تمنا ببرد باغبانا! ز خزان، بی‌خبرت می‌بينم آه از آن روز که بادت، گل رعنا ببرد
  18. eksir

    مشاعرۀ سنّتی

    در نمی‌گيرد نياز و ناز ما با حسن دوست خرم آن کز نازنينان، بخت برخوردار داشت
  19. eksir

    به نفر قبلیتون یه شعر هدیه بدین

    نه عمر خضر بماند، نه ملک اسکندر نزاع بر سر دنيی دون مکن درويش
  20. eksir

    خودتو با یه شعر وصف کن...!

    به کوی ميکده، گريان و سرفکنده روم چرا که شرم همی آيدم ز حاصل خويش
بالا