نتایح جستجو

بیستون را جان شیرین کرد در تن کوهکن عشق اگر بر سنگ اندازد نظر، آدم شود

مقصود ما ز خوردن می نیست بی غمی از تشنگان گریهٔ مستانه‌ایم ما

رندم و شهره به شوریدگی و شیدائی شیوه ام چشم چرانی و قدح پیمائی عاشقم خواهد و رسوای جهانی چکنم عاشقانند به هم عاشقی و رسوائی خط دلبند تو بادا که در اطراف رخت کار هر بوالهوسی نیست قلم فرسائی نیست بزمی که به بالای تو آراسته نیست ای برازنده به بالای تو بزم آرائی شمع ما...

ای ماه شب دریا ای چشمه زیبائی یک چشمه و صد دریا فری و فریبائی من زشتم و زندانی اما مه رخشنده در پرده نه زیبنده است با آنهمه زیبائی افلاک چراغان کن کآفاق همه چشمند غوغای شبابست و آشوب تماشائی سیمای تو روحانی در آینه دریاست ارزانی دریا باد این آینه سیمائی زرکوب کواکب...

سایه جان رفتنی استیم بمانیم که چه زنده باشیم و همه روضه بخوانیم که چه درس این زندگی از بهر ندانستن ماست این همه درس بخوانیم و ندانیم که چه خود رسیدیم به جان نعش عزیزی هر روز دوش گیریم و به خاکش برسانیم که چه آری این زهر هلاهل به تشخص هر روز بچشیم و به عزیزان بچشانیم که چه...

نوشتم این غزل نغز با سواد دو دیده که بلکه رام غزل گردی ای غزال رمیده سیاهی شب هجر و امید صبح سعادت سپید کرد مرا دیده تا دمید سپیده ندیده خیر جوانی غم تو کرد مرا پیر برو که پیر شوی ای جوان خیر ندیده به اشک شوق رساندم ترا به این قد و اکنون به دیگران رسدت میوه ای نهال رسیده...

خیام خیام گر یک نفست ز زندگانی گذرد مگذار که جز به شادمانی گذرد هشدار که سرمایه سودای جهان عمرست چنان کش گذرانی گذرد

ای که از کوچه‌ی معشوقه‌ی ما می‌گذری بر حذر باش که سر می‌شکند دیوارش

Chris De Burgh - Raging Storm Chris De Burgh - Raging Storm Silently dawn comes in with the rain, and I feel the world is crying, The moment is here, and it's time to say goodbye; Words cannot tell of all you have done, and the love that you have shown me, You're more than a friend, you have...

Ozymandias by Percy Bysshe Shelley Ozymandias by Percy Bysshe Shelley Ozymandias I met a traveller from an antique land Who said: "Two vast and trunkless legs of stone Stand in the desert. Near them on the sand, Half sunk, a shattered visage lies, whose frown And wrinkled lip and sneer of...

good advice dear sane chokh yakhji yoldashim san

submissive dear

boys have mocking mania when facing everything

یولداش من بهتره برم یه کم استراحت بدم به خودم که فردا کلاس دارم شبت آروم و پرستاره

i prefer to fill myself but don't tell anyone

افسانه نهال و خورشيد.....سميرا اصلان پور افسانه نهال و خورشيد.....سميرا اصلان پور "نهال منتظر بود؛ صبح کاذب نشان از آمدن خورشيد داشت. برگ هايش به سوي آسمان مشرق کشيده مي شدند. تندي نوري که ناگهان از پشت کوه ها بيرون تابيد، چشم را به بسته...

در این زمانه رفیقی که خالی از خلل است صراحی می ناب و سفینه‌ی غزل است

it's better to be eaten by vultures

first one is a calender the other is a diary